<< بخش پنجم >>
یكي از نكات برجسته و شگفت آور در معماري آپادانا سكويي است كه مجموعه كاخها بر آن بنا شده اند.در تخت جمشيد مجموعه كاخها بر صفه اي سنگي مستقر هستند كه دامنه و امتداد كوه رحمت است.تصور كنيد كه مسطح كردن و آماده ساختن محوطه اي 12 هكتاري بر روي صخره ها و كانال كشي آن چه كار عظيمي بوده است..اما در شوش كه از كوه و صخره و سنگ خبري نيست،شاهكار معماري ديگري به ما رخ مي نمايد.سكويي تقريبا به اندازه بستر سنگي مجموعه تخت جمشيد بايد به صورت مصنوعي آماده شود و اين عمليات بزرگ را معماران هخامنشي به انجام رساندند.هسته اوليه سكوي كاخها تپه باستاني ايلامي است.بعد از مسطح ساختن اين تپه كه كاري طاقت فرسا بوده و مدتها زمان برده ،ساخت پي بنا توسط مهندسان بابلي و بر اساس سنت هزار ساله شان با خشت خام انجام گرفته است.ديواره هاي كاخ بر روي پي هايي از سنگريزه قرار دارد و ارتفاع صفه 15 متر است.داريوش خود اين مرحله از ساخت و ساز را در كتيبه بنياد گذاري كاخ شوش براي ما به يادگار گذاشته است.از اين كتيبه سه زبانه،كه نسخ متعدد و قطعات متعددي از آن شناسايي شده است(حدود سيزده فارسي باستان،دوازده ايلامي،و بيست و هفت بابلي.متنهاي كامل و قطعاتي از آن روي لوحه هاي نقره،روي لوحهاي مرمرين يا سنگي،روي آجرهاي مينا كاري شده و حتي روي بقاياي خمره ها باقي مانده است.مضمون اصلي ساختن كاخ شوش است.(لوكوك-كتيبه هاي هخامنشي)
Dsf(علامت اختصاري كتيبه)
ترجمه از كتاب((فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی)نوشته رلف نارمن شارپ
كتيبه داراي 58 سطر ميخي پارسي است
بند 1- خداي بزرگ است اهورا مزدا،كه اين زمين را آفريد،كه آن آسمان را آفريد،كه مردم را آفريد،كه شادي را براي مردم آفريد،كه داريوش را شاه كرد،يك شاه از بسياري ،يك فرماندار از بسياري.
بند 2- من (هستم)داريوش، شاه بزرگ،شاه شاهان،شاه كشورها،شاه در اين سرزمين،پسر ويشتاسپ، هخامنشي.
بند 3-داريوش شاه گويد:اهورامزدا:كه بزرگترين خدايان(است)،او مرا آفريد.او مرا شاه كرد.او به من اين شهرياري را ارزاني فرمود،كه بزرگ،كه داراي اسبان خوب(و) مردان خوب(است)
بند 4- به خواست اهورا مزدا پدر من ويشتاسپ و جّد من ارشام هردو زنده بودند چون اهورامزدا مرا در اين زمين شاه كرد.
بند 5- اهورامزدا را چنين ميل بود،در تمام اين زمين مرا(چون)مرد(خود)برگزيد،مرا در تمام اين زمين شاه كرد.
بند 6- من اهورامزدا را پرستش كردم.اهورامزدا مرا ياري كرد.آنچه بكردن آن از طرف من فرمان داده شد (او)انجام آن را برا من نيك گردانيد.آنچه من كردم همه را بخواست اهورامزدا كردم.
بند7- اين كاخ كه در شوش بكردم از راه دور زيور آن آورده شد.زمين بطرف پايين كنده شد تا در زمين به سنگ رسيدم.چون كند و كوب انجام گرفت پس از آن شفته انباشته شد،قسمتي 40 ارش در عمق،قسمتي ديگر 20 ارش در عمق،روي آن شفته كاخ بنا شد.
بند8 - و زميني كه كنده شد و شفته كه انباشته شد و خشتي كه ماليده شد- قوم بابلي،او(اين كارها را)كرد.
بند9 - الوار كاج- اين كوهي لبنان نام ،از آن آورده شد.قوم آشوري ،او آن را تا بابل آورد.از بابل كاريها و يونانيها تا شوش آوردند.چوب يكا از(گَدارَ) و كرمان آورده شد.
بند10- طلائيكه در اينجا بكار رفته از (سارد) و از(بلخ)آورده شد.سنگ قيمتي لاجوردي وعقيق شنگرف كه در اينجا بكار رفته – اين از(سُغد) آورده شد.فيروزه كه در اينجا بكار رفته از (خوارزم)آورده شد.
بند11-نقره و آبنوس از مصر آورده شد.زيورهائيكه به آن ديوار مزين گرديد-آن از يونان آورده شد.عاجي كه در اينجا بكار رفته از حبشه و از(رُخَج)آورده شد.
بند12- ستونهاي سنگي كه در اينجا بكار رفته،دهي (ابيرادوش) نام در خوزستان،از آنجا آورده شد.مردان سنگتراشي که سنگ حجاري مي كردند،آنها يونانيان و سارديان بودند.
بند13- مردان زرگري كه طلاكاري مي كردند – آنها ماديان و مصريان بودند.مردانيكه چوب نجّاري مي كردند،آنها سارديان و مصريان بودند.مردانيكه آجر مي پختند – آنها بابليان بودند.مردانيكه ديوار را تزيين مي دادند- آنها ماديان و مصريان بودند.
بند14- داريوش شاه گويد:در شوش كار بسيار با شكوهي دستور داده شد.كار بسيار با شكوهي بوجود آمد.مرا اهورامزدا محفوظ داراد و ويشتاسپ پدر مرا و كشورم را!
از جناح غربي آپادانا بازديد خود را شروع مي كنيم.از ورودي غربي فقط اثر و پي آن باقي مانده است.عكس امروزي و موقعيت در نقشه كاخ را خود ملاحظه كنيد.ورودي غربي با شماره ۸ علامت گذاري شده است
.
پلان آپادانا و موقعيت ساختمانها
بقاياي دروازه غربي آپادانا در احاطه علفهاي هرز
بعد از عبور از محوطه غربي به اولين فضاي باز بزرگ از سه حياط اصلي آپادانا قدم مي گذاريم.اگر به ياري نيروي تخيل به زمان داريوش بازگرديم، در سمت جنوب نماد اهورامزدا را خواهيم ديد كه بر بالاي ورودي تالارها و اقامتگاه خودنمايي ميكند و در دو طرف نقش اهورامزدا شيرهاي زيبا و غران هخامنشي در كاشيها تصوير شده اند و به صورتي قرينه به استقبال هم مي روند ،گويا آماده راندن نيروهاي اهريمني هستند.
در تصوير ملاحظه مي فرماييد كه كفپوش فرش شده آجري نشست كرده است.در دوره هخامنشي هم چنين فرايندي روي داده است.در آن زمان معماران با افزودن توده هاي خاك و تقويت پي اين مشكل را از ميان برداشته اند.به طور كلي بناهاي خشتي نياز به مراقبت و مرمت دائمي دارند.
نخستين حياط از سمت غرب
بعد از عبور از اين حياط در مسير غرب به شرق به محوطه دوم ميرسيم.در اين عكس گودي به وجود آمده حاصل فعاليت باستانشناساني كه تلاش كرده اند با گذشتن از لايه هخامنشي خود را به طبقات ايلامي برسانند.با بارندگيهاي زياد اين خطه كه بي شباهت به بارندگيهاي استوايي نيست،روييدن علف هرز دور از ذهن نيست.بستر اين حياطهاي سه گانه (يا به تعبير ديگر و با احتساب غربي ترين محوطه كوچك،چهار گانه)با آجرهايي به رنگ قرمز اخرايي فرش شده اند.در نقشه این قسمت با شماره ۲ نمایش داده شده است.
حياط دوم همراه با فرو رفتگي در صحن آن
شرقي ترين و بزرگترين حياط ، سوراخهاي مدوري در جناح شمالي خود دارد كه در تصوير ملاحظه ميكنيد.كاربري پيشنهادي براي اينها محل نصب دكل يا پرچم است.از اين رو حدس مي زنند شايد اين حياط كاربري نظامي داشته يا محل صف بستن و تجمع نگاهبانان كاخ با دسته بندي مشخص بوده است.البته اين فقط در حد يك فرضيه است.در اين محل و در جناح شمالي حياط شرقي بود كه در 1884 ديولافوا نقوش شيرها را به طول چهار متر و كاملا سالم كشف كرد..اين ديوار با فرو ريختن بر نقوش تزئيني خود آنها را پوشانده و حفظ كرده بود.دیواره های این فضا با کاشیهای سربازان ده هزار جاودانان زینت داده شده بود.در پلان کاخ این فضا با شماره ۳ نمایش داده شده است.
حياط سوم و محل نصب پرچمها در جناح شمالي آن؟؟
در بخشي از تصوير بازسازي شده تيرهاي پرچمها در محوطه و موقعيت آنها مشخص است.
تالار بارعام
اكنون در قسمت شمالي سكو به بزرگترين و معظمترين ساختمان مجموعه يعني تالار عظيم با 36ستون گام مي گذاريم.آپادانا تالار عظيمي بود كه با تخمين ارنست هرتسفلد باستانشناس مي توانست جمعيتي در حدود 10000 نفر را در خود جاي دهد.طرح اين ساختمان در تخت جمشيد نيز تکرار شده و در حقيقت نامگذاري آپادانا بر تالار بارعام تخت جمشيد به جهت همانندي آن با آپاداناي شوش است و در كتيبه هاي سلطنتي تخت جمشيد به چنين نامي اشاره نرفته است.تالار كاخ شوش كمي از تالار تخت جمشيد بزرگتر بود.(مساحت تالار چيزي در حدود يك هكتار است)اين بنا از سه طرف داراي ايوان بوده(شمال،غرب و شرق)و جناح جنوبي تالار با اقامتگاه شاهي و بقيه مجموعه كاخها مرتبط است.پايه ستونها در ايوان زنگوله اي شكل و در خود تالار به شكل مربع بود.با به حساب آوردن ستونهاي ايوانها و ستونهاي دروني تالار،تعداد آنها به 72 عدد مي رسد.ارتفاع ستونها 20 متر و سرستونها به شگل گاو نري بوده كه به زيبايي قرينه سازي شده بود.وجود آثار رنگ سرخ در چشم اين گاوهاي عظيم حكايت از رنگ آميزي ستونها مي كند.لازم به ذكر است كه كليه ستونها به شكل قاشقي تراش خورده بودند.از آنجايي كه مشابه معماري اين ساختمان در تخت جمشيد هم موجود است من از تصاوير بازسازي شده تخت جمشيد استفاده ميكنم تا تجسمي از مشابه آن يعني تالار بارعام شوش هم به دست آيد.عكسها از سايت ارزشمندبازسازی رایانه ای تخت جمشید گرفته شده است.رنگ ستونها با استفاده از آثار باقي مانده و مطالعات انجام شده بازسازي شده است و به ميل و سليقه شخصي به تصوير اضافه نشده است.
بازسازي ايوان آپادانا
نمايي از سر ستونهاي گاو نر
نمايي از درون تالار و ته ستونهاي مربع شكل
اما بقاياي آنچه كه از اين تالار عظيم باقي مانده است و اوضاع امروز آن را در چند عكس به سرعت مرور مي كنيم.عكس زيرين يكي از ستونهاي ايوان شمالي است.
بقاياي ستون ايوان شمالي
و اما از ته ستونهاي مربعي شكل و شالي ستونهاي تالار مركزي پاره هايي بيش باقي نمانده است.
نمايي از بقاياي تالار بزرگ
در ميان ته ستونها و ستونهاي شكسته و تكه تكه شده
بقاياي سرستون به شكل گاو نر
بقاياي شالي ستون
نكته قابل توجه در تالار بارعام وجود بستري سنگي در جناح جنوبي آن است كه ميان چهار پايه ستون قرار گرفته و طبعا توالي منظم ستون ها را بر هم ميزند.اين بستر سنگي كه ميان چهار ستون واقع شده مسلما خود ستون نبوده است.آيا ما با پايه تختگاه شاه هخامنشي مواجه هستيم؟تختگاهي كه در انتهاي تالار قرار دارد و نزديك به محل ورودي به اقامتگاه سلطنتي است؟؟اين فقط در حد يك فرضيه است كه البته دور از ذهن هم نيست.در حقيقت ما از دوره پيش از هخامنشيان و زمان شاهان آشوري چنين بستر سنگي را در اختيار داريم.تخت سلطنت شاه آشور بر بستري سنگي قرار مي گرفت كه حجاريهاي هنرمندانه و ظريفي داشت.به موقعيت سكوي سنگي در ميان ستونها توجه كنيد.در تصوير زيرين با شماره 7 مشخص شده است
.
موقعيت بستر سنگي در تالار
براي اينكه تصوري از آن داشته باشيم، به پايه سكوي تخت پادشاهي شلمانزر سوم كه در كاخ او در نمرود قرار داشته و هم اكنون در موزه بغداد نگهداري مي شود توجه مي كنيم.بلندي اين پايه سنگي بين 21 تا 29 سانتيميتر متغير است.
پايه سكوي تخت پادشاهي شلمانزر سوم- موزه بغداد
بستر تالار با آجرهاي سفالي رنگين فرش شده بود.اگر از آپاداناي شوش بازديد كنيد مي توانيد باقیمانده آنها را به سادگي ببينيد.(تصوير زير)
بقاياي كفپوش سفالي
اتاقهاي جناح جنوبي اقامتگاه شاه
آثار اين اتاقها در زمان حفاري هاي ژان پرو و گروهش به طور قطع مشخص و نقشه آنها تعيين و رسم شد.اما فضاي كوچك اتاقها از طرفي و نبود راه ورودي براي قسمتي از اتاقها اين فرض را تقويت ميكند كه كاربري اين فضاها چيزي همانند انبار يا خزانه بوده است.براي بخشي از اتاقها امكان دسترسي به جز فضاي بالاي آنها و در نتيجه نبود سقف متصور نيست.موقعيت آنها را در پلان كاخ و همچنين تصويري از پي (فونداسيون)يكي از اين اتاقهاي بدون ورودي و كوچك را نشان داده ام.
موقعيت اتاقهاي جناح جنوبي اقامتگا شاه در پلان
بقاياي پي يكي از اتاقها كه راه ورودي نيز ندارد
دروازه شرقي
چگونگي ساختمان دروازه شرقي و توضيحات مربوطه را در قسمتهاي پيشين(آپاداناي شوش بخش سوم) اشاره كرده ام.در سايت www.livius.org بازديدكنندگان و تنظيم كنندگان گزارش نتوانسته اند راه ورد به سكو را از جانب شرقي به درستي درك كنند.آنها به دنبال پلكان يا راهي شبيه به آن گشته اند كه برقراري ارتباط ميان شهر شاهي و دروازه شرقي مجموعه كاخها را برقرار كند و جالب است كه در عكس خود اين سايت اين راه ارتباطي به روشني هويداست.در حقيقت ارتباط ميان شهر شاهي و دروازه شرقي آپادانا بوسيله پلي خشتي برقرار مي شده است.در تصوير بقاياي آن را با فلش نشان داده ام و در بازسازي آن را به روشني ببينيد.همانطور كه در تصوير مشاهده ميكنيد.باستانشناسان جهت حفظ ديواره و سكوي خشتي و جلوگيري از فرسايش آن با آجر چيني سعي در تقويت آن داشته اند(كه البته تعدادي از آجرها هم ريزش كرده است).به ويژه اينكه در فصل نزولات جوي بارندگيهاي شوش سيل آسا است
.
راه خشتي ميان شهر شاهي و دروازه شرقي
راه خشتي و دروازه شرقي در تصوير بازسازي شده