یکی از اهداف کلان توسعه در اغلب کشورها و از جمله کشور ما، کاهش بیکاری و توسعه فعالیت های شغلی است. توسعه و عمران روستایی در چند دهه اخیر همواره یکی از دغدغه های اصلی توسعه در ایران و اکثر کشورهای در حال توسعه بوده است.در بسیاری از کشورها، توسعه روستایی به مثابه راهبردی با اهمیت برای تامین نیازهای اساسی و توزیع بهینه منافع ناشی از توسعه ملی تلقی شده و بدین منظور با شیوه های متعدد، الگوهای متنوعی برای توسعه روستایی تجربه شده که عمدتا دستاوردهای مطلوبی نداشته و هنوز سهم جوامع روستایی جهان سوم از توسعه و پیشرفت بسیار اندک است و اکثر فقرای این کشورها یا در روستاها بسر می برند و یا شهرنشینانی عمدتا حاشیه نشین با منشاء روستایی بوده اند.

بانک جهانی سرانجام به این باور رسیده که توسعه روستایی، راهبردی برای بهبود زندگی اجتماعی و اقتصادی روستاییان فقیر و تلاشی همه جانبه برای کاهش فقر است که این امر با افزایش تولید و ارتقاء بهره وری در محیط روستایی میسر می گردد. توسعه روستایی یا نوین سازی جامعه روستایی بایستی این جامعه را از انزوای سنتی بیرون آورده و با اقتصاد ملی عجین سازد. به همین جهت توسعه روستایی تلاشی فراگیر است که به محدوده یک بخش خلاصه نمی شود و کلیه بخش ها و زمینه های اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی و .... توسعه را در بر می گیرد (مشاورین dhv، 1979، 629). در ایران گر چه از ابتدای قرن حاضر تلاش های پراکنده ای برای توسعه روستایی آغاز شده و در تدوین برنامه های عمرانی کشور نیز تا حدودی مورد توجه قرار گرفته اما تغییر و تحول در جامعه روستایی ایران با انقلاب اسلامی ابعاد گسترده و عمیقی یافته است. هر چند به تناسب دگرگونی ها بر مسایل و چالش های توسعه روستایی نیز افزوده شده، بطوری که امروزه علاوه بر آن که بسیاری از مسایل دیرینه کماکان بجای مانده، چالش های نوینی نیز سر بر آورده اند.

تا کنون راه حل های متفاوتی برای مقابله با بیکاری، توسعه فعالیت شغلی و توسعه روستایی ارایه شده است.به نظر والتر گالنسون عامل اصلی بیکاری در کشورهای در حال توسعه این است که زمین نمی تواند جمعیت روزن افزون روستاها را به کارگیرد و احتمال زیادی وجود دارد که اتوماسیون در آینده بسیار نزدیک موجب تنزل مطلق اشتغال در صنایع تولیدی شود. علاوه بر آن علیرغم اینکه صنایع کوچک تولیدی و صنایع دستی آماده استفاده وسیع از نیروی انسانی است، اما این استراتژی با مشکل رقابت در بازار فروش مواجه است (گالنسون، 1368، 38).با این حال برخی معتقدند که صنعتی شدن با ایجاد فرصتهای شغلی جدید، نرخ بیکاری را کاهش می دهد(طاهرخانی، 1379، 53). کارشناسان دفتر بین المللی کار معتقدند که رشد اقتصادی، شرط لازم ریشه کن کردن بیکاری و فقر است؛ اما تنها شرط نیست. همچنین مایکل تودارو برای اشتغال استراتژی جامع تدوین کرده و راه حل نهایی مساله بیکاری شهری را بهبود محیط روستایی می داند(تودارو، 1367، 455). اما در ایران عمران و توسعه روستایی به مقوله ای سهل و ممتنع تبدیل گشته است.

سهل، زیرا روستاها هنوز بخش عمده ای از جمعیت را در خود جای داده اند، نقشی قابل توجه در تامین امنیت غذایی و تولید ایفا می کنند و آماده پذیرش وظایفی جدی تر در اقتصاد کشور هستند و... ممتنع، زیرا این مناطق فاقد اسناد مدیریتی در سطوح مختلف هستند و در نظام برنامه ریزی، تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور جایگاهی قابل اعتنا ندارند و نسبت به توسعه آنها اعتقادی بنیادین وجود ندارد. بعلاوه از کارگزارانی آموزش دیده و معتقد به توسعه روستایی، در سطحی وسیع بهره نمی برند. فاقد یک مدل موفق برای ترویج و توسعه آن در سطح کشور هستند (یدقار، 1383، 72). یکی از خلاء های اساسی روستا های ایران، کمبود مطالعات و تحقیقات و ضعف شناخت در مورد آنهاست. بنابراین با توجه به پیچدگی مناطق روستایی نیاز عمیق به شناخت افزونتر آنها به منظور اتخاذ تصمیمات آگاهانه آشکار می شود.

● پیشینه توسعه
پیشینه توسعه بسیار وسیع است و دارای قدمتی هم پای با تغییرات طبیعی و اجتماعی در سطح کره زمین است. از دیدگاه طبیعی، سابقه توسعه، همزمان با تحولات زمین شناسی و از منظر اجتماعی برابر با مقارن جوامع بشری اولیه است. در ابتدا بحث از توسعه بیشتر با اصطلاح تکامل و پیشرفت انجام می شد. این کاربرد در آثار هربرت اسپنسر، سن سیمون، مارکس و ... وجود دارد. به مرور زمان اصطلاح توسعه جایگزین پیشرفت و تکامل گردید، داروین، هربرت اسپنسر و مارکس از پیشگامان اندیشه تکامل و توسعه در قرون جدید محسوب می شوند.

جهانی شدن مقوله توسعه در طرح مسایل توسعه یافتگی بعضی کشورها و در مقابل، توسعه نیافتگی برخی دیگر، عمدتا پس از جنگ جهانی دوم و به دنبال بحث های اساسی در دوره بازسازی آغاز شد. از دهه 1950به بعد و در ارتباط با دگرگون سازی ساختاری کشورها و سرزمین ها، اصطلاح رشد مطرح شد که بیشتر بار اقتصادی داشت. منظور از رشد اقتصادی بطور کلی گسترش فعالیت های اقتصادی از طریق بهره گیری وسیع تر از منابع به منظور دستیابی به سطحی بالاتر از تولید اقتصادی بود. بعبارت دیگر رشد اقتصادی با افزایش سطح تولید ملی مترادف گردید(سعیدی، 1377، 154و155).رواج مفهوم امروزی توسعه که بیشتر جنبه ای نسبی دارد، به دهه 1960 باز می گردد. پیش از آ ن مفاهیمی مانند آباد سازی (استعمار)، اصلاح، عمران، بهسازی، ترویج و نهایتا رشد طی سالها مطرح بودند. اما با رشد شتابان صنعت و تکنولوژی در جهان و گسترش شهرنشینی عقب ماندگی مناطق روستایی جهان بیش از پیش نمایان شد. و چون روستاییان نسبت به شهرنشینان درآمد کمتری داشته و از خدمات اجتماعی، رفاهی و آموزشی ناچیزی برخوردار بودند لذا در جهت رفع فقر شدید مناطق روستایی، بهبود سطح و کیفیت زندگی روستاییان، ایجاد اشتغال و افزایش بهره وری آنان بحث (توسعه روستایی) مطرح شد.

در ایران به عنوان یکی از مراکز اولیه و مهم تمدن بشری، برنامه ریزی و توسعه به مفهوم کلی و عمومی آن سابقه زیادی دارد. وقتی که می خواهیم نقش روستا را در فرایند توسعه ملی بشناسیم باید ابتدا روشن کنیم که روستا چیست، منظور از توسعه چیست و ارتباط این دو با هم چگونه است؟

● تعریف روستا
در منابع مختلف، تعاریف گوناگونی از روستا شده است، که یکی از تعاریف که هم جامع به نظر می رسد و هم می توان با توجه به شرایط امروزی از یک روستا یاد کرد این است: که روستا عمدتا یک واحد همگن طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی است که از یک مرکز جمعیت و محل کار و سکونت( اعم از متمرکز، پیوسته و یا پراکنده) با حوزه و قلمرو معین ثبتی و یا عرفی تشکیل می شود و اکثریت ساکنان شاغل دایمی آن به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به یکی از فعالیتهای اصلی زراعی، باغداری، دامداری، صیادی، صنایع روستایی و یا ترکیبی از این فعالیتها اشتغال دارند و از آن ارتزاق می نمایند و پیوند فرهنگی و اجتماعی عمیقی ما بین جامعه آن برقرار است (مطیعی لنگرودی، 1382، 31).


● توسعه روستایی چیست؟
تا کنون تعاریف زیادی درباره توسعه روستایی مطرح شده است. بنا بر تعریف، توسعه روستایی، جزیی از برنامه های توسعه هر کشور است که برای دگرگون سازی ساخت اجتماعی- اقتصادی جامعه روستایی بکار می روند. اینگونه برنامه ها را که دولت ها و یا عاملان آنان در مناطق روستایی پیاده می کنند، دگرگونی اجتماعی بر اساس طرح و نقشه نیز می گویند. این امر در میان کشورهای جهان سوم که دولت ها نقش اساسی در تجدید ساختار جامعه به منظور هماهنگی با اهداف سیاسی و اقتصادی خاصی به عهده دارند، مورد پیدا می کند. از سوی دیگر توسعه روستایی را می توان عاملی در بهبود شرایط زندگی افراد متعلق به قشر کم درآمد ساکن روستا و خودکفاسازی آنان در روند توسعه کلان کشور دانست(ازکیا،1381،76).

توسعه روستایی به معنی حفظ یا گسترش روستا نیست یعنی نباید به این مقوله این گونه نگاه کرد . نباید فکر کرد که با توسعه روستایی می خواهیم روستا ها را گسترش دهیم و یا روستا ها را حفظ کنیم. بطور مرسوم وقتی می گوییم توسعه روستایی، این عبارت این معنی را می رساند که روستاهای موجود کشور یا باید حفظ شوند یا گسترش پیدا کنند.در حالی که هر دوی این معانی غلط است. توسعه روستایی را باید همان باز سازی روستا بدانیم. بازسازی روستا از دیدگاه فکری، اندیشه ای، آموزشی، تکنولوژی و تولید.

این امور را باید توسعه اقتصادی انجام دهد. پس هدف، بازسازی کامل جامعه روستایی است. لذا توسعه روستایی را باید به مفهوم باز سازی جامعه روستایی دانست. توسعه فرایند نو سازی و باز سازی جامعه بر اساس اندیشه ها و باور های تازه است. الان باید دید که فرایند توسعه که خود ناشی از فرایند تحول فکری و اندیشه ای، و نهاد سازی است و سامان های تازه ای به زندگی می بخشد چه ارتباطی با توسعه روستایی به معنای مورد اشاره ما دارد؟در این ارتباط بحث دو سویه ای وجود دارد. اولا این که روستا در فرایند توسعه عمومی جامعه چه نقشی دارد؟ثانیا این که توسعه عمومی بر روستا چه تاثیراتی می گذارد؟ آیا واقعا می توان انتظار داشت که روستا در تحول اندیشه جامعه نقش موثری داشته باشد؟

این اندیشه ها و بصیرت های تازه در دوران مدرن شامل سه اندیشه اصلی علم باوری، انسان باوری و آینده باوری است.

1) علم باوری :
یعنی بشر پذیرفته که شاخه ای از معرفت هایش که از آن بعنوان علم یاد می کنیم، از اهمیتی ویژه برخودار است.

2) انسان باوری :
به این معنی که جامعه امروز ایده، یا اندیشه اصالت فرد و انسان را پذیرفته و ایده اصالت نجبا و اشراف را رها کرده است. بعبارت دیگر در دنیای مدرن وقتی کودکی به دنیا می آید. به همین اعتبار که این کودک از ا سان زاییده شده، محترم است.

3) آینده باوری:
دو اندیشه علم باوری و انسان باوری با اندیشه سوم یعنی آینده باوری کامل شده است. در این اندیشه نگرش قدیمی به زندگی تغییر کرده است. در گذشته فردی که بدنیا می آمد این طور فکر می شد که از پیش سرنوشتش تعیین شده است. مثلا اگر پدر کشاورز بود فرزند هم به احتمال قریب به یقین باید کشاورز می شد. اگر پدر آهنگر بود فرزند باید آهنگر می شد و ... اما دنیای جدید این اندیشه را عوض کرده است.


●توسعه پایدار روستایی
آنچه امروزه در مورد توسعه در مناطق روستایی مطرح است، توسعه پایدار روستایی است. توسعه پایدار توسعه ای است که بتواند نیازهای کنونی بشر را تامین کند بدون آن که توانهای محیطی و زیستی نسل های آینده را در تامین نیازهایشان به مخاطره اندازد( جان بری، 1380، 282). هدف اصلی توسعه پایدار، تامین نیازهای اساسی، بهبود و ارتقا سطح زندگی برای همه، حفظ و اداره بهتر اکوسیستم ها و آینده ای امن تر و سعادتمندانه تر است.

توسعه ای که در مناطق روستایی بیشتر مورد نظر بوده و لازم است تا برنامه ریزان روستایی مد نظر داشته باشند به شرح زیر است.1) توسعه باید تغییری در جهت بهبود شرایط زندگی برای اکثریت مردم باشد.2) مردمی که از توسعه سود می برند باید بیشتر از مردمی باشند که از آن متضرر می شوند.3) توسعه باید دست کم مردم را نسبت به تامین حداقل نیازهای زندگیشان یا نیازهای ضروری زندگیشان مطمین سازد.4) توسعه باید با نیازهای مردم هماهنگی و مطابقت داشته باشد.5) توسعه باید باعث تشویق خود اتکایی شود.6) توسعه باید بهبود طولانی و مستمر را به ارمغان آورد.7) توسعه نباید باعث تخریب محیط زیست طبیعی باشد

هدف های استراتژی توسعه روستایی ، ایران متکی بر اصلهای زیر است:1) کاهش شدت جریان مهاجرت روستاییان به شهر، بنحوی که مهاجرت روستایی رابطه معقول و متعادلی با توسعه خدمات، صنعت و کشاورزی پدید آورد.2) تمرکز یافشرده کردن جمعیت در محیط روستایی ، جهت پدید آوردن مراکز روستایی بزرگتر تا روستاییان بتوانند تحت پوشش شبکه خدمات قرار گرفته و در عین حال پوشش کافی جمعیتی برای استقرار صنایع در محیط روستایی فراهم آید.3) انتظام بخشیدن به زراعت و دامداری در محیط روستا4) تقویت کردن و تنوع بخشیدن به اشتغال غیر کشاورزی در محیط روستا5) توسعه تعاونی های زراعی و دامداری در میان روستاییان6) توسعه اراضی اشباع در چارچوب نظام تعاونی جهت بالا بردن میزان تولید (آسایش،1380،9).

بنابراین باید برای رسیدن به توسعه روستایی، خصوصا توسعه پایدار روستایی توجه به تعریف و اهداف توسعه و همچنین بکار گیری استراتژیهایی که برای توسعه روستایی در ایران درنظرگرفته شده لازم است. ضمنا در استراتژیهای فوق باید به مسیله پایداری توسعه روستایی نیز دقت لازم صورت گیرد.


● ضرورت توسعه روستایی
▪ چرا توسعه روستایی همچنان حایز اهمیت است؟در برخی محافل، توسعه روستایی موضوعی منسوخ شده تلقی می شود این بدان معنی نیست که از شیوع یا شدت فقر روستایی در کشور های جهان سوم در سال های اخیر کاسته شده است. بلکه در بخش های بزرگی از جهان این موضوع کاملا بر عکس است.و دلیل آن این است که در طی ده تا پانزده سال گذشته اولویت های دولت ها و الگو های بسیاری از کارگزاری های کمک کننده در حال تغییر بوده است. بانک جهانی، بر اساس تعریف محافظه کارانه اش، تعداد افرادی را که در کشورهای جهان سوم همچنان در فقر بسر می برند و با فلاکت و ناامنی ناشی از فقر دست به گریبان اند را بیش از یک میلیارد نفر برآورد می کند، در بسیاری از کشورها بخصوص در جنوب صحرای آفریقا و جنوب آسیا، روستایبان فقیر نیمی از کل جمعیت را تشکیل می دهند.

در طی دهه 1970، الگوهای غالب در میان کارگزاری های یاری دهنده، توسعه بر کاهش فقر متمرکز بود، با اذعان به اینکه اکثریت خانواده ها، به خصوص در نواحی روستایی، عمدتا از منافع رشد اقتصادی کلان بی نصیب بودند. بالا بردن سطح قابلیت ها و آسایش فقرا می توانست آنها را بیشتر در شکل دهی اقتصاد و جامعه شان سهیم کند. بر این اساس انتظار می رفت که به طرح های دولتی و موردنظر حامیان نیازهای اولیه، توجه شده و میزان بهره وری این اکثریت فراموش شده افزایش یابد. توجه خاص به فقرزدایی در دهه 1980 تحت الشعاع فرمول نیوکلاسیکی قرار گرفت.