ادواردا اوبارا نوجوان دبیرستانی سرزنده‌ای بود که در سال 1970 یک دفعه بیمار شده و در نتیجه دیابت به کما رفت...

ادواردا اوبارا نوجوان دبیرستانی سرزنده‌ای بود که در سال 1970 یک دفعه بیمار شده و در نتیجه دیابت به کما رفت. زنی اهل میامی که عنوان «بیماری با طولانی‌ترین دوره کما» را دارد و او را سفید برفی خفته می‌نامیدند، اکنون پس از 42 سال کما سرانجام در سن 59 سالگی فوت کرد.
ادواردا اوبارا نوجوان دبیرستانی سرزنده‌ای بود که در سال 1970 یک دفعه بیمار شده و در نتیجه دیابت به کما رفت؛ ولی قبل از اینکه به کما برود رو به مادرش کرده و گفت: قول بده، من را ترک نکنی.
مادرش نیز سر قولش باقی ماند و مراقبت طاقت فرسای شبانه روزی دخترش را تاب آورد تا اینکه 5 سال پیش فوت کرده و خواهرش پرستاری وی را برعهده گرفت.
ادواردا که پیش از کما 16 ساله بود و آینده درخشانی را برای وی پیش‌بینی می‌کردند ناگهان دچار سینه پهلو شدیدی شد؛ در اولین ساعات سوم ژانویه 1970 ناگهان لرزان بیدار شد و درد شدیدی داشت؛ چراکه به گفته خانواده‌اش انسولین خوراکی به جریان خونش نرسیده بود؛ او را فوراً به بیمارستان رساندند و در همان هنگام که وی را روی تخت خوابانیدن او رو به مادرش کرد و از وی خواست کنار وی بماند.
بیش از 35 سال مادرش "کای اوبارا " به طور مداوم از دخترش مراقبت کرد، او تنها 90 دقیقه می‌خوابید تا به طور مرتب مراقب وضعیت دخترش باشد و با وجود اینکه نگهداری از او، فشار مالی سنگینی را به آنها وارد کرده بود ولی آنها وی را به مؤسسات نگهداری نسپارند.



"کای " در سال 2008 در سن 80 سالگی فوت کرد و همیشه امیدوار بود که روزی دخترش از کما بیرون بیاید؛ پدر ادواردا به نام جوی نیز در سال 1977 در اثر سکته قلبی فوت کرد که گفته می‌شود در اثر فشار نگهداری از دختر بیمارش به این عارضه دچار شده بود.
بعد از فوت پدر و مادر، خواهرش کالین جای آنها را گرفت و در خانه‌اش در میامی نگهداری وی را برعهده گرفت، او حتی از شغل قبلی خود که مربیگری اسب بود دست کشید تا به طور تمام وقت مراقب خواهرش باشد.
در طول مراقبت باید بدنش را هر 2 ساعت یک بار بر می‌گرداندند تا از زخم بستر جلوگیری شود و باید به او انسولین تزریق شده و از راه لوله به وی غذا می‌دادند؛ کالین هر روز دوستانه موهای خواهرش را می‌بافت و به طور مرتب با او حرف می‌زد؛ خانواده و دوستان نیز مرتب به او سر می‌زدند و برایش موسیقی می‌نواختند یا برای وی کتاب می‌خواندند.
این مراقبت طاقت فرسا و از خود گذشتگی این خانواده باعث شد تا فردی به نام دکتر واین دایر کتابی را تحت عنوان قول قوله (داستان باورنکردنی عشق بی‌قید و شرط مادر و چیزی که باید از آن یاد بگیریم) را در مورد این خانواده بنویسد.
این کتاب توجه عموم را بسیار به خود جلب کرد و باعث شده ملاقات کننده‌های بسیاری از نقاط مختلف دنیا به دیدن زن بیمار بروند و به خانواده‌اش روحیه بدهند.
ا وجود اینکه کالین نسبت به بهتر شدن خواهرش خوش‌بین بود ولی احساس کرد که به سختی غذا را می‌بلعد ، در روز بعد احساس کرد آنچنان بهتر شده است که می تواند یک فنجان قهوه بخورد؛ در همان وقت به او توجه کرد که مستقیم به سوی او نگاه می‌کند و بهترین لبخندی که تاکنون دیده بود را تقدیم وی کرد.
وقتی کالین با یک فنجان قهوه بازگشت، ادواردا دیگر فوت کرده بود؛ علاوه بر خواهر ادواردا، دو خواهر زاده‌اش نیز به نام ریچارد و جوزف مایکل نیز سهم زیادی را در نگهداری از وی برعهده داشتند.


منبع: shafaf.ir