برای تو....

[pnugirl]

هرکسی به عشق خودش هرچی که دلش می خواد بگه.
فقط اگر نوشته خودتونه حتما ذکر کنید

[pnugirl]

- سه شنبه 12/06/1387
روزهای زیادی را دور از هم بودیم. آنقدر این روزها زیاد بودند که شمارشان از دستم خارج شده است. اما این بار، هرچه سعی کردم باور کنم این بارهم به مانند همیشه سپری می شود و بالاخره روزی در آغوش تو آرام خواهم گرفت... گویا قلب کوچکم می داند که تو را برای همیشه از دست داده ام. در تقابل عقل و عشق این بار دانایی بر احساس چیره گشته و این احساس من است که در ستیز تن به تن این دو از نبودنت مثل ابر بهاری می بارد. خوش به حال شما! می گویند در منزلگاهتان باران می بارد. کاش من هم می توانستم اشک هایم را زیر نعمت خدا پنهان کنم تا از من نپرسند که تو را چه شده است. گریه می کنم و برایت از خدای خودم بهترین ها را می خواهم. بهترین ها برای تو یعنی خوشبختی من. و تو از خدای روزهای سبزمان بخواه که مرا در تحمل نبودنت یاری سازد.
21:07

[pnugirl]

خیلی دلم ازت گرفته. اینقدر که ابرهای بهاری پیش چشم های من کم می یارن. اینقدر که دنیا برام تمام معنیش رو از دست داده. اینقدر که دیگه بودن برام بی معنیه. وقتی واسه تو مهم نیستم... وقتی واسه تو مهم نیست که دل من داره روز به روز بیش تر می گیره، وقتی تو حتی نمی خوای پای درد دل من بشینی، وقتی تو حتی نمی خوای بدونی چرا؟ و چی شده؟ من چرا باید گریه کنم؟؟؟ وقتی تو واسه منی که روزهام را با تو می گذرونم حتی وقت فکر کردن نداری من چی باید بگم؟؟ چرا باید بازهم دست هام دنیال دست های گرمت بگردن؟؟؟ نمی دونم.. بی تو برای من خیلی سخته. خیلی سخت. اما... باید برم. چون تو دبگه مال من نیستی. من تورو می خواستم چون از همه دنیا مهربون تر بودی، چون دوستم داشتی، چون... اما حالا که دیگه مهربون من نیستی، حالا که دیگه مال من نیستی، حالا که روحت به هوای دیگه ای پر می زنه، دلیلی برای موندن من وجود نداره. توی این مدت دنبال یه بهونه بودم تا خودم را برای موندن راضی کنم اما حالا که خوب نگاه می کنم می بینم بهونه ای برای بودن نیست. باید رفت... چاره ای جز رفتن نیست

[Fahime.M]

خیلی قشنگ بود سارا جونی...کسی لیاقت دل قشنگتو داشته باشه باعث اشک ریختنت نمیشه

[pnugirl]

لطف داری ترگل جان

[Dr.Mobile]

واقعا خيلي قشنگ و زيبا بود دوست عزيز
و لعنت بر كسي كه دل كسي رو بشكنه