بستر شناسی تقلید در معماری معاصر ایران


نقل قول:
ریشه آغاز تحولات معماری معاصر ایران را باید از دوران صفوی جست وجو کرد. از یک سو جنگ ها و کشاکش های متعدد با حکومت عثمانی و برخی از حکومت های اروپایی مانند پرتغال و انگلیس و از سوی دیگر آمد و شد هیات های نمایندگی و گروه های سیاسی اروپایی به ایران و در مواردی بازرگانان اروپایی و روسی موجب آشنایی بیش از پیش ایرانیان با برخی از دستاوردهای فنی و بعضی از ویژگی های فرهنگی و هنری اروپاییان شد.


ریشه آغاز تحولات معماری معاصر ایران را باید از دوران صفوی جست وجو کرد. از یک سو جنگ ها و کشاکش های متعدد با حکومت عثمانی و برخی از حکومت های اروپایی مانند پرتغال و انگلیس و از سوی دیگر آمد و شد هیات های نمایندگی و گروه های سیاسی اروپایی به ایران و در مواردی بازرگانان اروپایی و روسی موجب آشنایی بیش از پیش ایرانیان با برخی از دستاوردهای فنی و بعضی از ویژگی های فرهنگی و هنری اروپاییان شد. در زمینه های هنری می توان به طراحان یا نقاشانی که همراه با برخی از هیات های سیاسی به ایران آمدند، اشاره کرد. آشنایی هنرمندان ایرانی با آنان موجب شد معدودی از هنرمندان از شیوه طراحی و نقاشی آنان اقتباس کنند.
تاثیر نقاشان و طراحان اروپایی به همین جا ختم نشد، بلکه به تدریج برخی از حرمت ها و چارچوب های مربوط به صورتگری مورد بی توجهی قرار گرفت؛ نقاشی های دیواری کاخ چهلستون، حاکی از این است که پادشاهان صفوی بعضی از حرمت های مربوط به نگارگری را که در دوره های پیشین رعایت می شد، در نظر نمی گرفتند.
از اواخر این دوره به تدریج افزون بر نگارگری، برخی دیگر از هنرهای تصویری و تجسمی مانند کاشیکاری و گچبری نیز از شیوه های هنری اروپا اثر پذیرفتند و فرنگی سازی به یکی از روش های معمول در برخی از هنرها تبدیل شد.
در دوره قاجار، تحولات اجتماعی متعددی در جامعه ایرانی صورت گرفت که زمینه های تضعیف هنرهای بومی و گسترش هنرها و اندیشه های غربی را بیش از پیش فراهم آورد. نخست آن که گروه اجتماعی جدیدی که قدرت را به دست آورده بود، یعنی ایل قاجار، در ابتدای روند شهری شدن و گسترش حوزه نفوذ تمدنی و فرهنگی خود، به نهادهای اجتماعی، مدنی و هنری پیشین چندان توجهی نکرد. زیرا در آغاز از مقبولیت چندانی برخوردار نبود.
این موضوع در از هم گسیختگی نهادها و روابط صنفی و هنری بی تاثیر نبود و در نتیجه در این دوره رد برخی از تخصص های هنری و صنفی از جمله معماری، زمینه های بروز ضعف در حوزه های نظری و عملی را فراهم کرد و امکان نو آوری در بسیاری از زمینه ها مقدور نشد، هر چند که تلاش های بعضی از معماران ایرانی در نمونه هایی از آثار خلق شده به ویژه در مورد ابداع ترکیب های حجمی تازه نسبت به گذشته را نمی توان نادیده گرفت. به همین ترتیب ضعف برخی از آنان در طراحی بناهای آئینی و تقلید از ویژگی های مساجد هند در طراحی مساجد جامع ایرانی قابل تامل است.
آگاهی از عقب ماندگی در زمینه های فنی و اجتماعی نسبت به غرب و احساس حقارت پدید آمده در دوره قاجار، منجر به بروز نوعی سرخوردگی اجتماعی و تلاش در تقلید از غرب برای خروج از عقب ماندگی شد. عده ای چاره را در نوعی تقلید همه جانبه از فرهنگ غرب و مظاهر آن دانستند.
این گرایش همراه با تنوع و تفاخر طلبی اعیان، رجال و درباریان، ابتدا موجب بروز تمایل به استفاده از برخی عناصر معماری غرب مانند انواع سنتورهای تزئینی، سرستون ها و پلکان ها و در مراحل بعد از استفاده از بعضی ترکیب های حجمی و طرح های معماری شد، به گونه ای که در مواردی، بناهایی به طور کامل به تقلید از بنایی مشابه در اروپا طراحی و ساخته می شد. عمارت شمس العماره و قصر فیروزه از اینگونه بناها به شمار میآیند.
در آغاز دهه نخست قرن بیستم شرایط پیچیده و حساسی پدید آمده بود. از یک سو تلاش ها و فعالیت های صورت گرفته برای اصلاحات اجتماعی و سیاسی، به نتایج مطلوب نرسیده بود و از سوی دیگر برخی حکومت های خارجی و به ویژه اروپایی مصمم بودند که بیش از پیش در امور داخلی کشور دخالت کنند . مداخله آنان تا محدوده شکل دهی به حکومت پیش رفت.
تحولاتی که در زمینه های اداری و سیاسی صورت گرفت، منجر به پدید آمدن نهادهای جدیدی در عرصه های آموزشی، اداری، اجتماعی و فرهنگی شد، نهادهایی که اغلب، هم از لحاظ ساختار سازمانی و هم از جنبه فضای معماری جدید بودند. در نتیجه نه تنها دگرگونی ها و تحولات مهم و قابل توجهی در عرصه های اجتماعی پدید آمد، بلکه تغییرات وسیعی در عرصه های معماری و فضاهای شهری نیز حاصل شد.
غرب گرایی که از دوران قاجار در بسیاری از عرصه های اجتماعی و هنری بروز کرده بود، بیش از پیش توسعه یافت. کاربرد تکنولوژی های جدید و استفاده از برخی مظاهر آن نیز نقش مهمی در تحولات معماری و شهرسازی کشور داشت.
استفاده از اتومبیل و توسعه نسبتا برنامه ریزی شده یا به عبارت دیگر نقشه ریزی شده شهر و تغییر در شکل زمین های در نظر گرفته شده برای توسعه شهر و چگونگی تقسیم قطعه ها به گونه ای که غالبا هر قطعه از یک جبهه در کنار خیابانی اصلی یا فرعی قرار گیرد، از عوامل دگرگونی فضاهای معماری و شهری به شمار می آیند.