توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زمينشناسان جهان
Borna66
04-24-2009, 08:55 PM
رنه ژوست آئويي( Rene Just Hauy )
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2403.jpg
رنه ژوست آئويي(1822-1745 ميلادي)، كانيشناس بزرگ فرانسوي، كار خود را با خوانندگي آغاز كرد. سپس كشيش شد و بعدها به لباس استاد زبان يوناني درآمد. او در ضمن آموزش زبان يوناني، به مطالعهي كانيها و جمعآوري نمونهي بسياري از آنها پرداخت.
در زمان انقلاب فرانسه، مورد بدگماني قرار گرفت و زنداني شد. بنا بر خواهش او، نمونههاي كانيهايي كه جمعآوري كرده بود، در اختيارش قرار گرفت و مطاله روي كانيها را در زندان ادامه داد. هنگامي كه ميخواستند او را از زندان آزاد كند، چون كارش ناتمام مانده بود، در زندان ماند تا مطالعهي خود دربارهي كانيها و طبقهبندي آنها را به پايان رساند.
بيشتر مطالعهي آئويي در زندان، به پيدا كردن نظم در بلورهاي كانيها صرف شد و سرانجام در پي رويداد تصادفي سادهاي، به راز مهمي دربارهي ساختمان بلورها دست يافت. هنگام مطالعهي يك بلور كلسيت با سطحهاي لوزي، اين بلور از دستش افتاد و شكست. آئويي با شگفتي مشاهده كرد كه قطعههاي به دست آمده از اين رخداد، هر چند اندازهي گوناگوني دارند، اما شكل لوزي در همهي آنها وجود دارد.
لوئي پس از اين رويداد، شكلها ديگري از كلسيت را شكست و مشاهده كرد كه قطعههاي به دست آمده از شكستن، همگي شكل بلور آغازين را دارند.او با اين آزمايشها اين حقيقت را ثابت كرد كه هر چيز بلوري شكل ويژهاي دارد كه همواره حفظ ميشود؛ بلورهاي كوچك يك بلور درشت، پهلو به پهلوي يكديگر قرار گرفتهاند و امتداد يالها آنها شبكهي منظمي را به وجود ميآورد وشكل بلورهايي كه از يك چيز بلوري ممكن است به وجود آيد، به چگونگي كنار هم قرار گرفتن بلورهاي اوليهي آن چيز بازميگردد. همچنين، او قانونهاي مربوط به تقارن بلورها را كشف كرد.
آئويي براي نخستينبار 7 دستگاه يا 7 شبكهي اصلي بلوريشدن را براي كانيها در نظر گرفت كه تا امروز مورد پذيرش همهي زمينشناسان است. پژوهشها جديد نيز وجود اين شبكهها را ثابت كردهاند. براي مثال، مطالعهي بلورها با پرتوهاي ايكس نشان داد اتمهايي كه كانيهاي گوناگون را به وجود ميآورند، روي گرههاي يكي ار هفت شبكه، كه آنها را شبكهي اصلي مينامند، قرار گرفتهاند.
آئويي در سال 1783 به عضويت فرهنگستان علوم فرانسه برگزيده شد و تا پايان زندگي در دانشگاه پاريس درس داد. او كتابهاي زيادي دربارهي كانيها نوشته است كه مهمترين آنها عبارتاند از:
ساختار بلورها، كانيشناسي(چهار جلد)، جدول مقايسهي بلورها، سنگهاي پربها، بلورشناسي و تجزيهي شيميايي و ردهبندي كانيها.
با همهي كوششهايي كه آئوري در راه كانيشناسي انجام داد، بيش از يك قرن طول كشيد تا نظريههاي او دربارهي نظم ساختمان دروني بلورها از سوي دانشمندان ديگر پذيرفته شود. با وجود اين، كاني شناسان نام يك كاني را به افتخار او، آئويين( Hauyne ) گذاشتند. همچنين، نوعي بازالت، را كه مقدار زيادي آئويين دارد، آئويينيت( Hauynite ) نامگذاري كردند.
Haüy, René Just, Abbé
Borna66
04-24-2009, 08:56 PM
دكتر يدالله سحابي(1381-1284)، از پيشگامان آموزش زمينشناسي ايران، از پدري اصفهاني و مادري تهراني در شهر تهران به دنيا آمد. دورهي آموزش ابتدايي را در دبستانهاي شرف احمدي و اتحاديه و دورهي دبيرستان را در دبيرستانهاي شرف و دارالفنون گذراند. سپس به دارالمعليمن مركزي، كه در آن زمان زير نظر ميرزا ابوالحسنخان فروغي اداره ميشد، رفت و آموزش پايه را در 1304 به پايان رساند.
سحابي پس از چند ماه آموزگاري، نزديك سه سال در سمنان و خراسان به راهسازي پرداخت. اما با آغاز به كار دارالمعلمين عالي(دانشراي عالي كه به دانشگاه تربيت معلم تبديل شد) در سال 1307، كه با كوشش يحييخان قراگوزلوي همداني(اعتمادالدوله) راهاندازي شده بود، به آن مركز آموزشي وارد شد. او پس از 3 سال فراگيري دانش، يكي از نخستين فارغالتحصيلان ليسانس در رشتهي علوم طبيعي از آن مركز شد.
سحابي در سال 1310 كار رسمي خود را به عنوان آموزشگر علوم طبيعي در چهار دبيرستان دولتي شناخته شدهي آن زمان، دارالفنون، علميه، شرف و ايرانشهر، آغاز كرد. او در شهريورماه 1311 پس از شركت كردن در مسابقهي علمي و پيروزي در آن، از دانش آموختگان اعزام به فرانسه شد. سحابي 4 سال در دانشگاه ليل( Lille ) به فراگيري دانش پرداخت و سرانجام درجهي دكترا در زمينشناسي را دريافت كرد.
سحابي در اسفندماه 1315 به تهران بازگشت و پس از يك سال خدمت نظام وظيفه، از فروردينماه 1317 به آموزش زمينشناسي در دانشكدهي علوم دانشگاه تهران، كه در آن زمان بخشي از دانشسراي عالي بود، پرداخت. او پس از 5 سال از درجهي دانشياري به درجهي استادي رسيد و كار آموزش را تا 25 سال ديگر ادامه داد.
سحابي تا سال 1341 به آموزش زمينشناسي در دانشگاه تهران پرداخت. اما در سال 1341 به دليل مبارزهي سياسي عليه رژيم پهلوي به زندان افتاد. او پس از 4 سال از زندان آزاد شد، اما از آموزش در دانشگاه محروم گشت. به علاوه، مدرسهاي كه او در سال 1337 با كمك مالي برخي از دوستانش بنيانگذاري كرده بود و شعار آن "تحكيم دين از راه ترويج علم" بود، پس از 15 سال بسته شد.
سحابي علاقهي خود به زمينشناسي را مديون معلمان خوب خود و دورهاي كه در راهسازي كار ميكرد، ميداند:
"در سال ششم ابتدايي معلم جغرافياي خوبي داشتيم، به نام آقاي غلامحسينخان، كه خدا بيامرزدش. آن مرد با تسلط بر موضوع و بيان گيرا و مهر فراواني كه داشت، عوارض زمين را چنان تجسم ميكرد كه مطالب جغرافياي طبيعي بهخوبي مفهوم ميشد و براي من درس او از شيرينترين درسهاي مدرسه بود. در سال سوم متوسطه هم برنامهي تحصيلي ما در قسمت علوم مبحث زمينشناسي بود. در اين مورد هم معلم علاقهمند و خوشبياني داشتيم كه مطالب اين بحث را، با آنكه مثالي از ايران نميگفت، براي ما بهخوبي مفهوم ميساخت و درس او كه كلياتي از پديدههاي زمينشناسي و از سنگها بود، براي من دور از ذهن و ناپسند نبود. چند سال خدمت در راهسازي و سر و كار داشتن با سنگها و وضع لايههاي سنگها در كوهها و برخورد با فسيلها نيز، عشق به دانستن دربارهي آنها را در من برانگيخت."
از سحابي چند كتاب و تعدادي مقاله منتشر شده است. زمينشناسي عمومي، كه در دههي 1330 از سوي دانشگاه تهران منتشر شد و كتاب شناخته شدهي او با نام خلقت انسان كه در دههي 1340 چند بار به چاپ رسيد، از مهمترين كتابهاي اوست. او مقالههايي پيرامون زمينشناسي ايران در مجلههاي مناطق خشك و كويري دانشسراي عالي به چاپ رساند و نيز ياداشتي پيرامون اثر طوفان نوح از نظر زمينشناسي، كه علامه طباطبايي در تفسير سورهي هود به آن اشاره كرده است.
مجلهي رشد آموزش زمينشناسي در شمارهي 4 خود، به تاريخ پاييز 1364، گفت و گويي با دكتر سحابي انجام داد و استاد در آنجا به نكتههاي آموزندهاي دربارهي آموزش زمينشناسي در كشور اشاره كردهاند كه نظر به تازگي آن سخنان، بخشهايي از آن در ادامه ميآيد.
"در دانشگاهها نبايد بدون آماده ساختن نيروي تعليماتي كاردان و مجرب و علاقهمند، به توسعهي هيچ يك از رشتههاي تعليماتي دانشگاهي و از جمله و دست كم رشتهي زمينشناسي در تمامي كشور بپردازند و تصور نفرماييند كه با ايجاد چهار ديوار موسسهاي به نام مدرسهي عالي و يا دانشكده، بدون تهيهي هيات آموزشي فهميده و شايسته و بدون رعايت موقعيت مناسب و احتياج محلي، خدمتي در توسعهي علم به نفع كشور است و مطمئن باشند كه توسعهي دانشگاههاي دولتي در شرايط فعلي كه اغلب به اصرار افراد و يا مقامات ناوارد و ظاهربين صورت ميگيرد و دادن ديپلم و عنوانهاي علمي بيمحتوا(چنانكه امروز پر رواج است) ثمري جز اشاعهي بيكاري و سلب شخصيت و فسادهاي اخلاقي ناشي از آن در سطح جامعه به بار خواهد آورد.
يكي از مشكلات بزرگي كه در سالهاي اخير در تنزل كيفيت تعليمات دانشگاهها تاثير نموده و نابسامانيهايي را در ادارهي دانشكدهها به وجود آورده است، دخالت مقامات غيرعلمي در كار تعليمات و واحدهاي علمي دانشگاههاست. پيش از انقلاب رواج عقايد ضدديني و اعمال ضداخلاقي و فعاليتهاي سياسي افراطي و آشوبطلب، باعث شد كه بعضي از معلمان بياعتقاد و كم اعتنا به مباني اخلاقي و حيثيت ملي نيز سوء استفاده كند و در محيط درس به اغوا و تحريك دانشجويان بپردازند.
ناسالمي محيط تعليماتي دانشگاهها منجر به تعطيل موقت آنها گرديد و در بازگشايي مجدد آنها بر آن شدند كه با تشكيل جمعيت و انجمنهاي ديني، جلو تحريكات بدخواهان و آشوبطلبان را بگيرند و از ابتدا بعضي از دانشجويان تازه وارد به دانشگاه و ناهماهنگ با سايرين( از نظر مقدمات علمي و غيره) را در اين فعاليتها وارد ساختند. اما بعد نحوهي عمل از حالت عادي و شروع خارج گرديد، دامنهي چنين اقداماتي به كلاسهاي درس كشانيده شد و محيط اين كلاسها را از امنيت و صفايي كه بايد داشته باشد، خالي ساخت و روابط استاد و دانشجو را كه بايد بر عطوفت و احترام استوار باشد، نيز متزلل گرديد.
از كارهاي پسنديدهاي كه در سالهاي اخير معمول گريديده، مسافرتهاي مطالعاتي هياتهاي علمي دانشگاهها به خارج از كشور است. هر چند تا كنون چنين مسافرتهايي در بهبود كيفيت آموزش زمينشناسي بروزي نداشته است، ولي اميد آن ميرود كه با مراقبت بيشتر و رعايت مقررات لازم، كه در كار اين مسافران و چگونگي تحقيق و بهرهگيري علمي آنان بايد بشود، ثمرههاي بهتري از اين سفرها به دست آيد و علاوه بر اصلاح وضع آموزش، پژوهش را در دانشگاهها رونق بخشد تا پژوهشگران ما نيز در رديف دانشمندان جهان در كار اكتشاف اسرار جهان قرار گيرند.
يكي از علل ركود مطالعات علمي و تحقيقاتي دانشگاهيان، نبودن فرصت و وقت براي مطالعه است. زيرا عمدهي وقت هياتهاي علمي دانشگاهها، غير از تدريس موظف، صرف اضافه تعليم و اشتغال حقالتدريسي در ساير مدرسههاي عالي و يا موسسات ديگر ميشود. اين اشتغالات زيانبار فرع توسعهي بيرويهي دانشگاهها و غفلت متصديان امور است كه بدون رعايت مصالح باطني و اساسي موسسات علمي و بدون ضرورت قطعي و بدون احراز شرايط و ايجاد وسائل كار، به صرف تقاضاي افراد ناوارد و مقامات ذينفوذ، اقدام در تاسيس و يا توسعهي دانشگاه مينمايند.
يكي از كاستيهاي بزرگ تعليمات دانشگاهي ما دور ماندن دانشجويان از مطالعهي كتابهاي علمي و عادت ندادن آنان به استفاده از كتابخانه است. دانشجويان دانشگاهها ما به ماند شاگردان مدرسهي عمومي ميمانند كه چيزهايي را ميآموزند كه به آنها درس گفته ميشود و در انتحان هم از مطالب كه به آنها درس گفته شده است، پرسش ميكنند. به همين جهت است كه پس از فارغالتحصيل شدن، توانايي رفع اشكالات علمي خود را از كناب، آنطور كه بايد، ندارند.
اگر استادان زمين شناسي دانشجويان خود را وادارند تا بخشي از موضوعهاي درسي سادهتر را خودشان در كتاب درسي و يا كتابهاي مرجه مطالعه كنند و سپس به صورت سخنراني در كلاس عرضه كنند و آنگاه استاد با توضيح خود كاستيها و اشتباههاي درس ايراد شده را تذكر دهد و ساير دانشجويان مطالب گفته شده و تصحيح شده را براي مراجعه در دفتر خود ياداشت كنند، تحولي در تعليم پديد ميآيد.
در مورد زمينشناسي در تعليمات عمومي، سنگيني مطالب اين كتابها و وجود بعضي معلمان ناآشنا به اصول آموزش و كم بودن معلماني كه در زمينشناسي تحصيلاتي داشته باشند، بيزاري و دلزدگي بزرگ در دانش آموزان علوم تجربي ايجاد كرده است. به طوري كه شاگردان جز حفظ كردن مطالب نامفهوم كتاب چارهاي نداشته و معلمان هم در امتحانات غير از تحويل گرفتن عين عبارتهاي كتاب از دانشآموزان چيزي نميخواهند.
بايد گروهي از خبرگان و آشنايان به زمينشناسي ايران و معلمان مجرب، با مطالعهي دقيق ريز مواد درسي زمينشناسي دورهي متوسطه را با توجه به احتياجات روز و مقتضيات محلي مناطق مختلف كشور تنظيم نمايند و بر طبق قانون به تصويب شوراي عالي آموزش و پرورش برساند و سپس تهيهي كتابها بر اساس همين مواد مصوب و بدون انحراف از آنها، با عبارتهاي درست و مفهوم و رعايت نكات ادبي صورت گيرد. حتي كتابها بايد جداگانه به وسيلهي مولفان مختلف تاليف شود تا پس از تجربه، بهترين آنها براي تدريس در مدرسههاي متوسطه انتخاب گردد.
Borna66
04-24-2009, 08:56 PM
دکتر عبدالمجید یعقوب پور
دکتر عبدالمجید یعقوب پور در سال 1320 در بروجرد دیده به جهان گشود . وی تحصیلات پیش از دانشگاه خود را در بروجرد سپری کرد . در سال 42 با مدرک کارشناسی در رشته آموزش زمین شناسی از دانشسرا عالی تهران ( دانشگاه تربیت معلم کنونی ) فارغ التحصیل شد.
ایشان پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه ، در فاصله سال های 42-47 به عنوان دبیر در آموزش و پرورش مشغول به کار شدند. در سال های 47-52 به عنوان کارشناسی در دانش سرای عالی تهران به تدریس پرداختند . در سال 1353 برای گذراندن دوره های تحصیلات تکمیلی عازم آمریکا شدند و مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری خود را در دانشگاه آیوا سپری کردند و در سال 1358 موفق به دریافت مدرک دکتری خود در رشته زمین شناسی اقتصادی از این دانشگاه شدند. پس از بازگشت به وطن در سال 1358 با سمت استاد یاری در دانشگاه تربیت معلم مشغول به کار شدند . در سال 71 به سمت دانشیاری و در سال 1377 به سمت استادی نایل شدند . ایشان در حال حاضر به عنوان استاد پایه 27 در این دانشگاه به تدریس اشتغال دارند. دکتر یعقوب پور چندین دوره تخصصی را در کشورهای مختلف گذرانده اند که از آن جمله می توان به دوره اکتشاف معدن به کمک رایانه در مدرسه معدن پاریس (1988) و فرصت مطالعاتی ، مرکز تحقیقات علوم زمین در دانشگاه ملی استرالیا ، کانبرا ( 1381) اشاره کرد. افزون بر این ، ایشان در انجمن های علمی معتبر ملی و بین المللی نیز عضویت دارند که موارد زیر از آن جمله است :
انجمن زمین شناسی ایران
انجمن زمین شناسان اقتصادی ( Seg )
انجمن ژنو فیزیک ایران
انجمن زمین شناسی کاربردی – ذخایر معدنی اروپا ( Sga )
انجمن زمین شناسان اروپا – شعبه ایران
دکتر یعقوب پور علاوه بر دانشگاه تربیت معلم در دانشگاه های تهران ( دانشکده فنی و دانشکده علوم ) ، مشهد ، شیراز ، تربیت مدرس ، پیام نور ، صنعتی امیر کبیر و شهید بهشتی دروس گوناگونی را در مقاطع کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکترا در رشته های زمین شناسی اقتصادی و اکتشاف معدن تدریس نموده اند . ایشان راهنمایی و مشاوره چندین رساله را در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاه های صنعتی امیر کبیر ، تربیت مدرس ، شیراز ، تربیت معلم و تهران به عهده داشته و راهنمایی یک رساله دکترا از دانشگاه رورکی کشور هندوستان را نیز انجام داده اند.
ایشان افزون بر خدمات آموزشی ارزنده خود ، سمت های اجرایی بسیاری نیز داشته اند که از میان آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد :
عضویت در کمیته تخصصی گروه زمین شناسی فرهنگستان
عضویت در شورای عالی معادن وزارت معادن و فلزات
عضویت در کمیته برنامه ریزی زمین شناسی شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم تحقیقات و فناوری
عضویت در شورای هم ارزی زمین شناسی ، سازمان یونسکو
عضویت وابسته در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران ، شاخه زمین شناسی
عضویت در هیات ممیز مرکزی وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری
ریاست انجمن زمین شناسی ایران
معاونت پژوهشی مرکز نشر دانشگاهی
عضویت در هیات تحریریه چندین مجله از جمله مجله علوم جمهوری اسلامی ایران
استاد یعقوب پور در زمینه تالیف و ترجمه کتاب تاکنون موفق به نشر 13 اثر شده اند که کتاب های زمین در فضا ، مبانی زمین شناسی اقتصادی ، تخمین و ارزیابی ذخایر معدنی ، اکتشاف معدن ، اصول زمین شناسی ذخایر معدنی ، و واژه های علوم زمین از آثار ایشان در زمینه تالیف و کتاب های ارزیابی اقتصادی در اکتشاف ، منابع معدنی از دیدگاه اقتصادی و زیست محیطی ، اطلس ابرهای دریایی و کانی های خاک های کمیاب در زمینه ترجمه هستند .
افزون بر فعالیت های ارزنده آموزشی ، پژوهشی و اجرایی ایشان در طول عمر پر بار خود موفق به انتشار بیش از 60 مقاله در کنفرانس ها و مجلات داخلی و چندین مقاله در ژورنال ها و کنفرانس های معتبر بین المللی شده اند.
نشریه خبری انجمن زمین شناسی ایران
Borna66
04-24-2009, 08:56 PM
نورمن لویی باون
بنیانگذار سنگ شناسی تجربی نوین
سری واکنشی باون که چگونگی تبلور کانی های گوناگون در شرایط مختلف دما و فشار را نشان می دهد ، برای دانشجویان زمین شناسی نامی آشناست . باون بدون شک بزرگ ترین سنگ شناس سده بیستم بود . وی با به کار گیری اصول الهام گرفته از نمودارهای فازی ساده اعضای انتهایی کانی های سنگ ساز رایج ، برای علمی که پیش از آن تنها با مشاهده و رده بندی سرو کار داشت رویکردی کمی ارائه کرد .
نورمن در 21 ژوئن سال 1887 در شهر کینگ تاون اونتاریو در کانادا دیده به جهان گشود . باون به رغم شخصیت آرام ، شوخ طبع و قامت کوچکش ، انسانی بزرگ بود . باون در روزگار جوانی در مغازه نانوایی خانوادگی به پدر کمک می کرد و با گاری نان را به مشتریان تحویل می داد ، تجربه ای که به عدم اطمینان همیشگی او به اسب ها منجر شد . زمستان را به اسکیت روی یخ می پرداخت و تابستان به یک شناگر قوی شنای پروانه تبدیل می شد و در مسابقات شرکت می کرد . وی در کلیسای محلی انگلیکان ( Anglican ) آواز می خواند و گفته می شود صدایی عالی داشته است . مدارس دولتی زادگاه ، باون را برای امتحانات ورودی دانشگاه کوئینز آماده ساخت . باون در رشته هنر ثبت نام کرد و قصد داشت معلم شود ، اما مانند بسیاری از جوانان دیگر اشتیاق شدیدی برای دیدن مناطق تازه و جذاب و به دست آوردن پول داشت. از این رو به بخش نقشه برداری زمین شناسی اداره معادن اونتاریو زیر نظر بروک ، پیوست .
بروک که شخصیت برجسته ای داشت و سرانجام مدیر سازمان زمین شناسی کانادا شد ، اعتماد زیادی به توانایی های ذاتی باون و مهارت های وی در نقشه برداری بیشه زار ها داشت ، به گونه ای که مرد جوان را برای انجام کار تنها گذاشت ، سفر به این بیشه زارها با قایق انجام می شد و پیمایش رخنمون ها زیر پوششی از پشه و مگس های سیاه صورت می گرفت . باون هنگام انجام عملیات نقشه برداری به تفکیک دیابازها علاقه مند شد.
در نتیجه تجارب صحرایی که به دست آورد ، زمانی که به دانشگاه کوئین بازگشت ، در دانشکده معدن ثبت نام کرد و درس های کانی شناسی و زمین شناسی را گذراند . پس از چند عملیات صحرایی در اطراف دریاچه آبی تی بی و گوگاندا ، بار دیگر توجه باون به دیابازها جلب شد . باون به خاطر نوشتن بهترین مقاله با عنوان دیاباز و آپلیت ناحیه کبالت- نقره برنده 25 دلار و مدال طلای پرزیدنت از سوی موسسه معدن کاری کانادا شد. باون به دلیل تجاربی که در بیشه های کانادا در مورد تنوع متغیر ها در فرآیندهای زمین شناختی طبیعی اندوخته بود ، به سرعت به اصول زمینشناسی و شیمی جلب شد . در سال 1909 باون برنده بورس تحصیلی لندن شد و امکان ادامه تحصیل برای وی فراهم شد.
باون ابتدا قصد داشت در نروژ ادامه تحصیل دهد که دلیل آن خواندن کتاب DieSilikatschmelzlosungen که توسط پرفسور فوگت نوشته شده بود . فوگت در این کتاب کاربرد اصول فیزیکوشیمیایی در بررسی سرباره ها برای تفکیک آذرین را توضیح داده بود . وجود دکتر بروگر که با مطالعه فراوان بر روی سنگ های ناحیه اسلو به نتیجه گیری های فیزیکو شیمیایی ارزنده ای دست یافته بود عامل دیگری برای کشش باون به طرف نروژ بود.
متاسفانه فوگت دلایل زیادی برای منصرف کردن باون آورد که مشکل زبان نروژی از آن جمله بود. از این رو باون به ناچار از همکاران کانادایی خود کمک گرفت . سرانجام باون به MIT ( موسسه فناوری ماساچوست ) رفت تا زیر نظر استادی برجسته و پر جذبه یعنی رینولد دالی تحصیل کند . این استاد الهام بخش باون بود و کمک های ارزنده ای در عملیات های صحرایی به وی کرد . این استاد باون را با این عقیده که مایع بازالتی یک ماگمای اولیه بوده و تمام ماگماهای دیگر از آن مشتق شده اند ، آشنا کرد. دالی ، همچنین بعضی از دلایل تفریق مانند انتشار ، تبلور جز به جز جدایش بلوری ، انتقال گازی ، ناهمامیزی و هضم را به باون معرفی کرد . کمک های بزرگ دیگری که باون در هنگام تحصیل در MIT دریافت کرد و منطق فکری وی را شکل داد ، استادانی همچون وارن ، شیمر ، لافلین ، لیندگرن و جاگار بودند که در اصول زمین شناسی و نووی ، لویس و بری در فرا گرفتن اصول شیمی – فیزیک وی را یاری کردند . احتمالا چارلز . اچ . وارن ، کاربرد اصول شیمی فیزیک در مورد مسائل کانی شناختی و سنگ شناختی را به وی الهام کرد.
در تابستان سال 1911 باون همراه با دالی برای انجام عملیات صحرایی ، نقشه برداری ناحیه بریتیش کلمبیا که به خاطر وجود گرانیت های متقاطع و تزریق های بزرگ مقیاس و گسترده معروف است ، عازم این ناحیه شد . باون در سوم اکتبر 1911 با ماری لامونت که دانشجوی رشته پزشکی بوستون بود ازدواج کرد . این کار در آن زمان غیر معمول بود چرا که هیچکس در زمان دانشجویی ازدواج نمی کرد.
باون در چهارم ژوئن سال 1912 فارغ التحصیل شد. رساله دکتری وی که بررسی سیستم نفلین – آنورتیت بود به سرعت توسط American Journal of Sciences پذیرفته و منتشر شد.
باون پس از فارغ التحصیلی ، پیشنهادهای گوناگونی برای کار دریافت کرد. وی پس از انجام یک عملیات صحرایی دیگر در بریتیش کلمبیا تصمیم گرفت به هیئت علمی آزمایشگاه زمین فیزیک موسسه کارنگی بپیوندد ، چرا که می توانست هم در زمین شناسی و هم در شیمی به تحقیقات خود ادامه دهد . باون در اول سپتامبر سال 1912 این خواسته خود را عملی کرد. دهه های 1910 و 1920 زمان توسعه مراحل جدیدی در بررسی های تجربی سازند های زمین شناختی بود. سنگ های پوسته ای در سراسر آمریکای شمالی و اروپا مطالعه شده بودند و حدس و گمان در مورد چگونگی تشکیل زمین به ویژه نسبت به سنگ های آذرین و دگرگونی فراوان بودند . افزون بر این بسیاری از فنون تجربی برای ایجاد دماهای بالا توسعه خود را به تازگی آغاز کرده بودند. باون تضمین کرد که به طریق تجربی رژیم های دمایی و ترکیبی که در آنها انواع غالب سنگ های پوسته ای تشکیل می شوند را به وجود آورد . زمینه وی از شیمی و زمین شناسی و توانایی زیاد وی در مشاهدات صحرایی ، او را قادر ساخت تا به این تعهد خود عمل کند . وی پس از شروع کار در آزمایشگاه زمین فیزیک ، به مطالعات خود در مورد سنگ های پوسته ای ، بررسی سیستم آلبیت – آنورتیت که پلاژیوکلاز یعنی فراوانترین کانی در پوسته زمین را تشکیل می دهند ادامه دارد. در سال 1928 کتاب تکامل سنگ های آذرین که به دست نامه سنگ شناسان سراسر جهان تبدیل شد را منتشر کرد . باون در این کتاب اصول زمین فیزیکی و زمین شیمیایی مطالعه سنگ ها و کانی ها را بیان کرده است . در سال 1938 باون آزمایشگاه زمین فیزیک را ترک کرد و 10 سال در دانشگاه شیکاگو به تدریس پرداخت . پس از آن بار دیگر به آزمایشگاه بازگشت و تا زمان بازنشستگی در سال 1951 در آنجا ماند . بازنشستگی اجباری وی در سال 1952 یک اشتباه بود و باون پس از یک سال به تشویق همکارانش به عنوان دستیار پژوهشی به آزمایشگاه بازگشت اما این کار وی را افسرده کرد. سرانجام در 11 سپتامبر 1956 دیده از جهان فرو بست و خاکستر جسدش بر روی زمین اطراف آزمایشگاه نزدیک درخت مورد علاقه اش پاشیده شد.
به پاس قدر دانی از این دانشمند بزرگ هر سال جایزه ای به نام وی توسط American Geophysical Union به کسانی که با ارائه مقالات فردی برجسته و یا انجام تحقیقات پیوسته گروهی نقش موثری در پیشبرد علوم آتشفشان شناسی ، زمین شیمی ، سنگ شناسی داشته اند اهدا می شود.
نشریه خبری انجمن زمین شناسی ایران
Borna66
04-24-2009, 08:57 PM
زندگي نامه مهندس نصرالله خادم
مهندس نصرالله خادم در سال 1289 تهران متولد شد ، و پس از دريافت ديپلم از دبيرستان علميه تهران ، در سال 1312 همراه آخرين گروه اعزامي به خارج ، رهسپار فرانسه گرديد . در اواخر سال 1317 پس از گذراندن دوره مهندسي معدن از دانشكده معدن پاريس كه شهرت و اعتبار فراواني در زمينه معدن دارد ، به ايران برگشت .او در تمامي مراحل تحصيلي از شاگردان ممتاز و نمونه بود . پس از انجام خدمات سربازي در خدمات دو لتي به ترتيب در سمت هاي مهندسي معدن زغال سنگ شمشك ، نظارت معادن خصوصي حوضه البرز ، رياست معدن ذغال سنگ شمشك ، بازرس شركت سهامي معادن زغال سنگ ، مدير عامل معادن هرمزگان و قشم ، غضو هئيت مديره و سپس مدير عامل شركت سهامي كل معادن و ذوب فلزات به كار پرداخت .
به موازات اين مشاغل فني و اداري ، آموزش درس زمين شناسي را نيز در دانشكده علوم دانشگاه تهران به عهده گرفت . اكثر كساني كه با فعاليت هاي ايشان كم و بيش آشنا هستند بر اين باورند كه خادم در بنيان گذاري صنعت نوين معدن كاري ايران نقش بسيار ارزشمندي داشته است . كوشش هاي درخشان او در بخش دو لتي ، و راهنمايي هاي مفيد او در تجسس خصوصي معادن در اكتشاف معدن طلاي موته و كشف معدن سرچشمه ( با همكاري زنده ياد مهندس علي انتظام ) و مواردي ديگر از اينگونه ، موجب مي گردد كه در تاريخ معدن كاري جديد ميهن عزيزمان ، نامش جاودان بماند . وي در اواخر سال 1339 پس از تصويب قانون تاسيس سازمان زمين شناسي كشور ، عهده دار تشكيل اين سازمان گرديد و توانست در زماني كوتاه با گزينش و جلب جوانان مستعد دانش آموخته در رشته علوم زمين و همكاري شماري از كارشناسان سازمان ملل متحد ، اين مؤسسه جوان و نو پا را به سطحي شايسته و در خور تحسين ناظران بين المللي برساند و متخصصان كار آمدي در رشته هاي مختلف علوم زمين تربيت نمايد . در كوتاه زماني براي بخش بزرگي از پهنه گستره ايران زمين ، نقشه هاي زمين شناسي با مقياس 00000 1/1 و 0000 25/1 همراه گزارش هاي آنها با كيفيتي بسنده در سطح جهاني ، تهيه و انتشار يافت . در زمينه شناسايي و كشف كانسار هاي معدني اعم از فلزي و غير فلزي ، بررسي هاي دقيق با همكاري واحد هاي ژئو فيزيك زمين و هوايي و ژئو شيمي به عمل آمد و شماري از ذخاير معدني كشور شناسايي و گزارش هاي آنها تهيه و تاثير زير بنايي اين سازمان در اقتصاد كشور نمايان تر گرديد .
بخش زمين شناسي مهندسي سازمان ، با خدمات شايسته و ارزنده خود توانست اهميت سازمان را در امور فني كشور بهتر بشناساند . در بخش مركزي سازمان آزمايشگاه هاي مختلف و مجهزي در رشته علوم زمين مانند : تجزيه سنگهاي معدن و اسپكتروگرافي ، آب شناسي ، كاني شناسي ، ژئو شيمي ، سنگ شناسي، ديرينه شناسي و همچنين كارگاه نيمه صنعتي پر عيار كردن سنگهاي معدني ايجاد شد كه نه تنها پاسخ گوي پژو هش هاي مورد نياز گروههاي صحرايي سازمان مي باشد ، بلكه به معدن كاران بخش خصوصي نيز كمك هاي شايان توجهي مينمايد .
در واحد كار تو گرافي ، تهيه نقشه هاي زمين شناسي با كيفيت بين المللي چاپ و انتشار يافت . كتابخانه سازمان كه در كشور ، بهترين مرجع در زمينه علوم زمين شناسي و معادن ايران است به وجود آمد . موزه اي زيبا ازكاني ها و سنگها ، فسيل ها و نيز نمايشگا هي كوچك و ديدني از ابزار هاي معدن كاري ايران باستان فراهم گرديد . سر انجام در دوراني كوتاه دانسيته هاي پايه اي زمين شناسي سازمان جهان گسترش يافت و مورد توجه محافل جهاني قرار گرفت كه در اوايل سال 1353 در كميسون بين المللي تهيه نقشه هاي زمين شناسي جهان cgmw كه در پاريس تشكيل شد ، با وجود پيشينه چندين ده ساله سازمان هاي زمين شناسي در كشور هاي ديگر منطقه ، تهيه و تلفيق نقشه هاي زمين شناسي خاور ميانه ، به سازمان زمين شناسي ايران واگذار شد .
همكاران و همراهان مهندس نصرالله خادم در طي مدت 14 سال اوليه تاسيس اين مجتمع پژوهشي و فني هرگز فراموش نمي كنند كه بنيان گذاري اين سازمان و راهبري كارشناسان جوان آن ضمن بهره مند شدن كوتاه مدت از متخصصان سازمان ملل ، به عهده اين شخصيت خستگي نا پذير بود كه تا زمان باز نشسته شدن ( مهر ماه 1353) در توسعه و سربلندي آن صادقانه كوشيد و به آن عشق ورزيد . وي به استعداد جوانان ايراني در جهت بسندگي كشور و بي نيازي از بيگانگان سخت باور داشت و تا واپسين دم حيات نيز بر آن پاي فشرد .
آري چنين بود : اين پير فرزانه در راه پرورش سازمان زمين شناسي كشور از هيچ كوششي فرو گذار نكرد و هر رنجي را با شكيبايي به جان خريد و در برابر نا سپاسي و داوري هاي نا بجا با لبخندي پر معنا ، بردبار و خاموش ماند . به اين سروده حافظ بزرگ ايمان داشت و با منش خود ، آنرا به ياد همگان مي آورد .
غبار راه طلب كيميـاي هر روزي است غلام دولت آن خاك عنبرين بويم
در مهر ماه 1353 از طرف كاركنان سازمان به مناسبت باز نشسته شدن ايشان و تني چند از پيشكسوتان ديگر ، همايش گرمي در سالن كتابخانه سازمان برگزار شد . در اين مراسم جناب آقاي مهندس عليپور از طرف كليه همكاران يادماني به حضور ايشان تقديم نمود . مهندس خادم در پايان اين گرد همايي مطالب بسيار ارزشمند و پند آموزي بيان فرمود كه بر روي نوار ضبط است . اينك بخشي از آن سخنان :
" برگزاري اين مراسم و دريافت هدايا بزرگترين پاداش زحمات گذشته ماست . و من شخصا آن را به هر هديه ديگري كه قرار ميشد از طرف شخص يا مقام ديگري به من داده ميشد ، ترجيح مي دهم . من اين هديه را به عنوان شيئي گرانبها كه نشانه و يادگار 14 سال همكاري صميمانه و محبت واقعي شما دوستان مي باشد ، نزد خود نگه داشته و عزيز مي دارم .000 من اميدوارم كه با نيروي جوان و فعالي كه عهده دار امور سازمان گشته ، اين راه را به خوبي طي كرده و هر روز خبر هاي خوشي از سازمان و پيشرفت هاي آن به گوش همه ما برسد . ما چون در پرورش اين نهال سهيم بوده ايم ، بنابر اين خوشحال خواهيم شد كه بيش از پيش اين نهال برومند تر شده و پر ثمر تر گردد . سخن را كوتاه مي كنم و فقط مي گويم صادقانه و صميمانه آنچه را مي توانستم انجام دهم ، پياده نمودم 00000 "
زنده ياد مهندس نصرالله خادم تا 15 ارديبهشت ماه 1378 كه چشم از جهان فرو بست ، دلبستگي هاي خود را به بررسي هاي علمي و فني و توجه به پيشرفت هاي سازمان زمين شناسي و اكتشاف معدني كشور حفظ نمود .
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2025 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.