PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : همه چيز در مورد افسردگی



Borna66
06-01-2009, 09:57 PM
با سلام

در این تاپيك به مسایل مورد ایجاد افسردگی و راه حل های ان می پردازیم به این امید که حداقل از افسردگی خود اطلاع حاصل کنیم و وضعیت روحی خود را بهبود بخشیم.

سپاسگزار شما

Borna66
06-01-2009, 09:57 PM
افسردگی چیست؟

افسردگی بیماری بسیار شایع عصر ماست. و در تمامی جهان روندی فزاینده دارد. این در حالی است كه حدود نیمی از مبتلایان به افسردگی یا از بیماری خود بی خبرند یا بیماری آنها چیزی دیگر تشخیص داده شده است.
افسردگی یك بیماری اختصاصی نیست بلكه در تماما سنین و همه نژادها، هم در زنان و هم در مردان ظاهر می شود. افسردگی بیماری ساده ای نیست بلكه انواع گوناگون دارد به طوری كه در بعضی افراد به صورت هایی ظاهر می شود كه ما عموماً آنها را افسردگی نمی شناسیم. افسردگی پس از آنكه درمان شد غالباً باز می گردد.
افسردگی مسائل گوناگونی به همراه دارد. غیراز مسائل پزشكی و اندوه كه بسیار شایع است، فرد مبتلا به افسردگی خود را در كارها مورد تبعیض و از نظر اجتماعی مطرود و حتی منفور خانواده خودش می بیند. گاهی انزوای همراه افسردگی، بیمارانی را كه وضعی درمان پذیر دارند به دوری از مردم یا به سوی مرگ سوق می دهد. درباره افسردگی خبرهای خوشی نیز وجود دارد: بیشتر انواع افسردگی قابل درمان اند.
Depression كه غالباً افسردگی بالینی، اختلالات خلق و خوی یا اختلالات عاطفی نامیده می شود، بیمار را دچار آشفتگی اندیشه، آشفتگی عاطفی، تغییر رفتار و بیماری های جسمانی می كند.
افسردگی بالینی، از دیدگاه عملكردهای اجتماعی بیش از دیگر بیماری های مزمن، بیمار را ناتوان می كند. افسردگی كبیر بیش از بیماری های مزمن ششی، التهاب مفصل و دیابت ، ناتوان كننده است. افسردگی یك نشانگان (Syndrom) یعنی مجموعه ای از علامات مرضی(Symptoms) مختلف است.

Borna66
06-01-2009, 09:57 PM
ملاک های تشخیص افسردگی عبارت اند از:

1- افسرده بودن خلق و خوی در بیشتر روزها، تقریباً هر روز.

2- كاهش آشكار علاقه یا میل به هر نوع فعالیت در زندگی.

3- كاهش یا افزایش قابل توجه وزن بر اثر كاهش یا افزایش اشتهای غذا خوردن.

4- بی خوابی یا پرخوابی در غالب شب ها.

5- افزایش یا كاهش اعمال روانی حركتی یا فعالیت های ذهنی.

6- خستگی یا كاهش انرژی.

7- احساس بی ارزشی یا گناهكار بودن.

8- كاهش توان اندیشیدن یا تمركز ذهن و تصمیم گیری.

9- اندیشیدن به مرگ ( نه ترسیدن از آن) و به خودكشی، بدون داشتن طرحی برای آن ، یا اقدام به خودكشی با طرحی از پیش ریخته.



داشتن حداقل پنج علامت یاد شده برای ابتلا به افسردگی كبیر كافی است. ولی علامات مرضی یك و دو باید جز آن علامت باشند. افسردگی نمی تواند واكنش معمولی مرگ یك عزیز باشد. همه افراد مبتلا به افسردگی تمام علامات مرضی این بیماری را ندارند و شدت علامات مرضی در افراد مختلف متفاوت است.

Borna66
06-01-2009, 09:57 PM
انواع افسردگی
افسردگی اقسام گوناگون دارد، شایع ترین آن افسردگی كبیر است كه فرد مبتلا به آن گاهی شاد و خوشدل و موقتا فعال می شود. نوعی از افسردگی كبیر به افسردگی مالیخولیایی موسوم است كه بیمار هیچ گاه از چیزی دلخوش نمی شود در حدود 15 درصد مبتلایان به افسردگی كبیر دچار افسردگی اوهام اند كه معمولا با خلق و خوی اندوهگین همراه است. مثلا خود را گناهكار و غیر قابل بخشش تصور می كنند. در حدود 15 در صد مبتلایان به افسردگی كبیر نیز دچار روان پریشی می شوند.



نوع دیگری از افسردگی وجود دارد به نام “افسردگی غیرمعمول” كه بر خلاف اسمش شایع است. علامات مرضی آن عكس علامات مرضی افسردگی معمولی است كه مبتلایان كم می خوابند و كم می خورند. مبتلایان به افسردگی غیر معمول زیاد می خوابند و زیاد می خورند و به سرعت اضافه وزن پیدا می كنند. به قول یكی از متخصصان برجسته بیماری افسردگی ( دونالد كلاین)، افسردگی غیر معمول، “مزمن” است نه” دوره ای” . از بلوغ آغاز می شود و بیماران نسبت به همه امور كم توجه اند.



نوع دیگرافسردگی، روان رنجوری است كه عموما حدود دو سال طول می كشد و علامات مرضی آن خفیف تر از افسردگی كبیر است ولی همواره احساس ناراحتی می كنند.



شیوع افسردگی در قرن بیستم به خصوص بعد از دو جنگ جهانی بیشتر شده است، علت آن را مصرف دارو و الكل، افزایش استرس و كاهش اشتغال گفته اند . علت دیگر افزایش افسردگی تغییرات اساسی اجتماعی است. گروهی از روان شناسان بر این باورند كه جامعه كنونی، كانونی ناسالم در درون افراد به وجود آورده و آنها را بیش از اندازه به رضایت خاطر و شكست های شخصی وابسته كرده است.



آنچه گفته شد جنبه نظری دارد ولی بعضی از پژوهشگران درباره جنبه علمی علت ها اظهار نظر كرده اند. بر اساس پژوهش های آنها، تلویزیون ” منشا عمده افسردگی است” Paul Kottl روان پزشك مركز پزشكی پنسیلوانیا كشف كرده است كه ” ارتباط تنگانگی بین دسترسی مداوم كودكان به تلویزیون و افسردگی كبیر در 24 سالگی وجود دارد.” Kottl می نویسد:



” اثرات اجتماعی برنامه های چند ساعته تلویزیونی، باید از دلایل شروع زودرس افسردگی كبیر در نوجوانان به حساب آید، هزاران ساعت تماشای تلویزیون، كودكان ما را در معرض خشونت های ابلهانه مكرر قرار می دهد و آنها را هر چه بیشتر از تماس های اجتماعی با همسالان و خانواده دور می كند.”



افسردگی كبیر بیشتر در دهه های سوم و چهارم زندگی ظاهر می گردد و در غالب افراد بین شش ماه تا یك سال، حتی بدون درمان رفع می شود . ولی اگر درمان شود بعد از چند هفته از بین می رود. بازگشت افسردگی در بیش از نیمی از افراد ظرف دو سال بعد از رویداد نخستین رخ می دهد. خطر افسردگی با تعداد بازگشت ها افزایش می یابد. بدین معنی كه بعد از دو بازگشت، هفتاد در صد و بعد از سه بازگشت به نود درصد می رسد.



عوامل زیر خطر بازگشت افسردگی را افزایش می دهند:

اگر نخستین افسردگی پیش از بیست سالگی رخ داده باشد و سابقه خانوادگی موجود باشد.

اگرنخستین افسردگی شدید باشد و دیر به درمان اقدام شده باشد.

اگر بیماری روانی دیگری نیز وجود داشته باشد.

اگر فرد نسبت به استرس ها یا دیگر عوامل اجتماعی آسیب پذیرتر باشد.

اگر فرد از افسردگی قبلی كاملا بهبود نیافته باشد.

اگر افسردگی در اواخر عمر رخ داده باشد.

Borna66
06-01-2009, 09:58 PM
علایم جسمانی افسردگی



علايم جسماني افسردگي
بيشتر ما نسبت به علايم هيجاني افسردگي مانند احساس نااميدي، غمگيني، تحريك‎پذيري يا اضطراب، احساس گناه يا بي‎ارزشي، كاهش علايم و انگيزه‎هاي زندگي، اشكال در تصميم‎گيري تفكر در مورد مرگ يا خودكشي و ... تا حدودي آگاهي داريم اما ممكن است نسبت به علايم جسماني ناشي از افسردگي بي‎اطلاع باشيم. در زير به برخي از مشكلات و علايم جسماني بخش‎هاي مختلف بدن اشاره مي‎شود.

سر و گردن
مشكلاتي مانند سردرد، خستگي‎ و گرفتگي گردن و سرگيجه ممكن است دلايل بي‎شماري از قبيل استرس و تنش داشته باشد. اگر ضربه‎اي به سر شما وارد نشده باشد يا به طور معمول به سردرد مبتلا نباشيد، سردرد، گرفتگي و دردهاي گردن شما مي‎تواند علامتي از افسردگي باشد. اگر شما مستعد افسردگي باشيد، در هنگام افسردگي سردردتان بدتر مي‎شود. افسردگي باعث تأكيد بيشتر فرد بر موارد منفي مي‎گردد (اين مسأله يكي از علايم افسردگي است) فرد افسرده درد را شديدتر از حالت عادي احساس مي‎كند. گرچه تعداد كمي از سردردها، مربوط به بيماري‎هاي كشنده مي‎باشند، اما اگر سردرد شما بسيار شديد و يا با علايمي مانند تهوع و استفراغ همراه باشد بلافاصله به پزشك خود مراجعه كنيد. از ديگر علايم شايع افسردگي بي‎خوابي است كه مي‎تواند باعث ايجاد كمبود انرژي و كندي حركتي بدن شود و به شكلي كه روز را به شب رساندن به عملي طاقت‎فرسا تبديل مي‎شود. اگر شما در زندگيتان استرس داريد آن نيز مي‎تواند تأثيرات جسماني برايتان داشته باشد. در مجموع استرس و افسردگي مي‎توانند به خستگي و بي‎خوابي منجر گردند. ثبت روزانه علايم در يك دفترچه يادداشت مي‎تواند به شما در شناسايي الگويتان و درك آنچه ممكن است باعث شروع علايم‎تان باشد كمك نمايد.

سينه
دردهاي سينه، تپش قلب، دردهاي كتف و سرشانه مي‎توانند از علايم افسردگي و اضطراب باشند كه متخصصين، آن را (افسردگي مضطرب) مي‎نامند در صورت وجود اين علايم بايد مشكلات قلبي بررسي شوند و اگر مشكل قلبي مطرح نباشد اين علايم مي‎تواند مربوط به سوزش سردل، افسردگي و يا اضطراب باشد. مطالعات نيز نشان مي‎دهند يك ارتباط پيچيده و بيولوژيك بين اضطراب، افسردگي و قلب وجود دارد. افسردگي خطر بيماري قلبي را افزايش مي‎دهد يكي از دلايل اين است كه افسردگي باعث تغييرات بيولوژيك مي‎شود كه بر لخته شدن خون و ديگر عوامل مرتبط قلبي اثر مي‎گذارد و مي‎تواند عواملي را كه به مشكل قلبي منجر مي‎گردند، تشديد نمايد. استرس يا حمله پانيك نيز مي‎تواند باعث ترشح هورمون‎هاي استرس مانند كورتيزول (كه بخشي از ترشح آن از واكنش‎هاي طبيعي بدن محسوب مي‎گردد) شود كه اين هورمون‎ها علايمي مانند سينه درد، تپش قلب و كتف دردي ايجاد مي‎كند كه ظاهراً مانند يك حمله قلبي احساس مي‎شود. اين افزايش ناگهاني هورمون‎هاي استرس نيز خطر مشكلات قلبي را افزايش مي‎دهد.

دست و بازوان
در صورت بروز درد در انگشتان و دست، ابتدا مشكل آرتروز به ذهن مي‎رسد در صورتي كه اين دردها مي‎تواند از علايم افسردگي باشد. افسردگي به روي همان مسيرهايي كه در انتقال پيام‎هاي درد درگيرند، تأثير گذار مي‎باشد. بنابر اين بروز دردهاي خفيف يا دردهايي در مفاصل مي‎تواند از علايم افسردگي باشد.

شكم
مشكلات گوارشي، دردهاي معده و تغييرات در اشتها مي‎تواند علل مختلفي از قبيل زخم روده، برگشت غذا به مري، سنگ صفرا، مشكلات رژيمي، ورزش نكردن يا استرس داشته باشد. اما مي‎تواند از علايم افسردگي نيز باشد. وقتي مردم افسرده هستند گاهي دچار مشكلات گوارشي مانند تهوع و يبوست مي‎شوند. بخشي از آن به اين دليل مي‎باشد كه روده، همانند مغز داراي گيرنده‎هاي سرتونين و نوراپي نفرين مي‎باشد. در مجموع نگراني،‌اضطراب و استرس مي‎توانند منجر به مشكلات روده‎اي گردند. افزايش يا كمبود اشتها در افراد افسرده نيز مي‎تواند منجر به كندي عملكرد روده‎ها و نهايتاً باعث مشكلات شكمي گردد.

پاها
اگر مشكلات پا بر اثر صدمات، كشيدگي يا رگ به رگ شدن نباشد مي‎تواند با افسردگي و دردهاي جسماني ناشي از آن مرتبط باشد. افسردگي توجه فرد را به دردهاي خفيفي كه تا كنون ناديده گرفته مي‎شدند معطوف مي‎دارد و اين درد و ناراحتي، را افزايش مي‎دهد. افسردگي همچنين مي‎تواند ناراحتي‎هاي مشابهي را ايجاد كند. بخشي به اين دليل كه افراد افسرده انگيزه‎اي براي ورزش كردن ندارند بدنشان ضعيف مي‎شود و اين وضعيت زمينه را براي درد بيشتر مستعد مي‎سازد.

پشت
تقريباً همه افراد زماني در طول دوره زندگي خود گرفتگي‎هاي عضلاني را تجربه كرده‎اند. برخي از دردها و اسپاسم‎هاي خفيف كه ناشي از صدمات فيزيكي نباشند مي‎توانند از علايم افسردگي محسوب گردند. افراد افسرده بيشتر به دردهاي آزاردهنده‎اي كه تا كنون ناديده گرفته مي‎شدند، توجه دارند و آنها را تشديد مي‎نمايند. شايد به اين دليل كه افراد افسرده انگيزه‎اي براي ورزش ندارند،‌ اين وضعيف با تضعيف بدن زمينه را براي درد بيشتر فراهم مي‎نمايد.


به نظر مي‎رسد افسردگي با عدم تعادل شيميايي در مغز مرتبط باشد. اين مسئله در اين كه شما درد را چگونه احساس مي‎كنيد نقش مهمي دارد. برخي از متخصصين معتقدند كه افسردگي مي‎تواند در شما به نسبت سايرين دردهاي متفاوتي ايجاد كند. در بيشتر موارد درمان افسردگي از طريق روان‎درماني يا دارو درماني و يا تركيبي از اين دو مشكل جسماني شما را حل خواهد كرد.
شما در بيان وضعيت خود به پزشك حتماً علايم جسماني را مد نظر داشته باشد. اين علايم نيز به درمان نياز دارند. براي مثال اگر شما بي‎خوابي داشته باشيد، پزشك با تجويز يك داروي ضد اضطراب به شما كمك مي‎كند، با آرامش و راحت‎تر بخوابيد.
زماني كه درد و افسردگي با هم تظاهر مي‎نمايند گاهي تسكين درد شما به افسردگي‎تان كمك مي‎نمايد و بالعكس. برخي از داروهاي ضد اضطراب از قبيل fluoxetin و citalopram ممكن است به دردهاي مزمن شما كمك نمايند. همچنين ديگر درمان‎ها مانند روان‎درماني شناختي رفتاري مي‎تواند شيوه‎هاي مقابله با دردهايتان را به شما آموزش دهد و در بهبود آنها مؤثر باشد.



انستيتو روانپزشكي تهران

Borna66
06-01-2009, 09:58 PM
يكي از شاخه‏هاي آگاهي به جسم، آگاهي به اندازه زيبايي فردي است كه هر كس بايد از آن برخوردار باشد و براي اين آگاهي آينه بسيار لازم است چيزي كه بسياري از آقايان آن را فراموش كرده ‏اند! در واقع ظاهر عمومي خود را فراموش كرده ‏اند. برعكس خانم‏ها به ظاهر خود بسيار توجه مي‏كنند. خانم‏ها به علت بصيرت به خود، چه در بخش روان و چه در بخش جسم، به ملاحظه كوچك‏ترين علامت به پزشك مراجعه مي‏كنند. خانم‏ها افسردگي و اضطراب را نيز خيلي زود متوجه مي‏شوند ولي آقايان بيش از خانم‏ها به روان خود تسلط دارند و بدين دليل آقايان توان سازگاري بيشتري با محيط دارند. اگر ما بتوانيم مطابق شرايط به شايستگي زندگي كنيم، در واقع علامت مهمي از سلامتي روان خود را به نمايش گذاشته ‏ايم. اگر ارتباط ما با مردم مطابق روحيات آنها تنظيم گردد، صفت تمدن در رفتار ما به ثبوت رسيده است.

Borna66
06-01-2009, 09:58 PM
هر فردي گاهي دچار علايم افسردگي مي‏شود كه مي‏تواند گذرا باشد اما وقتي اينعلايم به قدري شديد باشند كه جلوي فعاليت طبيعي را بگيرند و بيش از يك هفته طولبكشند بايد نام بيماري افسردگي بر آن نهاد. در اين بيماري فرد هيچ لذتي اززندگي نمي‏برد، تمايل به تنها بودن دارد، انگيزه‏اي براي زندگي ندارد. تحملناكامي ندارد. ميل جنسي كاهش يافته است. در اكثر موارد اختلال خواب دارد. بي‏اشتهاست و كاهش وزن پيدا مي‏كند (گاه پرخوري و افزايش وزن دارد). از علايمديگر احساس بي‏ارزشي و گناه، كاهش تمركز، افكار تكرار شونده مرگ، افكار يااقدام به خودكشي، سطح انرژي پايين و خستگي زودرس، اختلال قاعدگي و احساس غمگينيو پوچي است.

Borna66
06-01-2009, 09:58 PM
علايمبيماري افسردگي در صبح‏ها شديدتر است. اين بيماري قابل درمان است و دارو درمانيتوام با روان درماني مؤثر است. بيمار بايد با افكار منفي و افسرده كننده مبارزهكند، حتي‏الامكان در جمع باشد، به مهماني برود، ورزش كند، كارهايي كه برايش لذت‏بخش استانجام دهد. اگر افسردگي بر اثر اتفاق خاصي ايجاد شده است آنرا تجزيه و تحليلكند و با آن منطقي برخورد كند به جنبه‏هايمثبت قضايا توجه كند.

اگر علايم اضطراب بيش از يك ماه طول بكشد آن را بيماري مي‏دانند و به آن اختلالاضطرابي مي‏گويند. فرد مضطرب دچار تعريق، طپش قلب، احساس ترس، اشكال در تمركز،لرزش، خشكي دهان، تنش عضلاني، احساس تنگي نفس، تكرر ادرار، اسهال و اشكال دربلع مي‏باشد. سردرد، كمردرد، خستگي پذيري، بي‏خوابي، گوش به زنگ بودن مفرط وكاهش ميل جنسي هم از علايم اضطراب است. درمان دارويي و رفتار درماني موثرمي‏باشد. يكي از دلايل اضطراب چگونگي برداشت مردم از خود و برداشت ديگران ازآنهاست. فلذا نسبت به فكر و عقيده مردم كمي بي‏تفاوت شويد و براي درمان اقدامكنيد.

Borna66
06-01-2009, 09:58 PM
چه کنیم تا افسرده نشویم.؟
افسردگی می‌تواند باعث شود فرد به طور غیرمعمول برای چند هفته یا بیشتر احساس اندوه،بی‌ارزشی، بی‌علاقگی به فعالیت‌هایی که قبلا از آن لذت می‌برد و بی‌‌قراری کند و حتی به فکر خودکشی بیفتد.

افسردگی بیماری جدی است که نیاز به درمان بوسیله پزشک متخصص اغلب با ترکیبی از درمان دارویی و روان‌درمانی دارد.
این نکات را در مواجهه با افسردگی در نظر داشته باشید:
• برنامه‌ای واقع‌گرایانه برای خود تنظیم کنید. هنگامی که حالتان در حال بهتر شدن است، انتظار نداشته باشید که بتوانید برنامه کامل روزانه‌تان را به طور مرتب انجام دهید.
• سعی کنید افکار منفی مانند احساس شکست یا تقصیر را که افسردگی باعث ایجاد آنها می‌شود باور نکنید - این افکار با فروکش‌کردن افسردگی باید تسکین پیدا کند.
• در فعالیت‌هایی که باعث می شود احساس خوبی نسبت به خود پیدا کنید و از آنها لذت می برید شرکت کنید.
• هنگامی که در حالت افسردگی هستید، سعی کنید از گرفتن تصمیمات عمده در زندگی اجتناب کنید. اگر مجبور به انجام این کار هستید از دوستان معتمد یا اعضای خانواده‌تان کمک بگیرید.
• از مصرف الکل یا داروهایی که پزشک تجویز نکرده است خودداری کنید، چرا که ممکن است با داروهای ضد افسردگی تداخل‌های وخیمی را پیدا کنند، یا افسردگی را بدتر کنند.
• تا جایی که ممکن است ورزش کنید ـ دست کم 30 دقیقه در روز چهار تا شش بار در هفته.

Borna66
06-01-2009, 09:58 PM
ابتکار جراح ایرانی در استفاده از الکترودهای مغزی برای درمان افسردگی
دکتر علی رضایی از جراحان اعصاب برجسته آمریکا گفت: در نظر داریم با استفاده از الکترودهای مغزی به درمان افسردگی و صرع بپردازیم.

تحریک الکتریکی بخش های خاصی از مغز با استفاده از الکترودهای کاشته شده در مغز می تواند کمک قابل توجهی به بیماران افسرده کند.
این یافته ها که در دو مطالعه اخیر صورت گرفته منتشر شده اند نشان می دهند که تحریک عمیق مغزی که تا کنون به آن به عنوان شیوه ای کاربردی در جراحی ها و درمان پارکینسون نگاه می شده است، می تواند گزینه ای برای درمان افسردگی در افسرده ها باشند.
دکتر علی رضایی از جراحان اعصاب برجسته آمریکا در کلیولند اوهایو گفت: این تکنیک جدید درمان امیدوار کننده ای محسوب می شود و می توان برای درمان افسردگی رام نشدنی پزشکی روی آن حساب کرد.
دکتر رضایی که در یکی از دو مطالعه اخیر حضور داشته نسبت به این تکنیک جدید و تاثیرگذاری آن امیدوار است.
بر اساس گزارش تکنولوژی ریویو، با این حال پزشکان و جراحانی که در این مطالعات حضور داشته اند، هشدار می دهند که هنوز باید بررسی های کلینیکی بیشتری با هدف شناخت اثرات کوتاه مدت و بلند مدت این تکنیک جدید صورت گیرد.
در حال حاضر تحریک مغزی به شیوه درمانی همه گیری برای مقابله با پارکینسون و سایر اختلالات حرکتی تبدیل شده است.
پس از موفقیت دانشمندان در استفاده از این تکنیک در مقابله با پارکینسون بوده که اکنون ایده درمان افسردگی و صرع با استفاده از این روش به فکر آنها خطور کرده است.
در مطالعه ای دیگر محققان در دانشگاه بن آلمان بخشی از مغز را که معمولا بخش لذت مغز نامیده می شود مورد هدف قرار دادند.
این منطقه که بخش مرکزی از سیستم پاداش دهی مغز است، به نکات لذت آوری نظیر غذا خوردن پاسخ می دهد.
توماس شالفر محقق اصلی این مطالعه گفت: یکی از عوامل شکل گیری افسردگی عدم کارکرد مغز در این بخش ( بخش لذت مغز ) است و برای درمان این اختلال می توان روی این بخش کار کرد.

Borna66
06-01-2009, 09:59 PM
درمان افسردگی می تواند سر درد بیماران را کاهش دهد.
نتایج مطالعات جدید محققان، نشان می دهد داروی ضد افسردگی برای برخی بیمارانی که غالبا دچار سر دردهای عصبی می شوند، مفید است.

به گزارش سلامت نیوزبه نقل از وب مد، محققان این دارو را بر روی بیمارانی که بیش از پنج بار در ماه دچار سردردهای عصبی می شدند بررسی کردند و 60 شرکت کننده به طور تصادفی تحت درمان قرار گرفتند.
در پایان 12 هفته، آزمایش میانگین کاهش تعداد روزهای سردرد در گروه دریافت کننده داروی ضد افسردگی در مقایسه با گروه دریافت کننده ماده بی اثر به میزان قابل ملاحظه ای بیشتر بود. در مورد مجموع ساعات درد و شدت آن نیز، با این درمان بهبود بیشتری مشاهده شد اما تفاوت ها از نظر آماری چندان قابل ملاحظه نبود.
متخصصان علت این امر را در ارتباط فکری و جسمی افراد با یکدیگر می دانند. چرا که وقتی افراد دچار افسردگی می شوند فکرهای آزار دهنده و ناراحت کننده و نگران کننده قرار می گیرند.
با تراکم و انباشت این گونه افکار و بعضا به وقوع پیوستن آنها، شدت و فشار درد در سر زیاد شده و با توجه به ارتباط جسم و فکر به صورت سر درد خود را نشان می دهد. پس با درمان افسردگی می توان از بروز این گونه سر دردها نیز جلوگیری نمود.

Borna66
06-01-2009, 09:59 PM
آمارهای افسردگی

طبق آخرین آمارهای ارائه شده از هر 5 نفر در طول روز 2 نفر به پزشکان عمومی مراجعه می کنند که مشکل افسردگی دارند.
تعداد زنان افسرده طبق آمارها 2 برابر مردان گزارش شده است اما این در حالیست که میزان هر 2 جنس را یکسان می دانند چرا که گفته می شود زنان بخاطر بروز احساساتشان آمار بیشتری را داده اند و مردان بدلیل اینکه تودار تر هستند میزان افسردگی شان گزارش نمی شود.

Borna66
06-01-2009, 09:59 PM
علائم افسردگی شامل 2 دسته هستند

در اصطلاح روانشناسی یا همگی در سطح هایپر (hyper) هستند یا در سطح (hypo)
یعنی یا همگی در سطح بالا قرار دارند یا پایین.

بعنوان مثال نشانه های بالا رفتن (hyper )

1- پر خوابی
2- پر خوری
3-پر اشتهایی
4- افزایش وزن و .......

و در سمت مقابل دقیقا عکس این حالات در سطح hypo رخ می دهد

یعنی :

1- کم خوابی
2- کم خوری
3- کم اشتهایی
4- کاهش وزن
5- گوشه گیری

اما نکته ای که در هر دو مشترک هست همین گوشه گیری است.

Borna66
06-01-2009, 09:59 PM
افسردگي در زنان

در تمامي جوامع دنيا، زنان بيش از مردان دچار افسردگي مي شوند.
اين اختلاف مي تواند ناشي از عوامل گوناگون زيستي، روان شناختي،
محيطي، فرهنگي و يا ترکيبي از آنها باشد. به لحاظ زيستي اين
اختلاف ممکن است به علت مصرف داروهاي رژيمي، آرام بخش ها، قرص
هاي ضد بارداري، مصرف دخانيات و الکل باشد که ميزان ترشح انتقال
دهنده هاي عصبي را مختل مي کند. از طرف ديگر، زنان ممکن است به
دليل تداخل عمل هورمون هاي جنسي بدن شان مستعد ابتلا به افسردگي
باشند. به لحاظ روان شناختي نيز اين احتمال وجود دارد که زنان
تمايل بيشتري دارند که مشکلات خود را بپذيرند و درصدد درمان آنها
برآيند. به لحاظ فرهنگي و اجتماعي نيز زنان بيشتر از مردان مي
کوشند تا ارتباط خود را با ديگران توسعه دهند و حفظ کنند، اما در
فرهنگي که به استقلال و خودکفايي بها مي دهد، تمايل به دلبستگي
نوعي ضعف تلقي مي شود و همين امر، يعني ناهماهنگي بين رفتارهاي
زنان و ارزش هاي فرهنگي منجر به کاهش عزت نفس و حس ارزشمندي در
زنان مي شود. در برخي موارد نيز اين طور به نظر مي رسد که زنان
بيش از مردان علايم و شکايات خود را از افسردگي بيان مي کنند و
يا آنکه مردان در برابر مشکل افسردگي خود بيشتر مقاومت مي کنند و
راه حل هاي ديگري غير از مراجعه به پزشک براي درمان خود برمي
گزينند. به لحاظ محيطي نيز، زنان بيش از مردان در معرض انواع
استرس ها و اضطراب هايي قرار مي گيرند که تاثير خود را بر سيستم
عصبي آنان و هورمون هاي بدن شان مي گذارد. تجربه هاي روزمره نيز
مي توانند همچون شوک ها و فشارهاي عصبي مولد استرس باشند و موجب
ابتلاي افسردگي بيشتر در زنان- نسبت به مردان- شوند.
افسردگي بر جسم و ذهن فرد تاثير مي گذارد. فرد افسرده احساس
درماندگي، نااميدي و يأس فراوان مي کند. او علاقه اش را به تمامي
فعاليت هايي که موجب شادماني اش مي شود به تدريج از دست مي دهد؛
ميل به خوردن در او کاهش مي يابد، دچار بي خوابي مي شود، تمرکز
حواس و توجه اش را نسبت به امور عادي روزانه از دست مي دهد و در
بدترين حالت به مرگ و نيستي فکر مي کند. افسردگي داراي طيف وسيعي
از خلق پايين تا افسردگي مزمن است. افسردگي مزمن داراي علايمي از
کمبود انرژي و توان جسماني، بدبيني، حس عدم ارضا و احساس نااميدي
شديد است. فردي که از افسردگي شديد در رنج است، ممکن است در طول
يک سال دو بار تجربه افسردگي کوتاه مدت داشته باشد. پژوهشگران
دريافته اند، زناني که دچار افسردگي مزمن مي شوند، بيشتر در معرض
خطر پوکي استخوان قرار مي گيرند، زيرا مجبور به مصرف داروهايي
هستند که بر بافت استخواني آنها تاثيري منفي مي گذارد. علاوه بر
آن، افسردگي مي تواند عاملي براي ابتلا به بيماري مزمني مثل
ديابت، ناراحتي هاي قلبي- عروقي و... شود.
افسردگي پس از زايمان يکي از رايج ترين احساس هايي است که اغلب
زنان بعد از تولد نوزاد در خود حس مي کنند. اختلالات افسردگي،
نوسانات خلقي و هيجان هاي مکرر و استرس آور اين دوران کاملاً
طبيعي و عادي و البته موقت است. هر چند براي برخي از زنان علايم
قدري پايدارتر، جدي تر و طولاني تر است، اما معمولاً بين 6 - 3
هفته بعد از زايمان به تدريج کاهش مي يابد و به ندرت طولاني مدت
(براي مثال يک سال) مي شود. تقريباً 15 درصد از زناني که زايمان
دارند، علايمي از افسردگي بعد از زايمان از خود نشان مي دهند.
چنانچه اين اختلال در مادر ماندگار بماند، مي تواند تاثيري بسيار
منفي بر روابط با کودک و توانايي نگهداري از او گذارد. علايم
بايد هر چه زودتر براي بررسي دقيق تر با پزشک معالج، درميان
گذاشته شود.
سندرم پيش از قاعدگي؛ افسردگي ناشي از پريودهاي ماهيانه نيز يکي
ديگر از افسردگي هاي رايج در بين زنان است که معمولاً در بين
روزهاي 10- 7 پريود به طور کوتاه مدت ظاهر مي شود. علت اصلي اين
نوسان خلقي ترشح هورمون هاي زنانه است که موجب برهم خوردن تعادل
خلق و خوي آنها مي شود. اين سندرم در 7 - 5 درصد زنان مشاهده مي
شود و داراي علايم بسيار گوناگوني است. در برخي به صورت بي
حوصلگي، خلق پايين و گرفتگي و در برخي ديگر همراه با دردهاي
جسماني (مثل سردردهاي شديد ميگرني) گزارش مي شود.
افسردگي هاي فصلي نيز گاهي به صورت غمگيني، نااميدي و در خود
فرورفتگي گروهي از زنان را به خود مبتلا مي کند. حدود 3 - 1 درصد
از زنان در فصل زمستان دچار افسردگي هاي کوتاه مدت و گذرا مي
شوند. پژوهشگران بر اين باورند که تغييرات هورموني و بيوشيميايي
مغز در بدن برخي زنان در فصل زمستان موجب بروز اختلال افسردگي در
آنان مي شود که به تدريج نيز با پايان فصل زمستان و آغاز فصل
بهار از بين مي رود. اين افراد بيش از سايرين در معرض ابتلا به
افسردگي باليني هستند.

اختلال افسردگي دو قطبي نيز يکي ديگر از انواع اختلالات افسردگي
است که علايمي از شيدايي - افسردگي حاد در طول دوره اي مشخص
دارد. زماني که فردي در چرخه افسردگي به سر مي برد، تمامي علايم
خلق پايين (مثل کمبود اشتها، بي خوابي، احساس درماندگي و عدم
لذت) را دارد و زماني که در چرخه شيدايي به سر مي برد، تمامي
علايم شيدايي را (مثل پرحرفي، هجوم افکار، افزايش توان جسمي،
فعاليت زياد و پرانرژي بودن) از خود نشان مي دهد. زناني که دچار
اختلال دو قطبي مي شوند، معمولاً چرخه افسردگي طولاني تري دارند.

افسردگي هاي دوران يائسگي؛ در اغلب زنان، يائسگي مي تواند همراه
با علايمي از تغيير خلق و خو، حساسيت هاي بيش از حد، تزلزل روحيه
و خستگي باشد. اين نوع از افسردگي مي تواند ناشي از تغييرات غدد
داخلي در ميانسالي و يا باورهاي منفي و دروني شده زنان درباره
عدم باروري آنان باشد. در مطالعات گوناگوني مشخص شده است که
افسردگي ناشي از يائسگي در قشر تحصيلکرده زنان و آنهايي که
ازدواج نکرده بودند، کمتر مشاهده مي شود.
علايم تشخيص افسردگي در زنان
تاکنون پژوهشگران نتوانسته اند علت اصلي بروز افسردگي را در
افراد شناسايي کنند. نارسايي هاي هورموني (عدم تعادل هورمون هاي
مترشحه از قسمت هاي مختلف مغز مثل سوتونين، دوپامين، نوراپي
نفرين)، عوامل ژنتيکي و سابقه خانوادگي، عوامل محيطي (زناني که
مواد مخدر مصرف مي کنند، زناني که مورد تجاوز قرار مي گيرند،
زناني که همسران شان فوت مي کنند و يا از همسران خود جدا مي
شوند) و عوامل فرهنگي گوناگوني مي توانند علت افسردگي هاي زنانه
باشند. از آن جايي که افسردگي تا حدي رايج است، هر فردي ممکن است
علايم اوليه افسردگي را بشناسد و يا خود شخصاً آن را تجربه کرده
باشد. متاسفانه فقط حدود 50 درصد از علايم اوليه افسردگي قابل
شناسايي و درمان هستند و زنان در اين بين شايد نتوانند اين علايم
را در خود به وضوح تشخيص دهند. علايم عمده افسردگي شامل؛
جنبه هاي عاطفي (خلق غمگين و احساس بي ارزش بودن)
جنبه هاي شناختي (کاهش احترام به خويشتن و منفي نگري نسبت به خود
و آينده خود)
جنبه هاي انگيزشي (عدم تحرک و بي انگيزگي براي انجام دادن کارها
و فعاليت هاي روزمره)
جنبه هاي رفتاري (اختلالات مربوط به خوردن مثل پرخوري، بي
اشتهايي و اختلالات خواب مثل بي خوابي، خواب آلودگي عدم علاقه به
روابط جنسي، احساس خستگي و عدم تمرکز) است.
زماني که پزشک عمومي در مرحله اول نسبت به اختلال افسردگي شخصي
دچار شک شود، ابتدا از او مي خواهد با يک روانپزشک يا روانشناس
باليني مشاوره اي داشته باشد. از جمله پرسش هاي اوليه اي که ممکن
است يک متخصص بهداشت رواني از بيمار بپرسد، عبارت است از؛
- آيا مدت زيادي است که احساس غم و اندوه مي کني؟
- آيا مرتب گريه مي کني؟
- آيا اخيراً تجربه هاي دردناک عاطفي داشته اي؟
- آيا دچار عدم تمرکز حواس شده اي؟
- آينده را چطور مي بيني؟
- آيا دچار اشکال در تصميم گيري شده اي؟
- آيا علاقه ات را به آنچه که در گذشته برايت مهم بوده است، از
دست داده اي؟
- آيا دچار خستگي و بي حالي مي شوي؟
- آيا احساس شکست و گناه مي کني؟
- آيا به مرگ و نيستي فکر مي کني؟
زماني که اين گونه علايم حدود شش ماه در فرد به صورت پايدار
مشاهده شود، او را مستعد ابتلا به افسردگي مي دانند و اگر حداقل
5 نشانه از علايم زير را در مدت حداقل دو هفته داشته باشد، مي
توان او را افسرده باليني تشخيص داد. اين علايم عبارتند از؛
1- داشتن خلق افسرده در طول روز و يا بيشتر اوقات روز
2- عدم توانايي از لذت بردن اوقات شادي بخش زندگي
3- افزايش و يا کاهش قابل توجه اشتها، وزن و يا هر دو
4- اختلال در خواب مثل بي خوابي، خواب آلودگي در طول روز و يا
پرخوابي
5- داشتن علايم جسماني مثل سردرد، سرگيجه و دل درد که هيچ علامت
بهبودي نيز در قبال خوردن داروهاي مسکن نشان نمي دهد.
6- نداشتن ميل جنسي
7- احساس بي علاقگي، بي حوصلگي و کسالت شديد
8- فقدان انرژي (خستگي ممتد در طول روز)
9- احساس گناه و بي ارزش بودن در تمام شرايط
10- گريه کردن هاي طولاني مدت
11- عدم توانايي در تمرکز حواس (تقريباً در تمام طول روز)
12- داشتن افکار منفي درباره مرگ و نيستي
بديهي است زماني که فردي سوگوار است، تمامي علايم و يا بخشي از
علايم بالا را داشته باشد، اما براي تشخيص افسردگي، فرد بايد اين
علايم را 6 - 3 ماه به طور پيوسته و بدون کاهش و بهبودي داشته
باشد. به بياني ديگر، فرد سوگواري که اين علايم را بيشتر از 6
ماه در خود داشته باشد، بايد براي درمان هاي لازم به پزشک و
متخصص بهداشت رواني مراجعه کند.

Borna66
06-01-2009, 10:00 PM
افسردگي در زنان(قسمت دوم)

روش هاي درمان افسردگي


افسردگي مزمن مي تواند بر اعمال حياتي بدن و سيستم ايمني آن، مثل
فشارخون ، ضربان قلب، ترکيبات هورموني بدن و... تاثيري منفي
گذارد. تقريباً 15 درصد از افراد مبتلا به افسردگي درصدد درمان
خود بر نمي آيند. آنها بر اين باورند که هيچ کس و هيچ چيز نمي
تواند به آنها کمک کند. اغلب زناني که مبتلا به اختلال افسردگي
هستند، خودشان را افسرده و مغموم نمي دانند؛ زيرا برخي از علايم
افسردگي با ديگر بيماري ها مشترک است و اغلب ناشناخته باقي مي
ماند. در حالي که زماني که فرد افسرده نتواند دست از خلق افسرده
خود بردارد و اجازه دهد احساس نااميدي و غم بر زندگي روزمره اش
سايه افکند، تا حدي که تمام جنبه هاي زندگي او را تحت تاثير قرار
دهد، بايد درصدد يافتن راهي براي درمان و بهبودي خود باشد.
اولين اقدامي که پزشک متخصص در اين زمينه انجام مي دهد، تشخيص
بين افسردگي مزمن (شديد) و خلق افسرده (خفيف) است. اگر افسردگي
فرد در حد پاييني باشد، احتمال دارد با تجويز داروهاي ضدافسردگي،
روان درماني و مشاوره هاي روانشناسي افسردگي او بهبود يابد، و
اگر افسردگي او شديد تشخيص داده شود، ممکن است پزشک متخصص يک
دوره درمان هاي روانپزشکي و روانشناسي را توام با بستري شدن فرد
در بيمارستان تجويز کند. پژوهش ها نشان مي دهند که بيماراني که
در مراحل ابتداي ابتلا به مراکز روان درماني مراجعه کرده اند تا
70 درصد بهبودي کامل داشته اند. متاسفانه گروهي از بيماران به
پزشک متخصص مراجعه نمي کنند و همين امر موجب مي شود تا افسردگي
آنها درست تشخيص داده نشود. علاوه بر آن، آنان داروهايي دريافت
مي کنند که گاه عوارض جانبي آنها موجب بروز اختلال هاي ديگري در
بدن شان مي شود. بسيار مهم است، زماني که بيمار براي درمان مشکلش
به پزشک مراجعه مي کند علايم بيماري خود را درست براي او بازگو
کند تا پزشک نيز بتواند تشخيصي درست بدهد.
اغلب بيماراني که به افسردگي مزمن مبتلا هستند، به دارو درماني و
روان درماني پاسخ مثبت مي دهند و طي 4-3 ماه درمان تا 80-70 درصد
بهبودي پيدا مي کنند. روان درماني به تنهايي براي افسردگي هاي
خفيف مي تواند موثر باشد. دو روش روان درماني (درمان هاي شناختي
- رفتاري و درمان هاي فردي) به همراه داروهاي ضدافسردگي مي
توانند اثرات درماني بالايي بر بيماران افسرده باليني گذارند.
پيشگيري از افسردگي
از جمله روش هاي موثر مقابله با بروز افسردگي و حفظ بهداشت رواني
افراد، شيوه هاي خودياري هستند که عبارتند از؛
1- انجام ورزش هاي ايروبيک (هوازي) مثل قدم زدن، آهسته دويدن،
کوهنوردي و... است که مي تواند خلق و خوي فرد را تا حد چشمگيري
افزايش دهد. انجام اين ورزش ها به ويژه به زناني که از افسردگي
خفيف و ملايمي در رنج هستند، توصيه مي شود.
ورزش هاي ديگري مثل برداشتن وزنه هاي يک کيلوگرمي موجب تنفس
بهتر، افزايش اشتها، خواب، کاهش خلق گرفته و احياي احساسات و
هيجانات شادي بخش در فرد مي شود. لازم به توضيح است که قبل از
آغاز هر گونه ورزش جديدي بهتر است با پزشک معالج تان مشورتي
انجام دهيد.
2- مشورت کردن؛ مشکلات عادي و روزمره خود را با کمک يک دوست،
همسر و يا مشاور بررسي کنيد. سعي کنيد منابع استرس آور خود را
بشناسيد و درصدد رفع آنها برآييد. چنانچه احساسات و هيجان هاي
دروني خود را مورد موشکافي قرار داديد و توانستيد عامل اصلي
نگراني ها و ناراحتي هاي خود را شناسايي کنيد، از شيوه هاي
مختلفي که براي کاهش خلق و خوي افسرده پيشنهاد مي شود، استفاده
کنيد.
3- صحبت کردن با خود؛ در برخي موارد
گفت وگوهاي دروني فرد با خودش مي تواند به او در شناخت مشکل اصلي
کمک کند (تنها بايد توجه داشته باشيد که لحني انتقادآميز،
غيرواقع بينانه و منفي نسبت به خود و رفتارهايتان نداشته باشيد).
سعي کنيد بر نقاط قوت خود، توانايي ها و اهدافي که قصد داريد به
آنها برسيد تمرکز داشته باشيد.
4 - نوشتن و به تحرير درآوردن؛ درباره مشکلات و آنچه که موجب
ناراحتي تان مي شود، بنويسيد. در خيلي از موارد نوشتن احساسات
دردناک و آزرده کننده موجب آرامش روحي افراد مي شود. براي شروع
مي توانيد ابتدا وقايعي را که در طول روز و يا هفته شما را
افسرده و غمگين مي کند، بنويسيد. اگر تجربه احساسي منفي و يا
مثبتي داشته ايد، سعي کنيد جزئيات مختلف آن را و تاثيري که بر
شما گذاشته است بررسي کنيد و سپس با تجزيه و تحليل نوشته هاي خود
و مفاهيمي که به کار برده ايد، علت اصلي ناراحتي و يا شادي خود
را تشخيص کنيد.
5 - خودياري و کمک گرفتن از گروه هاي حمايتي؛ درباره مشکل خود با
ديگر افرادي که مشابه شما هستند صحبت کنيد. در اين گونه گروه هاي
حمايتي سعي مي شود با صحبت کردن با افراد و بررسي دقيق مشکل شان،
شرايطي را که موجب ناراحتي و افسردگي آنان مي شود شناسايي و موجب
کاهش تاثيرات آن بر فرد را فراهم آورد.
6 - مراجعه به مشاور؛ اگر فردي از بودن شرايط و موقعيت خاصي دچار
علائم آشکار افسردگي مي شود، مي تواند قبل از آنکه اوضاع وخيم تر
شود، درباره مشکلش با يک مشاور و يا روانشناس صحبت کند.
چه کارهايي بايد کرد؟
به مواردي که ممکن است ناشي از احساس غم، ناراحتي و حتي خشم باشد
که بتواند موجب افسردگي در شما شود، خوب فکر کنيد. برخي از اين
موارد عبارتند از؛ بي خوابي، بي اشتهايي، بدغذايي، استرس، غم و
اندوه، سوگواري، مصرف سيگار، الکل و برخي داروها. سعي کنيد
تغييراتي در برنامه روزانه خود بدهيد و عواملي که موجب سلامت و
بهداشت رواني تان مي شود (مثل تغذيه سالم، خواب کافي، ورزش و
فعاليت بدني) را جايگزين عوامل استرس آور و ملال انگيز (مثل انزواطلبي، مسئوليت پذيري بيش از اندازه و بي تحرکي) کنيد. اجازه
دهيد اعضاي خانواده و دوستان و آشنايان به شما کمک کنند.

Borna66
06-01-2009, 10:00 PM
نشانه‌هاي رواني افسردگي


مطمئنا بسيار شنيده ايد که مي گويند فلاني افسرده است، اما آيا
مي دانيد افسردگي چيست؟ افسردگي عبارت است از احساس غم،دلسردي و
يا نااميدي که فردي حداقل به مدت 2 هفته در اغلب روزها و در اغلب
ساعات روز همراه با علائم ديگر، داشته باشد. افسردگي يکي از
مسائل و مشکلات مهم بهداشت جامعه مي باشد. اختلالات افسردگي با
کارکرد اجتماعي و شخصي تداخل مي کند و بيماران افسرده، کساني
هستند که ذهن، رفتار، جسم و خلق آنان تحت تاثير قرار گرفته است.
افراد افسرده ممکن است که توانايي انجام فعاليت ها و مسئوليت هاي
معمول و عادي شغلي خود را از دست بدهند. آيا مي دانيد چطور مي
توانيد متوجه شويد که اطرافيانتان يا حتي خودتان دچار افسردگي
شده ايد؟ براي اينکه متوجه اين موضوع شويد بايد علائم رواني شايع
افسردگي را بدانيد. علائم رواني شايع افسردگي عبارتند از: بي
حوصلگي يا خلق پايين، نگراني و اضطراب، از دست دادن احساس هيجاني
(عواطف و احساسات)، داشتن افکار افسرده، مشکلات حافظه و تمرکز
حواس، توهمات، داشتن افکار خودکشي، که در مطلب زير که برگرفته از
پايگاه الکترونيکي خدمات پزشکي ايران است توضيحات لازم داده شده
است.
1 ) خلق پايين: خلق پايين در افسردگي بسيار شديدتر از آن چيزي
است که شما در هنگام نااميدي و يا مايوس شدن دچار آن مي شويد.
خلق پايين عبارتست از احساس غم، پوچي، از دست دادن و بيم و ترس.
بعضي از بيماران، آن را به زندگي در زير يک ابر تشبيه مي کنند که
همه قسمت هاي زندگي را تحت تاثير قرار مي دهد. در افسردگي متوسط
تا شديد، خلق پايين اغلب در هنگام صبح بدتر مي شود و سپس در طي
روز از شدت آن کمي کاسته مي شود اما هيچگاه از بين نمي رود. اين
وضعيت را اصطلاحا تغييرات روزانه (Variation Diurnal ) مي نامند.
خلق پايين باعث مي شود که از هيچ چيزي نتوانيم لذت ببريم و شما
حتي ممکن است علاقه خود را نسبت به سرگرمي هايي که قبلا داشته
ايد از دست بدهيد. هيچ چيزي براي شما خوشايند و لذت بخش نخواهد
بود. در بعضي از موارد خفيف تر، خلق پايين ممکن است عصرها بدتر
از صبح ها باشد و بعضي روزها ممکن است حال بيمار خوب باشد. با
اين حال تعداد اين روزهاي خوب به قدري کم است که در بين ساير
روزهاي بد به چشم نمي آيد. اگر افسردگي خفيف باشد شما ممکن است
از همراهي و هم صحبتي با ساير افراد لذت ببريد. در مواردي که خلق
پايين وجود دارد، با کوچکترين مشکلي (و حتي گاهي بدون هيچگونه
مشکلي) تمايل به گريه کردن وجود دارد.
2 ) اضطراب و نگراني: وقتي ما احسس مي کنيم که تهديد شده ايم و
در خطر هستيم، هورموني به نام آدرنالين در بدن ترشح شده و وارد
جريان خون مي شود و از انجا به عضلات و مغز مي رود تا ما بتوانيم
سريعتر فکر کرده ودر صورت نياز اقدام به فرار نماييم. اين هورمون
باعث مي شود که عضلات ما منقبض شده و آماده فرار يا هرگونه عکس
العمل فوري ديگري شويم، اما در صورتيکه هيچگونه اتفاقي بروز
نکند، اين احساس در عرض چند دقيقه از بين خواهد رفت. در افرادي
که افسرده هستند، اين احساس هاي اضطراب و نگراني مي تواند چندين
ماه باقي بماند. بعضي از افراد، صبح ها با يک حالت اضطراب و
نگراني زياد از خواب بيدار مي شوند زيرا آنها از روزي که در پيش
خواهند داشت دچار ترس و وحشت هستند. اضطراب مي تواند بيشتر از
خلق پايين ديده شود و به عنوان مهمترين علامت افسردگي خود را
نشان دهد. اگر شما هميشه در وضعيت اضطراب و نگرني هستيد ممکن است
متوجه شويد که به ميزان زيادي تحريک پذير و پرخاشگر شده ايد، به
طوري که ساير افراد در زندگي کردن با شما دچار مشکل خواهند شد.
3 ) از دست دادن عواطف و احساسات: بعضي از افراد مبتلا به
افسردگي شديد، اظهار مي دارند که آنها احساس مي کنند که تمام
عواطف و احساسات خود را از دست داده اند و اين يکي از ناراحت
کننده ترين علائم افسردگي مي باشد. در چنين مواقعي شما حتي نمي
توانيد گريه هم بکنيد و احساس مي کنيد که ديگر هيچ اشکي در چشمان
شما وجود ندارد. شما حتي ممکن است نسبت به افراد نزديکتان مثل
همسر، خانواده و يا کودکانتان هيچگونه احساسي نداشته باشيد و يا
اينکه داراي احساسات اندکي باشيد.
4 ) افکار افسرده: وقتي شما دچار افسردگي هستيد، نحوه فکر کردن
شما نيز تغيير مي يابد. شما دنيا را جور ديگري مي بينيد و همه
چيز به نظر شما منفي است. چنين طرز تفکري باعث مي شود که افسردگي
شما تشديد شود. شما خود را براي وقايع ناگواري که اتفاق مي افتد
سرزنش و ملامت مي کنيد و براي کارهاي خوبي که انجام داده ايد
هيچگونه ارزشي قائل نيستيد. تمام کارهاي خوبي که در زندگي تان
انجام داده ايد را فراموش مي کنيد و دائما چيزهاي بدي که در
زندگي داشته ايد را به خاطر آورده و يادآوري مي کنيد. شما ممکن
است به جزئيات و نکات منفي خود تمرکز نموده و از نکات مثبت خود
غافل شويد. يک مثال جالب اين موضوع، شخصي است که امتحاني را با
امتياز 99 درصد قبول شده است. او از اين نتيجه عالي خوشحال نمي
شود و همه حواس وتمرکز خود را روي آن يک درصدي که از دست داده
است تلف مي کند. شما ممکن است سريعا به نتايج منفي برسيد و تنها
با مشاهده يک واقعه ساده به نتايج کلي و منفي دست يابيد. براي
مثال، يکي از بيماران من، دختر زيبايي بود که فکر مي کرد زشت است
و همه از او نفرت دارند زيرا يکبار در خيابان، مردي به او نگاه
تمسخرآميزي کرده بود. چنين افکار منفي اي باعث مي شود که شما به
تدريج تحليل رفته و ضعيف شويد. اين افکار منفي در نهايت باعث مي
شوند که شما اعتماد به نفس خود را از دست داده و احساس بي ارزش
بودن بکنيد و دنياي شما مملو از افکار مايوس کننده همراه با شک و
ترديد و اضطراب باشد. در نتيجه شما بيشتر احساس افسردگي يا
اضطراب مي کنيد و بنابراين يک حلقه معيوب در زندگي شما ايجاد میگردد.


مشخصات افکار افراد افسرده عبارتند از:


- افکار منفي (مثلا من در کار با شکست مواجه مي شوم)
- انتظارات زياد و غير منطقي (مثلا تا همه افراد مرا دوست نداشته
باشند و فکر نکنند که من در کارم خوب نيستم نمي توانم خوب باشم)
- تفکرات اشتباه (مثلا نتيجه گيري غلط، تمرکز روزي جزئيات منفي
بي اهميت، رسيدن به نتيجه گيري هاي کلي و غلط از ديدن يک واقعه
ساده


يک شرح حال از افکار منفي

خانم کاترين، منشي يک شرکت است. يک بار رئيسش به او گفت: آيا مي تواني اين گزارش را دوباره تايپ کني؟ من چند اصلاح در آن انجام
داده ام. کاترين افسرده است و به همين خاطر، او فکر مي کند که در
کارش خوب عمل نمي کند. او عقيده دارد به خاطر اينکه وظيفه اش را
خوب انجام نداده است، مجبور است اين گزارش را دوباره تايپ نمايد.
از آن هنگام، کاترين افسرده تر شد زيرا او به طور غيرمنطقي اي
انتظار دارد که او اگر مي خواهد که از زندگي اش لذت ببرد بايد
وظايفش را به طور کامل و بي نقص انجام دهد. در حقيقت، کاترين
وظايفش را هم خيلي خوب انجام مي دهد اما خودش اينطور فکر نمي
کند. او به چيزهاي کوچکي که گاهي اوقات بد انجام مي شوند تمرکز
مي کند وا ز چيزهاي بزرگي که به خوبي انجام مي گردند غافل است.
او اين موضوع را فراموش کرده ست که به خاطر لياقت هايي که از
خودش نشان داده است، حقوقش اضافه شده است. او اين حقيقت را
فراموش کرده است که رئيسش هميشه در کارهايش مردد است و اصلاحاتي
که در گزارش بايد انجام شود به خاطر تغييراتي است که خود رئيس در
آن داده است و هيچ اشتباهي از طرف کاترين رخ نداده است. کاترين
فقط به جزئيات منفي يک موضوع نگاه مي کند و تنها با يک اتفاق
ساده، نتيجه گيريهاي کلي و اشتباهي مي کند که اين کار باعث تشديد
افسردگي او مي شود.
5 ) مشکلات تمرکز حواس و حافظه: اگر شما توسط نگراني ها و افکار
افسرده، تحليل برويد، برايتان مشکل خواهد بود که درباره چيز
ديگري هم فکر نماييد. تمرکز حواس ممکن است براي شما مشکل باشد که
اين امر مي تواند به بروز مسايل بيشتري منجر شود. شما براي اينکه
چيزي را به خاطر بياوريد بايد روي آن تمرکز کنيد، بنابراين تعجب
آور نخواهد بود که اگر تمرکز حواس شما خوب نباشد، مشکلاتي در
حافظه و به يادآوردن موضوعات خواهيد داشت. مشکلات مربوط به تمرکز
حواص همچنين مي توانند منجر به عدم تصميم گيري مناسب و بي توجهي
گردند و شما ممکن است احساس گيج بودن نماييد. اين علائم مي
توانند گاهي اوقات به قدري شديد شوند که با بيماري دمانس (زوال
عقل) اشتباه گرتفه شوند.
6 ) هذيان و توهمات: اگر شما شديدا افسرده شويد، افکار شما مي
تواند به قدري بهم ريخته شود که ارتباط با واقعيت هاي زندگي را
از دست بدهيد. ذهن شما مي تواند به قدري بهم ريخته شود که ارتباط
با واقعيت هاي زندگي را از دست بدهيد. ذهن شما مي تواند شروع به
فريب دادن شما نمايد و شما حتي ممکن است از اين موضوع بترسيد که
داريد ديوانه مي شويد. اماچنين موضوعي پيش نخواهد آمد و شما فقط
شديدا افسرده هستيد که با درمان مناسب، بهبود خواهيد يافت. در
افسردگي هاي شديد، هذيان ها مي توانند رخ دهند اما خوشبختانه اين
هذيان ها بسيار نادر مي باشند. هذيان، يک اعتقاد غلط مي باشد که
شخص به آن معتقد است. در افسردگي، هذيان ها، انعکاس خلق افسرده
هستند و مي توانند افسردگي را تشديد نمايند. يکي از بيماراني که
من داشتم، معتقد بود که او بايد خودش را به پليس تسليم کند چون
پنج سال پيش به طور اشتباهي بدون اينکه پول يک عدد سيب را به
فروشنده بدهد، فروشگاه را ترک کرده است. او فکر مي کرد که پليس
به خاطر اين کار او را در اين مدت تحت تعقيب قرار داده است. او
عقيده داشت که براي خانواده اش شرمساري به بار آورده است و خود
را موجود بي ارزشي مي دانست. غيرممکن بود که او را متقاعد کنم که
او دشمن شماره يک جامعه نمي باشد و هر کسي ممکن است از اين
اشتباهات بکند و هيچکس نيز به خاطر چنين کاري تنبيه نمي شود. عده
اي از بيماران عقيده دارند که آنها شرورترين و پليدترين انسان
روي زمين هستند و يا اينکه ساير مردم مي خواهند که از دست آنها
راحت شوند زيرا آنها خيلي بد هستند. بعضي از بيماران معتقدند که
آنها اصلا هيچ پولي ندارند و بعضي ديگر عقيده دارند که آنها در
حل زوال و پوسيدگي قرار دارند و حتي عده اي از آنها معقدند که
مرده اند. به اندازه فکرها و ايده هاي مختلفي که در ذهن انسان ها
وجود دارد، انواع مختلف هذيان ها نيز وجود دارد اما همه آنها
انعکاسي از خلق وافکار افسرده هستند. درحالي که هذيان ها عبارت
از افکار غلط هستند، اما توهمات (Hallucinations ) به ادراک
غيرواقعي از چيزها گفته مي شود (معمولا صداها). براي مثال، بعضي
از بيماران مبتلا به افسردگي شديد، در مواقعي که کسي در اطراف
آنها نيست، صداهايي را مي شنوند. اين صداها مانند صداهاي افرادي
است که در اتاق با يکديگر صحبت مي کنند و به طور وحشتناکي، واقعي
به نظر مي آيند. اين صداها ممکن است شخص را سرزنش کرده و به او
بگويند که تو آدم بدي هستي. اين صداها باعث مي شوند که افسردگي
تشديد شود. بعضي از بيماران دچار افسردگي شديد، چيزهايي را که
اصلا وجود ندارند مي بينند و يا اينکه بو مي کنند، اما چنين
مواردي نادر مي باشند.
7 ) افکار خودکشي: وقتي شما شديدا دچار افسردگي باشيد، به نظر
شما گذشته تان بد و پر از اشتباه بوده، زمان حالتان وحشتناک است
و از آينده هم دچار ترس و وحشت هستيد. بعضي از بيماران به اين
نتيجه مي رسند که دنيا ارزش زندگي کردن را ندارد و اينکه بهتر
است با خودکشي به زندگي خود پايان داد تا ديگران هم از دست آنها
راحت شوند. بسياري از افراد مبتلا به افسردگي، به خودکشي فکر مي
کنند (حتي اگر اين فکر بصورت گذرا باشد). خيلي از اين افراد در
واقع اقدام به خودکشي نمي کنند اما هر شب که به رختخواب مي روند
اميدوار هستند که صبح روز بعد از خواب بيدار نشوند و در نتيجه از
عذاب زندگي کردن راحت شوند. بعضي از بيماران نيز هيچگاه تصميم به
خودکشي نمي گيرند چون اين کار را از نظر مذهبي واخلاقي، ممنوع مي
دانند و يا اينکه فکر مي کنند با اين کار، خانواده شان دچار
ناراحتي خواهد شد. بعضي از اين افراد نيز به اين نتيجه مي رسند
که آنها هيچوقت اقدام به خودکشي نخواهند کرد چون ترسو و بزدل
هستند و چنين احساسي باعث مي شود که آنها بيشتر خود را سرزنش و
ملامت کرده و افسرده تر بشوند. اگر شما به خودکشي کردن فکر مي
کنيد ممکن است در خطر باشيد که واقعا اين کار را انجام بدهيد. در
چنين مواردي سريعا به پزشک يا يک مرکز مشاوره رواني مراجعه
نماييد. اين وضعيت، يک اورژنس روانپزشکي است. هميشه به ياد داشته
باشيد که افسردگي، قابل درمان مي باشد.
افسردگي و اضطراب در تابستان بيشتر است
افراد در بهار بيشتر احساس خوشکامي مي کنند و به مرور اين احساس
در زمستان و پاييز و زمستان کاهش پيدا کرده و در تابستان به
کمترين حد خود مي رسد. دکتر حسين کاوياني، دانشيار دانشگاه علوم
پزشکي تهران و متخصص روانشناسي باليني و همکارانش نيز طي تحقيقي
با بررسي 115 آزمودني در فصل هاي چهار گانه سال و نيز در وضعيت
هاي آب و هوايي مختلف و با استفاده از فهرست صفات خلقي، مقياس
اضطراب بک و پرسشنامه افسردگي بک، تاثير تغييرات آب و هوايي و
فصلي در خلق جمعيت عمومي تهران را بررسي کرده است. يافته هاي اين
پژوهش حاکي از تغيير چشم گير خلق در فصل ها و وضعيت هاي آب و
هوايي مختلف است. الگوي تغييرات خلقي مثبت (خوشکامي و برانگيختگي
نيروافزا) به ترتيب داراي روال کاهش در بهار، زمستان، پاييز و
تابستان است، يعني افراد مورد بررسي در بهار بيشترين احساس
خوشکامي (لذت از امور مختلف و سرگرمي ها) و احساس انرژي سرشار در
امور مختلف زندگي و خستگي پذيري پايين را تجربه کرده اند که اين
احساس ها به ترتيب در زمستان و پاييز کاهش پيدا کرده و در
تابستان به کمترين سطح خود رسيده است. اين روند براي تغييرات
خلقي منفي (برانگيختگي عصبي، اضطراب و افسردگي) به صورت وارونه
است به طوري که روند کاهش خلق منفي به ترتيب تابستان، پاييز،
زمستان و بهار بود. به بيان ديگر افراد مورد بررسي در تابستان از
نظر عصبي بر انگيخته تر بودند و علايم اضطرابي و افسردگي بيشتري
را تجربه نموده بودند، اما در فصل بهار از اين نظر وضعيت بهتري
داشتند. به گزارش ايسنا، نتايج اين بررسي همچنين حاکي است: احساس
خوشکامي در شرايط باراني (صرف نظر از پاييزي يا بهاري بودن آن)
بيشتر است و وضعيت هاي برفي و آفتابي در رده هاي بعدي قرار
دارند. همچنين افراد در وضعيت باراني و برفي بيشتر از وضعيت
آفتابي و باران پاييزي احساس انرژي و نيرومندي مي کنند. براي سطح
افسردگي - قطب مخالف خوشکامي - الگوي تغييرات تقريبا وارونه است
يعني افراد در وضعيت آفتابي به ترتيب بيش از وضعيت برفي، باران
پاييزي و باران بهاري افسردگي را تجربه مي کنند. تجربه
برانگيختگي عصبي در وضعيت آفتابي و سپس برفي بيشتر و در وضعيت
باراني کمتر است. يافته ها همچنين گوياي آن است که آزمودني هاي
پژوهش در وضعيت باران بهاري و برفي کمترين احساس اضطراب را تجربه
کرده اند. مجريان اين طرح همچنين خاطرنشان کرده اند که در اين
تحقيق برخلاف برخي بررسي هاي مشابه خارجي، هيچ تفاوتي بين زنان و
مردان در ميزان حساسيت نسبت به تغييرات فصلي و آب و هوايي مشاهده
نشده است.

Borna66
06-01-2009, 10:00 PM
سرماخوردگي رواني چيست ؟


حتماً شما هم كلمه افسردگي را شنيده‌ايد. افسردگي يا Depression
يكي از بيماري‌هاي روانپزشكي است كه مثل هر بيماري ديگر علائم
ويژه‌اي دارد. امروزه افسردگي را «سرماخردگي رواني» مي‌نامند و
همين عبارت نشانگر شيوع بسيار زياد آنست ولي با اين وجود بسياري
به اين بيماري مبتلايند ولي خودشان نمي‌دانند. آنها هر روز با
اين اختلال خلق مي‌جنگند و در روندي فرسايشي تلاش مي‌كنند كارهاي روزانه‌شان را به خوبي انجام دهند. اين اشخاص بيمارند و به همين
جهت نمي‌توانند مانند گذشته كار و فعاليت كنند. آنها از شكست‌هاي
بزرگ و كوچك هر روزه غمگين‌تر مي‌شوند، باز هم تلاش مي‌كنند،
بيشتر ناكام مي‌مانند و . . . اين چرخه معيوب مدام تكرار شده به
بدتر شدن بيماري منجر مي‌شود كه گاهي اوقات مي‌تواند عواقب وخيمي در پي داشته باشد. در زير علائم اين بيماري را آورده‌ايم. من
پينشهاد مي‌كنم آنها را به دقت بخوانيد و اگر تعداد زيادي را در
خود مي‌بينيد، به پزشك مراجعه كنيد :
- خلق پايين و افسرده - تحريك‌پذيري - بي‌علاقگي
- انرژي پايين نسبت به چيزهايي كه قبلاً مورد علاقه بوده‌اند.
- اضطراب فزاينده - بيقراري
- اختلال در خوابيدن
- دير به خواب رفتن
- بيدار شدن‌هاي مكرر از خواب
- احساس نياز بيشتر به خواب
- احساس خستگي هنگام بيدار شدن
- افزايش يا كاهش اشتها
- احساس بيهودگي و بي‌ارزشي
- اشكال در تمركز
- هجوم افكار
- افكار آزار دهنده
- احساس نااميدي و يا درماندگي
- افكاري مبني بر آسيب‌ زدن به خود يا ديگران
- گريه‌هاي گاه و بيگاه
- دوري گزيدن از خانواده و دوستان
اگر تعداد زيادي از اين علائم را در خود دريافتيد و ديديد كه بيش
از يك ماه به طول انجاميده‌اند، بايد حتماً به پزشك مراجعه كنيد.
بعضي‌ها از اين كه درخواست كمك كنند، شرم دارند و فكر مي‌كنند كه
آنها قويتر از آنند كه از كسي كمك بخواهند. اگر به موقع اقدام
نكنيد، نشانه‌ها مرتباً شديدتر شده پيامدهاي ناخوشايندي را همراه
خواهند داشت. پس بيهوده خود را آزار ندهيد.
اگر درمان مناسبي دريافت كنيد، در عرض دو يا سه هفته اثرات آن
اندك اندك ظاهر مي‌شوند و آسوده خواهيد شد. حالا كه درمان به
سادگي انجام مي‌شود پس چرا معطل مي‌كنيد؟
بهتر است ابتدا يك پزشك عمومي كمك بخواهيد. او شما را راهنمايي
خواهد كرد و به يك روانپزشك ارجاع خواهد داد. هنگامي كه تحت
درمان دارويي‌ هستيد، بايد صبور باشيد. درمان افسردگي و ديگر
بيماري‌هاي روانپزشكي به زمان نياز دارد. چرا كه اين بيماري‌ها
مثل شكستگي پا يا دندان درد نيستند كه فوراً و در مدت كوتاهي از
شرشان خلاص شويد. پس به ياد داشته باشيد كه بايد صبر كنيد. علاوه
بر اين مرتباً با روانپزشكتان در تماس باشيد و با او ملاقات
كنيد. و از همه مهمتر هرگز داروهايتان را بدون توصيه پزشك كم يا
قطع نكنيد چرا كه با اين كار تمامي زحماتتان را هدر خواهيد داد.
در ضمن بهتر است در طي درمان دارويي با مشاوري هم ملاقاتي ترتيب
دهيد. او به شما كمك مي‌كند بهتر بتوانيد با بيماري كنار بياييد،
بهتر تحمل كنيد و در ميانه راه جا نزنيد به شما ياد مي‌دهند كه
چطور از عود نشانه‌ها نيز جلوگيري كنيد.
آنها از شما حمايت مي‌كنند و تشويقات آنها موثر خواهند بود. يك
درمانگر روان‌شناختي در كنار يك درمان دارويي، مجموعه خوبي براي
درمان افسردگي هستند.

Borna66
06-01-2009, 10:00 PM
دارو های ضد افسردگی

دارو های ضد افسردگی علایم بیماری افسردگی را از بین می برند, این داروها در دهه 1950به بازار آمدند و از آن زمان به طور مرتب استفاده می شوند
.امروزه حدود 30 نوع دارو های ضد افسردگی از 4 گروه مختلف وجود دارد تری سیکلیک ها (Tricyclics)
ام -اِی -اُ- آی-ز ) مونو- آمینو اُکسیداز) (MAOI)
اس- اس- ار- آی- ز) سلکتیو- سروتونین- ری آپ تِیک -اینهیبیتورز) (SSRIs)
اس- ان- ار- آی- ز ) سروتونین و نورآدرنالین- ری آپ تِیک -اینهیبیتورز) (SNRIs)

Borna66
06-01-2009, 10:01 PM
دارو های ضد افسردگی چگونه تاثیر می کنند؟



جواب قطعی برای این سوال وجود ندارد، اما به نظر میرسد که دارو های ضد افسردگی فعالیت بعضی از مواد شیمیایی مغز به نام نوروترانسمیترها را افزایش می دهند.در افسردگی غالبا سروتونین و نورآدرنالین که هر دو جز نوروترانسمیتر ها هستند ، دچار اختلال می شوند

دارو های ضد افسردگی در چه مواردی تجویز می شوند؟



افسردگی متوسط و شدید لازم به ذکر است که معمولا برای افسردگی خفیف دارو تجویز نمی شود-
اضطراب شدید و حملات پانیک-

اختلالات وسواسی- جبری-
دردهای مزمن-
اختلالات تغذیه ای (Eating Disorders)-
اختلال استرسی پس ازسانحه-
.اگر نمی دانید چرا دارو ضد افسردگی برای شما تجویز شده، از پزشک خود بپرسید

Borna66
06-01-2009, 10:01 PM
آیا داروهای ضد افسردگی جدید بهتر از داروهای ضد افسردگی قدیمی هستند؟



بله ونه. داروهای ضد افسردگی قدیمی تر(تری سیکلیک ها) به همان اندازه داروهای جدید موثر می باشند، اما داروهای جدید اثرات جانبی کمتری دارند.یک نکته مهم این هست که اگر فردی تعداد زیادی از این دارو را یکباره استفاده کند (به طور اتفاقی یا به منظور خودکشی) ،چندان خطرناک نیستند

چه نوع دارو ضد افسردگی به من توصیه شده است؟



در انتهای این پمفلت فهرستی از تمامی داروهای ضد افسردگی ؛ نام تجاری آنها و نوع آنها داده شده است