بالا
لامپ رشد گیاه

 دانلود نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور با پاسخنامه

 دانلود نمونه سوالات فراگیر پیام نور

 فروشگاه پایان نامه و مقاله


 تایپ متن و مقاله و پایان نامه





 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 از مجموع 2

موضوع: نماز و احکام مربوط به آن

  1. #1
    شهر ساز آواتار ها
    • 896
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مهندسی شهرسازی
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    57

    New نماز و احکام مربوط به آن


    36 نکته درباره نماز


    1 - نماز در تمام اديان بوده است قبل از حضرت محمد صلى الله عليه وآله در آئين حضرت عيسى‏ هم نماز بوده كه قرآن از زبان او نقل مى‏كند كه خداوند مرا به نماز سفارش كرده است: «واوصانى بالصلوة»
    (1) وقبل از او موسى‏ بوده كه خداوند به او خطاب مى‏كند: «اقم الصلوة لذكرى»
    (2) و قبل از موسى پدر زن او حضرت شعيب بوده كه نماز داشته است: «يا شعيب اصلاتك تأمرك»
    (3) و قبل از همه آنها ابراهيم بوده كه از خداوند براى خود و ذريّه‏اش توفيق اقامه نماز را مى‏خواند: «ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذريّتى»
    (4) و اين لقمان است كه به فرزندش مى‏گويد:«يا بنىّ اقم الصلوة و أمربالمعروف و انه عن المنكر»
    (5) پسر من نماز را بپا دار و امر به معروف و نهى از منكر كن.جالب آن است كه معمولاً در كنار نماز سفارش به زكات مى‏شود ولى از آنجا كه نوجوان معمولاً پول ندارد، در اين آيه در كنار نماز به جاى زكات به امر به معروف ونهى ازمنكر سفارش شده است.

    2 - هيچ عبادتى به اندازه نماز تبليغات ندارددر هر شبانه‏روز پنج نماز واجب داريم ودر هرنمازى سفارش به اذان واقامه شده است. در اين دو نداى آسمانى جمعاً:بيست مرتبه «حىّ على الصلوة»بيست مرتبه «حىّ على الفلاح»بيست مرتبه «حىّ على خيرالعمل»و ده مرتبه «قد قامت الصّلوة» مى‏گوئيم.با توجّه به اينكه مراد از «فلاح» و «خيرالعمل» در اذان همان نماز است، هر مسلمانى در هر شبانه روز هفتاد مرتبه با كلمه «حىّ» به خود و ديگران، تلقين شتاب به سوى نماز مى‏كند و براى انجام هيچ عبادتى اين همه هياهو و تشويق وارد نشده است. به خصوص كه سفارش شده اذان را بلند بگوئيد و با صداى زيبا بگوئيد.اذان، شكستن سكوت است، اذان، يك دوره ايدئولوژى و تفكّرات ناب اسلامى است،اذان، سرود مذهبى است با عباراتى كوتاه و پرمحتوا،اذان، هشدار به غافلان است، اذان، نشانه باز بودن جوّ مذهبى است و اذان، نشانه حيات معنوى است.

    3 - نماز در رأس همه عبادات استدر ايام ويژه مثل شب قدر، اعياد اسلامى، و هر شب و روزى كه داراى فضليت و ارزشى است و براى آن دعا و مراسمى مخصوص وارد شده است، مثل شب مبعث، شب ميلاد پيامبر، شب جمعه، معمولاً نمازهاى مخصوصى هم وارد شده است. شايد نتوان ايّام مقدّسى را پيدا كرد كه در آن برنامه نماز نباشد.

    4 - نماز پر تنوّع‏ترين عبادت استاگر جهاد وحج چند نوع است، ولى نماز صدها نوع است.با يك نگاه ساده به كتاب مفاتيح‏الجنان علاّمه محدّث حاج شيخ عباس قمى، مى‏توان انواع نمازهاى مستحبّى را كه براى مكان و زمان‏هاى خاص وارد شده است، مرور نمود كه البتّه در يك كتاب مستقل به نام «نمازهاى مستحبّى» جمع‏آورى و عرضه گرديده است.


    5 - نماز و هجرتحضرت ابراهيم مى‏گويد:خداوندا! ذريّه خودم را در منطقه خشك و بى‏آب و گياه قرار دادم، پروردگارا! براى اقامه نماز. «ربّنا انّى اسكنت من ذريّتى بواد غير ذى زرع ربّنا ليقيمواالصلوة» (6)آرى، ابراهيم براى اقامه نماز به مكه آمد، تا كعبه را به عنوان قبله نمازگزاران تجديد بنا كند، و سپس مردم را به حج دعوت نمود، گويا نماز به سوى كعبه، بيش از طواف به دور كعبه، در نظر ابراهيم جلوه كرده است!

    6 - ترك جلسه به خاطر نمازيكى از اديانى كه نامشان در قرآن آمده، «صابئين» هستند كه به حضرت يحيى‏ گرايش دارند وبراى ستارگان تأثيرى قائلند. نماز و مراسم ويژه‏اى دارند و هنوز در خوزستان گروهى از آنان هستند.اين فرقه، رهبرى دانشمند ولى مغرور داشتند كه بارها با امام رضاعليه السلام گفتگو كرد، ولى زير بار نمى‏رفت.در يكى از جلسات، امام رضا عليه السلام استدلالى كرد كه او تسليم شد و گفت: اكنون روح من نرم شده حاضرم مكتب تو را بپذيرم، ناگهان صداى اذان بلند شد، امام رضاعليه السلام جلسه را ترك كرد، مردم گفتند: فرصت حساسى است، چنين فرصتى پيش نمى‏آيد، امام فرمود: اوّل نماز!او كه اين تعهّد را از امام ديد، علاقه‏اش بيشتر شد. بعد از نماز گفتگويش را تكميل كرد و ايمان آورد. (7)

    7 - نماز اوّل وقت وسط جنگابن عباس مى‏ديد كه حضرت على عليه السلام گاهى در وسط جنگ به آسمان نگاه مى‏كند.جلو آمد و پرسيد: چرا به آسمان نگاه مى‏كنيد؟حضرت فرمود: براى اينكه نماز اوّل وقت از دستم نرود.گفت: الآن شما در حال جنگ هستيد. حضرت فرمود:از نماز اوّل وقت نبايد غفلت شود، حتّى در ميدان جنگ. (8)

    8 - آنجا كه خواب از مناجات بهتر استروزى رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله نماز صبح را با جماعت خواندند، ولى ديدند امروز على‏عليه السلام به مسجد نيامده است. حضرت، در خانه على رفتند و پرسيدند چرا او در جماعت شركت نكرده است؟!فاطمه‏عليها السلام گفت: على ديشب تا صبح مناجات داشت و صبح از خستگى نمازش را در منزل خواند.حضرت فرمود: به او بگوئيد به جاى مناجات طولانى مقدارى بخوابد ولى نماز جماعت صبح را از دست ندهد.آرى، خوابى كه مقدّمه جماعت باشد، بهتر از مناجاتى است كه حال جماعت را از بين ببرد.

    9 - نماز در جلو چشم مردم نه در خفاامام حسين عليه السلام روز دوّم محرم وارد كربلا و روز دهم شهيد شد. بنابراين مدّت اقامت حضرت هشت روز بود و مسافرى كه كمتر از ده روز بماند نمازش شكسته است.نماز دو ركعتى دو دقيقه بيشتر طول نمى‏كشد، به خصوص در هنگام خطر، امام حسين عليه السلام نيز روز عاشورا بارها به خيمه‏ها رفت و آمد داشت و مى‏توانست نماز ظهرش را در خيمه بخواند، ولى بنا داشت در معركه بخواند. دو نفر از يارانش جلو نماز حضرت ايستادند و سى تير را به جان خريدند، ولى نماز آشكارا برگزار شد نه در خيمه.آرى، به صحنه كشاندن نماز يك ارزش است. نبايد در هتل‏ها، شركت‏ها، پارك‏ها، فرودگاه‏ها، خيابان‏ها و رستوران‏ها، نمازخانه در گوشه باشد، بلكه بايد در بهترين مكان و در جلو چشم ديگران نماز اقامه شود، زيرا هر چه از جلوه دين كم شود، به جلوه فساد اضافه خواهد شد.اگر كاسب‏ها اوّل وقت كنار مغازه خود اذان بگويند، مشتريان بد حجاب، خودشان را جمع‏تر خواهند كرد.

    10 - بانى، معمار ومهندس مسجد بايد اهل نمازباشددر آيه هيجده سوره توبه مى‏خوانيم: «انّما يعمر مساجد اللَّه من آمن باللَّه واليوم الاخر و اقام الصلوة» فقط كسانى حقّ تعمير و آباد كردن مساجد را دارند كه علاوه بر داشتن ايمان به خدا و روز جزا، اهل اقامه نماز باشند.نااهلان حقّ تعمير مساجد را ندارند، زيرا تعمير مسجد يك عنوان مقدّس است.در حديث مى‏خوانيم: اگر ظالمى مسجد مى‏سازد شما به او كمك نكنيد .

    11 - تحريم شراب و قمار به خاطر حفظ نماز استبا اينكه شراب و قمار مفاسد جسمى، روحى و اجتماعى فراوانى بدنبال دارد، امّا قرآن درباره آثار اين دو مى‏فرمايد:«و يصدّكم عن ذكراللَّه و عن الصلوة» (9) اينها ميان شما كينه ايجاد مى‏كند و شما را از ياد خداوند و نماز باز مى‏دارد.در اين آيه از ميان دهها خطر و ضررى كه شراب دارد، روى ضرر اجتماعى ومعنوى آن تكيه شده است. ضرر اجتماعى پيدا شدن كينه وضرر معنوى غفلت از ياد خدا و نماز.

    12 - توجّه به نماز فرزندان و ذرّيهقرآن، دعاهاى بسيارى را از حضرت ابراهيم نقل نموده است. امّا تنها در دو مورد، آن حضرت براى نسل و ذرّيه‏اش دعا نموده است، يكى رهبرى امّت و ديگرى اقامه نماز، كه مى‏فرمايد: «ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذريّتى» (10) پروردگارا! من و ذريّه‏ام را از به پا دارندگان نماز قرار ده.جالب اين است كه حضرت تنها به دعا قناعت نكرد و براى رسيدن به اين آرزو قيام و هجرت كرد، آوارگى‏هائى را به جان خريد تا نماز را به پا داشت.

    13 - اوّلين وظيفه حكومت اسلامى اقامه نماز است«الّذين ان مكنّاهم فى الارض اقاموا الصلوة» (11) مسلمانان، آنانند كه چون قدرت را بدست گيرند اوّلين كارشان اقامه نماز است.خدا نكند فكر مديرعامل ما فقط به سوددهى كارخانه و فكر دانشگاه ما پرورش متخصصّ وفكر دولت ما فقط توليد وتوزيع باشد، كه اوّلين وظيفه مسئولان حكومت اسلامى اقامه نماز است، هم با شركت خودشان و هم با تشويق همه جانبه مردم.

    14 - نماز تعطيلى ندارد«و اوصانى بالصلوة والزكاة ما دمت حيّا» (12) هر يك از دستورات اسلامى ممكن است به دليلى تعطيل شود. مثلاً جهاد براى بيمار و نابينا واجب نيست، روزه بر مريض واجب نيست، خمس و زكات و حج، بر طبقه محروم واجب نيست، امّا تنها عبادتى كه بر همه افراد و اقشار جامعه از مرد و زن، فقير و غنى، سالم و بيمار واجب است، نماز است كه تا لحظه مرگ حتّى يك روز قابل تعطيل شدن نيست. (گرچه براى زن‏ها در هر ماه برنامه خاصّى وجود دارد)

    15 - نماز همراه با مردم‏دارى«قولوا للناس حسنا و اقيموا الصلوة» (13) با مردم خوب سخن بگوييد و نماز را به پا داريد.با سخن و برخورد خوب مى‏توانيم عملاً نماز را تبليغ كنيم و بدانيم كسانى كه با اخلاق و سيره پيامبر صلى الله عليه وآله مسلمان شده‏اند بيش از كسانى هستند كه با استدلال عقلى مسلمان شده‏اند.حتّى با كفّارى كه انسان جدال و بحث مى‏كند، بايد به طور نيكو جدال كند، يعنى اوّل خوبى‏هاى آنان را بپذيرد و بعد نقطه نظرات خود را بيان كند.

    16 - نماز، اوّلين واجب بعد از ايمان به خدا«الّذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلوة» (14) در ابتداى قرآن و آغاز سوره بقره، بعد از ايمان به غيب كه شامل ايمان به خداوند و معاد و فرشتگان است، اوّلين اصل عملى كه مورد توجّه قرار گرفته، مسئله اقامه نماز است.

    17 - نماز، مقدّم بر كسب و كار«رجال لا تلهيهم تجارة ولا بيع عن ذكر اللّه» (15) قرآن از كسانى كه هنگام اذان، كار و كسب را رها مى‏كنند ستايش كرده است.به خصوص در روز جمعه سفارش شده كه معامله را رها كنيد: «و ذرواالبيع» وپس از پايان نماز جمعه، به سراغ كار و درآمد برويد: «فانتشروا فى الارض وابتغوا من فضل اللَّه» (16) رئيس جمهور شهيد ايران مرحوم رجائى مى‏فرمود: به نماز نگوئيد كار دارم، به كار بگوئيد نماز دارم.

    18 - مردم و نمازبا همه اهميّتى كه نماز در نزد خداوند و اوليا دارد، امّا برخورد مردم با آن متفاوت است:الف: عدّه‏اى ايمان ندارند ونماز نمى‏خوانند: «فلا صدّق و لاصلّى» (17) ب: عدّه‏اى مانع نماز ديگران مى‏شوند: «ارايت الذى ينهى عبداً اذا صلّى» (18) در شأن نزول آيه آمده است كه ابوجهل تصميم گرفت هنگامى كه پيامبر براى نماز به سجده مى‏رود با لگد، گردن حضرت را در هم بشكند. مردم او را ديدند كه رفت ولى منصرف شد. گفتند: چرا چنين نكردى؟!گفت: چون خواستم چنين كنم، خندقى از آتش ديدم كه در پيش روى من شعله‏ور شد.
    (19) ج: عدّه‏اى نماز را مسخره مى‏كنند: «و اذا ناديتم الى الصلوة اتخذوها هزواً» (20) د: عدّه‏اى بى‏نشاط نماز مى‏خوانند: «واذا قاموا الى الصلوة قاموا كُسالى» (21) ه : عدّه‏اى گاهى مى‏خوانند و گاهى نمى‏خوانند: «فويل للمصلّين الّذينهم عن صلوتهم ساهون» (22) و: عدّه‏اى به خاطر رسيدن به دنيا، از نماز كم مى‏گذارند: «و اذا رأوا تجارة او لهواً انفضّوا اليها و تركوك قائما» (23) هرگاه لهو و تجارتى ديدند به سوى آن روانه شده و تو را در حالى كه به خواندن خطبه نماز ايستاده‏اى وامى‏گذارند.اين آيه اشاره به ماجرائى است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مشغول خواندن خطبه‏هاى نماز جمعه بود كه كاروانى تازه وارد، براى فروش اجناس خود شروع به طبل زدن كردند. مردم از پاى سخن پيامبر بلند شده و به سراغ تجارت و معامله رفتند و حضرت را تنها گذاشتند.

    19 - نذر براى نمازبعضى فرزند خود را نذر خدمت در مسجد مى‏كنند. مادر مريم گفت: «نَذرتُ لك ما فى بَطنى مُحرّراً» (24) خدايا! من نذر كردم كه فرزندم را براى خدمت در بيت‏المقدّس از هر كار معاف و آزادش كنم تا با فراغت كامل در بيت‏المقدّس خادم باشد. لكن همين كه فرزند متولّد شد و ديد دختر است، گفت: خدايا! من دختر آوردم و دختر نمى‏تواند مثل پسر به راحتى خادم باشد. ولى به هر حال به نذرش عمل كرد، و مريم خادم مسجد شد.

    20 - توجّه به نماز در خانواده«وامر اهلك بالصلوة واصطبر عليها» (25) اوّلين مسئوليّت انسان بعد از خودش، خانواده اوست، ولى از آنجا كه همسر وفرزند انسان گاهى سرسختى نشان مى‏دهند، انسان بايد استقامت كند وبه شيوه‏هاى مختلف آنان را به سوى دين و نماز دعوت كند، نه آنكه اگر چند بار گفت و اثر نكرد آنان را رها كند


    21 - نماز در حكومت علوىحضرت على عليه السلام به مالك اشتر مى‏فرمايد: «واجعل افضل اوقاتك للصلوة» (26) بهترين وقت خودت را براى نماز قرار بده.و بدان ارزش تمام كارهاى تو تابع نماز تو است:«واعلم انّ جميع اعمالك تبع لصلوتك»

    22 - دعوت عملى به نمازامر به معروف و دعوت به سوى حقّ، يكى از وظايف هر مسلمانى است و نماز بهترين معروف و كار نيك است.اين دعوت، هم با زبان مى‏شود و هم با عمل. اگر چهره‏هاى بارز در صف اوّل قرار گيرند، اگر مردم هنگام رفتن به مسجد لباس خوب و بوى خوش مصرف كنند و اگر نماز، ساده و سريع برگزار شود، اين خود يك تشويق عملى براى اقامه نماز است.اگر مثل ابراهيم عليه السلام و اسماعيل عليه السلام براى نمازگزاران خانه خدا را تطهير مى‏كنند، پس بايد بدانيم كه اگر شخصيّت‏هاى مهم، مسئول اقامه نماز باشند در دعوت مردم بسيار مؤثّر است.

    23- نماز، جهاد، شهادتبعضى براى اقامه نماز كتك‏ها خوردند، مثل انقلابيون در زندان شاه و اسرا.بعضى تير خوردند مثل زُهير كه روزعاشورا جلو امام‏حسين ايستاد تا امام نمازش را بخواند.بعضى در راه نماز شهيد شدند، مثل شهداى محراب: آية اللَّه اشرفى اصفهانى، دستغيب، صدوقى، مدنى و قاضى طباطبائى.وبعضى در حال نماز شهيد شدند مثل على‏بن ابيطالب‏عليهما السلام.

    24- ترك نماز و دوزخدر قيامت بارها ميان اهل بهشت و اهل دوزخ گفتگو رخ مى‏دهد كه قرآن برخى از آنها را بيان فرموده است. در يكى از آن صحنه‏ها، اهل بهشت از مجرمان مى‏پرسند: چه عاملى شما را به دوزخ روانه كرد؟ آنها چهار عامل را مى‏شمرند، كه اوّلين آنها پايبند نبودن به نماز است: «لم نك من المصلّين» (27)

    25 - نماز، كليد قبولى تمام عباداتدر اهميّت نماز، همين بس‏كه در روايات مى‏خوانيم: اگر نماز، قبول شود، عبادات ديگر هم قبول مى‏شود، ولى اگر نماز مردود شود، كارهاى ديگر هم ردّ خواهد شد. (28) پيوند پذيرش عبادات ديگر به قبولى نماز، نقش كليدى آن را نشان مى‏دهد.مثل آنكه اگر پليس، از شما گواهينامه رانندگى بخواهد، شما هر مدرك و كارت شناسايى معتبر ديگرى هم ارائه دهيد، پذيرفته نيست. مجوّز رانندگى، داشتن گواهينامه است، و بدون آن، تمام مدارك، بى اثر خواهد بود.در قيامت نيز مجوّز عبور از صراط، اقامه نماز است وبدون آن هيچ عبادتى قبول نمى‏شود.

    26- نماز، اوّلين كلام و آخرين وصيّتدر بعضى روايات مى‏خوانيم كه نماز، هم اوّلين سفارش انبيا بوده (29) و هم آخرين وصيّت اوليا. (30) در تاريخ زندگى امام صادق آمده است كه حضرت در آخرين لحظه‏هاى عمر مبارك خود چشم باز كرده و فرمود: تمام بستگانم را جمع كنيد و سپس فرمود:
    شفاعت ما شامل كسانى كه نسبت به نماز سهل‏انگارى كنند نخواهد شد. (31)

    27 - نماز، وسيله آزمايش خوددر حديث مى‏خوانيم كه هر كس مى‏خواهد بداند مقام و ارزش او نزد خداوند چگونه است، ببيند كه خداوند نزد او چه مقامى دارد. (32) اگر اذان نماز نزد تو بزرگ و محترم بود، تو نيز نزد خداوند احترام دارى و اگر نسبت به انجام فرمان او بى‏تفاوت بودى، مقام و ارزشى نزد او ندارى و همچنين اگر نماز ترا از فساد و فحشا بازداشت نشانه تأثير و قبولى نماز است.

    28- نماز اوّلين سؤال در قيامتدر حديث مى‏خوانيم اوّلين چيزى كه در قيامت مورد سؤال و حساب قرار مى‏گيرد نماز است. (33) آرى، اوّلين واجب بر هر مكلّفى قبل از روزه و خمس و زكات و حج و... نماز است و طبيعى است كه در قيامت نيز در اوّلين فرصت، از اوّلين تكليف سؤال شود

    29- نماز ياد خداستخداوند به حضرت موسى‏ مى‏فرمايد: «اقم الصلوة لذكرى» (34) براى ياد من نماز به پا دار.نماز، ذكرى است زبانى وقلبى، با روشى مخصوص و شيوه‏اى ابتكارى كه اعضاى بدن از موى سر تا نوك پا در آن نقش دارند. هنگام وضو، هم روى سر را مسح مى‏كنيم و هم روى پا را، هنگام سجده هم پيشانى بر زمين نهاده مى‏شود هم انگشت پا، در طول نماز هم زبان ذكر او مى‏گويد هم دل به ياد اوست. چشم‏ها بايد خاشع باشد، كمر در ركوع خم شود، دست‏ها هنگام گفتن «اللَّه‏اكبر» بالا بيايد، گردن، صاف ودر ركوع كشيده شود، به هر حال در نماز همه اعضا به نحوى در خدمت ياد خدا هستند.

    30- نماز و تشكّريكى از اسرار نماز، تشكّر از ولى نعمت است، قرآن مى‏فرمايد: «واعبدوا ربّكم الّذى خلقكم والّذين من قبلكم» (35) عبادت كنيد پروردگارى را كه شما و نياكان شما را آفريد، هستى شما و همه از اوست.در سوره كوثر مى‏خوانيم: «انّا اعطيناك الكوثر فصلّ» ما به تو «كوثر» داديم، خير زياد عطا كرديم پس نماز بخوان. يعنى به شكرانه عطاياى ما نماز به پا دار.نماز بهترين نوع شكرگزارى است كه شيوه آن را خداوند بيان فرموده و تمام انبيا و اوليا هم آن شيوه را به كار بسته‏اند. نماز تشكّرى است عملى، زبانى، دائمى و سازنده.

    31- نماز و قيامت مردم نسبت به رستاخيز و معاد، چند دسته هستند:1- گروهى به قيامت شك دارند: «ان‏كنتم فى‏ريب من البعث» (36) 2- گروهى به قيامت گمان دارند: «يظنّون انّهم ملاقوا اللَّه» (37) 3- گروهى به قيامت يقين دارند: «و بالاخرة هم يوقنون» (38) 4- گروهى منكر قيامت هستند: «و كنا نكذب بيوم الدّين» (39) 5 - گروهى ايمان دارند ولى فراموش مى‏كنند: «نسوا يوم‏الحساب» (40) قرآن براى رفع شك استدلال كرده و از مؤمنين وگمان دارندگان ستايش كرده است و از منكران، برهان خواسته كه دليل انكار شما چيست؟ و براى گروه پنجم دائماً تذكّراتى داده كه انسان فراموش نكند.نماز، هم شك‏زدايى مى‏كند و هم غفلت‏ها را به «ياد» تبديل مى‏سازد. در نماز با گفتن «مالك يوم الدّين» در هر شبانه روز حداقل ده بار، انسان مسئله قيامت را به خود تلقين مى‏كند و تذكّر مى‏دهد.

    32 - نماز و راه‏يابىما در هر نماز با گفتن «اهدنا الصرط المستقيم» از خداوند راه مستقيم را مى‏خواهيم.انسان هر لحظه فكر تازه‏اى دارد، دوستان و دشمنان، نزديكان و بيگانگان، طاغوت‏ها و وسوسه‏گران وشياطين نيز با تلقين و تشويق و تهديد و تبليغ، براى انسان طرح‏هائى را دارند و برنامه‏ريزى‏هائى مى‏كنند كه انسان جز با امداد الهى هرگز نمى‏تواند در ميان اين همه راه كه از هوسها مايه مى‏گيرد، نجات يابد و راه مستقيم را بپيمايد.«اهدنا الصراط المستقيم»، را مستقيم:راه خدا و اولياى خداست.راهى است كه از هرگونه خطا و انحراف دور است.راهى است كه ترسيم كننده آن مرا دوست دارد و نيازم را مى‏داند.راهى است كه به بهشت منتهى مى‏شود.راهى است كه با فطرت سالم هماهنگ است.راهى است كه اگر در آن راه بميرم شهيد محسوب مى‏شوم.راهى است كه از عالم بالا و بالاتر از علم ماست.راهى است كه انسان در آن دچار شك وپشيمانى نمى‏شود.راهى است از همه راه‏ها صاف‏تر، نزديك‏تر و روشن‏تر.
    وبالاخره راه مستقيم، راه انبيا، شهدا، صالحان وصديّقين است.
    اينها نشانه‏هاى راه حقّ ومستقيم است كه شناخت آن مشكل و دقيق است وحركت وپايدارى در آن نياز به امداد الهى دارد.

    33 -نماز، جنگ با شيطان است همه ما با كلمه محراب آشنا هستيم، اين كلمه در قرآن نيز درباره محلّ نماز زكريّاعليه السلام آمده است. «هو قائم يصلّى فى المحراب» (41)
    محراب در لغت يعنى محلّ حرب وجنگ، پس نماز وحضور در محرابِ عبادت، قيام براى جنگ با ابليس است.اگر انسان هر روز چند بار در محلى قرار بگيرد كه نامش محل جنگ باشد، جنگ با هوس‏ها و شيطان‏ها و طاغوت‏ها، القاى اين كلمه چه تأثيرى در فرد و جامعه دارد؟بگذريم كه امروز به خاطر فرهنگ غلط، محراب‏ها را تزيين مى‏كنند وگل‏بوته‏هاى كاشى‏كارى‏ها، صحنه را درست به عكس كرده وبه جاى فرار شيطان جولانگاه او قرار داده است.
    روزى پيامبرصلى الله عليه وآله به فاطمه‏عليها السلام فرمود:
    اين پرده را از جلو ديد من بردار، زيرا گلِ روى اين پارچه، در حال نماز توجّه مرا از بين مى‏برد.
    ولى ما امروز مبلغ سنگينى خرج مى‏كنيم تا محراب را با انواع كاشى تزيين كنيم. نمى‏دانم چرا به اسم شعائر مذهبى و هنر معمارى، از متن اسلام دور مى‏شويم؟ اسلام هر چه عميق ولى بى آلايش معرفى شود جاذبه بيشترى خواهد داشت. ما با اين همه تزيينات چند نفر را به مسجد جذب كرده‏ايم و اگر بودجه اين تشريفات را صرف نيازهاى ضرورى جوانان كنيم چقدر جذب خواهيم كرد؟

    34 - نماز و توحيد«انّنى انا اللَّه لااله الاّ انا فاعبدنى واقم الصلوة لذكرى» (42)
    رابطه نماز و توحيد بسيار نزديك است، توحيد ما را به سوى نماز مى‏كشاند و نماز روح توحيد ما را زنده مى‏كند. نماز با تكبير آغاز مى‏شود و در هر ركعت بعد از پايان سوره، قبل و بعد از ركوع و هر سجده و در پايان هر نماز، مستحب است اللّه اكبر بگوئيم. در ذكر ركوع و سجود، سبحان اللّه مى‏گوئيم و در ركعت سوم وچهارم «لااله الا اللَّه» مى‏گوئيم كه همه مايه صيقل‏دادن روح توحيد و جلوه دادن روح ايمان است.

    35- بريدن از نماز، زمينه گرايش به مفاسد«فخلف من‏بعدهم خلف اضاعوا الصلوة واتّبعوا الشهوات» (43)
    پس از انبيا گروهى جانشين آنها شدند كه نماز را ضايع كردند و از شهوات پيروى نمودند.اين آيه، ابتدا ضايع شدن نماز را مطرح كرده و سپس در دام شهوات قرار گرفتن را. چون نماز ريسمان ارتباط با خداست، همين كه پاره شد، افتادن در وادى تباهى حتمى است، همچون گسستن بند تسبيح، كه همه دانه‏ها در اثر آن پخش و گم مى‏شوند.

    36- جهاد تا شهادت براى حفظ نمازخانه ديگر ادياندر آيه 40 سوره حج مى‏خوانيم:«ولولا دفع اللَّه الناس بعضهم ببعض لهدّمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم اللَّه» اگر مؤمنان دست به اسلحه نبرند و جلو مفسدين را با قدرت و جنگ نگيرند، تمام نمازخانه‏ها و عبادتگاه‏هاى يهوديان و مسيحيان و مسلمانان خراب مى‏شود.صَوامع، جمع صُومعه، به مكان عبادت در بيرون شهر (دِير) گفته مى‏شود كه براى زُهّاد ساخته مى‏شد. بِيَع جمع بيعة، محل عبادت نصارى‏ است كه همان كليسا و كِنيسه است.صلوات، جمع صلوة، محل عبادت يهوديان است كه بعضى آن را معرّب ثلوثا در زبان عبرى دانسته‏اند و مسجد محل عبادت مسلمين است.به هر حال بايد به قيمت خون دادن، از مكان نماز و عبادات حفاظت كرد.


    به دلیل شهرت از دادن امضا معذوریم

  2. #2
    شهر ساز آواتار ها
    • 896
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مهندسی شهرسازی
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    57

    پیش فرض

    اهميت نماز جماعت

    غير از آثار فردى و اجتماعى نماز جماعت(كه به آنها اشاره خواهدشد)پاداش‏هاى عظيمى براى آن بيان شده كه در اينجا به بعضى ازروايات،اشاره مى‏شود. از رسول خدا(ص)نقل شده كه:«من سمع النداء فلم يجبه من غيرعلة فلا صلاة له‏» (1) نماز كسى كه صداى اذان را بشنود و بى دليل،در نماز جماعت‏مسلمانان شركت نكند،ارزشى ندارد.
    در حديث،تحقير نماز جماعت،به منزله تحقير خداوند بشمار آمده‏است:«من حقره فانما يحقر الله‏» (2) شركت دائم در نماز جماعت،انسان را از منافق شدن بيمه مى‏كند. (3) و براى هر گامى كه به سوى نماز جماعت و مسجد برداشته شود،ثواب‏و حسنه در نظر گرفته شده است. (4) همين كه كسى براى شركت در نماز جماعت از منزل خارج‏مى‏شود،يا در مسجد،در انتظار نماز جماعت‏به سر مى‏برد پاداش كسى‏را دارد كه در اين مدت،به نماز مشغول بوده است. (5) تعداد حاضران در نماز جماعت،هر چه بيشتر باشد،پاداش آن بيشتراست.اين كلام رسولخداست كه فرمود:«ما كثر فهو احب الى الله‏» (6) حديث جالبى در بيان فضيلت نماز جماعت است كه قسمتى از آن‏در رساله‏هاى عمليه هم ذكر شده است.ترجمه تمام حديث چنين است:
    اگر اقتدا كننده 1 نفر باشد،پاداش 150 نماز داده مى‏شود.
    اگر اقتدا كننده 2 نفر باشد،پاداش 600 نماز داده مى‏شود.
    اگر اقتدا كننده 3 نفر باشد،پاداش 1200 نماز داده مى‏شود.
    اگر اقتدا كننده 4 نفر باشد،پاداش 2400 نماز داده مى‏شود.
    اگر اقتدا كننده 5 نفر باشد،پاداش 4800 نماز داده مى‏شود.
    اگر اقتدا كننده 6 نفر باشد،پاداش 9600 نماز داده مى‏شود.
    اگر اقتدا كننده 7 نفر باشد،پاداش 19200 نماز داده مى‏شود.
    اگر اقتدا كننده 8 نفر باشد،پاداش 36400 نماز داده مى‏شود.
    اگر اقتدا كنندگان و امام جماعت‏به 10 نفر رسيدند،پاداش‏72800 نماز دارد.
    ولى،همين كه عدد افراد از ده نفر گذشت،حساب آنرا جز خداكسى نمى‏داند. (7) در حديث ديگر است:هر كه نماز جماعت را دوست‏بدارد،خدا وفرشتگان او را دوست مى‏دارند. (8) در زمان پيامبر(ص)هرگاه افراد نماز جماعت كم مى‏شدند،آنحضرت به جستجو و تفقد از افراد مى‏پرداخت و مى‏فرمود:شركت درنماز صبح و عشاء،بر منافقان از هر چيز سنگين‏تر است. (9) قرآن نيز،از اوصاف منافقان،بى حالى و كسالت هنگام نماز را بيان‏كرده است. (10 چرا كه سحر خيزى و حضور در جماعت مسلمين،آن هم ازراه‏هاى دور و در گرما و سرما،نشانه صداقت در ايمان و عشق نمازگزاراست.
    حضور در نماز جماعت،خاص يك منطقه نيست.انسان در هر جا كه باشد،خوب است‏به فكر نماز جماعت و حضور در آن و تشويق‏ديگران باشد.
    رسول خدا(ص)در باره اهميت جماعت،فرمود:
    «صلاة الرجل فى جماعة خير من صلاته فى بيته اربعين‏سنة.قيل:يا رسول الله!صلاة يوم؟ فقال(ص):صلاة‏واحدة‏» (11) يك نماز با جماعت،بهتر از چهل سال نماز فرادى در خانه‏است. پرسيدند:آيا يك روز نماز؟فرمود:بلكه يك نماز.
    و مى‏فرمود:صف‏هاى نماز جماعت،همانند صف‏هاى فرشتگان درآسمان چهارم است. (12) اولين نماز جماعتى هم كه بر پا شد،به امامت رسول خدا و شركت‏حضرت على(ع)و جعفر طيار(برادر حضرت على(ع))بود.همين كه‏ابوطالب،فرزندش على(ع)را ديد كه به پيامبر اقتدا كرده،به فرزندديگرش جعفر گفت:تو نيز به پيامبر اكرم اقتدا كن و اين جماعت دو سه‏نفرى،پس از نزول آيه «فاصدع بما تؤمر» بود،كه فرمان به علنى ساختن‏دعوت و تبليغ مى‏داد. (13)

    آثار نماز جماعت

    بر پايى فريضه‏ هاى دينى به صورت دسته جمعتى،غير از پاداش‏هاى فراوانى كه ياد شد،در زندگى فردى و اجتماعى امت مسلمان نيز،آثارمثبت و فراوانى دارد كه به برخى اشاره مى‏شود:

    1- آثار معنوى
    بزرگترين اثر معنوى نماز جماعت،همان پاداش‏هاى الهى است كه گفته شد.روايت است كه شبى،على عليه السلام تا سحر به عبادت‏مشغول بود.چون صبح شد،نماز صبح را به تنهائى خواند و استراحت‏كرد. رسولخدا(ص)كه آنحضرت را در جماعت صبح نديد،به خانه اورفت.حضرت فاطمه(ع)از شب زنده‏دارى على(ع)و عذر او از نيامدن به‏مسجد سخن گفت.پيامبر فرمود:پاداشى كه بخاطر شركت نكردن درنماز جماعت صبح،از دست على(ع)رفت،بيش از پاداش عبادت تمام‏شب است. (14) رسول خدا(ص)فرموده است:
    لان اصلى الصبح فى جماعة احب الى من ان اصلى ليلتى‏حتى اصبح (15) اگر نماز صبح را به جماعت‏بخوانم،در نظرم محبوب‏تر ازعبادت و شب زنده‏دارى تا صبح است.
    بخاطر همين فضيلت و پاداش‏هاست كه اگر تعداد نمازگزاران از ده نفربيشتر شود،اگر تمام آسمان‏ها كاغذ،و درياها مركب و درخت‏ها قلم شودو فرشتگان بنويسند،پاداش يك ركعت آنرا نمى‏توانند بنويسند. (16) . و نماز جماعت‏با تاخير،بهتر از نماز فرادى در اول وقت است. (17)


    2 - آثار اجتماعى
    نماز جماعت،مقدمه وحدت صفوف و نزديكى دلها و تقويت كننده‏روح اخوت است.
    نوعى حضور و غياب بى تشريفات،و بهترين راه شناسائى افراداست.
    نماز جماعت،بهترين،بيشترين،پاكت رين و كم خرج‏ترين‏اجتماعات دنياست و نوعى ديد و بازديد مجانى و آگاهى از مشكلات ونيازهاى يكديگر و زمينه ساز تعاون اجتماعى بين آحاد مسلمين است.

    3- آثار سياسى
    نماز جماعت،نشان دهنده قدرت مسلمين و الفت دلها و انسجام‏ صفوف است.
    تفرقه‏ ها را مى‏زدايد،بيم در دل دشمنان مى‏ افكند،منافقان را مايوس‏ مى‏ سازد،خار چشم بدخواهان است. نماز جماعت،نمايش حضور در صحنه و پيوند«امام‏»و«امت‏»
    است.

    4-آثار اخلاقى،تربيتى
    در نماز جماعت،افراد در يك صف قرار مى‏گيرند و امتيازات موهوم صنفى،نژادى،زبانى،مالى و...كنار مى‏رود و صفا و صميميت ونوعدوستى در دلها زنده مى‏شود و مؤمنان،با ديدار يكديگر در صف‏عبادت،احساس دلگرمى و قدرت و اميد مى‏كنند.
    نماز جماعت،عامل نظم و انضباط،صف‏بندى و وقت‏شناسى‏ است.
    روحيه فردگرايى و انزوا و گوشه‏ گيرى را از بين مى‏ برد و نوعى مبارزه ‏با غرور و خودخواهى را در بر دارد.
    نماز جماعت،«وحدت‏»در گفتار،جهت،هدف و امام را مى‏ آموزدو از آنجا كه بايد پرهيزكارترين و لايق‏ترين اشخاص،به امامت نمازبايستد،نوعى آموزش و الهام دهنده علم و تقوا و عدالت است.
    نماز جماعت،كينه‏ ها و كدورت‏ها و سوء ظن‏ها را از ميان مى‏ برد وسطح دانش و عبوديت و خضوع را در جامعه اهل نماز،افزايش مى‏دهد.
    به خاطر اينهمه آثار است كه به نماز جماعت،آن همه توصيه شده‏است.حتى نابينايى وقتى از حضور پيامبر،اجازه خواست كه به مسجدنيايد،آنحضرت فرمود:از خانه تا مسجد،ريسمانى ببندد و به كمك آن،خود را به نماز جماعت ‏برساند. (18) و نيز،نابينايانى كه اجازه ترك شركت‏ در نماز خواستند،رسول خدا(ص)اجازه نفرمود. (19) از طرف ديگر،برخورد شديد نسبت‏ به كسانى كه به نماز جماعت‏ اهميت نمى ‏دهند،نشان ديگرى بر اهميت و سازندگى آن است.
    در حديث است كه به چنان كسان،همسر ندهيد (20) و معرف آنان‏ن شويد. (21)


    عدالت در امام جماعت
    از شرايط امام جماعت،عادل بودن است.
    عدالت را در كتب فقهى تعريف كرده‏اند.فقهاى گرانقدر،از جمله‏ حضرت امام خمينى(قدس سره)مى‏فرمايند:
    عدالت،يك حالت درونى است كه انسان را از ارتكاب گناهان‏كبيره،و تكرار و اصرار نسبت‏به گناهان صغيره باز دارد. (37) پاكى،تقوا،دورى از گناه،از نشانه‏هاى عدالت است.بنا به‏اهميت اين صفت،در نظام اسلامى يكى از امتيازات به حساب آمده ودر فقه اسلامى و قانونى اساسى، داشتن آن براى مسئولان بلند پايه ومشاغل حساس،شرط است و كارهاى مهم كشور و امور مردم،بايد بدست افراد عادل انجام گيرد.
    به برخى از اين موارد كه عدالت‏شرط است،توجه كنيد:
    در مسائل عبادى،امام جماعت‏بايد عادل باشد.
    در مسائل سياسى عبادى،مثل نماز جمعه،خطيب و امام جمعه بايدعادل باشد.
    در مسائل سياسى و حقوقى،(همچون نمايندگى مجلس و تصويب‏ قوانين)نظر فقهاى عادلى بنام‏«شوراى نگهبان‏»معتبر است.
    در مسائل حقوقى،گرفتن و دادن هر حق به صاحبش،بايد با گواهى‏افراد عادل باشد.
    در مسائل تربيتى،اجراى حدود اسلامى و تاديب ظالم و خلافكار،وقتى است كه افراد عادل،به خلاف و گناه او شهادت دهند.
    در مسائل اقتصادى،بيت المال بايد دست افراد عادل باشد.
    در مسائل اجتماعى و فرهنگى،پخش و نشر خبرها،بايد دست افرادعادل باشد و به خبر افراد فاسق،اعتماد نمى‏توان كرد،مگر پس ازتحقيق و تفحص.
    در مسائل نظامى،فرمانده كل قوا،با رهبرى است،كه عدالت‏شرط‏آنست.
    پس عدالت،از اركان مهم در نظام حكومتى اسلام و واگذارى‏مسئوليت‏هاى اجتماعى و تنظيم امور زندگى است.
    راه شناخت عدالت
    گرچه برخوردارى از عدالت،و داشتن ملكه ترك گناه،از اموردرونى افراد است،ولى با علائم و نشانه‏هايى كه در زندگى و عمل افرادبروز مى‏كند،مى‏توان به بود و نبود آن در افراد،پى برد.در روايات، برخى از اين علائم به چشم مى‏خورد و بعضى ملاك‏ها بيان شده كه باوجود آنها، مى‏توان كسى را عادل شمرد.
    از امام صادق(ع)پرسيدند:عادل كيست؟
    فرمود:
    «اذا غض طرفه من المحارم و لسانه عن الماثم و كفه عن‏المظالم‏» (38) كسى كه چشمش را از نامحرم،زبانش را از گناه،ودستش را از ظلم حفظ كند:
    پيامبر خدا(ص)نيز در حديثى انسان جوانمرد و عادل را چنين معرفى‏ مى‏ كند:
    «من عامل الناس فلم يظلمهم و حدثهم فلم يكذبهم و وعدهم‏فلم يخلفهم فهو ممن كملت مروته و ظهرت عدالته...» (39) كسى كه با مردم،در معاملات،ستم نكند و در سخن،دروغ نگويد و در وعده‏هايش تخلف نكند،او از كسانى‏است كه مروتش كامل و عدالتش آشكار است.
    از امام صادق(ع)سؤال شد:عدالت انسان را از كجا بشناسيم؟
    فرمود:همين كه كسى اهل حيا و عفت‏باشد و در خوراك و گفتار وشهوت،خود را به گناه نيالايد،و از گناهان بزرگى مثل زنا،ربا،شراب،فرار از جنگ،...(كه مورد تهديد قرآن است) بپرهيزد،و جز در مواردى‏كه عذر دارد،از شركت در جماعت مسلمين دورى نكند،چنين انسانى‏عادل است و تفتيش از عيوب او و غيبت او بر مردم حرام است... (40) در روايات ديگرى مى‏خوانيم:
    به آنكس كه نمازهاى پنجگانه را به جماعت‏بخواند،خوشبين باشيدو گواهى او را بپذيريد. (41) شايد آنچه را كه فقهاء،به عنوان‏«حسن ظاهرى‏»در عدالت‏بيان‏مى‏كنند،همين باشد كه با حضورش در مراسم و جماعت مسلمين ونبودنش در مراكز فساد و گناه،مايه اعتماد مردم شود و او را از اين‏طريق،انسان عادل و درست كارى بشناسند.

    امام باقر(ع)در مورد عدالت زنان مى‏ فرمايد:
    همين كه اهل حجاب و از خانواده‏هاى محترم بود و از شوهر خويش‏اطاعت مى‏كرد و از كارهاى ناپسند و جلوه‏گرى‏هاى ناروا پرهيز داشت،عادل است. (42) در بعضى روايات،«فاسق‏»را كسانى مى‏داند كه به خاطر گناهان‏زشت علنى،در جامعه شلاق خورده،يا ميان مردم مشهور به خلاف وبدكارى يا مورد سوءظن باشند. (43) البته معناى عدالت در يكنفر،آن نيست كه در طول عمر،مرتكب‏گناهى نشده باشد،چرا كه اين ويژگى،تنها در انبياء و اولياء معصوم‏است، ولى همين كه ما،در ظاهر،از او گناه بزرگى نديده باشيم،كافى‏است.
    اين نيز ناگفته نماند كه:اگر كسى خود را عادل نمى‏داند،و حتى به مردم بگويد كه من عادل نيستم،اما مردم او را عادل و با تقوا بشناسند،مى‏تواند امام جماعت‏شود و مردم نيز مى‏توانند به او اقتدا كنند و اگرمردم،مايل به اقتدا باشند،نبايد سرپيچى كند. (44) و حتى اگر پس ازنماز جماعت،معلوم شود كه امام جماعت،عادل نبوده،نمازهايى را كه‏پشت‏سر او خوانده‏اند صحيح چرا بعضى به جماعت نمى‏روند؟ است و اعاده لازم نيست. (45)
    با همه پاداشها و آثارى كه براى نماز جماعت وجود دارد،برخى ازاين فيض بزرگ محرومند و با تاسف،شاهديم كه بسيارى،به آن‏بى اعتنا و كم رغبت‏اند و حتى در همسايگى مسجد به سر مى‏برند،ولى‏در جماعت مسلمين حاضر نمى‏شوند و مسجدها،گاهى به صورت‏ناراحت كننده و دردآورى خلوت است.
    علت ‏شركت نكردن افراد در نمازهاى جماعت،گوناگون است.
    بعضى واقعا عذر دارند و دليلشان پذيرفتنى است،ولى در بسيارى موارد،بهانه ‏هايى پوچ، بيشتر نيست.مرورى به اينگونه دلايل و بهانه‏ هامى‏ كنيم:
    بعضى،از پاداشهاى نماز جماعت،غافلند.
    برخى،از بدرفتارى برخى نمازگزاران در مسجد،به نماز جماعت‏بى رغبت مى‏شوند.
    بعضى،تنها بد اخلاقى امام جماعت را،بهانه عدم شركت‏خود قرارمى‏دهند و آنرا منافى با عدالت او به حساب مى‏آورند.
    بعضى،بخاطر همفكر نبودن امام جماعت،با ديدگاههاى سياسى آنان‏نسبت‏به موضوعات و اشخاص و...از شركت در جماعت،دورى‏مى‏كنند.
    بعضى،بخاطر مشغوليت‏هاى اقتصادى و اجتماعى و گرفتارى‏هاى‏روزمره،از پاداشهاى عظيم نماز جماعت محروم مى‏شوند.
    بعضى،از برخورد سرد افراد مسجد،دلسرد مى‏شوند و ديگرنمى‏روند.
    بعضى،عيب‏هاى بستگان و نزديكان امام جماعت را به حساب اومى‏گذارند و او را قبول ندارند.
    بعضى،شركت‏خود را در نماز جماعتى را،مايه تقويت و بزرگ شدن‏پيشنماز در جامعه مى‏دانند و از آن پرهيز دارند،بى آنكه دليلى روشن بربيعدالتى امام جماعت داشته باشند.
    بعضى،از روى غرور،حاضر نيستند در نماز جماعت‏يك امام جوان‏يا فقيرزاده،اما پاك و متعهد و لايق،شركت كنند.
    برخى هم،تن‏پرور و تنبل‏اند و در عبادات،بى حوصله و كسل‏اند ونماز جماعت را،بجاى آنكه كار بدانند،بار مى‏دانند و به سختى‏حاضرند دست از كارهاى ديگر بكشند و به جمع مسلمانان در نمازبپوشندند.
    بعضى نيز،از طول كشيدن نماز جماعت،از مسجد مى‏گريزند.
    بعضى نيز،از متولى يا دست‏اندركاران مسجد،خوششان نمى‏آيد،ازاين رو به نماز جماعت نمى‏آيند.
    اينها گوشه‏اى از علل سردى برخى نسبت‏به حضور در نماز جماعت‏بود.
    همانطور كه ديديد،بيشتر اينها،بهانه‏هايى غير قابل اعتناست. اگر آگاهى و رشد دينى مردم به حدى برسد كه عوامل ياد شده راكنار بگذارند،و با خلوص و همدلى،در صفوفى منظم كنار هم بنشينند،به پاداش‏هاى عظيم جماعت،توجه داشته باشند،بدخلقى پيشنماز را،مغاير با عدالت او ندانند،گناه بستگان او را به حساب او نگذارند،و...به بركات و آثار مثبت فراوان اين‏«گردهمايى دينى‏» بينديشند،خواهيم ديد كه مساجد،رونق بيشترى خواهد يافت و خلوتى‏نمازهاى جماعت،از ميان خواهد رفت.
    البته،صلاحيت‏هاى علمى و اخلاقى پيشنماز،و محيط گرم وآموزنده بودن مساجد،و برخورد شايسته و احترام‏آميز با شركت كنندگان درنماز،به خصوص با جوانان و نوجوانان،مى‏تواند سهم عمده‏اى در جذب‏آنان به مسجد،اين كانون وحدت و معنويت داشته باشد.
    سهم مسئولان فرهنگى،تبليغى و تربيتى كشور نيز در اين زمينه،مهم‏است.
    اگر مربيان محترم و معلمان و پدران و مادران،خود در جماعت‏هاشركت كنند و در برابر شاگردان و فرزندان به نماز بايستند،يا به مساجدبروند،الهام بخش ديگران نيز خواهد بود.
    اگر مدارس،در كنار مساجد ساخته شود،براى حضور دانش‏آموزان‏در نمازهاى جماعت، تسهيلى به حساب مى‏آيد.

    نماز مسافر
    نماز،از واجبات بسيار مهمى است كه در هيچ حال از انسان ساقطنيست،حتى در مسافرت، بيمارى،ميدان جنگ،در حال غرق شدن و...
    البته بنا به شرايط خاص،صورت‏هاى مختلفى به خود مى‏گيرد،ولى‏همواره بر انسان واجب است.
    يك مسلمان هنگام سفر و در طول راه هم بايد بر نمازهاى خويش‏مواظبت كند.در قطار، اتوبوس،در سرما و گرما،در تنگى وقت و عجله،نبايد نماز را سبك شمرد و اداى آن را به فراموشى سپرد.وقتى اتوبوس ياقطار،براى نماز يا صرف غذا نگه مى‏دارد،بايد شتافت و نماز را هم‏خواند.و اگر توقفى نكرد،از راننده خواست تا نگهدارد.

    شرايط نماز قصر
    مسافر،در مدت مسافرت و در راه،با هشت‏شرط،نمازهاى چهارركعتى خود را بايد شكسته و قصر(دو ركعت)بجا آورد: (46) شرط اول:آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد.
    شرط دوم:آنكه از اول مسافرت،قصد هشت فرسخ را داشته باشد.
    شرط سوم:آنكه در بين راه،از قصد خود بر نگردد.
    شرط چهارم:آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ،از وطن‏خود بگذرد،يا ده روز يا بيشتر در جايى بماند.
    شرط پنجم:آنكه براى كار حرام سفر نكند و سفرش،سفر معصيت‏نباشد.
    شرط ششم:آنكه از صحرانشينان بيابان گرد نباشد.
    شرط هفتم:آنكه شغل او مسافرت نباشد.
    شرط هشتم:آنكه به حد ترخص (47) برسد.

    اقامت ده روز

    در مسافرت،اگر انسان قصد ماندن ده روز تمام يا بيشتر در يكجاداشته باشد،بايد نمازهايش را تمام بخواند.اگر نيت واقعى او،ماندن‏كمتر از ده روز است،نمى‏تواند در ظاهر قصد ده روز كند و تمام بخواند.
    اگر قبل از تمام شدن ده روز،به دلايلى تصميم انسان عوض شد وتصميم به بازگشت گرفت، روزهاى باقيمانده را هم بايد تمام بخواند.
    اگر كسى مسافرت كند و به وطن خود برود،هر چند كمتر از ده روزبماند،نمازهايش تمام است.مگر آنكه از وطن خود اعراض كرده وبنايش بر بازنگشتن باشد،كه حكم مسافر دارد.
    زادگاه انسان،وطن اصلى اوست،مگر آنكه از آنجا اعراض كند.
    محل ديگرى را هم كه انسان براى اقامت دائمى انتخاب مى‏كند،وطن‏غير اصلى او به حساب مى‏آيد.كسى كه در دو جا زندگى مى‏كند،هر دوجا وطن او محسوب مى‏شود.تا انسان،قصد ماندن هميشگى در جايى‏غير از وطن اصلى نداشته باشد،وطن او حساب نمى‏شود،مگر آنكه بدون‏قصد ماندن،آنقدر بماند كه مردم بگويند آنجا وطن اوست.
    كسى كه مسافرت،شغل اوست(مثل رانندگان،خلبانان و...)ياشغلش به گونه‏اى در ارتباط با سفر است كه همواره در تردد و رفت و آمداست،نمازهايش را بايد تمام بخواند.(توضيح بيشتر در رساله‏هاست).
    مسافر،در چهار جا مى‏تواند نمازش را هم شكسته و هم تمام بخواند:
    1-مسجد الحرام
    2-مسجد النبى
    3-مسجد كوفه
    4-حرم سيد الشهداء و مسجد متصل به حرم آنحضرت. (48)
    در اين موارد،براى فيض بيشتر بردن از معنويات اين اماكن،مسافرمجاز است نمازش را تمام بخواند.




    پى‏ نوشتها:
    1- وسائل،ج 5 ص 375،كنز العمال،ج 8 حديث 22799.
    2- 2- من لا يحضره الفقيه،ج 1 ص 377.
    3- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 488.
    4- كنز العمال،ج 8 حديث 22815 از پيامبر اسلام(ص).
    5- كنزالعمال،ج 8 حديث 22818 و 22827.
    6- كنزالعمال،ج 8 ص 258.
    7- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 487،رساله حضرت امام،مسئله 1400.
    8- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 488.
    9- كنزالعمال،ج 8 ص 256.
    10- و اذا قاموا الى الصلوة قاموا كسالى(نساء،آيه 142).
    11- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 488.
    12- همان مدرك.
    13- همان مدرك،ص 689،وسائل،ج 5 ص 373.
    14- سفينة البحار،ج 1،جماعت.
    15- كنز العمال،ج 8 حديث 22792.
    16- توضيح المسائل امام(قدس سره)مسئله 1400.
    17- توضيح المسائل امام(قدس سره)مسئله 1402.
    18- وسائل،ج 5 ص 377.
    19- كنزالعمال،ج 8 ص 255.
    20- و21- سفينة البحار،ج 1،جماعت.
    22- و23- من لا يحضره،ج 1 ص 377.
    24- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 490.
    25- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 491،وسائل،ج 5 ص 416.
    26- وافى،ج 2 ص 177.
    27- و28- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 491.
    29- وسائل ج 5 ص 417 و مستدرك،ج 1 ص 492.
    30- اعراف،آيه 31.
    31- نورالثقلين،ج 2 ص 19.
    32- و33- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 492.
    34- من لا يحضر،ج 1 ص 381.
    35- وافى،ج 1 ص 177،مستدرك الوسائل،ج 1 ص 492 و 493،وسائل،ج 4 ص 419.
    36- من لا يحضر،ج 1 ص 378.
    37- تحرير الوسيله،ج 1،بحث امام جماعت.
    38- بحار،ج 75 ص 248.
    39- بحار،ج 67 ص 1-
    40- استبصار،ج 3 ص 12.
    41- وسائل،ج 18 ص 291.
    42- استبصار،ج 3 ص 13.
    43- وسائل،ج 18 ص 295.
    44- جواهر،ج 13 ص 277،تحرير الوسيله،ج 1،شرايط امام جماعت.
    45- تحريرالوسيله،شرايط امام جماعت.
    46- هر يك از اين شرايط،داراى مسائل و جزئيات بسيارى است كه توضيح آنها را از رساله‏مطالعه كنيد.
    47- حد ترخص يعنى جايى كه با رسيدن به آنجا،انسان ديگر ديوار شهر را نبيند و صداى‏اذان آنرا نشنود(توضيح المسائل حضرت امام).
    48- رساله حضرت امام،مسئله 1356.


    به دلیل شهرت از دادن امضا معذوریم

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •