توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کتیبههای تنگ آزائو
Borna66
09-16-2009, 03:29 AM
ناهید غنی
اوایل تابستان ۱۹۵۲، دکتر ر.گریشمن و پروفسور ر. ن. فرای به مقصد تنگ آزائو که گردنة متروکی در میان کوههای غرب افغانستان و تقریباً ۵۰ مایلی جنوبی شرقی چیشت (Čišt1) است؛ از تهران عازم سفر شدند. آنها قبلاً از دکتر احمدعلی کوهزاد، مدیر موزة عتیقة کابل شنیده بودند که یک کتیبة کنده شده روی صخره در آنجا کشف شده است. این سفر که بسیار پر زحمت از کار درآمد و بسیار طولانیتر از انتظار؛ این دو محقق را مجبور به بازگشت فوری پس از رسیدن به محل کتیبهها کرد؛ بدون آن که بتوانند زمان مورد نظر را جهت مطالعه آنها اختصاص دهند. تلاش آنها جهت دستیابی به یک اثر برجسته با مخلوطی از لاتکس که بسیار رقیق بود، با شکست مواجه شد. از صخره که با لاتکس رنگ شده بود و پس از آن که لاتکس برداشته شد، (و سطحی از خود را بر جا گذارده که با قطرات و تکههای چسبناک لاتکس براق، لک و پیسهای مشوشی را به وجود آورده بود)؛ عکس هایی تهیه شد. اما این عکس ها برای کشف رمز، ناکارآمد از آب درآمدند. گرچه این سفر تحقیقاتی به طور کلی در هدف اصلی خود، موفق نبود اما به هر حال ارزش جلب نظر به یک محل باستانی ناشناخته تا آن زمان را، داشت. ر. ن. فرای در گزارش خود چنین بیان میدارد: «به نظر میرسد این کتیبه، یک کتیبة پارتی باشد با هفت سطر کوتاه که زمخت، کندهکاری شده و در معرض هوازدگی زیاد بوده است؛ مشخصاً این کتیبه توسط یک مسافر حکاکی شده است و یک ثبت سلطنتی نیست… یافتن چنین کتیبهای در منتهیالیه شرقی و در قلب افغانستان جالب بود. این کتیبه رمزگشایی نشده است و هیچ اسمی مورد شناسایی قرار نگرفته است.اما در این که این کتیبه پارتی است تقریباً هیچ شکی وجود ندارد». هنینگ در مقالة خود۳چنین فرضیهای را کاملاً ممکن میداند چرا که نزدیکترین محلی که کتیبههای پارتی در آنجا کشف شده است۴ تقریباً ۳۰۰ مایلی آنجاست.هنینگ از روی چاپ مجدد عکسهای فرای و مطالعه مکرر به این نتیجه رسید که میبایست خط کتیبه، عبری باشد. البته مخدوش بودن آن به واسطة وجود سطحی از لاتکس بر روی خطوط، تشخیص آن را دشوار میساخت. اما هنینگ توانست «در اولین سطر، سمت چپ، نام אברהמ (Abraham) را با حروفِ به زحمت واضح (بجز حرف א) از نوع چاپی و متداول خط عبری۸» شناسایی کند. همچنین او توانست در دو یا سه جا، واژه کوتاه פא = pa به خط تقریباً کهن را که تنها میتواند واژة فارسی و حرف اضافه pa باشد و به طور معمول در نوع کهنتر متون فارسی ـ یهودی به کار رفته است؛ تشخیص دهد.
همچنین ایی.ال.رپ (E. L. Rapp9) پس از آن که گزارش فرای را خوانده بود، در عکس، گوشة پایین سمت چپ، جایی که به لاتکس آغشته نشده بود، حروف واضح و بزرگ واژة عبری Amen آمین را که بعدها ثابت شد صورت عربی Amīn آمین به حروف عربی است تشخیص داده و در همان عکس ـ با وجود آغشتگی آن با لایهی نازکی از لاتکس ـ به راحتی کلمات عبری r(ab) abrāhām برابر «Mr Abraham» «سرور / ربی ابراهیم» را بخواند.۱۰ بنابراین آنچه فرای در مورد پارتی بودن کتیبه نوشت، موجب تعجب وی شد. زمانی که رپ، مقالة هنینگ را تحت عنوان «کتیبههای تنگ آزائو» مطالعه کرد؛ تاریخگذاری وی (که مورد توافق رپ نبود) موجب شد تا وی تحقیقی در این باره بنویسد.
هنینگ با خاطر نشان کردن این که پارتی، عبری و سایر خانوادة خط آرامی باستان، شباهتهای خاصی را دارا هستند که سبب میشود نور نامناسب و سایر شرایط نامطبوع موجب اشتباه گرفتن این خطوط با یکدیگر شود، برای حل معما درصدد به دست آوردن اسناد تازه بود. بنابراین وی با ای.دی.اچبیوار (A. D. H. Buvar) سکهشناس، باستانشناس و متخصص تاریخ باستان افغانستان دربارة راهها و ابزار کار بحث کرد.
هنگامی که بیوار متوجه شد یک هیأت علمی در شرف عزیمت به افغانستان هستند از اعضای گروه خواست تا از تنگآزائو بازدید کنند و عکسهای تهیه شده توسط اعضای گروه را در اختیار هنینگ قرارداد. هنینگ مشخصات کتیبهها را چنین بازگو میکند: «مشخص است که نه با یک کتیبه بلکه با سه کتیبة جداگانه سروکار داریم که محتملاً در یک بار و در یک زمان حک شدهاند. یکی از این کتیبهها، کتیبة A (با سه سطر) که به طور جداگانه در سمت چپ، با حروف فشرده و کوچک نوشته شده قرار دارد. نوشتة دو کتیبة دیگر که طرح اریب و مایل به راست را شکل میدهد، درشت و جدا از هم هستند؛ کتیبة B در بالا شامل چهار سطر، کتیبة C سه سطر باقیمانده را تشکیل می دهد. کتیبههای A و B، متن تقریباً مشابهی بجز اسامی اشخاص دارند. متن C کمی متفاوت است».
به نظر رپ، سه نفر کاتب این کتیبهها از مردم معمولی (عامی) بودند؛ به عبارت بهتر، آنها بیسواد نبودند اما فاضل نیز نبودند.او میگوید: «اگر واژة mōrāL در B3 و A3 را صحیح قرائت کرده باشم؛ به جز اسامی عبری ’abrāhām، علامت اختصاری ، ’yāfō، šmū’ēl و واژة آرامی bar = “پسر” که واژههای عبری این کتیبهها را تشکیل میدهد، سایر اسامی و قسمتهای متن به زبان فارسی نگاشته شده است. گورنوشتههای (= گورنامه) جام (Jām) به تاریخ ۴ دسامبر ۱۱۱۵ تا ۲۲ ژوئن ۱۲۱۵ نیز به فارسی نوشته شدهاند؛ اما در آنها نقل قولهای بسیاری به عبری و آرامی میبینیم که به طور کلی بخش اعظم آن را همین دو زبان تشکیل دادهاند تا زبان فارسی. این امر را میتوان اینگونه توجیه کرد که در حقیقت از چند ربی (= خاخام) و فاضل در جام (Jām) نام برده شده است، در حالی که در تنگآزائو محتملاً با چند آدم عامی سروکار داریم که در سفر خود به دنبال جای امن بودند.۱۴»
رپ که دلیل نگارش مقالة خود را، رد تاریخ پیشنهادی هنینگ میداند در دنبالة تاریخ گورنامة جام خاطرنشان میکند که کتیبههای مذکور (جام) شمارههای ۴ تا ۱۴ در زمان حکومت غیاثالدین محمد بنسام (۱۲۰۳-۱۱۵۳ م) تاریخگذاری شدهاند. آخرین کتیبة یهودی میانه ـ کشف شده توسط هلموت هومباخ (Helmut Humbach) که عکسهای عالی نیز از آن گرفته است ـ گورنامهای است از یکی از اشراف به تاریخ شنبه ۲۵ ژانویه ۱۳۶۵ م. که یکی از بهترین بناهای یادبود عبری، نوشته شده به شعر غنی عبری است که یک واژة بیگانه هم ندارد. کتیبههای تنگآزائو به سال ۱۳۰۰ م، هشتاد و پنج سال موخرتر از آخرین کتیبة جام (۱۲۱۵) و شصت و پنج سال زودتر از کتیبههای کابل (۱۳۶۵) است. اگر تاریخ هنینگ یعنی ۷۵۳ میلادی صحیح میبود (که نیست) آنگاه فاصلة زمانی ۳۶۲ سال تا اولین کتیبة جام (۱۱۱۵ م) وجود دارد.
هنینگ ترتیب کتیبهها را به صورت A اولین، B دومین و C سومین در نظر گرفته است۱۷ ولی رپ A را سومین، B را اولین و C را دومین این متون پیشنهاد میکند و تاریخ هر کتیبه را به عنوان یک واژه لحاظ کرده است و کتیبة B دارای ۱۸ واژه، C دارای ۱۰ واژه و A دارای ۱۸ واژه هستند که این ۴۶ واژة متن شامل ۲۴ صوت مختلف هستند
Borna66
09-16-2009, 03:29 AM
هنینگ کتیبة A را چنین قرائت کرده است:۱۹
A
1
ב)ר) אברהמ אז
…. (b) r ’brhm ’z
۲ קובן קי אין ניוי קנד מא דאלס
qwbn qy ’yn nywy qnd p’ ۱۰۶۴
۳ פא מוד ײי יאר אש או באד
p’ mwd ЎЎЎ y’r ’š ’w b’d۲۰
این کتیبه را رپ چنین قرائت و آوانویسی کرده است:۲۱
۱/ (Daud) bar ’abrāhām az
2. qōban qē ’īn niwē qand pa’ ’s
3. pa’ mōr (ā’) yār ’aš ’ō bād
ترجمة پیشنهادی هنینگ: «(این بود) χ پسر ابراهیم از کوبان که کند این نوشته را در ۱۰۶۴، امید به خدا؛ او (= خداوند) یارش (= نویسنده) باد».
ترجمة پیشنهادی رپ: «داود پسر ابراهیم از کوبان که این نوشته را کند به چهار ایلول ۶۰، با ترس از خداوند، یارش او باد».
(۱) آنچه در آغاز سطر اول توسط هنینگ حدس زده شده است، یعنی نام نویسنده کتیبه و وی آن را به صورت افتادگی قرارداده است، رپ Daud خوانده است و در توضیح آن آورده است: «واژة اول این سطر یک اسم است که من آن را “دالت ـ واو ـ دالت” = daud، فرم عربی ـ فارسی نام “داود” خواندهام. و نیز آگاهم از این که صورت عبری این نام “داوید” (dāwid) است که بیشتر به همین صورت هجی میشود اما در کتیبههای جام، صورت عبری نام “داود” در املای پُر “دالت ـ واوـ یود ـ دالت” = dāwid22 است. خط افقی گوه مانند کوچک، زیر دالت دوم این نام، ربطی به کتیبه ندارد۲۳». هنینگ کلمة دوم این سطر را = bar = (b) r پسر خوانده و “بت” را داخل پرانتز قرار داده است. «اما بت b/ به راحتی دیده میشود. شکاف سنگ بین بت b/ و رش r/ همان موقع، هنگام حکاکی کاتب بر روی صخره وجود داشته است. بنابراین میتوان توضیح داد چرا بت b/ در واژة bar کمی پایینتر از رش r/ قرار دارد معنی این واژه آرامی “پسر” یا صورت کوتاه و معمول b(en) r(ab) «پسر ربا» است۲۴». نام خاص ’abrāhām = ’brhm مطمئناً شکل عربی است و «در صورت عربی با یود y/ میان ه h/ و میم m/ نوشته میشود۲۵». واژة پایانی سطر ’z = az = “از” و با واژة اول سطر دوم میتواند در ارتباط باشد.
(۲) واژة اول قاف ـ واو ـ بت ـ نون = qōban26 = کوبان است. «نامهای دیگر هم در کتیبة A و هم B27 با توضیحات بیشتری آمدهاند که با واژة אז = az = “از” در فارسی ظاهر شدهاند. در کتیبة B نشانة خطی دوم مبهم است (میتواند ו = w باشد) اما در کتیبة A خط افقی کاملاً مشخص است. “az” قبل از קובאן در کتیبة A میآید شاید نام محلی است، در حالی که یک ק اضافی در کتیبة B موجود است. این فرض وجود دارد که کاتب B قصد داشته است در سطر اول بنویسد: אז קובן = = az qōban = ’z qwb’n اما نظر خود را عوض کرده و زمانی که אזק = ’zq را به اتمام رسانیده و سطر دوم را با קובן آغاز کرده، دیگر زحمت از میان بردن קq/ اضافی را به خود نداده است. کتیبة A، קיqy/ (حروف دوم واضح نیست) را به קובן (qwbn) اضافه کرده است. شاید ضمیر موصولی kē (بعدها ke) باشد.
بسیاری از نقاط جهان وجود دارند که نامشان را بتوان קובן (qwbn) هجی کرد، اما هیچکدام به طور توجیهپذیری نزدیک تنگ آزائو نیستند. بعد از حرف اضافة az، انتظار مکانی را داریم که مسافران از آنجا سفر خود را آغاز کردند و نه مکان تولدشان. با در نظر داشتن این نکته که نقطة بلافاصلة عزیمت تنها میتوانسته هرات یا بامیان و یا کابل باشد، بسیار جذاب است که بتوان پیشنهاد کرد که qwbn شاید نام درة کابل و بر گرفته از نام رودخانة کابل ώφης (κώφήν)κ و kubhā در سنسکریت باشد. “قاف” آغازی بسیار متحمل است که k فارسی را در اینجا نشان دهد مثل קנד = qnd = kand “کند” و קי kē = qy = = “که”. بنابراین نمیتوان واژه ای را که هسوان تسانگ۲۸ Hu-pi-na (تلفظ چینی میانة γuo-bciět-nâ) نام برده است و یک شهر مرکزی در همسایگی کابل است۲۹، با آن مقایسه کرد۳۰». رپ فرضیة مشابهی را مطرح میکند و آن این که واژة پایانی “azq” B1 متشکل از واژة فارسی az = “از” و q / قاف است که متعلق به سطر بعدی است که دو بار نوشته شده است۳۱/ به عبارت دیگر، رپ در این مورد با هنینگ کاملاً اتفاق آراء دارند.
در این سطر یعنی A2 و نیز B2 یک عبارت به جز یک تفاوت جزیی حک شده است:
«īn nivē kand pa… آغاز آن کاملاً فارسی است: “این کتیبه (= نیوه) را در דאלס (= تاریخ نگارش) کند” … در این متن کوتاه یک کلمه قابل ملاحظه مشاهده میشود، nivē “کتیبه / نوشته” : متن معنای آن را متضمن است. این واژه بازمانده مستقیم فارسی باستان ـ dipi “نوشته (هندی آن lipi32) و سپس فارسی میانه nipīk33 و بعداً niβīg/nibīg34 میباشد. در فارسی میانه و همینطور در سغدی این واژه به معنای “نوشته” و نوشتار و هر چه که نوشته شود “به طور اعم” و “نوشتة مقدس، نوشتة آسمانی” به طور اخص است. این معنای آخر، به تنهایی در فارسی نو متقدم مورد اثبات قرار میگیرد: nivē (nibē۳۵) انحصاراً = قرآن۳۶/ این واژه در فارسی محتملاً در قرن یازدهم۳۷ منسوخ شد، اگر چه این واژه توسط شعرا به دلیل ضرورت قافیه در ē- یا واژه جایگزین برای “قرآن” مورد استفاده قرار میگرفت، وجود این واژه در این کتیبهها، به علاوة معنایی که در فارسی باقی نماند، باستانی بودن آن را گواهی میدهد.»۳۸
در پایان سطر دوم در کتیبة A واژة דאלס دیده میشود که هنینگ آن را نشان از علایم اختصاری و یا نشانههای خطی با ارزش عددی میداند «چنین علائم اختصاری تاکنون شناخته نشده، منطقی است که فرض کنیم آنها اعداد را نشان میدهد که محتملاً سال نگاشتن کتیبه است. وقتی که یک تاریخ در سند یا نامهای میآید، ماه و روز بیشتر مورد انتظار است؛ اما آنها که نامشان در محلهای مورد بازدیدشان ثبت میکنند (یا حروف ابتدایی اسمشان را بر روی درختان میکنند)، احساس میکنند که همین میزان برای آیندگان کافی است که تنها سال را ذکر کنند. ارزش عددی דאלס برابر است با ۱۰۶۴ = ۶۰ – ۱۰۰۰ – ۴/ قابل ملاحظه است که אל (علامت اختصاری אלפ = ۱۰۰۰) با دو حرف نشان داده نمیشود بلکه به وسیلة صورت به هم پیوسته معمولی نشان داده میشود، یک لامد/ l با یک زائدة کوچک روی قسمت افقیِ آن، حتی به این شکل هم شاید بیجهت با حذف قسمت پایینی خود کوتاه شده باشد اما هم در A و هم در B چنین خصوصیتی مورد تردید نیست. با این حال یک مشکل جدی در ترتیب نشانههای خطی به چشم میخورد: آنها باید در یک ترتیب نزولی قرار گیرند، مثل פאלסד: ۴-۶۰-۱۰۰۰»۳۹/ هنینگ توجیهی برای عدول از این شکل رایج را نمییابد۴۰ و قرائت اولین نشانة خطی به عنوان دالت به نظر واضح و روشن است. وی ادامه میدهد: «اکنون هیچ گزینهای نداریم جز این که فرض کنیم عدد مورد نظر ۱۰۶۴ است. از آنجا که این دوره، به طور حتم در عصر سلوکیان (آغاز پاییز ۳۱۲ ق.م) است، تاریخ کتیبهها میبایست ۳/۷۵۲ م. باشد. بیشک چنین تاریخ زود هنگامی دور از انتظار است، زیرا که در این صورت کتیبهها قدیمیترین اسناد نوشته شده یهودی به گویش فارسی و در حقیقت به همة اشکال زبان فارسی، هستند. اما با وجود کلمة نادر nivē و با خصوصیات خاص خطشناسی و دیرین شناسی که در ذیل خواهد آمد؛ هماهنگ است. اسناد قابل بررسی معدودی موجودند که بیشترشان در مقالة “some early documents Persian I” توسط مینورسکی (Minorsky)41 لیست شدهاند:
۱/ یک نامة ناقص که توسط اورل اشتاین، در دندان اویلیق، نزدیکی ختن، یافت شد و به قرن هشتم نسبت داده شده است.
۲/ صفحة مسی کویلون با امضاء شاهدان که متصور است به حدود ۸۸۰ م نوشته شده باشد.
۳/ توافقنامة هورمشیر به تاریخ אלשלב = ۱۳۳۲ = ۲۱/۱۰۲۰ م.
۴/ کتیبة کابل به تاریخ شنبه، ۲۴ تیشری (Tišrī) سال ۱۵۱۰ = شنبه، ۲۵ سپتامبر، ۱۱۹۸ م.۴۲
بنای اخیرالذکر گرچه به لحاظ جغرافیایی نزدیکترین مکان به کتیبههای تنگآزائو است اما به لحاظ زمانی بسیار دورتر از آن است: سال نگارش آن چنین نوشته شده است אלדי (با شکل پیوسته عادی برای אל). خط آن کاملاً با خط کتیبههای تنگآزائو متفاوت است اما خط کتیبة تنگآزائو تا حدی به خط نامه دندان اویلیق شبیه است که به اتفاق آراء ـ صحیح یا ناصحیح ـ به عنوان کهنترین سند فارسی ـ یهودی ، شناخته شده است. نشانة خطی ז = z به عنوان مثال، اشکال زیر را به خود میگیرد:
کابل۴۳ هورمشیر دندان اویلیق قویلون۴۴ تنگآزائو
به طور کلی، کتیبههای تنگ آزائو بعضی اشکال نسبتاً کهن نشانههای خطی را مانند א و ק به نمایش میگذارد اما بهتر آن است مسایلی از این دست را برای آنان که بهتر با مسایل خطوط باستانی عبری آشنا هستند، واگذار کرد. با این حال یک نکته خطشناسی وجود دارد که به تاریخگذاری کتیبهها کمک میکند: “kand” = “کند / حکاکی کرد”، که با “قاف” קנד = qnd حرف نویسی شده است. از میان تمامی متون فارسی ـ یهودی، تنها در نامة دندان اویلیق است که نشانه خطی ק به همین شکل به طور مکرر برای نمایش K = “ک” فارسی و “کاف” برای x = خ فارسی به کار رفته است، در جاهای دیگر کاف هم k و هم x را نشان میدهد، دومی (x) گاهی با یک علامت ممیزه، متفاوت است۴۵»
آنچه که تا کنون ذکر شد، استدلالهای هنینگ برای حدس زدن واژة پایانی سطر دوم در کتیبة A و B است. هر چند خود وی نیز اذعان داشته که فرض را بر ۱۰۶۴ میگذارد چون گزینة دیگری ندارد. رپ در مقالة خود مینویسد: «در علامت اختصاری پایان سطر دوم بزرگترین مشکل را در قرائت هنینگ مییابیم، که تاریخگذاریِ آن است و با آنچه که هنینگ خوانده یعنی “دالت ـ الف ـ لامد ـ سامک” موافقیم.
هنینگ در سطر ۱ و سطر ۹ کوتاه شدگی لامد را حذف کرده است. جالب توجه است که بدانیم سامک = ۶۰ هیچ علامت ممیزه علایم اختصاری در بالای نشانة خطی ندارد، اگر بخواهیم تمامی این نشانههای خطی را با ارزش عددی بخوانیم، دالت برابر با ۴، “الف” برابر ۱۰۰۰، سامک برابر ۶۰ است. این ارزش عددی، رقم ۴۰۶۰ را به دست میدهد. پس هنینگ از کجا پیشنیة “آنها (اعداد) باید به ترتیب نزولی یعنی الف ـ لامد پیوسته- سامک ـ دالت = ۱۰۰۰-۴۰-۶″ را پیدا کرده است؟ هنینگ چنین ادامه میدهد: “از آنجا که این دوره به طور حتم براساس گاهشماری سلوکیان است؛ (آغاز: پاییز ۳۱۲ ق.م)، تاریخ این کتیبهها باید ۳/۷۵۲ میلادی باشد”. هنینگ که خود با چنین نظریهای چندان احساس راحتی نمیکند خاطر نشان میسازد: “بیشک چنین تاریخ زود هنگامی دور از انتظار است، زیرا که در این صورت کتیبهها قدیمیترین اسناد نوشته شده یهودی به گویش فارسی هستند و در حقیقت به همة اشکال زبان فارسی.. ” اگر سال ۳/۷۵۲ میلادی صحیح میبود، چگونه میتوان صورتهای اسلامی شده اسامی خاصی نظیر Esmā‘il = “اسماعیل” و Daud = “داود” را در قلب افغانستان توجیه کرد؟ همانگونه که دیدیم هنینگ خود نسبت به چنین تاریخگذاری زود هنگامی ابراز تردید کرده است، اما ای.دی. اچ بیوار (A. D. H. Bivar) در مقالة خود “Ghūr”46 (غور)۴۷ آن را بیاهمیت شمرده است: “یک روایت در مورد وجود اجتماعات یهودیان با کشف کتیبههای فارسی ـ یهودی تنگآزائو به سال ۳/۷۵۲ میلادی در نزدیکی چیشت به تأیید رسیده است.” همچنین، و.جی فیشل (W. J. Fischel) در مقالة ارزشمندش به نام “The Rediscovery of the Medieval Jewish Community at Fīrūzkūh in Central Afghanistan” همان صحة بیوار را گذارده است. اما کدام یک، تاریخ واقعی این کتیبههاست؟ اگر قرائت هنینگ مورد قبول واقع شود: “دالت ـ الف ـ لامد ـ سامک” چنین داریم: “۴ ایلول ۶۰″ این علامت اختصاری متداول برای ۵۰۶۰ است که در عبری معمولاً اینگونه خوانده میشود l’elef baššišsi = ششمین هزار. این بدان معناست که عدد این سال براساس prat qātān = “محاسبة زمان کم” ارائه شده است یا به عبارت دیگر حذف هزارگان.
سال ۵۰۶۰ پس از خلقت جهان (brī’t ‘ōlām) از شنبه ۲۹ اگوست ۱۲۹۹ تا پنجشنبه ۱۴ سپتامبر ۱۳۰۰ است. ماه ایلول در آن سال از چهارشنبه آغاز شده، ۱۷ اگوست ۱۳۰۰، مطابق با ۴ ایلول است یعنی «(شنبه) ۲۰ اگوست ۱۳۰۰» که احتمالاً تاریخ رسیدن آن سه مرد به آن محل (= تنگآزائو) است. ما نباید نسبت به تاریخ دقیق چنین کتیبهای شگفتزده شویم، به خصوص وقتی که در کتیبة جام ملاحظه میکنیم که (کاتب) حتی روز هفته را نیز به درستی ذکر میکند.
به عنوان یک احتمالِ جایگزین از قرائت تاریخ، میتوان فرض کرد که زائدة باقیمانده و عمودی “ھ” در کتیبة B حذف شده؛ در A به نظر میرسد که رد کوچکی از آن زائده باقیمانده، اما مطمئناً این تنها یکی از خطوط و زوائد بیشمار بر روی خود سنگ است. بنابراین hē ’al(āfīm)s را مییابیم که دوباره همان سال را بدون اشاره به روز و ماه به دست میدهد.
با اینحال یک احتمال دیگر که تنها از کتیبة B استخراج میشود، میتواند به شرح ذیل باشد: احتمالاً به دلیل وجود خطوط روی سنگ است که من در اولین نگاه به تاریخ: یک “تاو” را به جای “ه” میخوانم؛ و زائدة عمودی باقیمانده به سادگی سفید نشده است (= لاتکس برداری نشده است) و قرائت آن به این ترتیب است: ba – tāl(ān) 60 = “در مدت کشتار دسته جمعی سال ۶۰″. tālān همان کلمهای است که برای “کشتار همگانی” تا به امروز باقیمانده اما حتی این قرائت نیز همان سال ۱۲۹۹-۱۳۰۰ را به دست میدهد۴۸».
رپ در این جا خاطر نشان میکند که در این کتیبه تقویم brī’t ‘ōlām (= خلقت عالم) مورد نظر است و نه گاهشماری سلوکیان. کتیبههای جام از ۱۱۵ تا ۱۲۱۵، دورة سلوکیان را در بر دارد اما کتیبة عبری کابل سال ۱۳۶۵ از «خلقت عالم» را اشاره میکند. او توضیح میدهد پناه گرفتن این سه مرد در محلی متروکه در همان سال ۱۲۹۹-۱۳۰۰ و در اولین سالهای حکومت غازانخان، ایلخان بزرگ اتفاق افتاده است. وی به نقل از پی.سایکس (P. Sykes49) مینویسد: «با بر تخت نشستن غازان به سال ۶۹۴ هجری (۱۲۹۵ م)، وی خود را مسلمان خواند و به این دلیل که خاقانها کافر بودند، اقتدارشان را انکار کرد. وی برای خاطرنشان ساختن این تحول که در واقع آغاز دورة جدیدی بود، شهادت به اسلام (جملة لاالهالاالله) را بر روی سکههایش به جای اسامی و عناوین خاقانها جایگزین ساخت و خود و امرایش عمامه بر سر نهادند. به علاوه با تعصب به این تحول، معابد و کلیساهای مسیحی، یهودی و کفار و سایرین را از میان برد. او این روند را ادامه داد تا هنگامی که شاه ارمنستان میانجیگری کرد تا تنها معابد کفار تخریب شوند. به سال ۶۹۹ هجری (۱۲۹۹ م) غازان اولین لشکرکشی را به سوی سوریه (= شام) آغاز کرد۵۰».
به این ترتیب رپ با ارائه دلایل و مستندات، نظریة هنینگ را که آن هم با تردید خود وی همراه بوده است، رد میکند و قرائتهای متفاوت را که همه در نهایت منجر به سال ۶۰ اما با تفاوتهایی در ذکر روز و ماه میشود؛ ارائه میدهد
Borna66
09-16-2009, 03:30 AM
(۳) رپ در مورد سطر سوم به جز واژة mwr که هنینگ آن را mwd قرائت کرده است؛ با وی کاملاً توافق نظر دارد۵۱/ بنابراین ابتدا به نظریات هنینگ در مورد این سطر پرداخته میشود:
«واژة מור = mwr در عبارت “در، به وسیلة … خدا” بدون توجیه باقی میماند. فرهنگهای زبانهای مرتبط جوابی ارائه نمیدهند، مجبوریم که معنای آن را حدس بزنیم. یک (معنای) غیر ملتزم ” به لطف خداوند” یا “با کمک، یاری خداوند” و یا شاید “به امید خداوند (= امید به خداوند)” ممکن است بهتر به موقعیتی که در آن کاتبان کتیبهها، خود را میبینند؛ کمک کند. عملاً در هر برههای از تاریخ، یک مسافر که از تنگآزائو میگذرد، میبایست زندگی خود را در معرض خطر دیده باشد ودر آن جا توقف نمیکرده تا ساعاتی را برای نوشتن کتیبه بگذارند مگر آن که از لوازم رسیدن به جایی امن محروم شده باشد. پس مجبور شده است که در آن نقطه توقف کند و در ناامیدی، امیدش را به کمک خداوند بگذارد. چنین امری میبایست “دلیل وجودی” این کتیبهها را برساند. מוד (mwd) به نوعی واژة فارسی (ummēd) umīd “امید” را یادآوری میکند که میبایست به صورت ומיד (wmyd) یا حتی אודיד (’wmyd52) حرفنویسی شود، در اتصال با حرف اضافه pa، פאומיד (p’wmyd) یا حداقل פאמיד (p’myd) حرفنویسی میشود؛ اگر چه ـ ī ـ اغلب به وسیلة “واو” در فارسی یهودی۵۳ نشان داده میشود، ما میتوانیم ندرتاً چنین تحولی را در مورد ـ ī ـ که از ـ ē ـ اشتقاق یافته، و هنوز هم در قرن هشتم۵۴ ـ ē ـ تلفظ میشده است شاهد باشیم۵۵».
اما رپ آن را به صورت “میم ـ واو ـ رش” هجی میکند. او نیز در مورد نظریه هنینگ میگوید که هنینگ خود، اذعان داشته است که واژة فارسی “امید” میبایست با “واو” یا حتی “الف ـ واو” نوشته شود. پس قرائت خود را با یک ایراد که آن هم “الف” (=’) حذف شده است ارائه میدهد و سپس با مثالی از مزامیر ۲۱-۹ جایی که mōrā با یک “ها” در پایان (šītā yhwh mōrā lāhem) و در اشعیا ۱۳-۸ با یک الف، نوشته میشود، مقایسه میکند. رپ قرائت “میم ـ واو ـ رش” برای واژة mōrā را در نظر میگیرد و آن را از روی نوشتار “رش” در A1 در کلمة ’brāhām که کاملاً شبیه “رش” است توجیه میکند، اما در عین حال اذعان میدارد که خط ممیزه علایم اختصاری را بر روی mōrā نمییابد۵۶/
در سطر سوم کتیبة A واژة ײי یا ײ مشخص است که علامت اختصاری رایج از نام الهی است۵۷و۵۸/
و سپس واژة יאר = y’r = yār “یار” را داریم۵۹/ ō به خداوند اشاره دارد (که بلافاصله قبل از آن نام برده شده۶۰)؛ اما در کتیبة C: [y]ār i ōy bād: ممکن است در این صورت اصلی و کهن فارسی ـ یهودی ō و ōy براساس عملکردشان مورد استفاده قرار گرفتند، ō به عنوان ضمیر فاعلی (nom.) و ōy ضمیر غیرفاعلی (obliq61).
aš ـ به نویسنده کاتب بر میگردد. گروه کلمات אשאו و באד در سطر پایانی کتیبة A و B هستند که دومی באד= b’d = bād “باد، باشد” در فارسی؛ گزینة مناسبتری نسبت به באר= b’r = bār و یا כאר = k’r = kār که همگی در اینجا محتملاند؛ میباشد. چنین واژهای میتواند امید یا آرزوی دیندارانهی را برساند و در انتهای یک کتیبه کاملاً مناسب است. در ارتباط با אשאו = ’š’w چنین واژهای در فارسی، عربی، عبری یا آرامی وجود ندارد و شبیه ašavan اوستایی به معنای “اشو” است که بیشک در ابتدا ašav تلفظ میشده اما واژة אשאו = “ašāv” را میطلبد؛ در حالی که ašō یا ašav چنین نگاشته شدهاند: אשו = ’šw = اشو۶۲/
به نظر هنینگ אשו (’š’w) باقیماندة אשאובאד (’š’wb’d) میبایست دوباره تجزیه شود به אש = ašـ “ش” و א ו = ō(ū) “او”. ضمیر شخصی متصل سوم شخص مفرد در حقیقت هم در نامة دندان اویلیق۶۳ و هم در معاملة هورمشیر גופתינדאש = gwptynd’š = ” گفتند ش”؛ یکسان با همین کتیبه نوشته شدهاند. البته مشکل اینست که ašـ یک ضمیر متصل است و بنابراین میبایست به یک اسم وصل شود با این وجود هیچ نشانهای از اسم در کتیبة B دیده نمیشود۶۴/
B
1 זכרא בר סמעל אז ק
zkr’ br sm‘l [q]’z
2 קובאן אין ניוי קנד פא דאלס
qwb’n ’yn nywy qnd p’ ’s
3 פא מוד ײ יאר
p’ mwd >> (y’r)
4 אש או באד אמן
’š ’w b’d ’mn65
این کتیبه، طبق قرائت و آوانویسی رپ چنین است:
۱/ Yāfō’ bar (E)smā‘il ’z(q)
2. qōban ’īn niwē qand pa’ ’ s
3. pa’ mōr(ā) (yār)
4. ’aš ’ō bād ’amīn.
ترجمة هنینگ: «زکری پسر اسماعیل از کوبان این نوشته (نیوه) را کند در ۱۰۶۴، با امید خدا؛ (یار) ش او (خداوند) باد، آمین.»
ترجمة رپ: «یافو پسر سموئیل از کوبان، این نوشته (نیوه) را کند در چهارم ایلول ۶۰، با ترس از خداوند. یارش او (= خداوند) باد، آمین.»
همانگونه که در حرفنویسی و آوانویسی این دو محقق دیده میشود؛ در واژة ابتدایی سطر اول کتیبه با یکدیگر توافق نظر ندارند. «نشانههای خطی میانی نام اول را نمیتوان با اطمینان بازسازی کرد: זכרא =(zkr’)؟/ זברא= (zbr’)؟/ זבוא= (zbw’)؟ همانگونه که اشترن پیشنهاد کرده است، نام پدر کاتب احتمالاً حرف نوشتِ تا حدی خلاصه شدة نام عربی Ismā‘īl باشد. این پیشنهاد استادانه و نیز احتمالاً توجیه صحیحی میباشد، اگر چه یک عنصر عربی ـ و تنها عنصر عربی ـ را وارد کتیبه میکند؛ با این وجود، باید به یک صورت مشابه در صفحة مسی کویلون سطر ۴ اشاره کرد סמיעיל۶۶ Smi‘īl* که میتواند همان اسم סמועל (Smw‘l) باشد، اما با مصوتهای آزادتری۶۷».
رپ در یادداشتهای خود چنین مینویسد: «هنینگ در آخرین قرائت خود اولین اسم خاص را چنین حرف نویسی میکند “زین ـ کاف ـ رش ـ الف” و آن را Zachary = زکری ترجمه میکند که در عبری میشود: zkaryā و حرف نوشت آن چنین است “زین ـ کاف ـ رش ـ یود ـ ه” و در عربی “زا ـ کاف ـ را ـ یاء ـ الف” یعنی zakariyyā = “زکریا”، عکس کتیبه باعث میشود که این ملاحظات را کنار هم قرار دهیم: ۱) زین، زیننیست؛ این نشانه خطی در B1 و A1 دو بار دیده میشود و در هر دو مورد کشیدهتر حک شده است که مطمئناً یک “یود” (= ی) است. ۲) برای “کاف” هیچ نمونهای در سه متن همانگونه که حرفنویسی فارسی “کاف” برای صدای χā (= خ) استفاده میکند وجود ندارد. “کاف” عربی و فارسی در هر سه متن با “قاف” نشان داده شده است. نشانة خطی بعدی ـ همانگونه که ممکن است در نگاه اول به نظر برسد ـ “نون” نیست بلکه مطمئناً یک “پ”۶۸ است. ۳) نشانة خطی سوم احتمالاً “رش” نیست و مشخصاً یک “واو” است۶۹/ ۴) تنها در مورد نشانة خطی چهارم این کلمه با هنینگ کاملاً موافقم. بهرحال، زکری Zachary یک “یود” (= یاء) نیاز دارد۷۰». قرائت رپ “یود (= ی) ـ پ ـ واو ـ الف” که حاصلش “یافو” (yāfō’) که یک اسم خاص عبری است۷۱، میباشد. امروزه این اسم yāfā = “یافا” (Jaffa) و اسامی مشتق از نام شهرها را میتوان در نظر گرفت۷۲/
اسم خاص بعدی در این سطر صورت فارسی ـ عربی esma’īl یا esmā‘īl = “Ishmael” اشمائیل که معادل yišmā‘ēl (= شموعیل) است. “الف” آغازی در اینجا حذف شده همانگونه که در تلفظ عامیانه این اسم نیز “الف” آغازی نمیآید۷۳/
(۲) در سطر دوم این کتیبه קי = qy = kē “که” در مقایسه با A2 وجود ندارد که تنها تفاوت جزیی آن با کتیبه A است.
(۳) همانند A3 است و توضیحات آن قبلاً آمده است.
(۴) در این سطر کلمة אמן = ’mn را داریم که خیلی واضح حک نشده است، در کتیبة C آخرین واژه אמ (’m) همراه میم میانی است. کاتب اضافه کردن نون را فراموش یا حذف کرده است۷۴/
رپ میگوید این سطر همانند C3؛ عکس “الف ـ میم ـ یود (= ی) ـ نون” را نشان میدهد که شکل عربی «آمین» Amen که همان amīn است؛ و نه آنگونه که هنینگ حرفنویسی کرده است “الف ـ میم ـ نون”۷۵/
C
1 אין שמואל בר
’yn šmw’l br
2 ראמשן נ(ב)שת
r’mšn n[b] št
3 י)אר) י אוי באד אמ(ן)
[y]’r y’wy b’d ’m[n]76
این کتیبه را رپ چنین آوانویسی کرده است:
۱/ ’īn šmū’ēl bar
2. rā’mēš pošt (:nawašt) ЎЎЎ
۳/ yār-ī ’ōy bād ’amīn77.
ترجمة هنینگ: «شموئیل پسر رامشن نوشت این را، خداوند یارش باد. آمین.»
ترجمه رپ: «شموئیل پسر رامش نَوَشت (= سفر کرد؛ نوردید). خداوند یارش باد. آمین.»
(۱) و (۲) شموئیل پسر “رامشن”. “رامشن” یک اسم خاص فارسی به معنای “شادی و آرامش” است. شاید پیشنهاد اشترن به هنینگ جالب باشد: میتوان این واژه را ترجمة نام یهودی שמוחה = Šimhāh = Farah (= فرح) در عربی در نظر گرفت. اما Rāmiš (یا Rāmišt) به عنوان یک اسم خاص در فارسی به کار میرود۷۸/
به طور کلی کاتب کتیبة C، حس و حال کلی را از کاتب A و B به وام گرفته (کاتبان A و B به تقلید از یکدیگر کتیبه نوشتهاند) اما لغات سادهتری را استفاده کرده است. او گفته است īn = “این” به جای “این کتیبه” و به جای واژة دقیق kand = “کند” از נשת = (nšt) را به کار برده که واضحاً غلط (املایی) به جای נבשת = nbšt است.
(۲) و (۳) جمله پایانی با ײי شروع و بنابراین باید به طور متفاوتی تعبیر شود؛ احتمالاً چنین ادامه پیدا کرده است:
[y]ār i ōy bād. ادات اضافی به نظر میرسد که به وسیلة یک” یای” تنها به کلمة بعدی متصل شده است همانگونه که در “گزارش مصالحة اهواز۷۹″ به طور متناوب این اتفاق تکرار شده اما قرائت آن مورد تردید است۸۰/
رپ در مورد واژة bar = br = «پسر» خاطر نشان می کند که در عکس “رش” دارای یک زائده است که تقریباً شبیه “ه” میشود پس میتوان آن را به شکل کوتاه شدة b(en) h(ā bēr) یعنی “پسر دانشمند” (son of the scholar =) در نظر گرفت. اگر این زائده تصادفی باشد، جای تعجب دارد۸۱/
اما رپ نام “رامش” و آنچه که معادل عبری آن توسط هنینگ ارائه میشود؛ رد میکند و معادلش nōah (= نوح) در نظر میگیرد. šimhā معادل واژه فارسی شادان (šādān) است۸۲».۸۳
در عبارت فعلی nabašt = n(b)št، نشانه خطی “بت” را بازسازی میکند. هنینگ به دلیل تعیین تاریخ بسیار زود هنگام خود، ترجیح میدهد “بت” را در محل افتادگی بگذارد، اما رپ “واو” را به دلیل متأخر بودن متن و تاریخگذاری خود، جایگزین کرده است۶ که همان neweštan = “نوشتن” است. وی در ابتدا ترجیح میداده که صورتی از فعل nawardidan یا nawaštan = “نوردیدن، سفر کردن” را پیشنهاد کند. اما با مشاهده چندین بارة عکس، «پ ـ شین ـ تاو» را که معادل فارسی pošt = “پشت” است؛ قرائت کرده و با ارجاع عبارت pošt dādan به معنای «پشت کردن، فرار کردن»، این فعل را ارائه داده است و سپس در توجیه قرائت خود این سؤال را مطرح کرده که آیا کاتب فراموش کرده است dād = “داد” را بنویسد؟ و با عنوان کردن این که این قرائت که تنها مزیتش آنست که بر روی سنگ حک شده است، در اینجا مناسب به نظر میرسد۸۴/ “یود” در ابتدای سطر سوم از قلم نیفتاده است؛ بلکه شاید توسط عکاس چاپ نشده باشد. صورت «یود ـ الف ـ واو ـ یود» تشکیل دهندهی دو واژه است، «یود» ابتدایی به واژة قبل مربوط است یعنیיארי = īyar- و واژة دوم אוי = ōy85 که همانطور که قبلاً اشاره شد ضمیر شخصی سوم شخص مفرد در حالت غیر فاعلی (obliq.) است.
حاصل سخن
کتیبههای تنگآزائو که از اهمیت تاریخی و زبانشناسی بسیاری برخوردار هستند مورد بررسی دو محقق قرار گرفتهاند. این دو در بسیاری از موارد توافق نظر دارند و اختلاف نظر آنها یکی در مورد اسامی خاص و دیگری تعیین تاریخ نگاشتن کتیبهها، موجبات تحریر این مقاله شد.
اختلاف نظر این دو در مورد اسامی خاص تنها مربوط به نحوة قرائت هر حرف با در نظر گرفتن کیفیت عکسها، و هوازدگی صخره و ایجاد شکافهای متعدد است که در اصل موضوع که همان مسئله زبانشناسی است تغییری ایجاد نمیکند چرا که عناصر فارسی بسیاری همچون حرف اضافه pa و فعل ماضی qnd و اسم nywy در این کتیبهها موجودند که نکات ارزشمندی در بررسی متون فارسی ـ یهودی هستند.
اما تعیین تاریخ نگاشتن کتیبهها که امری بسیار تخصصی است (و از حیطهی توانایی نگارنده خارج است)؛ شایان توجه میباشد. رپ با قرائت جدید از گروه حروفی که ارزش عددی دارند؛ با تکیه بر شبههی شخص هنینگ مبنی بر «تاریخ زود هنگام» و با تکیه بر اشکال اسلامی شدة اسامی خاص؛ مقایسة این کتیبهها با کتیبههای جام، و با استناد به تقویم عبری و وقایع و شواهد تاریخی، توانسته است تاریخ جدیدی برای نگارش این کتیبهها ارائه دهد. از آنجا که پس از او هیچ تحقیقی در رد نظریهاش به چاپ نرسیده است، بالطبع نظریه وی توسط سایر محققان پذیرفته شده است.
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.