ص
صاعقه (ع، اسم)= آذرخش، آتشه، ابرنجک
صاف (ع، صفت)= هموار، کوبیده، بی آلایش
صامت (ع، صفت)= بی گفتار، خاموش
صحبت (ع، (اسم)مصدر)= گفتگو، گفتار، سخن
صدا (ع، اسم)= آوا، آواز، بانگ
صدمه (ع، اسم)= آسیب، گزند
صراحت (ع، (اسم)مصدر)= روشن گویی، رک گویی
صَرف (ع، (اسم)مصدر)= هزینه
صرفنظر کردن (ع فا، مصدر)= چشم پوشیدن
صریح (ع، صفت)= روشن، آشکار، رک، بی پرده
صعود کردن (ع فا، مصدر)= برشدن، فرا شدن
صلح (ع، اسم )= آشتی، سازش
صلح طلب (ع ساختگی، صفت مرکب)= آرامش خواه، آرامشجو
صلیب ( ع، اسم) = چلیپا
صمیمیت ( ع، اسم) = یکدلی، یکرنگی
صنف ( ع، اسم) = گروه، رسته، گونه
صورتحساب ( ع، اسم مرکب) = سیاهه
صیاد ( ع، اسم) = دامیار، شکارگر
ض
ضامن (ع، صفت)= پایندان، پذیرفتار
ضرر (ع، اسم)= زیان، گزند
ضروری (ع، صفت)= بایا، ناگزیر، به ناچار
ضعف (ع، (اسم)مصدر)= کم توانی، سستی
ضعیف (ع، صفت)= کم توان، سست
ضلع (ع، اسم)= بر، پهلو
ضمانت (ع، (اسم)مصدر)= پایندانی، پذرفتاری
ضمیمه (ع، صفت)= پیوست
ط
طاقت (ع، اسم)= پایاب، تاب، بردباری
طالب (ع، اسم فاعل)= خواهان
طالع (ع، اسم)= بخت
طایفه (ع، اسم)= تیره، دودمان، خاندان
طرح (ع، (اسم)مصدر)= فرانداز، پی ریزی، پیشنهاد
طرز (ع، اسم)= شیوه، روش، هنجار
طرف (ع، اسم)= سو، کرانه
طغیان کردن (ع فا، مصدر)= برجوشیدن
طفیلی (ع، صفت نسبی) = ناخوانده، انگل
طلب (ع، (اسم)مصدر)= خواست، خواهش، جستجو
طور (ع، اسم)= گونه، شیوه، هنجار، روش
طول (ع، (اسم)مصدر)= درازا
طولانی (ع فا، صفت)= دراز، دیرانجام، دیرنده، زمانگیر
طول عمر(ع ساختگی، اسم)= جاندرازی
طول کشیدن (ع فا، مصدر)= دیر پاییدن
طویله (ع، اسم)= باربند، جایگاه ستور
طی کردن (ع فا، مصدر)= پیمودن
طینت (ع، اسم)= نهاد، سرشت، درون
ظ
ظاهر شدن (ع فا، مصدر)= پدیدار شدن، هویدا شدن
ظاهری (ع فا، صفت)= برونین
ظرف (ع، اسم)= آوند
ظرافت (ع فا، مصدر)= زیرکی، نکته سنجی، خوشگلی
ظرفیت (ع، اسم)= خورند، گنجایش
ظهر (ع، اسم)= پیشین، نیمروز
ظهور (ع، (اسم)مصدر)= پیدایش
ع
عاج (ع، اسم)= پیلسته
عاشق (ع، اسم فاعل)= دلداده، دلباخته، شیفته
عاقبت (ع، اسم)= فرجام، سرانجام
عاقل (ع، صفت) = استوار خرد، خردمند
عالی (ع، صفت)= والا، بلند، ارجمند، بزرگوار
عالی مقام (ع، صفت)= بلند پایه
عایدی(ع، اسم)= کاربهر
عجیب (ع، صفت)= شگفت انگیز، شگفت آور
عدالت (ع، (اسم)مصدر)= دادگریف همبایی
عدد (ع، اسم)= شماره
عده ای (ع فا، اسم)= تنی چند، شماری از
عرصه (ع، اسم)= پهنه، گستره، قلمرو، میدان
عرض (ع، اسم)= پهنا
عرضه نمودن (ع فا، مصدر)= فرانمودن، نشان دادن
عروس (ع، اسم)= بیوگ
عروسی (ع فا، (اسم)مصدر)= بیوگانی
عزم (ع، (اسم)مصدر)= آهنگ، دل نهادن بر کاری
عسل (ع، اسم)= انگبین،
عشق (ع، (اسم)مصدر)= دلدادگی، دلباختگی، شیفتگی
عصاره (ع، اسم)= انگ، شیره، افشره
عصب (ع، اسم)= پی
عصر (ع، اسم)= روزگار، دوره، دهر
عطا کردن (ع فا، مصدر)= ارزانی داشتن، بخشیدن
عطسه (ع، اسم)= شنوسه، ستوسه
عظمت (ع، اسم مصدر)= بزرگی، بلندپایگی، بزرگ منشی، بزرگواری
عظیم (ع، صفت)= سترگ، کلان، بزرگ
عفاف (ع، (اسم) مصدر)= پارسایی، پاکدامنی، پرهیزکاری
عقب (ع، اسم)= واپس، پشت سر، بازپس
عقده (ع، اسم)= بست
عقیده (ع، اسم)= باور
عقیم (ع، صفت)= سترون، نازا
عکس العمل (ع، اسم مرکب)= واکنش
علاج (ع، اسم)= چاره، درمان، گزیر
علامت (ع، اسم)= نمودگار، نشان
علمی (ع فا، صفت)= فرزانی
عمقی(ع فا، صفت)= ژرفنایی
عملکرد (ع، اسم)= کارکرد
عمومی (ع فا، صفت)= همگانی
عنکبوت (ع، اسم)= تارتنک، کارتنک
عنوان (ع، اسم)= نهند، سرنامه
عیب (ع، اسم)= اَهو، بدی
عینک (ع فا، اسم)= آیینک، چَشمک، چشم فرنگی
عینی (ع فا، صفت)= برون خودی
غ
غبار (ع، اسم)= گرد
غده (ع، اسم)= د َژ پیه
غرور (ع، (اسم) مصدر)= بزرگ خویشتنی، خودبینی
غسل (ع، (اسم) مصدر)= پادیاب، شستشو(دادن)
غلاف (ع، اسم)= پوشینه، پوشش
غلبه (ع، (اسم) مصدر)= چیرگی، فرادستی
غلط (ع، (اسم) مصدر)= نادرست، بیراه
غنی (ع، صفت)= پرمایه، توانگر، بی نیاز
غواص (ع، اسم و صفت)= آب ورز، آب باز
غورت دادن (ت فا، مصدر)= فروخوردن
غوز (ع، اسم)= گوژ
غیر (ع، اسم)= جز، مگر، سوا، بیگانه
غیرارادی (ع فا، ساختگی، صفت)= بناخواست
غیرضروری (ع فا، ساختگی، صفت)= نا بایا، نا بایست
ف
فاعل (ع، اسم فاعل)= کنا
فاقد (ع، اسم فاعل)= بی بهره از
فانی (ع، اسم فاعل)= میرا، نیست شونده
فتوی (ع، اسم)= وَچَر
فحش (ع، اسم)= دشنام، ناسزا
فدایی (ع، صفت) = جانیاز
فر Fer (ف، اسم)= تنور، اجاق
فراکسیون Fraction (ف، اسم)= بخش، پاره، برخه، دسته
فردی (ع فا، قید)= تکی، تکروانه
فرضیه (ع، اسم)= گذاره، پنداره
فرع (ع، اسم)= شاخه
فرکانسFrequence (ف، اسم)= بَسامد
فرمForm (ا، اسم)= سان، ریخت
فرماسیونFormation (ف، اسم)= سازند، صورتبندی
فرمولFormule (ف، اسم)= سانیز
فستیوالFestival (ف، اسم)= جشنواره
فسیلFossile (ف، اسم)= سنگواره
فصاحت (ع، (اسم) مصدر)= روانی سخن، زبان آوری، روشن گویی
فصل (سال) (ع، اسم)= فرگَرد
فصل(کتاب) )(ع، اسم)= نَسک
فصیح (ع، صفت )= شیوا، روان، رسا، زبان آور، خوش سخن
فعل (ع، اسم)= کارواژه، کنش، کردار
فنومنPhenomene (ف، اسم)= پدیده، نمود
فولکلور Folklore (ف، اسم)= توده شناسی
فونتیگPhonetique (ف، اسم و صفت) = آهنگ شناسی، آهنگ دار
فونولوژیPhonologie (ف، اسم)= آواشناسی
فونکسیونFunction (ف، اسم)= کارکرد
فهمیدن (ع فا، مصدر لازم )= دریافتن
فیزیونومیPhysionomie (ف، اسم)= سیماشناسی
فیش (ف، اسم)= برگه، زبانه
فیلمFilm (ا، اسم) = توژه
فیله Filet (ف، اسم)= راسته
ق
قابل ذکر (ع، صفت مرکب) = گفتنی
قابله (ع، اسم فاعل) = پازاج، پیش نشین، ماما
قابلیت (ع، اسم مصدر) = شایستگی، آمادگی
قاتق (ت، اسم) = نانخورش
قادر (ع، صفت فاعلی) = توانا، نیرومند
قاضی (ع، اسم فاعل) = داور، دادرس
قاعده (قانون) (ع، اسم)= چم، هنجار، هَند
قاموس (ع، اسم) = واژه نامه، فرهنگ
قبیل (ع، اسم)= گونه، سان
قدرت (ع، (اسم) مصدر)= توان، توانایی، نیرو، توش
قدمت (ع، اسم مصدر)= دیرینگی، کهنگی
قدیمی (ع فا، صفت)= دیرینه، کهنه، کلان سال
قرن (ع، اسم) = سده
قسمت (ع، اسم)= بخش، پاره
قصد (ع، (اسم) مصدر)= آهنگ، آهنگ کردن
قصیده (ع، اسم) = چکامه
قصه (ع، اسم)= انگارش
قضاوت (ع، (اسم) مصدر) = داوری، دادرسی
قطع (ع، اسم) = برش
قفل (ع، اسم) = کلیدان
قوس (ع، اسم) = درونه، کمان
قیاس (ع، (اسم)مصدر)= هم پنداری، سنجش
قیام (ع، (اسم) مصدر) = خیزش، بپا خاستن
قیامت (ع، اسم) = رستاخیز
قید (ع، اسم) = پا بند، بند
قیمتی (ع فا، صفت)= ارزنده، بهادار، بهاگیر، گرانبها
ک
کابل (ف، اسم)= سیم
کاپوت Capot (ف، اسم)= روپوش، پوشش، ابریشمی
کاپیتالیسمCapitalisme (ف، اسم)= سرمایه داری
کادو (ف، اسم)= پیشکش، ارمغان
کاملا (ع، قید)= سخت، یکسره
کاندیدا (ف، اسم)= نامزد
کانیبالیسمCannibalisme (ف، اسم)= همنوع خواری
کپسول Capsule (ف، اسم)= پوشینه
کپیCopy (ا، اسم)= رو برداری، گَردَه برداری، رو نویسی، رونوشت
کت Cotte (ف، اسم)= نیمتنه
کتبی (ع فا، صفت)= نگارشی، نوشتاری
کرست Corset (ف، اسم)= سینه بند، شکم بند
کریستال Cristal (ف، اسم و صفت)= بلور، بلوری
کریتیسیسمCriticisme (ف، اسم)= نقد، عیار سنجی
کسر (در ریاضی) (ع، اسم) = برخه
کشف (ع، (اسم) مصدر)= یافته، یافتن
کفالت (ع، (اسم)مصدر)= پایندانی
کفیل (ع، صفت)= پایندان، پذیرفتار
کلاسClasse (ف، اسم)= آموزگاه
کلاسیک Classique (ف، صفت)= درسی، دبستانی
کلمه (ع، اسم) = واژه
کلوب Club (ف، اسم)= باشگاه، انجمن
کلینیک Clinique (ف، اسم)= درمانگاه
کمپ Camp (ف، اسم)= اردو، اردوگاه
کمپرس Compresse (ف، اسم)= دستمال آب گرم
کمپرسور Compresseur (ف، اسم)= دستگاه فشارآور
کمپلکسComplexe (ف، صفت)= همتافت، بهم پیوسته
کمد Commode (ف، اسم)= گنجه ی کشودار
کمک (ت، اسم) = یاری، مدد، همراهی
کمدی Comedie (ف، اسم)= نمایش یا نوشته ی خنده آور
کم سن (فا، ع، صفت )= نوسال
کمیته Comite (ف، اسم)= انجمن برگزیدگان
کمونیسمCommunisme (ف، اسم)= همبودگرایی
کنترل Controle (ف، اسم)= بازرسی، وارسی، بازدید، بازبینی
کنترلچی (ف،ت، اسم) = باز بین، بازرس
کنتکستContext (ا، اسم)= زمینه
کندنساتورCondensateur (ف، اسم) = چگالگر
کنسرت Concert (ف، اسم) = هماهنگی، یگانگی، ساز و آواز هماهنگ
کنفرانس Conference (ف، اسم) = سخنرانی، گردهمایی برای گفتگو
کنکور(ف، اسم) = همچشمی، پیشی گرفتن از یکدیگر
کنگره Congres (ف، اسم) = انجمن
کوانتومQuantum (ا، اسم)= دانیز
کوپنCoupon (ف، اسم) = کالا برگ
کونتورCompteur (ف، اسم) = شمارنده، دستگاه شمارش
گ
گارد Garde (ف، اسم) = نگهبانی، نگهبان، پاسداری، پاسدار
گارسون Garcon (ف، اسم) = پسر، شاگرد، پیشخدمت
گالری Galerie (ف، اسم) = سرسرا، راهرو، نمایشگاه
گرافولوژیGraphologie (ف، اسم) = نوشته شناسی
گرافیGraphie (ف، پسوند)= نگاری
گرامر Grammaire (ف، اسم) = دستور زبان
گریس Graisse (ف، اسم) = چربی، روغن، پیه
گواتر Goitre(ف، اسم) = غمباد
گیشه Guichet (ف، اسم) = باجه، دریچه
ل
لااقل (ع، قید) = دست کم
لابیرنتLabyrinth (ا، اسم)= هزارتو، هزاردالان، پردالان
لازم (ع، صفت) = بایسته، بایا
لامپ Lampe (ف، اسم) = چراغ برق
لامسه (ع، اسم) = بساوایی
لایق (ع، صفت)= کارآمد، شایسته، درخورد، فراخور
لاینفک (ع، صفت)= جدایی ناپذیر، ناگشودنی
لباس (ع، اسم)= جامه، رخت، پوشاک، تن پوش
لحاظ (ع، (اسم)مصدر)= نگرش
لحاف (ع، اسم) = بالا انداز، دواج
لحظه (ع، اسم)= دم
لحن (ع، اسم) = آهنگ سخن
لزوم (ع، (اسم) مصدر) = بایش
لعنت (ع، اسم) = راندگی، دشنام
لفافه (ع، اسم) = کارپیچ، پوشه
لقب (ع، اسم)= نامواره، بازنام
لقمه (ع، اسم) = نواله
لکن (ع، اسم) = لیکن، ولیکن
لکنت (ع، (اسم)مصدر)= زبان کندی، زبان گرفتگی
لمس کردن (ع فا، مصدر) = بساویدن
لوسترLustre (ف، اسم)= چراغ آویز
لوکس Luxe (ف، اسم)= چیز آراسته و قشنگ
لهجه (ع، اسم)= گویش
لیازانLiaison (ف، اسم)= پیوندآوایی
لیاقت (ع، (اسم) مصدر)= کارآمدی، شایستگی، برازندگی، سزاواری
لیبرالیسمLiberalisme (ف، اسم)= آزادی خواهی
لیپمی Lip�mie (ی، اسم) = چرب خونی
لیسانس Licence (ف، اسم)= پروانه، دانشنامه ی پیش از دکترا
لیستList (ا، اسم) = سیاهه، فهرست
م
مات Mat (ف، اسم) = تار، کدر
ماتریالMaterial (ا، اسم) = کارپایه
ماتریالیسمMaterialisme (ف، اسم) = ماده گرایی، ماده باوری
ماتیک Cosmetique (ف، اسم) = سرخاب لب
ماخذ (ع، اسم)= بایگانه
مارکسیسمMarxisme (ف، اسم) = مارکس باوری
ماساژ Massage (ف، اسم) = مالش، مشت و مال
ماسک Masque (ف، اسم) (ع، اسم مفعول)= نقاب، روبند
مالکیت (ع، (اسم)مصدر)= داشتاری
مامان Maman (ف، اسم) = مادر، چیز قشنگ
مامور (ع، اسم مفعول)= گماشته، فرمانبر
مانتو Manteau (ف، اسم) = بالاپوش
مانع شدن (ع فا، مصدر) = باز داشتن
مانیکورManicure (ف، اسم) = لاک ناخن
ماورا (ع، اسم) = فرا، آن سوی
ماوراالطبیعی (ع، صفت)= سرشت آنسویی
مایع (ع، صفت) = آبگونه
مبارک (ع، صفت) = خجسته، فرخنده، همایون
مبتدی (ع، اسم فاعل) = تازه کار، نوآموز
مبتکر (ع، اسم فاعل) = نوآور
مبصر (ع، اسم فاعل) = دیده بان، نگاهبان
متابولیسم Metabolisme (ف، اسم)= سوخت و ساز
متخلف (ع، اسم فاعل) = لغزشکار
متدMethode (ف، اسم)= شیوه، روش، راه
متحرک (ع، اسم فاعل)= جنبنده
متحیر (ع، اسم فاعل) = هاژ، هاج، هاج و واج، سرگشته، درمانده
متخصص (ع، صفت فاعلی)= کارشناس، ویژه کار
متصاعد (ع، اسم فاعل) = فرایاز، بالا رونده
متصل (ع، اسم فاعل) = بهم پیوسته، همبند، همبسته
متضاد (ع، اسم فاعل)= همستار
متضمن (ع، اسم فاعل) = در بر دارتده
متعادل (ع، اسم فاعل) = ترازمند، هم وزن، برابر
متعدد (ع، صفت) = بی شمار، بسیار
متفکر (ع، اسم فاعل)= اندیشه ور
متقارب (ع، اسم فاعل)= همرس، نزدیک شونده
متکبر (ع، صفت) = برمنش، خودپسند، گرانسر
متمادی (ع، اسم فاعل) = دراز
متن (ع، اسم)= زمینه، درون
متوالی (ع، قید) = پشتاپشت، پیاپی، پشت سرهم
متوسط الحال (ع، صفت مرکب)= میانمایه
مثال (ع، اسم)= وارینه، نمونه
مثانه (ع، اسم)= آبدان
مِثل ِ (ع، اسم)= به وارینه ی، مانند
مجاز (ع، اسم مفعول)= روا
مجازات (ع، (اسم)مصدر)= کیفر، باد اَفراه
مجبور (ع، اسم مفعول) = واداشته، ناگزیر، ناچار
مجسمه (ع، اسم مفعول)= پیکره
مجمع (ع، (اسم)= انجمن
مجوف (ع، اسم مفعول) = میان تهی، پوک، کاواک
مجهز (ع، اسم مفعول) = آماده شده، آماده
مجهول (ع، اسم مفعول) = نا شناخته، نا شناس
محافظه کاری (ع فا، (اسم)مصدر)= نگاهش کاری
محال (ع، صفت) = ناشدنی، ناشو
محتاط (ع، صفت)= استوارکار
محترم (ع، اسم مفعول)= ارجمند، گرامی
محتوی (ع، اسم فاعل)= درونه، گرد فرو گیرنده
محدود (ع، اسم مفعول)= مرزپذیر
محرم (ع، اسم) = همراز
محرمانه (ع فا، قید و صفت) = پوشیده، پنهان
محروم (ع، اسم مفعول)= بی بهره، ناکام، نامراد
محسوب (ع، اسم مفعول) = شمرده شده، بشمار آورده شده
محصول (ع، اسم مفعول)= دستیافت، فراورده
محقق (ع، اسم فاعل) = پژوهشگر
محکم (ع، صفت) = استوار
محل تولد (ع، اسم مرکب) = زادگاه، زادبود
محله (ع، اسم) = کوی، برزن
محنت (ع، اسم)= آدرنگ، آزار، اندوه
مخالف (ع، اسم فاعل) = ناساز، ناسازگار
مختار (ع، صفت)= آزادکام، گزیننده
مختصر (ع، اسم مفعول)= کوتاه کرده شده، گریزان، جسته و گریخته
مختل (ع، اسم مفعول )= بهم خورده، نابسامان، تباه
مختلط (ع، اسم فاعل) = بهم آمیخته، در هم شده
مختوم (ع، اسم مفعول)= انجام یافته، به پایان رسیده
مخدر (ع، اسم فاعل) = سست کننده
مخزن (ع، اسم) = انبار، گنجینه
مخفی کردن (ع فا، مصدر)= فروپوشاندن، پنهان کردن
مخلوط (ع، اسم مفعول) (ف، اسم)= آمیزه، بهم آمیخته
مد Mode (ف، اسم) = باب روز
مدرسه (ع، اسم)= آموزشگاه
مدرن (ف، صفت) = امروزی، نو
مدرنیزاسیونModernisation (ف، اسم)= نوسازی
مدل Modele (ف، اسم) = نمونه، الگو، سرمشق
مرابحه (ع، (اسم)مصدر) = بهره کاری
مربوط (ع، اسم) = بسته، پیوسته
مرتب (ع، صفت) = بسامان، بچم، باچم، آراسته، در جای خود
مرتجع (ع، صفت) = کهنه پسند، بازگشت کننده
مرحله (ع، اسم)= گامه
مرطوب (ع، صفت)= آبناک، نمناک، نمدار
مرکب (ع، اسم مفعول)= آمیخته، سرشته
مری (ع، اسم) = سرخ نای
مسئله (ع، اسم)= فراپرس، درخواست
مساعده (ع، اسم)= پیش مزد
مساوی(ع، صفت) = همچند، برابر
مستبد (ع، اسم فاعل)= خودکامه، خودسر
مستقر (ع، اسم مفعول)= جایگیر، جای گرفته
مستقیم (ع، صفت)= سرراست
مستکبر (ع، اسم فاعل)= خود بزرگ پندار
مستمری (ع فا، اسم) = جامگی، ماهیانه
مسجد (ع، اسم) = مَزگِت
مسری (ع، اسم فاعل) = واگیر
مسواک (ع، اسم) = دندان شوی
مشاور (ع، اسم فاعل)= رایزن
مشترک المنافع(ع، صفت مرکب)= هم سود
مشتق (ع، اسم مفعول)= فراجسته
مشورت (ع، اسم مصدر)= رایزنی، کنکاش
مشهور (ع، صفت)= نامور، بلند آوازه، بنام، نامی، نامدار، سرشناس
مصادره (ع، (اسم)مصدر)= بازگیری
مصالحه (ع، مصدر )= آشتی کردن، سازش کردن
مصرف (ع، اسم)= جای هزینه
مصنوعی (ع فا، صفت)= ساختگی
مضر (ع، اسم فاعل)= زیانمند، زیان آور
مضمون (ع، اسم مفعول)= درونمایه
مطبوع (ع، اسم مفعول) = دلپسند، گوارا
مطمئن (ع، صفت)= استوان، آسوده خاطر
معادل (ع، صفت)= همچند، همسنگ ، برابر، همتا
معادله (ع، (اسم)مصدر)= همچندی، همسنگی
معاشر (ع، صفت)= آمیزگار، همنشین، همدم
معاشرت (ع، (اسم)مصدر)= آمیزگاری، همنشینی، همدمی
معاصر (ع، صفت)= هم دوره
معتاد (ع، صفت) = آموختار
معترض (ع، اسم فاعل)= واخواه، خرده گیر
معتقد بودن (ع فا، مصدر)= بر آن بودن، باور داشتن
معدل (ع، اسم مفعول) = میانگین، برابر شده
معدود (ع، اسم مفعول)= شمرده شده، اندک، کم
معروف (ع، صفت) = نامور، بلند آوازه، بنام، نامی، سرشناس
معکوس (ع، صفت) = وارونه، بازگونه
معلوم (ع، اسم مفعول)= دانسته، آشکار
معما (ع، اسم و صفت )= چیستا، پوشیده
معنوی (ع، صفت نسبی)= نامادی
معنی (ع، اسم)= چم
معیار (ع، اسم)= سنجه
مغازه Magasin (ف، اسم) = دکان، فروشگاه، انبار
مغرور (ع، صفت) = گرانسر، خود فریفته
مقاله (ع، (اسم)مصدر) = گفتار، سخن
مقایسه (ع، (اسم)مصدر) = سنجش
مقدار (ع، اسم) = اندازه، پاره
مقدمه (ع، اسم) = پیش در آمد
مقرر (ع، اسم) = بر بست، دستور
مقصود (ع، اسم مفعول) = خواسته، آهنگ شده
مقید (ع، اسم مفعول) = پا بست، پا بسته
مکانیزم Mecanisme (ف، اسم)= ساز و کار
ملاط (ع، اسم) = آژند
ملحق شدن ( ع فا، مصدر مرکب) = پیوستن
ملودی Melodie (ف، اسم) = آهنگ، نوای خوش
ملی (ع، صفت )= میهنی
مملکت (ع، اسم) = کشور، قلمرو
ممنوع (ع، اسم مفعول) = بازداشته شده
مناسب (ع، صفت) = درخورد، شایسته، همشکل
منبع (ع، اسم) = بنمایه، سرچشمه
منتظر (ع، اسم فاعل) = چشم براه
منجر (ع، اسم مفعول) = کشیده شده
منجمد (ع، صفت) = بربسته، یخ زده
منحرف (ع، اسم فاعل) = کژ رو
منحل کردن )(ع فا، مصدر) = گشودن، برچیدن
مندرج (ع، صفت) = درآمده درچیزی، نهفته
منزجر (ع، صفت) = رانده شده، ترسانده شده
منشاء (ع، اسم) = خاستگاه، جای پرورش
منشور (ع، اسم) = نوشته ی سرگشاده
منطبق (ع، صفت) = دمساز، برهم نهاده
منظره (ع، اسم) = دورنما، چشم انداز
منظم (ع، صفت)= بسامان، بچم، با چم، آراسته
منظور (ع، اسم مفعول)= خواست
منظوم (ع، اسم مفعول) = وافته
منعکس (ع، اسم فاعل) = برگشته
منفجر (ع، اسم فاعل) = گشوده شده، شکافته، ترکیده
منور (ع، صفت) = پرتو افشان، درخشان
منوط (ع، اسم مفعول)= وابسته
مواخذه (ع، (اسم)مصدر)= بازخواست
موازی (ع، صفت)= هم رو، هم سو
موافق (ع، صفت) = سازگار، همساز، هم اندیشه، همداستان
موتیف Motif (ف، اسم ) = بن مایه، انگیزه
موج (ع، اسم) = خیزاب، آبخیز
مورفولوژیMorphologie (ف، اسم) = ریخت شناسی
موسس (ع، اسم فاعل) = پایه گذار، بنیادگذار
موسسه (ع، اسم مفعول)= بنگاه
مولف (ع، اسم فاعل)= گردآورنده
موضوع (ع، اسم مفعول) = فرنام، نهاده شده
موفق (ع، صفت) = کامروا، کامیاب
موقت (ع، صفت) = گذرا
مونتاژ Montage (ف،( اسم) مصدر) = سوار کردن، جفت و جور کردن
مونس (ع، صفت) = همدم، همنشین
مونوگامیMonogamie (ف، اسم) = تک گانی
مونولوگ Monologue (ف، اسم ) = تک گویی
مهاجرت ( ) = برون کوچی
مهارت (ع، ( اسم) مصدر) = خبرگی، استادی، زبردستی
مهیج (ع، اسم فاعل)= برانگیزنده
میدیومMedium (ا، اسم) = رسانه
میسایلMissile (ا، اسم) = پرانه، موشک
میکربMicrobe (ف، اسم) = زیواچه
میکروسکوپ Microscope (ف، اسم) = ریز بین
میلاد (ع، اسم)= زاد روز
ن
نارسیسیسمNarcissisme (ف، اسم) = خودشیفتگی، خودپرستی
ناسیونالیسمNationalisme (ف، اسم) = ملت باوری، ملت خواهی
ناطق (ع، اسم فاعل) = سخنگو، سخنران، گویا، گوینده
ناقص (ع، صفت) = نارسا، کم
نامحدود (ع فا، صفت) = مرزناپذیر، بی کران
نبات (ع، اسم) = بر رسته، گیاه
نتیجه (ع، اسم) = دستیافت، برآمد، پیامد
نحس (ع، صفت) = وارون، بدشگون، بد اختر
نُرمNorm (ا، اسم) = هنجار
نرمالNormal (ا، اسم) = به هنجار
نسیه (ع، اسم) = پسادست
نظام (ع، ( اسم) مصدر) = رازمان
نظر (ع، ( اسم) مصدر) = بینش ، نگرش، دید
نظریه (ع، اسم) = دید مان
نظم (ع، ( اسم) مصدر) = رایش، سامان، چم
نظیر (ع، صفت) = همدوش، مانند، هم سان
نفوذ (ع، ( اسم) مصدر) = رخنه (کردن)
نقاش (ع، صفت فاعلی) = نگارگر، نگارنده، چهره پرداز
نقش (صورت) (ع، اسم) = نگاره
نقد (ع، ( اسم) مصدر) = سخن سنجی (کردن)
نقص (ع، ( اسم) مصدر) = کمداشت، نارسایی، کاستی، کمی
نقطه گذاری (ع فا، اسم مصدر) = سجاوندی
نقطه نظر (ع، اسم مرکب) = دیدگاه
نمره Numero (ف، اسم) = شماره
نور (ع، اسم) = پرتو، فروغ، روشنی
نورولوژی Neurologie (ف، اسم) = پی شناسی
نیهیلیسمNihilisme (ف، اسم) = هیچ انگاری
و
واجب (ع، صفت) = بایا، بایسته
واسطه (ع، صفت) = میانجی
واضح (ع، صفت) = آشکار، نمایان، روشن
واقعا (ع، قید) = براستی
واقعه (ع، اسم فاعل) = رویداد، پیشامد
واکسن Vaccin (ف، اسم) = مایه
واهی (ع، صفت) = بی بنیان، سست، فرو هشته
وجدان (ع،( اسم) مصدر) = یابش
وجه (ع، اسم) = روی
وخامت (ع،( اسم) مصدر) = ناگواری، گرانباری، سختی
وراج (ع، صفت) = پرسخن، پرگو
وسط (ع، اسم) = میان، میانه
وسواس (ع، اسم) = دودلی، اندیشه ی بد
وسیع (ع، صفت) = گسترده، پهناور، فراخ
وضو (ع،( اسم) مصدر) = آبدست، پادیاب، دست نماز(گرفتن)
وضوح (ع،( اسم) مصدر) = روشنی، روشن شدن
وطن (ع، اسم) = زادبوم، میهن
وظیفه (ع، اسم) = خویشکاری
وفات (ع، اسم) = مرگ
وقت (ع، اسم) = گاه، هنگام
وقفه (ع، اسم) = ایستایی، درنگ
وکیل (ع، اسم) = نماینده، گماشته
ویزاVisa (ا، اسم) = روادید
ویزیت (ف، اسم) = بازدید، دیدار
ه
هارمونیHarmony (ا، اسم) = هم آهنگی، همسازی
هتل Hotel (ف، اسم) = مهمانخانه
هجوم (ع،( اسم) مصدر) = یورش، تاخت
هدایت (ع، مصدر) = راهبری کردن
هدف (ع، اسم) = نشانه، آماجگاه، آماج، بُرجاس
هدیه (ع، اسم) = پیشکش، ارمغان
هذیان (ع،( اسم) مصدر) = پریشان گویی، بیهوده گویی
هضم کردن (ع فا، مصدر) = گواردن
هلیکوپترHelicopter (ا، اسم) = چرخ بال
هم رای (ع فا، صفت) = هم آواز
هم عقیده (ع فا، صفت) = همداستان، هم اندیشه
همه جانبه (ع فا ، صفت مرکب) = همه سویه
هومانیسمHumanisme (ف، اسم) = انسان باوری
هیدروتراپیHydrotherapy (ا، اسم) = آب درمانی
هیدروگرافیHydrography (ا، اسم) = آب نگاری
هیدرومترHydrometer (ا، اسم) = آب سنج
ی
یقین (ع، اسم) = استوارداشت، بی گمانی
یونیزاسیونIonisation (ف، اسم) = یونش
منبع:سایت سارا شعر _ خانه