فردا (یکشنبه) هشتادوچهارمین سالروز تولد «میلان کوندرا»، نویسنده‌ معروف چک‌تبار و خالق رمان‌هایی چون «جاودانگی» و «بار هستی» است.



«میلان کوندرا» متولد اول آوریل 1929 است که از سال 1975 در فرانسه زندگی می‌کند و از سال 1981 یک شهروند فرانسوی شده ‌است.

پدر کوندرا نوازنده‌ پیانو و شاگرد «لئوش یاناچک» بود. علاقه‌ی او به موسیقی در بسیاری از آثارش، به ویژه رمان «شوخی» پیداست. وی شاعری را از 14 سالگی آغاز کرد و در 17 سالگی، پس از شکست آلمان، به حزب کمونیست پیوست. وی در سال 1948 وارد دانشکده سینمایی پراگ شد، اما در سال 1950 از حزب اخراج شد.

نخستین مجموعه شعر میلان کوندرا با نام «انسان؛ بوستان پهناور» که خوش‌بینی موجود و ادبیات دولتی را مورد انتقاد قرار می‌داد در 1953 و دومین و آخرین مجموعه شعر او با نام «تک‌گویی» که در آن رفتارهای انسانی بازنمایی می‌شد، در سال 1975 منتشر شدند.

او در سال 1960 گزیده اشعار «گیوم آپولینر» و تحلیلی از آن‌ها را چاپ کرد و در همین سال آموزش ادبیات در دانشکده سینما به عهده‌ی او گذاشته شد. نخستین نمایشنامه‌ی او با نام «مالکان کلیدها» که به دوران ترس و خشونت هنگام استیلای آلمان می‌پرداخت، در سال 1961 به چاپ رسید.

کوندرا در سال‌های 1958 تا 1968، 10 داستان با عنوان «عشق‌های مضحک» نوشت که در آن‌ها به رابطه‌ فرد با اجتماع توجه شده و مضمون بسیاری از رمان‌های آینده‌اش طرح می‌شوند.

نویسنده‌ی «بار هستی» به همراه بسیاری از هنرمندان و نویسندگان چکسلواکی سابق به حمایت از جنبش اصلاح‌طلبانه حزب کمونیست سابق در سال 1968 پرداخت. پس از اشغال این کشور توسط ارتش شوروی در اوت 1968، نامش در لیست سیاه قرار گرفت و انتشار کتاب‌هایش و عرضه آن‌ها در کتابخانه‌ها ممنوع شد.

در این مدت کوندرا خرج خود را با نوشتن طالع‌بینی‌هایی درمی‌آورد که با نام او چاپ نمی‌شدند، اما پس از مدتی بسیار محبوب شدند. خود کوندرا در کتاب «خنده و فراموشی» به سرنوشتی که این چنین دچارش شده بود، اشاره و شرح آن را بیان می‌کند. او در همین دوران رمان «زندگی جای دیگر است» را نیز به زبان فرانسوی می‌نویسد که در سال 1973 در فرانسه چاپ می‌شود.

کوندرا اولین رمان‌اش به نام «شوخی» را در سال 1967 نوشت. «شوخی» از زبان چندین داستان‌گو روایت می‌شود و تنها کتاب کوندرا است که در آن خود نویسنده راوی داستان نیست. با اقتباس از رمان «شوخی» فیلمی در چک ساخته شده است.

در سال 1975، کوندرا به همراه همسرش «ورا» به دعوت دانشگاه رن به فرانسه رفت و در آنجا کتاب «خنده و فراموشی» را نوشت. در این کتاب او از اعتراضات متعددی که مردم چکسلواکی به اتحاد شوروی داشتند گفته است. کتاب «خنده و فراموشی» ترکیب عجیبی از یک رمان، مجموعه‌ای داستان کوتاه و تفکرات نویسنده‌ است.

در سال 1984 کتاب «سبکی تحمل ناپذیر هستی» - که به زبان فارسی «بار هستی» ترجمه شده است را نوشت. این رمان محبوب‌ترین کتاب کوندرا به حساب می‌آید که به مشکلات یک زوج چک با یکدیگر و دشواری سازگاری با زندگی در چکسلواکی می‌پردازد. در سال 1988، کارگردان آمریکایی «فیلیپ کوفمن» فیلمی از روی این کتاب به همین نام ساخت. با وجود این‌که کوندرا معتقد است که رمان‌هایش برای ساخت فیلم مناسب نیستند، اما در ساخت این فیلم به عنوان مشاور همکاری داشت.

در سال 1990 کوندرا کتاب «جاودانگی» را به بازار داد. در مقایسه با سایر آثار وی - که بیش‌تر تفکرات سیاسی را مطرح می‌کنند - این کتاب از درون‌مایه‌ی فلسفی بیشتر و عمیق‌تری برخوردار است و مفاهیم جهانی‌تری را در خود می‌گنجاند. کوندرا همیشه اصرار داشته است که او یک رمان‌نویس است، نه یک نویسنده‌ی سیاسی یا مخالف.

وی در سال 1987 جایزه‌ی ملی اتریش برای ادبیات اروپا را دریافت کرد. همچنین در سال 2000 برنده‌ی جایزه‌ی بین‌المللی «هاردر» شد. در سال 2007 هم جایزه‌ی ملی ادبیات جمهوری چک به این نویسنده تعلق گرفت.

از آثار معروف او که در ژانرهای ادبی رمان، ‌داستان کوتاه، شعر، مقاله و نمایشنامه نوشته شده‌اند می‌توان به «شوخی»، «عشق‌های خنده‌دار»، «دون ژوان»، «زندگی جای دیگریست»، «میهمانی خداحافظی»، «والس خداحافظی»، «صاحب کلیدها»، «ژاک و اربابش»، «هیچ‌کس نمی‌خندد»، «آخرین می»، «کلاه کلمنتیس»، «خنده و فراموشی»، «بار هستی»، «هنر رمان»، «جاودانگی»، «آهستگی»، «وصایای تحریف‌شده»، «هویت» و «جهالت» اشاره کرد.