زن‌ها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمی‌شوند، بلکه اگر دوست داشتنی باشند، زیبا به نظر می‌رسند.:72:
Printable View
زن‌ها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمی‌شوند، بلکه اگر دوست داشتنی باشند، زیبا به نظر می‌رسند.:72:
کم میگی ولی خداییش وقتی گفتی گل میگی ..؟!!:36::72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط roohallah8
نقل قول:
نوشته اصلی توسط roohallah8
اینم قاب میکنم میزنم به دیفال.
فقط جون من دیگه اینقد گل نگو ، دیگه رو دیفال اتاقم جا نیستا. تازه اینم جا کنم هنر کردم...:39:
مسلما زیبایی چیزی نیست که تو اولین نگاه به چشم نیاد ولی مهم سیرت شخصه که روحیات اخلاقی فرد رو در خودش جا میده
بابا به به ........ :36:عجب بروبچ گلی جمع شدن تو باشگاه؟!! :281: خدایی همه گفتین خوش تیپی و زیبایی مد نظرتون نیس برخورد اول؟:169:
اقاقی جون چون گفته بودی شعار ندین منم این دفه نمیخوام شوخی کنم البته قول نمیدم :170:
خوشگلی مال دختراس که البته همینم ملاک نیستش
اما در مورد آقایون باید بگم که مرد هرچه زشتر و سبزه تر باشه تو دل برو تره اگر هم خوشتیپ باشه که دیگه نور علا نور میشه :36: اما از همه مهمتر اخلاق , ایمان و غیرته مرده جذابیتشو دو چندان میکنه
خشکلی ماله همه بندگاه خدا هست نه فقط بنده ی خاصی!!!!!!!!!:265:نقل قول:
نوشته اصلی توسط alamatesoall
واقعا خانوم ها یک لحظه بدون انواع و اقسام افزودنی ها ی امروزی که کم هم نیستند می توانند بیان بیرون:105:و ......
البته متاسفانه جدیدا برای اقایون هم اینطور شده که بیشتر توی شهرهای بزرگ هست:59:
در مورد حرف دومتون رو تاحدی قبول دارم ولی خوشتیب بودن ظاهری هم می تونند گول زنده باشده مخصوصا برای اونا که خوششون میاد از اون تیپ و ظاهر ......:39:
بطور کلی باید ادمی از درون و بطور خالصانه درست کار و معقول و با معرفت باشد نه از بیرون:36: که در این صورت پایداری زیادی ندارد بر عکس قبلی:59:
روزگار خوش
نمونه خارجیش و واقعیش خود من اق طه بدون افزودنی مجاز و غیر مجاز!:36:نقل قول:
نوشته اصلی توسط Borna66
مگه مرد با افزودنی هم بهش می گن مرد ؟!:164: عجب!
بابا به منم فضا بدین منم از خوشملی بگم:301:
یه جمله فلسفی از خودم: اول آدم باید سالم باشه بعد 100 % خوشملی هم خیلی مهمه البته تو این درو زمونه الان حالا اگه سالم نباشی و خوشمل خوشملیت به چشم نمیاد من که با نظر خودم موافقم شما چطور؟؟؟:104: چون دیدم که میگما
بدينوسيله من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم و مسئوليتهای يک کودک هشت ساله راقبول می کنم.
می خواهم به يک ساندويچ فروشی بروم و فکر کنم که آنجا يک رستورانپنج ستاره است.
می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است، چون می توانم آن رابخورم!
می خواهم زير يک درخت بلوط بزرگ بنشينم و با دوستانم بستنی بخورم .
می خواهم درون يک چاله آب بازی کنم و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.
میخواهم به گذشته برگردم، وقتی همه چيز ساده بود، وقتی داشتم رنگها را، جدول ضرب را وشعرهای کودکانه را ياد می گرفتم، وقتی نمی دانستم که چه چيزهايي نمی دانم و هيچاهميتی هم نمی دادم .
می خواهم فکر کنم که دنيا چقدر زيباست و همه راستگو و خوبهستند.
می خواهم ايمان داشته باشم که هر چيزی ممکن است و می خواهم که ازپيچيدگيهای دنيا بی خبر باشم .
می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم،نمی خواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری، خبرهای ناراحت کننده، صورتحساب،جريمه و ...
می خواهم به نيروی لبخند ايمان داشته باشم، به يک کلمه محبت آميز،به عدالت، به صلح، به فرشتگان، به باران، و به . . .
اين دسته چک من، کليدماشين، کارت اعتباری و بقيه مدارک، مال شما.
من رسماً از بزرگسالی استعفا میدهم .
چون پست اقاقی بود یکم خطی خطی کردم اینجارو:59: