حزب توده و جبهه ملی همازوری یا رودر رویی !
در فاصله سال هاي ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ دو گروه عمده سياسي در کشور ظهور کرد، که صحنه سياسي و اجتماعي را تحت تاثير قرار داد. آن دو در حين به چالش کشيدن محافظه کاران با يکديگر رقابت نيز داشتند. حزب توده در سال ۱۳۲۰ تشکيل شد و گروه ديگر «جبهه ملي» در سال ۱۳۲۸ هنگام افول حزب توده به وجود آمد. جبهه ملي رهبري جنبش ضد استبدادي و ضد استعماري را در دست گرفت. اما حزب توده برخلاف اصول مرامنامه اش مبني بر حفظ استقلال و تماميت ارضي ايران، از همان ابتدا دنباله رو سياست شوروي بود. در سال ۱۳۲۳ از تقاضاي سرگئي کافتارادزه براي امتياز نفت شمال حمايت و يک تظاهرات خياباني هم در اين راستا برپا کرد. اما مصدق که مخالف واگذاري امتياز بود لايحه يي را به تصويب مجلس رساند تا مانع دادن نفت به ديگر کشورها شود. اين عملکرد دکتر مصدق موجب بدبيني توده يي ها نسبت به او شد. در سال ۱۳۲۵ با فرقه دموکرات آذربايجان که متهم به استقلال طلبي بود ائتلاف کرد و پيامد اين اقدام انشعاب گروهي در دي ماه ۱۳۲۶ به رهبري خليل ملکي بود. در بهمن ماه ۱۳۲۷ در نتيجه سوء قصد به جان شاه حزب توده غيرقانوني شد و هستۀ رهبري آن از هم پاشيد. اما نشريات به صورت زيرزميني چاپ مي شد و سازمان هاي وابسته مخفيانه فعاليت مي کردند.
جبهه ملي در مهرماه ۱۳۲۸ در اعتراض به مساله نفت و نحوه برگذاري انتخابات تشکيل شد. در همين زمان فضاي مناسبي براي حزب توده فراهم شد تا فعاليت خود را سازماندهي کند. مليون توانستند با شعارهاي ملي گرايانه مردم را جذب خود کنند و اين براي حزبي که داعيه رهبري مبارزات را داشت قابل تحمل نبود. انشعابيون حزب به رهبري ملکي به جبهه ملي پيوستند، که موجب شد خشم حزب دوچندان شود. تحليل حزب از نهضت ملي واقعي و بر پايه شرايط داخلي نبود؛ بلکه براساس اوضاع بين المللي صورت مي گرفت. از ديدگاه استالين جهان به دو بلوک شرق (سوسياليسم) و غرب (کاپيتاليسم) تقسيم شده بود؛ چنانچه گروهي در جناح سوسياليسم نبود، بدون شک در طرف کاپيتاليسم قرار داشت. بنابراين در سطح کشوري، حزب توده در اردوگاه شوروي بود و جبهه ملي سازماني امريکايي بود که انگليسي ها هم داخل آن شده بودند.۱
در حالي که جبهه ملي سرگرم مبارزه با شرکت نفت و محافظه کاران بود؛ حزب توده با تمام توان تبليغات ضد جبهه يي را در نشريات خود آغاز کرد. آنان نهضت ملي را ثمره تضادهاي داخلي هيات حاکمه و بازتاب طبيعي رقابت در اردوگاه امپرياليسم مي دانستند و بر اين عقيده بودند که جبهه را بورژوازي ملي (ليبرال) رهبري مي کند و دشمن بزرگ جنبش کارگري ايران است. توده يي ها از هيچ تهمت و افترايي براي مخدوش کردن چهره مليون خودداري نمي کردند. نزد آنان «ملي» نقاب سياهي بود که چهره هاي داغدار و ننگين را مي پوشاند. در پشت ملي گرايي عوام فريبان خلق و مزدوران استعمار مشغول فعاليت بودند. جبهه امپرياليستي امريکا و انگلستان براي درهم شکستن نهضت انقلابي کارگران و دهقانان هميشه با شعار رفرميستي دروغين مانع نهضت مردم شده اند. جبهه ملي مجري سياست هاي غرب امپرياليستي است. ۲