نخستينباري كه شبكه 4، مستند راز را با يك دوبله جذاب پخش كرد هر آدم معمولي دلش ميخواست بدون معطلي فهرست آرزوهايش را بنويسد تا مثل علاءالدين قصههاي هزار و يك شب يك شبه به همه روياهاش برسد اما در دنياي واقعيت نه چراغي بود و نه غولي و اينطور شد كه مستند راز كنار لوازم غيرقابل استفاده ديگر خاك خورد و روياها هم فراموش شدند اما براي آنهايي كه هنوز روياهايشان را دنبال ميكنند و صفحات موفقيت را براي پيداكردن جوابي درست ورق ميزنند، راهي وجود دارد تا شايد غول چراغ جادو آنها را بيدار كند.
جوگير نشويد
من يك رويا دارم، روياي من انتقال از اين وضعيتي كه در آن هستم به وضعيتي ديگر است كه در آن خودم را بهتر و خوشبختتر تصور ميكنم. اين رويا بيشتر شبيه يكجا به جايي است درست مثل اينكه ميخواهيم از يك مكان مثلا از خانه به محل كار خود برويم. هرچهقدر فاصله محل كار شما تا خانه دورتر باشد بايد مسافت بيشتري را طي كنيد. روياهاي شما هم براي به ثمر رسيدن نياز به زمان دارند. ممكن است شما در يك سمينار موفقيت شركت كنيد و تحتتاثير سخنران آنقدر هيجان زده شويد كه به محض رسيدن به خانه طوماري از آرزوهايتان را فهرست بندي كنيد و براي رسيدن به آن خودتان را به آب و آتش بزنيد اما فراموش كرده باشيد كه براي رسيدن به هر چيزي نياز به زمان، صبر و فاكتور مهمتر، مبارزه و تلاش داريد. از خودتان بپرسيد من بهدنبال چه هستم و اگر جوابي كه به اين سوال ميدهيد در شما شور و انگيزه كافي ايجاد ميكند، اين رويايي است كه بايد بهدنبالش باشيد. هر روز اين سوال را از خود بپرسيد و هر روز واكنشتان نسبت به اين رويا را بسنجيد تا متوجه شويد آرزوي شما تنها يك واكنش احساسي به خواندن يك كتاب يا صحبت با يك سخنران بوده يا واقعا آرزويي بوده كه طي سالها توسط خود شما ناديده گرفته شده است.
من بدشانس به دنيا آمدم
وارد يك بيمارستان ميشويد، تابلوي سكوت تقريبا هركسي را مجبور ميكند كه ساكت باشد. افرادي كه در اتاق انتظار نشستهاند ظاهرا ساكتند و هر از گاهي يك سرفه يا كوباندن پاي بچهاي روي صندلي تنهاترين صدايي است كه در فضا ميپيچد اما آيا داستان در ذهن اين افراد نيز به همين صورت است؟ محققان ميگويند، در ذهن يك فرد معمولي روزانه50 هزار فكر و ايده رد و بدل ميشود كه متاسفانه بيشتر اين فكرها و گفتوگوهاي ذهني منفي هستند. اين جملات براي شما آشنا نيستند؟ «من اصلا شانس ندارم، از دست اين كار لعنتي خسته شدم، همكارانم فقط دنبال اين هستند كه كارم را يك جورايي از دست من بگيرند، انگار زندگي هر چه موفقيت بوده به ديگران بخشيده و بدبختيهايش را براي من نگه داشته است». اين جملات قاتل بدون اينكه متوجه شويد چنان هيپنوتيزم قوي را روي شما اعمال ميكند كه به مرور زمان تبديل به همان چيز منفي ميشويد كه هميشه بهخودتان گفتهايد. شايد در شروع بهنظرتان كمي غيرطبيعي برسد اما با تكرار جملات مثبت، از شر جملات قاتل خلاص شويد و جايگزيني را برايش بهوجود آوريد كه به مرور زمان تبديل به واقعيت خواهد شد. با اين جمله شروع كنيد: «من لياقت شادي و موفقيت در زندگي را دارم.»
از جان خاطرات بد چه ميخواهيد؟
گذشته هميشه تو را به عقب مياندازد، چه آن زمان كه با يادآوري خاطرهاي خوش و بيفايده، كار مهمي را به تعويق مياندازي و چه آن وقتهايي كه با فكركردن به حاشيههاي تلخ يك حادثه ميخواهي از زمين و زمان انتقام بگيري و در نهايت اين تصور غلط بهوجود ميآيد كه نميتواني به خواستههايت برسي و روياها به مرور زمان در ذهن خفه ميشوند. «گذشته بد را دور بينداز» سادهترين و خلاصهترين جمله روانشناسي است كه نيازي به توضيح ندارد. يك ورق و كاغذ بردار و در آن موفقيتها و تغييرات خوبي كه در تمام اين سالها به دست آوردهاي را فهرست كن البته در نوشتن اين كارنامه كاري فقط بهدنبال ثبت كارهاي خيلي بزرگ نباش، ممكن است درگذشته آدم خيلي عصباني بوده باشي و حالا توانستهاي اين ويژگي بد را اصلاح كني. بعد از نوشتن تغييرات خوب و موفقيتهاي ريز و درشت در طول سالهاي زندگي، متوجه ميشوي كه به چيزهاي زيادي رسيدهاي و همين حس خوب اين اعتماد به نفس را بهوجود ميآورد كه از اين به بعد هم ميتواني به هرچيزي كه آرزو كردهاي برسي.
به بيراهه نزديك شدهاي
من يك راننده خوب هستم اما اگر وارد يك شهر ناآشنا شوم و از من بخواهند بدون نقشه و تابلوي راهنمايي و رانندگي، مسيري خاص را طي كنم و مثلا بستهاي را به كسي برسانم هرگز به مقصد نميرسم اما چرا؛ ممكن است به مقصد برسم ولي در اين شرايط با خودم ميگويم من حتما آدم خوش شانسي بودهام.
رسيدن به مقصد بدون داشتن يك نقشه نه تنها در رانندگي بلكه در هركار ديگري تقريبا وقت تلف كردن است. شب و روز كار ميكنيد، تمام هفته را اضافه كاري ميكنيد اما شب وقتي خسته و كوفته به منزل ميرسيد با خود ميگوييد، با همه اين تلاشها باز هم به آن چيزي كه ميخواهم نرسيدهام. شما امتحان كنيد، از همين حالا از همه افرادي كه در كنارتان هستند اين سوال را بپرسيد: هدف شما از زندگي چيست؟ و آن وقت متوجه ميشويد كه بيشتر افراد با شنيدن اين سوال به فكر فرو ميروند درحاليكه هدف بايد از پيش تعيين شده باشد. يادتان باشد به هرچيزي كه در زندگي روي آن بيشتر از بقيه تمركز ميكنيد، خواهيد رسيد. اگر رويايي در سر داريد و به آن نرسيدهايد حتما به اندازه كافي روي آن تمركز نكردهايد اما تنها بيان كردن و به زبان آوردن آرزوها راه منطقي برآورده شدن آنها نيست. براي روياها يك نقشه راه تهيه كنيد. مثلا هدف من رسيدن به وزن ايدهآل است. براي اين كار براي خودم زمان خاصي را در نظر ميگيرم و آن روز را در تقويم علامتگذاري ميكنم. بعد از آن كارهايي كه به رسيدن به اين وزن ايدهآل منتهي ميشود را فهرست بندي ميكنم و در نهايت تصميمم خود را با افرادي كه در من انگيزه و اشتياق ايجاد ميكنند درميان ميگذارم. چون اگر در بين راه خستگي يا بيانگيزگي به سراغم آمد با فكر اينكه ديگران من را به خاطر نيمه رها كردن تصميمم سرزنش خواهند كرد، خود را موظف به انجام دادن تعهداتم خواهم دانست.
وقتي خسته ميشويد
كودكيتان را به ياد آوريد، آن زمان آرزوها به كوچك و بزرگ تقسيم نميشد. اگر ميخواستيد به ماه برويد يا تبديل به يك فوتباليست حرفهاي بشويد تنها آرزو نبود بلكه يك خواسته معمولي بود كه بايد به آن ميرسيديد اما وقتي بزرگتر شديد ياد گرفتيد كه روياها يا كوچكند يا بزرگ و دنياي محدوديتها روي شيرين خواستن را براي شما از بين برد. اما براي رسيدن به آرزوها بايد جسارت دوباره كودك شدن و دوباره خواستن را پيدا كنيد. در اين راه يك اصل را فراموش نكنيد. تمام تغييرات بزرگ و كوچكي كه در اين جهان اتفاق افتاده بهخاطر روياي افرادي بوده كه ميخواستند در دنيا تغييرات بزرگ و خوبي ايجاد كنند. اديسون، اينشتين، نيوتن و ميليونها دانشمند ديگر روياي داشتن دنيايي بهتر را داشتند. اگر روياي شما با هدف بهتر كردن دنياي اطرافتان باشد زودتر به نتيجه خواهيد رسيد. از همين حالا با خود فكر كنيد رسيدن به اين رويايي كه در سر داريد چه خدمتي را به اطرافيان شما خواهد كرد و بعد از آن با برداشتن قدمهاي كوچك اما پيوسته مسير را طي كنيد. در بين راه خود را ارزيابي كنيد و بعد از رسيدن به تغييرات كوچك اوليه بهخودتان جايزه دهيد تا قدردان اين تغيير خوب باشيد. البته يك موضوع ديگر را بايد به خاطر بسپاريد و آن اينكه هركاري كه فكر ميكنيد را انجام دهيد تا در آينده حسرت نخوريد. هيچ كس دلش نميخواهد با يادآوري روزهاي گذشته به اين حسرت دچار شود كه كاش در گذشته تلاش بيشتري را براي رسيدن به روياهايش ميكرد.
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir