پس از انقلاب صنعتي و تغيير شكل وضعيت موجود زندگي بشر بدون اغراق ميتوان گفت كه ضرورتها و عينيتهاي بسياري كاسته يا افزوده شد كه سفر نيز از اين قاعده مستثني نبود.
مسافرت از قرون هيجدهم ميلادي به بعد هر روز بر ضرورت و موجوديتش افزوده شد تا آنجا كه تبديل به صنعت گرديد. اقتصاددانان در تعريفي اعم معتقدند هر پديدهاي كه منجر به افزايش درآمد ملي شود ميتواند نام صنعت بر خود داشته باشد و گردشگري را در زمره صنايع خدماتي طبقهبندي مينمايند.
با گذشت زمان صنعت توريسم آنچنان درخشيد و توجيه اقتصادي پيدا كرد كه پس از صنايع نفت و حمل و نقل رتبه پرسودترين صنايع را به خود اختصاص داد.
رونق صنعت توريسم بالهاي وابسته آن را گشود و صنعت هتلداري را نيز برجسته ساخت اين صنعت ديرپا كه دوشادوش صنعت توريسم رشد كرد خيلي زود توانست جايگاه اقتصادي معتبري را براي خود جستجو نمايد آنچنانكه بازار اشتغال مناسبي را فراهم ساخت با توسعه توقعات روزافزون گردشگران خود را سيستماتيك و با برنامهريزي و علم جديد تجهيز نمود.
بدين سبب ضرورت يافت بر طبق آماري كه سازمان جهاني جهانگردي (W.T.O) از آمار مسافرين پيشبيني شده به سال 2010 ميلادي كه تعداد آنها حدود 000/000/018/1 نفر ذكر شده خود را آماده پذيرايي گرداند.
اين پذيرايي گسترده با برنامهريزي، مديريت، پژوهش و آموزش امكانپذير مينمايد و ضرورت آموزش پرسنل صنعت گردشگري و هتلداري را تأكيد ميبخشد.
در اين ميان با اينكه ميهماننوازي سنت ديرينه ما ايرانيان است اما در آموزش آكادميك هنر ميهماننوازي اين اروپاييان بودند كه اين هنر را به علم درآميختند.
صنعت گردشگري و هتلداري از آنجا كه جز ارائه خدمت به مسافران و ميهمانان رسالتي ديگر ندارد و هتل (بعنوان خانه دوم) در هنگامه سفر محسوب ميشود، نميبايست اين مكان را تنها بعنوان كاركرد اقتصادي در نظر داشت بلكه هتل جايگاه فرهنگي و آشنايي با سنتها، موقعيتها و آداب ملتها نيز قابل تأمل است هم چنين ميبايست بدان رنگ و بوي عاطفي نيز پاشيد.
لذا اين مهم امكان پذير نيست مگر آنكه كادري در اين مجموعه مشغول به خدمت شوند كه ضرورتاً آموزشهاي لازم را كسب نموده باشند و البته هنگامي آموزش موفق و تاثيرگذار خواهد بود كه پيش از آن پژوهش نيز صورت گرفته باشد.