اینکه وبلاگ یک رسانه هست یا نیست، بیشتر دغدغه صاحب‌نظران علوم ارتباطات است با توجه به ویژگی‌هایی که برای رسانه بر می‌شمرند و به خصوص تعریفی که مک لوهان دارد که آیا امتداد حواس هست یا نیست. من از آن دغدغه‌ها می‌گذرم و در عالم واقع وبلاگ را به‌عنوان رسانه جدید تعریف می‌کنم که پیچیده و در هم تنیده‌است و باعث به تحرک واداشتن کنش‌های دیگر اجتماعی هم می‌شود و طبیعتاً از یادداشت‌های منظم یا نامنظم گروهی از نویسندگان تشکیل می‌شود.

اجزای وبلاگ‌ها
اجزای وبلاگ هر کدام در فضای ایرانی آن می‌تواند گویای وجهی از این رسانه جدید باشد.
مثلاً در مورد عنوان و زیرعنوان با مطالعه وبلاگ‌های ایرانی می‌توان این نتیجه را گرفت که وبلاگ‌های ایرانی بیشتر نام‌هایی را انتخاب کرده‌اند که یا بر هویت نویسنده تأکید دارد یا نگاهی انتقادی و طنزآلود به پیرامونش دارد.
در جزء دوم این رسانه که "قالب" است با سه ویژگی وبلاگ‌های ایرانی را می‌شود مشخص کرد. اولاً بیشترین دست‌کاری را در قالب‌های خودشان می‌کنند که این امر هم به دلیل این است که خدمات وبلاگ‌نویسی خیلی با نیازها سازگار نیست مثل اینکه به سادگی خدمت از راست به چپ نویسی را ارائه نمی‌دهند و دوم هم نشئت می‌گیرد از آن تنوع‌طلبی و گریزان بودن از خطوط صاف و ساده و یک سطحی که در فرهنگ ایرانی از سنگ‌نوشته‌ها و نگارگری‌های روی سنگ در تخت جمشید تا کنون قابل مطالعه است.
به هر حال بیشتر دیده می‌شود که در وبلاگ‌های ایرانی تمایل به استفاده از ستون‌ها متعدد است. این ستون‌ها جای متن را هم می‌گیرند و این هم یک ویژگی رسانه ایرانی‌است.
یعنی به دلیل تأثیری که فرهنگ شفاهی بر فرهنگ مکتوب گذاشته، ما حتی در مطبوعات هم می‌بینیم که آنچه شکل گفت‌وگو و ارتباط دو طرفه دارد مثل "دیگه چه خبر" و "الو سلام"، و ستون‌هایی از این جنس که در مطبوعات ما زیاد دیده می‌شود، جذابیت‌های بیشتری دارد، در نتیجه در وبلاگ‌های ایرانی هم حتی خود نویسندگان به نظر می‌آید بیشتر تمایل دارند در ستون‌های حاشیه وبلاگ‌شان بنویسند و نظر بدهند.
جزء سوم یادداشت‌ است که به هر حال در یادداشت‌های وبلاگ‌های ایرانی، اولاً برای هر پست یک عنوان را می‌بینیم، ثانیاً متن را خیلی شبیه به مطبوعات می‌بینیم، و بخصوص استفاده از رسم‌الخط و زبانی متفاوت با زبان رسمی و ثالثاً ثبت ساعت ارسال یادداشت، این رسانه اجتماعی را معنادار کرده یعنی آن را زمان‌دار کرده.
رابعاً به دلیل گریز از فشارهای رسمی و برخوردهای سیاسی، میل استفاده از نام‌های مستعار در وبلاگ‌های ایرانی بیشتر است و خامساً اینکه وبلاگ‌های ایرانی محلی را برای درج نظر مطمع نظر دارند.
خود اینکه جایی را برای کامنت می‌گذارند امکان گفت‌وگویی شدن را بیشتر از رسانه‌های مکتوب فراهم کرده‌اند. البته این خود مقوله مهمی‌است و حتی می‌شود تحلیل محتوای جامعه‌شناسانه هم داشت، که به دلیل انباشت بیش از حد محتوا در ذهن کاربران و مخاطبان، بیشتر کامنت‌ها زبان پرخاشگرانه و غیراخلاقی دارند که به‌تدریج می‌بینیم از پرخاشگری و غیراخلاقی بودنش کاسته م