تصور كنيد كه شما روز جمعه سيزدهم ماه، مي‌خواهيد وارد خانه‌اي در انتهاي يك كوچه بن‌بست شويد كه سرتاسر كوچه پر از نردبانهاي ايستاده است و از بد حادثه پلاك خانه مورد نظر شما هم 666 است. در انتهاي كوچه نيز گربه سياهي ايستاده و به شما زل زده و درست وقتي وارد كوچه مي‌شويد رفتگر محله هم جاروي خود را روي كفش شما مي‌كشد. مطمئناً اگر يك آدم خرافاتي باشيد به اين نتيجه مي‌رسيد كه كمترين بلايي كه آن روز سرتان مي‌آيد سقوط يك شهاب‌سنگ آسماني روي كله‌تان است زيرا براساس علوم خرافه هر كدام از موارد بالا به تنهايي بديمن است چه برسد به اينكه تمام آنها يك جا براي شما پيش بيايد! اگر همان‌طور كه ذكر شد شما اگر آدم خرافاتي باشيد پس از روي دادن اين اتفاق يك سنگ آبي را به لباستان آويزان مي‌كنيد و در حالي كه نعل اسبي را به صورت وارونه در دست گرفته‌ايد از آن كوچه دور مي‌شويد. البته امكان دارد با قرار گرفتن در چنين موقعيتي اصلاً به شرايط ايجاد شده اعتنا نكنيد، چون آدم خرافاتي نيستيد و به اين حرفها هم اعتقادي نداريد.