دعای قبل از خواب کودک خودخواه
خدایا مراببخش می خواهم بخوابم.
و اگر در خواب مردم تمام اسباب بازی هایم را بشکن,
تا بچه ی دیگری با آنها بازی نکند!!
آمین!
Printable View
دعای قبل از خواب کودک خودخواه
خدایا مراببخش می خواهم بخوابم.
و اگر در خواب مردم تمام اسباب بازی هایم را بشکن,
تا بچه ی دیگری با آنها بازی نکند!!
آمین!
اگر پرنده ای
صبح زود از خواب بیدار شو
و برای صبحانه ات کرمی شکار کن .
اگر پرنده ای سحرخیزترین پرنده باش ،
اما اگر کرمی صبح تا دیروقت بخواب
شیرینی مساله ساز
اگر فقط یک شیریتی دیگه بخورم میمیرم
اگر نتونم یک شیرینی دیگه هم بخورم باز میمیرم
با این حساب معلومه که در هر حالی میمیرم
پس بهتره خوش باشم و یک شیرینی دیگه هم بخورم
هوم .... وای .....بده
ملچ........ ملوچ .......و
خداحافظ.......................
خسته
باور نمي كني از صبح تا حالا دارم يه بند جون مي كنم.
خيلي هم خسته ام،
وقت خيلي كم است و چيزهاي زيادي است كه بايد به آنها برسم.
خيلي هم خسته ام.
از صبح اينجا دراز كشيدم كه علفها رو سرجاشون نگه دارم
سيبها را چشيدم ببينم شيرين هستن يا نه؟
انگشتهاي پاهاي هزاپاها را شمردم.
به گنجشكها تذكر دادم كه خيلي جيك جيك نكنند.
پروانه ها را از روي گوجه فرنگيها پراندم.
مواظبم يه بار خداي نكرده، سيلي، طوفاني نياد.
مديريت كارهاي مورچه ها را هم به عهده داشتم.
به هرس گياهان هرزه فكر مي كردم.
مواظبم خورشيد بي موقع غروب نكنه.
ماهيها رو صدا كردم توي جويهايي كه من درست كردم شنا كنن.
همه اينها به كنار، دوازده هزار و چهل يكبار نفس كشيدم.
و خيلي خسته شدم!
بچه خفاش
نوزاد خفاش ،
با ترس فریاد زد :
کلید تاریکی را بزن !
من از روشنایی میترسم
دوستی
راهی را پیدا کردم ،
که تا ابد با هم دوست باشیم .
راهم خیلی ساده است .
« من می گویم چکار کنی ، تو هم همان کار را می کنی .»
تیر
صبح تیری به طرف آسمان رها کردم ،
تیرم به خطا به سینه ابری خرد .
ابر افتاد و روی ساحل جان داد .
دیگه هرگز تیراندازی نخواهم کرد
هیچ فرقی نمی کنهمثل یک غول باشیم اگهیا قد یه بادام کوچولووقتی چراغ خاموش بشههمه هم قد هم می شیمپولدار بشیم مثل یه شاهفقیر بشیم مثل گداوقتی چراغ خاموش بشهارزشمون یکی می شهسیاه و قرمز و بنفشنارنجی و زرد و سفیدوقتی چراغ خاموش بشههمه یه رنگ دیده میشیمشاید بهتر باشه خدابرای خاطر ماهاچراغ هارو خاموش کنه
بزرگسالان ممنوعبزرگسالان ممنوعداریم بازی می کنیم,و نمی خواهیم همش بگن"مواظب باش","نکن"بزرگسالان ممنوعما انجمنی تشکیل داده ایمو اساسنامه ی مخفی خودمون رابه کسی نشون نمی دیم,برگسالان ممنوعخوب بریم بیرون پیتزا بخوریمنه خیر هیچکس,غیر از من و اعضای انجمنبقیه بیرونخوب وقت پرداختن پولهبزرگسالان آزاد
بهترین ماسکمسابقه ترسناک ترین ماسک بودمن وحشتناک ترین و ترسناک ترین بودمکه برنده جایزه اول شدمو(هق هق)من اصلا ماسکی روی صورتم نبود