بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 11

موضوع: اطلس بدن انسان

  1. #1
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    Pdf اطلس بدن انسان

    اسکلت
    اسكلت به بدن شكل مي دهد، به عنوان تكيه گاهي براي آن عمل مي كند و از آن حفاظت مي كند. اين اسكلت از ۲۰۶ استخوان تشكيل مي شود كه خود تحت حمايت غضروف (يك ماده سفت و ليفي) قرار دارند. اسكلت محوري (جمجمه، ستون فقرات، قفسه سينه) از ۸۰ استخوان تشكيل مي شود و از مغز، طناب نخاعي، قلب و ريه ها حفاظت مي كند. اسكلت جانبي ۱۲۶ استخوان دارد و شامل استخوان هاي اندام ها، ترقوه استخوان كتف و استخوان هاي لگن است. تمام استخوان ها، بافت هاي زنده هستند و سلول هايي دارند كه مرتباً‌ با مواد جديد جايگزين استخوان قديمي مي شوند. استخوان ها، حاوي يك ماده نرم و چربي دار هستند كه مغز استخوان نام دارد؛ اطراف آن استخوان اسفنجي قرار مي گيرد كه خود با استخوان متراكم كه چگالي بيشتري دارد، محصور مي شود. مغز استخوان در ستون فقرات، جمجمه، دنده ها و گردن، سلول هاي خوني را مي سازد.
    انواع مفصل مفاصل در محل اتصال هر يا چند استخوان تشكيل مي شوند. انواع مختلف مفاصل، درجات مختلفي از حركت را تأمين مي كنند. تعدادكمي از مفاصل، از جمله مفاصل جمجمه، ثابت هستند. مفاصل نيمه متحرك مثل مفاصل ستون فقرات، پايداري و تا حدي انعطاف پذيري راتأمين مي كنند. بيشتر مفاصل كه مفاصل سينوويال نام دارند، آزادانه حركت مي كنند. انواع اصلي مفصل سينوويال و صفحات حركتي آنها در زير به تصوير كشيده شده است.
    ستون فقرات ستون فقرات كه ستون مهره ها نيز خوانده مي شود، بدن را در وضعيت قائم نگه مي دارد؛ تكيه گاه سر است و طناب نخاعي را دربر گرفته، از آن محافظت مي كند. ستون فقرات از ۳۳ استخوان به نام مهره تشكيل شده است. مفاصل و ديسك هاي حاوي بافت ليفي در بين مهره ها، ستون فقرات را انعطاف پذير مي كنند و باعث پايداري رباط ها و عضلات و كنترل حركات آن مي شوند.





    من همچنان بی امضاء









  2. #2
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    New6 حواس



    حواس ما، ما را از تمام جنبه هاي محيط خود آگاه مي سازند. چشم ها اطلاعات بينايي را فراهم مي كنند؛ گوش ها صوت راتشخيص مي دهند و در تعادل نيز نقش دارند؛ بيني و زبان به ترتيب به بوها و مزه هاي مختلف پاسخ مي دهند و اعصاب حسي پوست، ما را قادر به احساس تماس فيزيكي (لمس)، تغييرات دما و درد مي كنند. در هر مورد اطلاعات محيطي كه به وسيله اعضاي حسي تشخيص داده مي شود، به وسيله اعصاب به مغز منتقل مي شوند و در آنجا مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرند.
    بينايي اعضاي بينايي، چشم ها هستند. شعاع هاي نوري كه به هر چشم وارد مي شود، به وسيـله قرنيـه و عدسي متمركز شده، روي شبكيه مي افتند و يك تصوير وارونه بر روي آن تشكيـل مي دهنـد. سلـول هاي شبكيه اين تصوير را به تكان هـاي الكتريكي تبديـل مـي كنند كه از طريق عصب بينايي به مغز مي روند و در آنجا رمز گشايي شده، باعث بينايي مي شوند. عنبيه، اندازه مردمك را تغيير داده، مقدار نوري را كه به شبكيه مي رسد، كنترل مي كند. رگ هاي خوني شبكيه و لايه اي به نام مشيميه، مواد غذايي را به چشم مي رسانند.
    نماي شبكيه سلول هاي شبكيه، رنگ و شدت نور را ثبت مي كنند. در پشت شبكيه، ديسك بينايي قرار دارد كه در آنجا رشته هاي عصبي به هم نزديك شده، عصب بينايي را تشكيل مي دهند و رگ هاي خوني وارد چشم مي شوند. ديسك، هيچ گونه سلول حساس به نور ندارد و«نقطه كور» خوانده مي شود. اين عكس با يك افتالموسكوپ گرفته شده است كه داخل چشم را بزرگ و روشن مي كند.
    شنوايي و تعادل گوش نه تنها وظيفه شنيدن بلكه برقراري تعادل را نيز به عهده دارد. گوش شامل قسمت هاي خارجي، مياني و داخلي است. گوش خارجي، امواج صوتي را به پرده صماخ مي رساند، باعث لرزش آن مي شود. استخوان هاي گوش مياني، اين لرزش ها را به گوش داخلي منتقل مي كنند. اين پيام ها در آنجا به پيام هاي الكتريكي تبديل مي شوند. اين پيام ها از طريق سلول هاي عصبي به مغز رفته، مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرند. گوش داخلي همچنين ساختارهايي دارد كه با تشخيص وضعيت و حركت سر به تعادل كمك كرده، به ما اجازه مي دهند بدون يان كه بيافتيم، قائم بايستيم و حركت كنيم.
    ساختار گوش گوش خارجي شامل لاله (قسمت قابل مشاهده) و مجراي گوش است كه به پرده صماخ ختم مي شود. گوش مياني حاوي ۱۳ ‌استخوان ظريف است كه پرده صماخ را به غشاي جدا كننده گوش مياني و داخلي، مرتبط مي كنند. حلزون كه حاوي گيرنده هاي حسي شنوايي است و نيز ساختارهاي تنظيم كننده تعادل در گوش داخلي قرار دارند.
    بويايي بوها به وسيله سلول هاي گيرنده تخصيص يافته در سقف حفره بيني تشخيص داده مي شوند. اين سلول هاي گيرنده مولكول هاي بودار موجود در هوا را تشخيص مي دهند و اين اطلاعات را به تكان هاي الكتريكي ظريفي تبديل مي كنند. اين تكانه ها از طريق عصب بويايي به پياز بويايي (انتهاي عصب بويايي) و سپس مغز منتقل مي شوند و در مغز مورد تحليل قرار مي گيرند. حس بويايي انسان بسيارحساس بوده، ما را قادر به تشخيص بيش از ۱۰۰۰۰ بوي مختلف مي كند.
    گيرنده هاي بويايي مولكول‌هاي بودار با ورود به بيني،‌ مژه هاي (موهاي ظريف)متصل به سلول هاي گيرنده سقف حفره بيني را تحريك مي كنند. اين گيرنده ها پيام ها را از طريق عصب بويايي به پياز بويايي متصل مي كند كه پيام ها را به مغز مي برد.
    چشايي مزه ها به وسيله جوانه هاي چشايي تشخيص داده مي شوند اين ساختارها در دهان و گلو قرار دارند و اكثر آنها (حدود ۱۰۰۰۰ عدد) در سطح فوقاني زبان واقع شده اند. آنها تنها مي توانند۴ ‌مزه اصلي را تشخيص دهند. شيريني، ترشي، شوري و تلخي. هر مزه به وسيله جوانه هاي چشايي واقع در يك ناحيه خاص از زبان تشخيص داده مي شود: تلخي در پشت، ترشي در كناره ها، شوري در جلو و شيريني در نوك. حس بويايي ما به همراه اين4 ‌مزه اصلي، ما را قادر به افتراق طيف وسيعي از مزه هاي جزئي تر مي كند.
    ساختار جوانه چشايي مواد داخل دهان در تماس با موهاي ظريفي قرارمي گيرند كه روي جوانه هاي چشايي زبان واقع هستند. اين موها، تكانه هايي عصبي توليد مي كنند كه از طريق رشته هاي عصبي به يك ناحيه تخصص يافته در مغز مي روند.
    لامسه حس لامسه شامل حواسي چون درد، فشار، ارتعاش و دماست. اين حواس به وسيله دو نوع گيرنده واقع در زير سطح پوست، تشخيص داده مي شوند: انتهاهاي عصبي آزاد (بدون پوشش) و انتهاهاي عصبي پوشيده به صورت اجسام حسي، انواع مختلف انتهاهاي عصبي يا اجسام حسي، حواس ويژه را مي گيرند. تعداد گيرنده ها در بدن فرق مي كند: براي مثال، نوك انگشتان دست به شدت حساس هستند و گيرنده هاي زيادي دارند در حالي كه ناحيه مياني پشت گيرنده هاي كمتري دارد.
    گيرنده هاي لامسه لمس به وسيله گيرنده هاي مختلفي در سطوح مختلف پوست انجـام مـي شـود. گيرنده هاي عصبي آزاد در نزديك سطح پوست، به لمس، درد، فشــار و دمــا پـاسـخ مــي دهند. كه اجسام مركل و مايسنر، لمس ظريف و اجسام پاچيني، فشار عمقي و ارتعاش را تشخيص مي دهند.





    من همچنان بی امضاء









  3. #3
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    New6 دستگاه ادراري



    دستگاه ادراري، مواد دفعي را از خون پاك كرده، آنها را به همراه آب اضافي با ادرار دفع مي كند. همچنين غلظت مايعات بدن را تنظيم و تعادل اسيد ـ باز بدن را برقرار مي كند. اين دستگاه از يك جفت كليه، مثانه، حالب كه كليه را به مثانه وصل مي كند( و پيشابراه )لوله اي كه از طريق آن ادرار بدن خارج مي شود تشكيل مي شود. كليه ها اعضايي لوبيايي شكل و به رنگ قرمز مايل به قهوه اي هستند كه در پشت شكم و در دو طرف ستون فقرات قرار دارند. آنها حاوي واحدهايي به نام نفرون هستند كه خوني را كه از كليه ها مي گذرد، تصفيه و ادرار توليد مي كنند. سپس ادرار از حالب ها به سمت مثانه پايين مي رود. مثانه به وسيله يك حلقه عضلاني (اسفنكتر) كه دور خروجي پاييني آن قرار دارد، بسته مي ماند. اين عضله مي تواند به طور ارادي شل شود و اجازه خروج ادرار از پيشابراه را بدهد. پيشابراه مرد، بزرگتر از پيشابراه زن بوده، به عنوان محل خروج مايع مني(مايعي كه حاوي اسپرم است و در حين فعالت جنسي خارج مي شود) عمل مي كند. از آنجا كه پيشابراه زن كوتاهتر است و نزديك به مهبل و مقعد باز مي شود، زنان بيش از مردان، مستعد عفونت هاي ادراري هستند.
    ساختار كليه كليه شامل۳ ‌ناحيه است: قشر (لايه خارجي)، مدولا(لايه مياني) و لگنچه كليوي (ناحيه داخلي). قشر حاوي واحدهاي كاركردي به نام نفرون است. هر نفرون شامل يك گلومرول (مجموعه اي از مويرگ هاي تخصص يافته كه خون در آنها تصفيه مي شود و يك لوله كليوي كه از آن مايعات دفعي حاصله عبور كرده، به ادرار تبديل مي شوند) است. مدولا شامل گروهي از مجاري جمع كننده ادرار اسـت. ادرار از اين مجـاري وارد كاليس هاي كوچك و سپس كاليس هاي بـزرگ مـي شود كه به لگنچه كليوي باز مي شوند. از اينجا ادرار وارد حالب مي شود.
    ادرار چگونه ساخته مي شود؟ ادرار از موادي تشكيل مي شود كه در نفرون ها بر اثر تصفيه خون ايجاد شده اند. هر كليه حدود يك ميليون نفرون دارد. هر نفرون از مجموعه اي از مويرگ هاي باريك به نام گلومرول و لوله اي به نام لوله كليوي تشكيل مي شود. اين لوله ۳ قسمت دارد: لوله پيچيده نزديك، قوس هنله و لوله پيچيده دور. خون ابتدا از گلومرول عبور مي كند. ديواره هاي مويرگ ها، منافذي دارند كه اجازه عبور آب و ذرات كوچك (مثل نمك ها ) را مي دهند، ولي ذرات بزرگتر مثل پروتئين ها و گلبول هاي قرمز از آنها عبور نمي كنند. مايعي كه از خون گرفته شده است و ماده تصفيه شده نام دارد، وارد لوله كليوي مي شود و در آنجا آب و ساير مواد مفيد آن مثل گوكز و نمك ها در صورت لوزم به داخل جريان خون بر مي گرداند.





    من همچنان بی امضاء









  4. #4
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض دستگاه تنفسي



    تنفس فرايندي است كه از طريق آن،‌ بدن اكسيژن كسب مي كند (براي توليد انرژي) و دي اكسيد كربن (محصول دفعي اصلي) را دفع مي كند. هوا از طريق بيني يا دهان وارد شده، از طريق ناي (لوله هوا) به طرف برونش ها (راه هاي هوايي تحتاني) و برونشيول ها (راه هاي هوايي كوچكتر) در ريه ها مي رود. برونشيول ها به كيسه هايي به نام آلوئول ختم مي شوند كه در اطراف آنها رگ هاي خوني قرار دارد. اينجا اكسيژن وارد خون و دي اكسيد كربن وارد ريه ها مي شود تا به خارج دميده شود. تنفس توسط ديافراگم (يك عضله) و عضلات بين دنده اي انجام مي شود. دستگاه تنفسي شامل حلق (گلو)، حنجره و اپي گلوت نيز هست. لوزه ها و آدنوئيدهـاي واقع در حـلق به مبارزه با عفونت ها كمـك مي كنند. حنجره، حاوي طناب هاي صوتي است كه براي توليد صدا به لرزش در مي آيند. اپي گلوت در طول بلع، ناي را مي بندد تا غذا وارد ريه ها نشود
    تنفس چگونه انجام مي شود؟ تنفس عملي است كه به وسيله آن بدن هوا را وارد و خارج مي كند. جريان هوا به درون و بيرون از بدن، به خاطر حركت هوا از نواحي پرفشار به كم فشار صورت مي گيرد. براي تنفس به درون (دم)، ديافراگم و عضلات بين دنده ها منقبض شده، قفسه سينه را بزرگ مي كنند. در نتيجه، فشار هوا در ريه ها كاهش پيدا مي كند، به طوري كه كمتر از فشار هواي اطراف مي شود و هوا وارد ريه ها مي گردد. براي تنفس به بيرون (بازدم)، عضلات شل شده، حجم ريه را كاهش مي دهند. فشار هوا در ريه ها بيش از هواي اطراف مي شود و باعث خروج هوا از بدن مي شود.
    تبادل گاز در بدن بافت هاي بدن، دايماً اكسيژن رااز خون مـي گيرند و دي اكسيد كربن را در خون آزاد مي كنند. اكسيژن محيط وارد ريه ها مي شود و از آلوئول ها (كيسه هاي نازك) وارد رگ هاي خوني به نام مويرگ مي گردد كه در آنجا به ماده اي به نام هموگلوبين كه درگلبول هاي قرمز وجود دارد، متصل مي شود. در همين زمان، دي اكسيد كربن از پلاسما (قسمت مايع خون) وارد آلوئول ها مي شود تا با بازدم خارج گردد. درمويرگ هاي بافت ها، گلبول قرمز اكسيژن را آزاد مي كند در حالي كه دي اكسيد كربن وارد پلاسما مي شود.





    من همچنان بی امضاء









  5. #5
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض دستگاه عصبي



    دستگاه عصبي، اطلاعات را جمع آوري، تحليل، ذخيره و منتقل مي كند. اين دستگاه كاركردهاي حياتي بدن را كنترل مي كند و با جهان خارج تعامل دارد. دستگاه هاي عصبي دو قسمت دارد: دستگاه عصبي مركزي كه مغز و طناب نخاعي را تشكيل مي دهد و دستگاه عصبي محيطي كه از اعضايي تشكيل مي شود كه از مغز و طناب نخاعي منشأ گرفته، به تمام نواحي بدن مي روند. پيام ها به صورت تكانه تهاي الكتريكي ظريف، از طريق دستگاه عصبي، از مغز به بقيه بدن و برعكس منتقل مي شوند. مغز تقريباً‌ تمامي فعاليت ها را كنترل مي كند: هم فعاليت هاي آگاهانه مثل حركت هم فعاليت هاي غير آگاهانه مثل حفظ دماي بدن. همچنين در مورد محيط و وضعيت ساير قسمت هاي غير آگاهانه مثل حفظ دماي بدن. همچنين در مورد محيط و وضعيت ساير قسمت هاي بدن اطلاعاتي را دريافت مي كند. براي مثال، اعصابي كه به چشم ها ختم مي شوند، اطلاعات تصويري را ثبت مي كنند و اعصاب زير سطح پوست، حواسي چون درد را منتقل مي كنند. به علاوه مغز قادر به انجام فرايندهاي پيچيده اي چون يادگيري، حافظه، تفكر و هيجان است و مي تواند بدن را وادار كند كه بر اساس فرايندها عمل كند.
    ساختار و كاركرد مغز مغز، پيچيده ترين عضو بدن است. بيش از ۱۰۰ ميليارد سلول عصبي و ميلياردها راه عصبي را درخود جاي داده است. بزرگترين قمست مغز، مخ است. مخ به دو نيمه (نيمكره) تقسيم مي شود كه به وسيله طنابي از رشته هاي عصبي به نام جسم پينه اي به هم متصل هستند لايه خارجي (قشر مغز) از بافتي به نام ماده خاكستري تشكيل شده است كه پيام هاي عصبي را توليد و تنظيم مي كند. لايه دروني از ماده سفيد تشكيل شده است كه پيام ها را انتقال مي دهد. مخ، تفكر آ‎گاهانه و حركت را كنترل و اطلاعات حسي را تفسير مي كند؛ قسمت هاي مختلف آن، فعاليت هاي ويژه اي چون تكلم و بينايي را اداره مي كنند. ساختاري در قاعده مغز به نام مخچه، وظيفه تعادل، هماهنگي و شكل دادن به وضعيت بدن را بر عهده دارد. ارتباط مغز با طناب نخاعي از طريق سابقه مغز است كه كاركردهاي حياتي از جمله تنفس را كنترل مي كند. درست بالاي ساقه مغز، هيپوتالاموس قرار دارد كه ارتباط بين دستگاه عصبي و غدد درون ريز را برقرار مي كند و به تنظيم دماي بدن، خواب و رفتارهاي جنسي كمك مي كند. مغز به وسيله جمجمه و پرده هايي به نام مننژ محافظت مي شود. مايع شفاف مغزي ـ نخاعي مثل يك ضربه گير، مغز و طناب نخاعي را در برابر آسيب محافظت مي كند.
    سازماندهي دستگاه عصبي دستگاه عصبي مركزي، متشكل از مغز نخاع، پيام هاي عصبي را تجزيه تحليل و هماهنگ مي كند نخاع، ارتباط بين مغز و بقيه بدن را برقرار مي سازد. راه هاي حركتي كه پيام ها را از مغز مي آورند، در طناب نخاعي نزول مي كنند. در حالي كه راه هاي حسي از پوست و ساير اعضاي حسي، از طناب نخاعي بالا رفته، پيام ها را به مغز مي برند. شبكه اي از اعصاب محيطي به كليه قسمت هاي بدن مي رسد. هر عصب از صد رشته عصبي تشكيل مي شود كه شامل سلول هاي عصبي هستند و در دستجاتي قرار گرفته اند. از طناب نخاعي، ۳۱ جفت عصب، منشأ مي گيرند. اين اعصاب در تنه و اندام ها به اعصاب كوچكتر و كوچكتري تقسيم مي شوند.
    ساختار نخاع نخاع از ماده خاكستري كه حاوي سلول هاي عصبي و حمايت كننده است و ماده سفيد كه حاوي رشته هاي عصبي است، تشكيل مي شود. نخاع به وسيله پرده هاي محافظي به نام مننژ پوشيده مي شود.





    من همچنان بی امضاء









  6. #6
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض دستگاه قلبي - عروقي



    دستگاه قلبي ـ عروقي وظيفه انتقال خون را به سراسر بدن بر عهده دارد و اكسيژن و مواد غذايي را به بافت هاي بدن حمل مي كند و مواد زايد را از آنها مي گيرد. قلب يك عضو توخالي و عضلاني است كه تقريباً در هر دقيقه يك بار و در مواقع ورزش با سرعت بيشتر، همه خون بدن تقريبا (۵ ‌ليتر )را به سراسر بدن پمپ مـي كند. خون در داخل شبكه اي از رگ ها كه به تـمام قسمت هاي بدن مي رسد جريان
    سرخرگ ها و سياهرگ ها سرخرگ ها، ديواره اي ضخيم، عضلاني و كشسان دارند تا بتوانند در برابر فشار بالاي خوني كــه از قلب به بيرون پمپ مي شود، مقـاومت كنند. سياهرگ ها، خون را بـه قلب باز مي گردانند. آنهـا ديواره اي نازك تر دارند كه به راحتي كشيده مي شود و به آنها اجازه مي دهد كه گشاد شود و در زمان استراحت بدن، مقدار زيادي خون را در خود نگه دارند. سطح داخلي بسياري از سياهرگ ها، چين هايي دارد كه به عنوان دريچه هاي يك طرف عمل مي كنند و مانع از عبور خون در مسير نادرست مي شوند.
    ساختار قلب قلب، يك پمپ دوگانه است كه عمدتاً از عضلاتي به نام ميوكارد تشكيل شده است. در هر طرف، خون از طريق سياهرگ ها وارد يك حفره بالايي (دهليز) و سپس وارد يك حفره پاييني (بطن) مي شود كه خون را به درون سرخرگ ها پمپ مي كند. جريان خون در اين حفره ها به وسيله دريچه هايي يك طرفه هدايت مي شود. سمت راست قلب خون را به درون سرخرگ هاي ريوي و در نتيجه ريه ها و سمت چپ قلب خون را به آئورت و سراسر بدن پمپ مي كند.
    گردش خون قلب، خون را به داخل ۲ ‌مدار متصل پمپ مي كند: گردش خون ريوي و گردش خون عمومي. مدار ريوي، خون بدون اكسيژن را به ريه مي برد كه در آنجا از طريق يك شبكه مويرگي، اكسيژن جذب و دي اكسيد كربن (يك گاز دفعي) آزاد مي شود؛ سپس خون اكسيژن دار شده به قلب برمي گردد. جريان عمومي، خون اكسيژن دار را به بافت هاي بدن مي برد كه در آنجا از طريق جدار مويرگ ها، اكسيژن و موادغذايي آزاد مي شود، دي اكسيد كربن و ساير محصولات دفعي از بافت وارد خون مي شوند و خون بدون اكسيژن به قلب باز مي گردد.





    من همچنان بی امضاء









  7. #7
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض دستگاه گوارشي



    دستگاه گوارش از لوله گوارش و اعضاي مرتبط با آن تشكيل مي شود. لوله گوارش يك لوله پيچ خورده به طول حدود ۷ ‌متر است كه غذا در حين هضم شدن از آن عبور مي كند. اين لوله شامل دهان، حلق، مري، معده، روده هاي كوچك و بزرگ، راست روده و مقعد است. اعضاي گوارشي مرتبط عبارتند از ۳ ‌جفت غده بزاقي، كبد، لوزالمعده و كيسه صفرا. دستگاه گوارش، غذا را به قطعات كوچكتر تبديل مي كند تا به وسيله سلول هاي بدن قابل استفاده شوند و مواد باقيمانده را به شكل مدفوع، دفع مي‌كند.
    صفاق يك غشاي چين خورده به نام صفاق، سطح دروني جدار شكم و تمامي اعضاي گوارشي را مي پوشاند.
    دهان و مري فرايند گوارش در دهان آغاز مي شود. عمل دندان ها و زبان در طول جويدن، غذا را براي بلع به قطعات نرم و كوچكتر تبديل مي كند و از طرفي مواد موجود در بزاق، كربوهيدارت هاي موجود در غذا را تجزيه مي كنند. در هنگام بلع، زبان لقمه غذا را از گلو به مري مي راند. در همين زمان، كام نرم حفره بيني را مي بندد و اپي گلوت كه يك زايده كوچك غضروفي در پشت زبان است، حركت كرده، حنجره را مي بندد و به اين ترتيب غذا وارد بيني يا حنجره نمي شود.
    معده غذا از مري به داخل معده مي رود. آنجا ممكن است به هم خوردن و تجزيه جزئي آن به وسيله مايعات گوارش كننده تا ۵ ساعت طول بكشد تا تبديل به يك ماده نيمه مايع به نام سوپ معدي شود. مايعات بلعيده شده مثل آب و الكل از معده و روده مستقيماً‌ در عرض چند دقيقه عبور مي كنند.
    روده كوچك سوپ معدي وارد دوازدهه (قسمت اول روده كوچك) مي شود و به وسيله مايعات گوارش كننده كبد و لوزالمعده باز هم تجزيه مي شود. مرحله نهايي هضم در بقيه روده كوچك صورت مي پذيرد. در روده كوچك، مايعات گوارش كننده اي كه از جدار روده آزاد مي شوند، مواد غذايي را به واحدهاي شيميايي كوچكي تبديل مي كنند به طوري كه بتوانند از جدار روده وارد شبكه رگ هاي خوني اطراف آن شوند.
    روده بزرگ پس از جذب مواد غذايي در روده كوچك، مانده باقيمانده وارد روده بزرگ مي شود. بيشتر آب موجود در اين مواد به داخل بدن بازجذب مي شود و ماده دفعي نيمه جامد باقي مانده، مدفوع ناميده مي شود. مدفوع وارد راست روده مي شود و در آنجا تا زماني كه با يك حركت روده اي خارج شود نگهداري مي شوند.
    كبد، كيسه صفرا و لوزالمعده كبد، كيسه صفرا و لوزالمعده، به تجزيه شيميايي غذا كمك مي كنند. كبد از محصولات گوارش براي ساخت پروتئين هايي مثل پادتن ها (كه به مقابله با عفونت ها كمك مي كنند) و عوامل لخته كننده خون استفاده مي كند. كبد همچنين سلول هاي خوني فرسوده را تجزيه مي كند و مواد اضافي را به صورت صفرا دفع مي كند كه دركيسه صفرا ذخيره مي شوند و در گوارش چربي ها نقش دارند. ورود غذا به دوازدهه (اولين قسمت روده كوچك) كيسه صفرا را تحريك مي كند تا از طريق مجراي صفراوي، صفرا را به درون دوازدهه بريزد. لوزالمعده،‌ مايعات گوارش كننده قدرتمندي را ترشح مي كند كه در هنـگام ورود غذا به دوازدهـه، وارد آن مي شوند. اين مايعات، همراه با مايعات گوارش كننده اي كه به وسيله سطح داخلي روده توليد مي شوند، كمك مي كنند تا مواد غذايي به موادي تجزيه شوند كه جذب خون شده، به كبد برده مي شوند.
    اعضاي گوارشي كبد، كيسه صفرا و لوزالمعده كه در قسمت فوقاني شكم قرار دارند، مايعات گوارش كننده را به درون دوازدهه ترشح مي كنند. صفرا از كبد و يك صفرا وارد مجراي صفراوي مي شود و ترشحات لوزالمعده نيز مستقيماً‌به دوازدهه مي ريزد.
    حركات دودي غذا در طول لوله گوارش به وسيله توالي مداوم انقباضات عضلاني كه حركات دودي نام دارند، به جلو رانده مي شود. ديواره هاي لوله گوارش با عضلات صاف پوشيده شده اند. براي راندن لقمه غذا به جلو، عضلات پشت غذا منقبض و عضلات جلوي آن شل مي شوند. موج دودي براي حركت دادن غذا در طول لوله گوارش، عضلات جداره ها با يك توالي به نام موج دودي منقبض و شل مي شوند.





    من همچنان بی امضاء









  8. #8
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض عضلات



    عضلات دسته هايي از بافت ليفي (فيبري) هستند كه بدن را حركت مي دهند؛ وضعيت قرارگيري آن را حفظ مي كنند و اعضاي داخلي مثل قلب، روده ها و مثانه را به كار مي اندازند. اين كاركردها به وسيله ۳ نوع عضله مختلف انجام مي شود )چسب( كه عضلات اسكلتي بزرگترين گروه آنها را تشكيل مي دهند. عضلات به وسيله پيام هاي ارسالي از دستگاه عصبي كنترل مي شوند. عضلات اسكلتي را مي توان آگاهانه كنترل كرد، در حالي كه دو نوع ديگر فعاليت خودكار دارند. بيشتر عضلات اسكلتي، ارتباط دو استخوان مجاور را برقرار مي سازند. يك طناب قابل انعطاف از بافت ليفي به نام تاندون به يك انتهاي عضله متصل مي شود؛ به انتهاي ديگر عضله يك تاندون يا صفحه اي از بافت همبند متصل مي شود. عضلات اسكلتي نه تنها باعث حركت قسمت هاي مختلف بدن مي گردند بلكه به حفظ وضعيت بدن در حالت هاي ايستاده نشسته يا خوابيده نيز كمك مي كنند. اسامي برخي از عضلات، بيانگر كار آنهاست. بازكننده ها، مفاصل را صاف مي كنند؛ خم كنننده ها آنها را تا مي كنند؛ نزديك كننده ها، اندام را به سمت بدن نزديك مي كنند؛ دور كننده ها، آنها را از بدن دور مي كنند و راست كننده ها قسمت هايي از بدن را بلند مي كنند يا بالا نگه مي دارند. برخي از عضلات اسكلتي اصلي در زير به تصوير كشيده شده اند. عضلات عمقي تر در سمت چپ هر تصوير و عضلات سطحي تر در سمت راست نشان داده شده اند.
    انواع عضلات سه نوع عضله عبارتند از عضله اسكلتي كه اسكلت را مي پوشاند و به حركت درمي آورد؛ عضله قلبي كه ديواره هاي قلب را تشكيل مي دهد و عضله صاف كه در ديواره لوله گوارش، رگ هاي خوني و مجاري تناسلي و ادراري وجود دارد. هر نوع عضله كاركرد متفاوتي دارد و رشته هاي آن داراي شكل خاصي هستند. عضله اسكلتي كه اندام ها و بدن را حركت مي دهد، از رشته هاي دراز، قوي و موازي تشكيل شده است. اين نوع عضله، قادر به انقباض سريع و قوي است ولي تنها به مدت كمي مي تواند با حداكثر قدرت كار كند. عضله قلبي خون را به سراسر بدن مي راند. اين عضله رشته هايي كوتاه، شاخه دار و متصل به هم دارد كه شبكه اي را در داخل ديواره هاي قلب تشكيل مي دهند. اين نوع عضله مي تواند بدون خستگي، مدام كار كند. عضله صاف، كاركردهايي چون حركت دادن غذا در لوله گوارش را بر عهده دارد. اين عضله از رشته هايي كوتاه و دوكي شكل تشكيل شده است كه به هم متصل شده، صفحاتي را تشكيل مي دهند و مي توانند به مدت هاي طولاني كار كنند.
    عضلات چگونه كار مي كنند؟ حركت زماني ايجاد مي شود كه پيام هاي ارسالي از دستگاه عصبي باعث انقباض عضله شوند حركت آگاهانه بدن به وسيله عمل متقابل عضلات اسكلتي، استخوان ها و مفاصل صورت مي پذيرد. بيشتر عضلات يك استخوان را به استخوان ديگر مرتبط مي كنندو از يك مفص عبور مي كنند. وقتي يك عضله منقبض مي شود، استخوان ها را مي كشد و به حركت درمي آورد. بياري از عضلات، به صورت جفتي هستند، به طوري كه در هر سمت يك مفصل يك عضله قرار مي گيرد و حركات مخالف را ايجاد مي كند. براي مثال، در بازو، عضله سه سر با انقباض خود بازو را صاف مي كند و عضله دو سر با انقباض خود باعث تا شدن بازو مي شود.





    من همچنان بی امضاء









  9. #9
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض غدد درون ريز



    غده هاي درون ريز، هورمون ها را توليد مي كنند. هورمون ها موادي شيميايي هستند كه در جريان خون وجود دارند و فرآيندهاي قسمت هاي ديگر بدن را كنترل مي كنند. اين فرآيندها عبارتند از متابوليسم (واكنش هايي شيميايي كه به طور مداوم در بدن رخ مي دهند). پاسخ به استرس، رشد و تكامل جنسي. اين مجموعه شامل غده ها و ساير سلول هاي توليد كننده هورمون هستند. غده هايي مثل هيپوفيز، فوق كليه و تيروييد اعضايي هستند كه تنها كاركرد آنها توليد هورمون هاي اختصاصي است. ساير اعضا و بافت ها مثل تخمدان ها، بيضه ها، قلب و كليه ها نيز حاوي سلول هاي توليد كننده هورمون هستند.
    غده هيپوفيز و هيپوتالاموس غده هيپوفيز در قاعده مغز قرار دارد. اين غده به عنوان »غده رئيس« شناخته مي شود، چون هورمون هايي را توليد مي كند كه بافت درون ريز واقـع در سـاير غده ها و اعضا را تحريك و كنترل مي كند. همچنين هورمون هايي را ترشح مي كند كه رشد بدن، حجم ادرار و انقباض رحم را در طول زايمان كنترل مي كنند. هيپوتالاموس بخشي از مغز است كه با غده هيپوفيز ارتباط دارد. هيپوتالاموس، هورمون هايي به نام عوامل آزاد كننده را ترشح مي كند كه كاركرد هيپوفيز را كنتـرل مي كنند و به عنوان رابط بين دستگاه هاي عـصبي و غـدد درون ريز عمـل مي كنند.
    غده پينه آل غده پينه آل در عمق مغز قرار دارد. كاركرد دقيق آن هنوز مشخيص نيست. البته معلوم شده است كه اين غده هورموني به نام ملاتونين را ترشح مي كند كه گمان مي رود با چرخه روزانه خواب و بيداري مرتبط باشد.
    غده هاي تيروييد و پاراتيروييد غده تيروييد كه در گردن واقع است، هورمون هايي را توليد مي كند كه متابوليسم را تنظيم مي كنند. همچنين برخي از سلول هاي تيروييد، هورمون كلسي تونين را ترشح مي كنند كه غلظت خوني كلسيم را كاهش مي دهد. چهار غده پاراتيروييد واقع در پشت تيروييد هورموني را توليد مي كنند كه غلظت خوني كلسيم و فسفات را تنظيم مي كند. كلسيم براي سلامت استخوان ها حياتي است و به همراه فسفات، نقش مهمي را در كاركرد عصب و عضله ايفا مي كند.
    غده هاي فوق كليه غده هاي فوق كليه در بالاي كليه قرار دارند. هر غده يك قشر لايه خارجي و يك مدولا (مركز) دارد. قشر، هورمون هاي كورتيكواستروييدي يا كورتوني (كه در كـمك بـه تنظيم غلظت خوني نمك و قند نقـش دارند) و مقادير كم هـورمـون هـاي جنسي مردانه (كه ايجاد برخي از مشخصات جنسي مردانه را تحريك مي كنند) را توليد مي كند. مدولا، اپي نفرين (آدرنالين) و نوراپي نفرين (نورآدرنالين)، را ترشح مي كند كه در پاسخ به استرس (واكنشي كه »پاسخ جنگ و گريز« نام دارد)، ضربان قلب و خونرساني به عضلات را افزايش مي دهند.
    لوزالمعده لوزالمعده پشت معده قرار دارد. لوزالمعده مايعات گوارش كننده اي توليد مي كند كه به تجزيه غذا كمك مي كنند. همچنين هورمون هاي انسولين و گلوكاگون را ترشح مي كند كه نقش مهمي را در تنظيم سطح گلوكز خون (قندي كه منبع اصلي انرژي بدن به شمار مي رود) ايفا مي كنند.
    تخمدان ها تخمدان ها در دو طرف رحم قرار گـرفته اند. آنها تخمـك ها را آزاد مي كنند و هـورمون هاي جنسي زنانه يعني پروژسترون و استروژن را مي سازند كه چرخه قاعدگي را تنظيم مي كنند. استروژن همچنين باعث ايجاد برخي از مشخصات جنسي زنانه از جمله بزرگ شدن پستان ها مي شود.
    بيضه ها بيضه ها در كيسه اي از پوست و عضلات به نام كيسه بيضه (اسكروتوم) قرار دارند. آنها توليد اسپرم و ترشح هورمون جنسي مردانه يعني تستوسترون را برعهده دارند. اين هورمون مسؤول شروع بلوغ و ايجاد مشخصات جنسي ثانويه مردانه از جمله موي صورت است.





    من همچنان بی امضاء









  10. #10
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض لقاح و باروري



    تمام موجودات زنده توليد مثل مي كنند. در انسان توليد مثل به وسيله دو نوع سلول انجام مي پذيرد. اسپرم ها كه به وسيله بيضه هاي مرد ساخته مي شوند و تخمك ها كه به وسيله تخمدان هاي زن توليد مي شوند. هر يك از اين سلول ها نيمي از مجموعه DNA (ماده ژنتيك) را در خود دارند. آنها از طريق مقاربت جنسي، كنار هم قرار مي گيرند؛ اگر يك اسپرم وارد يك تخمك شود و آن را بارور كند، DNA مرد و زن تركيب شده، سلول هاي جديدي حاصل مي شوند. بارداري زماني رخ مي دهد كه اين سلول ها خود را در رحم جاي مي دهند. در طول بارداري كه حدود ۴۰ ‌هفته (۹ماه) طول مي كشد، اين سلول ها تكامل يافته، نوزاد را به وجود مي آورند.
    لقاح در طي مقاربت جنسي اسپرم ها وارد مهبل زن مي شوند و سپس از رحم بالا مي روند و وارد لوله هاي حمل تخمك مي شوند. اگر اسپرم ها با يك تخمك برخورد كنند، سعي مي كنند پوشش آن را سوراخ كنند. اگر يك اسپرم موفق به اين كار شود، دم خود را از دست مي دهد و با هسته تخمك تركيب مي شود و در همين حين تغييرات شيميايي ايجاد شده در تخمك مانع از ورود اسپرم هاي ديگر مي گردد. به اين ترتيب، با تركيب DNA مرد و زن يك سلول جديد حاصل مي شود.
    آغاز بارداري سلولي كه از اتصال تخمك و اسپرم حاصل مي شود، تخم نام دارد. در عرض ۲ ‌روز پس از بارداري، تخم سفر خود را از طريق لوله حمل تخمك به سمت رحم آغاز مي كنند كه اين امر با فعاليت عضلات جدار لوله ميسر مي شود. در همين زمان، تخم خود را مكرراً‌ تقسيم مي كند تا مجموعه اي از سلول ها به نام مورولا حاصل شود. پس از ۵ ‌تا ۷ ‌روز اين مجموعه سلول به رحم مي رسد. اين مجموعه خود را به صورت امني در آندومتر (سطح داخلي رحم) جاي مي دهد و به رشد خود ادامه مي دهد. از اين لحظه به بعد از بارداري به خوبي تثبيت مي شود. يك بخش از مجموعه سلولـي به داخل آندومتر رشد مي كند و تبديل به جــفت مي شود كـه نوزاد در حال تكامل را تغذيه مي كند. بقيه سلول ها كه نوزاد به وسيله آنها رشد خواهد كرد، تبديل به جنين مي شوند. از تخمك تا جنين
    با تقسيم سلول هاي در حال عبور از لوله حمل تخمك،‌ تعداد آنها هر ۱۲ ‌ساعت دو برابر مي شود. وقتي مجموعه سلولي به رحم مي رسد، شامل صدها سلول است. وقتي سلول ها در سطح داخلي رحم جاي مي گيرند،‌ تكامل خود را براي تشكيل يك جنين آغاز مي كنند. چگونگي تغذيه جنين جنين براي برآوردن نيازهاي خود به اكسيژن، مواد غذايي و پادتن هاي ضد عفونت و همچنين براي دفع مواد زايد خود به مادرش وابسته است. اين مواد در داخل جفت كه عضوي متصل به سطح داخلي رحم است و از طريق طناب نافـي به نـوزاد مرتبـط مـي شود، بين خـون مادر و خـون جنيـن مبادله مـي شوند. در جفت، خون مادر و جنين نزديك هم قرار مي گيرند ولي واقعاً مخلوط نمي شوند. عروق خوني در جفت
    عروق خوني طناب نافي در جايي كه به جفت مي رسند، ساختارهايي به نام پرز را تشكيل مي دهند و پرزها به سمت نواحي حاوي خون مادر پيشروري مي كنند. كوريون كه غشايي است كه مواد غذايي و سـاير مـواد از طـريق آن عبــور مـي كنند، آنها را محصور مي كند. تكامل جنين جنين در كيسـه اي در داخـل رحم تـكامـل مي يابد. مايع آمنيوتيك مثل يك ضربه گير براي اين كيسه عمل مي كند و تغذيه آن نيز به وسيله خون بندناف انجام مي گيرد. محصول بارداري در ۸ ‌هفته اول، رويان نام دارد. در اين مدت، اندام ها، سر و ظاهر صورت شكل مي گيرد؛ بيشتر اعضا تشكيل مي شوند و قلب شروع به ضربان مي كند. رويـان بعـد از ۸‌‌ ‌هـفـتـه، جنيـن ناميـده مـي شود. تكامل ساختارهاي بدن در سراسر بارداري ادامه مي يابد.
    تغييرات بدن مادر در دوران بارداري بارداري به سه مرحله (ثلث) تقسيم مي شود كه هر يك حدود ۳ ماه طول مي كشد. در طي بارداري بدن مادر متحمل تغييرات عمده اي مي شود. بارزترين اين تغييرات عبارتند از برآمدگي شكم همراه با رشد جنين و بزرگ شدن پستان ها همزمان با آماده شدن آنها براي توليد شير. به علاوه در هر سه ماهه تغييراتي اختصاصي رخ مي دهد. در سه ماهه اول، تغييرات قابل مشاهده اندكي وجود دارد. البته ضربان قلب مادر، حدود ۸ ضربه دردقيقه افزايش مي يابد تا گردش خون جنين را زياد كند. تغيير در غلظت هورمون ها ممكن است باعث ايجاد علايمي چون تهوع شود. در سه ماهه دوم ممكن است در اثر وزن جنين، احساس كمردرد مادر شروع شود. اشتهاي مادر ممكن است افزايش يابد. تا هفته‌ههاي ۱۸ تا ۲۰ حركات قابل احساس جنين شروع مي شود و در شكم مادر احساس لرزش ايجاد مي شود. در سه ماهه سوم، همزمان با جهش رشدي جنين، مادر به سرعت وزن مي گيرد. سرانجام رحم چنان بزرگ مي شود كه سر آن تقريباً به قفسه سينه مادر مي رسد. در هفته هاي آخر، جنين تغيير وضعيت مي دهد به طوري كه سر آن به سمت پايين قرار مي گيرد و براي تولد آماده مي شود.
    مادر در هفته ۱۲ پستان هاي مادر، سفت و آرئول (ناحيه دور نوك پستان) تيره مي گردد رحم كه در حال بزرگ شدن است، ممكن است مثانه مادر را تحت فشار قرار دهد.
    مادر در هفته ۲۴ با رشد جنين و رحم، شكم مادر شروع به برآمدن مي كند. لوبول هاي توليدكننده شير در پستان ها بزرگ مي شوند و ممكن است از نوك پستان ترشحاتي بيرون بيايد.
    مادر در هفته ۳۶ تحت فشار قرار گرفتن ريه ها، معده، روده ها و مثانه ممكن است علايمي چون تنگي نفس خفيف، سوزش سر دل و تكرر ادرار ايجاد كند.





    من همچنان بی امضاء









صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •