بهره وری حاصل کسری است که از تقسیم مقدار یا ارزش محصول بر مقدار یا ارزش یکی از عوامل تولید بدست می آید. بدین لحاظ می توان از بهره وری سرمایه، مواد اولیه و نیروی کار صحبت کرد.
سازمان بین المللی کار بهره وری را چنین تعریف کرد است :
(بهره وری عبارتست از نسبت ساده به یکی از عوامل تولید از مین ، سرمایه، نیروی کار و مدیریت.)

در اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ مرکز بهره وری امریکا تعریف زیر را ارائه داد:
● قیمیت تعدیل شده سود = بهره وری
تعریف دیگری از بهره وری به شرح زیر شده است :
▪ استنیر : معیار عملکرد و یا قدرت و توان هر سازمان در تولید کالا و خدمات.
▪ استیگل : نسبت میان بازده به هزینه عملیات تولیدی .
▪ ماندل : بهره وری به مفهوم نسبت بین بازده تولید به واحد منبع مصرف شده است که با سال پایه مقایسه می شود.
▪ دیویس : تغییر بدست آمده در مقدار محصول در ازاء منابع مصرف شده .
▪ فابر یکانت : یک نسبت همیشگی بین خروجی به ورودی.
در سالهای ۱۹۷۴ و اواخر ۱۹۸۴ «سومانث» سه تعریف اساسی (و سپس چهارمی در سال ۱۹۸۷) را درباره بهره وری در ارتباط با سازمانها یا شرکتها به شرح زیر ارائه داد :
● بهره وری جزئی :
نسبت ارزش و مقدار محصول به یک طبقه از نهاده را گویند. مثلاً محصول به ازاء هر نفر ساعت (معیار بهره وری نیروی کار) یا ارزش و مقدار محصول تولید شده به ازاء هر تن مواد اولیه مصرفی (بهره وری مواد) یا بهره درآمد تولید شده به ازاء هر ریال سرمایه (بهره وری سرمایه) و نظایر آن .
● بهره وری کلی عوامل تولید :
عبارتست از : نسبت خالص محصول بر مجموع نهاد های نیروی کار و سرمایه. معمولاً به جای خالص محصول ، ارزش افزوده و در مخرج کسر مجموع ارزشهای نیروی کار و سرمایه را قرار می دهند. این معیار برای برخی از کالاهای مصرفی نظیر تلوزیون ، ویدئو و کامپیوتر که ۶۵% هزینه تولید آنها مواد مصرفی تشکیل می دهد معیار مناسبی نمی باشد.
● بهره وری کلی :
نسبت کل ارزش محصول تولید شده به مجموع ارزش کلیه نهاده های مصرفی است . این شاخص تأثیر مشترک و همزمان همه نهاده ها و منابع (از قبیل نیروی انسانی، مواد و قطعات ، ماشین آلات، سرمایه و نظایر آن) در ارتباط با ارزش محصول بدست آمده را اندازه گیری می کند.

بهره وری نه مجموعه ای از شاخص ها و نه ترکیبی از تکنیک ها و ابزار هاست ؛ بلکه بهره وری یک رویکرد است . رویکردی متفاوت به زندگی و همه شئونات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی. هسته اصلی بهره وری را توانایی در تولید ارزش دانسته اند و بایستی به این تعریف این حقیقت مهم را افزود که توانایی تولید ارزش با اتکا به توانمندی های ملی. ارزشی که از منابع استخراجی تولید می شود در پرتو نوسان قیمت های این منابع به چالش کشیده می شود و پایداری و استمرار و تکرار پذیری تولید ارزش را در معرض مخاطره قرار می دهد. تولید ارزشی قابل اتکاست که بر پایه افزایش قابلیتها و ظرفیتهای نیروی انسانی جامعه شکل بگیرد و چنین ارزشی فزاینده ، مستمر و پایدار است.