negar92
04-29-2012, 03:18 PM
شعر انگليسي قاب عكس
The Frame of Picture
We came out of frame
Up to the middle of the room
To midst of sunset pile
The tree
Still was there
By the bed
Beside the rain
Near spread cloths
And from the frame still was coming
The sound of angels' hearts
Angels' murmuring
Scent of God
The horizon
Again was yellow
A little livid
A bit orange
Which the room became alone,
The rain heavy,
The picture colorful again
Who made the tea?
When and who set the table?
When did these slippers join together,
These vases full of Arabian jasmine?
And who dressed my hair,
Combed your tresses,
And lit these candles,
Also lit,
The light is on the window sky,
At two step distance of us,
Behind willow branches?
قاب عكس
بيرون زديم
تا اواسط اتاق تا ميان پرزغروب
درخت
هنوز آن جا بود
كنار تخت جنب باران نزديك رخت های وِلو
و هنوز از قاب
صدای قلب فرشته ها می آمد زمزمۀ ملايك عطر خدا
افق
باز هم زرد بود كمی كبود و اندكی نارنجی
كه اتاق تنها شد
باران جرجر عكس دوباره رنگی
چه كسی
چای را دم كرد كی چه وقت ميز را چيد
اين دمپايی ها كی جفت شدند اين گلدان ها چه موقع پر از رازقی
و چه كسی
موی مرا مرتب كرد گيسوی تو را شانه و اين شمع ها را روشن
و روشن
چراغی را كه در آسمان پنجره است دردو قدمی ما پشت شاخه های بيد
The Frame of Picture
We came out of frame
Up to the middle of the room
To midst of sunset pile
The tree
Still was there
By the bed
Beside the rain
Near spread cloths
And from the frame still was coming
The sound of angels' hearts
Angels' murmuring
Scent of God
The horizon
Again was yellow
A little livid
A bit orange
Which the room became alone,
The rain heavy,
The picture colorful again
Who made the tea?
When and who set the table?
When did these slippers join together,
These vases full of Arabian jasmine?
And who dressed my hair,
Combed your tresses,
And lit these candles,
Also lit,
The light is on the window sky,
At two step distance of us,
Behind willow branches?
قاب عكس
بيرون زديم
تا اواسط اتاق تا ميان پرزغروب
درخت
هنوز آن جا بود
كنار تخت جنب باران نزديك رخت های وِلو
و هنوز از قاب
صدای قلب فرشته ها می آمد زمزمۀ ملايك عطر خدا
افق
باز هم زرد بود كمی كبود و اندكی نارنجی
كه اتاق تنها شد
باران جرجر عكس دوباره رنگی
چه كسی
چای را دم كرد كی چه وقت ميز را چيد
اين دمپايی ها كی جفت شدند اين گلدان ها چه موقع پر از رازقی
و چه كسی
موی مرا مرتب كرد گيسوی تو را شانه و اين شمع ها را روشن
و روشن
چراغی را كه در آسمان پنجره است دردو قدمی ما پشت شاخه های بيد