mojgan77
08-27-2010, 05:38 PM
نخست باید بدانیم کلمه ی غَذا در اصل عربی به صورت غِذاء بر وزن ( فِعال ) و هموزن نِساء تلفظ
می شود ولی ما در فارسی به فتح حرف اوّل تلفظ می کنیم و البته ذال را نیز زاء می گوییم
یعنی غَذا می نویسیم و غَزا تلفّظ می کنیم که شبیه غَزا به معنی جنگ می شود .
اما خود غَذا در عربی کهن نه عربی امروزی بَولُ الجَمَل یعنی ادرار شتر است . ولی غذایی که ما فارسی زبانان می گوییم هرچند در نوشتار دقیقاً همان غذا به معنی ادرار شتر است ولی ما به گونه ی دیگر تلفظ می کنیم .:164:
اصولاً در عربی و در هر زبان دیگر واپگان منسوخ بسیارند .یعنی واپه هایی که به تاریخ سپرده شده اند و امروزه کاربردی ندارند و تنها در متون کهن می توان آن ها را دید . پس اینکه برخی می گویند غَذا یعنی ادرار شتر سخنی کاملاً نادرست است.
ما غِذاء را در فارسی غَذا خوانده ایم و از این دخل و تصرف ها در واژه های دارای ریشه ی عربی بسیار است .
مثلاً شَجاعة را ما شُجاعت تلفظ می کنیم . مستخدَم به فتح دال را مستخدِم به کسر دال می گوییم حال آنکه مستخدِم یعنی استخدام کننده .
عنتر جوانمرد است ولی در فارسی بوزینه شده و حتی آن را اَنتَر می نویسیم .
جَنوب را جُنوب می گوییم حال آنکه جَنوب است و کلمه ی جُنوب جمع جَنْب است به معنی پهلوها .
تسلیة در عربی سرگرمی و شادی است حال آنکه در فارسی معنی دیگر می دهد .
حقیر در عربی به معنی خوار و فرومایه است حال آنکه در فارسی برای فروتنی به کار می رود اما در عربی دشنام است .
مار افعی می گوییم حال آنکه در عربی افعا خوانده می شود اما افعی می نویسند .
زمانی ناجی غریق می گفتند که ناجی یعنی نجات یافته . البته حالا نجات غریق می می گویند که باید مُنجی غریق بگویند و یا مأمور نجات غریق . اما به هر حال این دست بردنها طبیعی است و منحصر به فارسی نیست .
در عربی نیز اینگونه است . دولاب ما را گرفته اند و دولاب الهواء به معنی چرخ و فلک به کار می برند .
کندک یا کنده ما را از زبان فارسی وارد زبان عربی کرده اند و خندق تلفظ کرده اند اما امروزه خندق را به سنگر می گویند .
صدها مثال دیگر در این زمینه وجود دارد که علاقه مندان را دعوت می کنم کتاب استاد خسرو فرشید ورد به نام عربی در فارسی را بخوانند تا در این باره آگاهی کامل به دست آورند .
در ادامه مطلب از فرهنگهای عربی راجع به این واژه نیز اطلاعاتی در اختیار شما قرار می دهم .
كـ (القاموس المحیط)
كـ الغَذِیِّ والغَذَوِیِّ فی الكلِّ.
والغَذِیُّ، كغَنِیٍّ: السَّخْلَةُ
ج: غِذاءٌ.
والغِذاءُ، ككِساءٍ: ما به نَماءُ الجِسْمِ وقِوامُهُ. غَذاهُ غَذْواً وغَذَّاهُ واغْتَذَى وتَغَذَّى.
والغَذَا، مَقْصورَةً: بَوْلُ الجَمَلِ.
غذا (لسان العرب)
الغِذاءُ: ما یُتَغَذّى به ، وقیل: ما یكونُ به نَماءُ الجِسْمِ وقِوامُه من الطَّعامِ والشَّرابِ واللَّبن، وقیل: اللَّبَنُ غِذاء الصغیر وتُحْفَةُ الكَبیرِ، وغَذاهُ یَغٌذُوهُ غِذاء.
عادل اشکبوس
نویسنده و زبان شناس
*مدرّس مراکز آموزش عالی
*مدیر گروه آموزشی عربی آموزش و پرورش منطقه 12 تهران و
.
.
.
.
:156::169:
می شود ولی ما در فارسی به فتح حرف اوّل تلفظ می کنیم و البته ذال را نیز زاء می گوییم
یعنی غَذا می نویسیم و غَزا تلفّظ می کنیم که شبیه غَزا به معنی جنگ می شود .
اما خود غَذا در عربی کهن نه عربی امروزی بَولُ الجَمَل یعنی ادرار شتر است . ولی غذایی که ما فارسی زبانان می گوییم هرچند در نوشتار دقیقاً همان غذا به معنی ادرار شتر است ولی ما به گونه ی دیگر تلفظ می کنیم .:164:
اصولاً در عربی و در هر زبان دیگر واپگان منسوخ بسیارند .یعنی واپه هایی که به تاریخ سپرده شده اند و امروزه کاربردی ندارند و تنها در متون کهن می توان آن ها را دید . پس اینکه برخی می گویند غَذا یعنی ادرار شتر سخنی کاملاً نادرست است.
ما غِذاء را در فارسی غَذا خوانده ایم و از این دخل و تصرف ها در واژه های دارای ریشه ی عربی بسیار است .
مثلاً شَجاعة را ما شُجاعت تلفظ می کنیم . مستخدَم به فتح دال را مستخدِم به کسر دال می گوییم حال آنکه مستخدِم یعنی استخدام کننده .
عنتر جوانمرد است ولی در فارسی بوزینه شده و حتی آن را اَنتَر می نویسیم .
جَنوب را جُنوب می گوییم حال آنکه جَنوب است و کلمه ی جُنوب جمع جَنْب است به معنی پهلوها .
تسلیة در عربی سرگرمی و شادی است حال آنکه در فارسی معنی دیگر می دهد .
حقیر در عربی به معنی خوار و فرومایه است حال آنکه در فارسی برای فروتنی به کار می رود اما در عربی دشنام است .
مار افعی می گوییم حال آنکه در عربی افعا خوانده می شود اما افعی می نویسند .
زمانی ناجی غریق می گفتند که ناجی یعنی نجات یافته . البته حالا نجات غریق می می گویند که باید مُنجی غریق بگویند و یا مأمور نجات غریق . اما به هر حال این دست بردنها طبیعی است و منحصر به فارسی نیست .
در عربی نیز اینگونه است . دولاب ما را گرفته اند و دولاب الهواء به معنی چرخ و فلک به کار می برند .
کندک یا کنده ما را از زبان فارسی وارد زبان عربی کرده اند و خندق تلفظ کرده اند اما امروزه خندق را به سنگر می گویند .
صدها مثال دیگر در این زمینه وجود دارد که علاقه مندان را دعوت می کنم کتاب استاد خسرو فرشید ورد به نام عربی در فارسی را بخوانند تا در این باره آگاهی کامل به دست آورند .
در ادامه مطلب از فرهنگهای عربی راجع به این واژه نیز اطلاعاتی در اختیار شما قرار می دهم .
كـ (القاموس المحیط)
كـ الغَذِیِّ والغَذَوِیِّ فی الكلِّ.
والغَذِیُّ، كغَنِیٍّ: السَّخْلَةُ
ج: غِذاءٌ.
والغِذاءُ، ككِساءٍ: ما به نَماءُ الجِسْمِ وقِوامُهُ. غَذاهُ غَذْواً وغَذَّاهُ واغْتَذَى وتَغَذَّى.
والغَذَا، مَقْصورَةً: بَوْلُ الجَمَلِ.
غذا (لسان العرب)
الغِذاءُ: ما یُتَغَذّى به ، وقیل: ما یكونُ به نَماءُ الجِسْمِ وقِوامُه من الطَّعامِ والشَّرابِ واللَّبن، وقیل: اللَّبَنُ غِذاء الصغیر وتُحْفَةُ الكَبیرِ، وغَذاهُ یَغٌذُوهُ غِذاء.
عادل اشکبوس
نویسنده و زبان شناس
*مدرّس مراکز آموزش عالی
*مدیر گروه آموزشی عربی آموزش و پرورش منطقه 12 تهران و
.
.
.
.
:156::169: