می دانی ... ؟ ، این بهارها فقط می آیند ... ، آغاز ِ شان امّا با آمدن ِ توست ...

می دانم خیلی غلط می کند ... ،
ولی چه کنم ... ؟!
دل َم تو را می خواهد ...








کوتاه بیا ... ،
سر َم به شانه ات نمی رسد برای ِ گریستن ...




رفتن با چمدان بستن آغاز نمی شود ... ،
با فکر ِ به رفتن آغاز می شود ...



می دانی ... ؟ ،
این بهارها فقط می آیند ... ،
آغاز ِ شان امّا با آمدن ِ توست ...



نرفتن به معنای ِ ماندن نیست ... ،
بعضی ها نرفته اند امّا ...
نمانده اند هم ...