آخرین اخبار دانشگاه پیام نور"فراگیر پیام نور"برنامه امتحانات پیام نور" تستی یا تشریحی پیام نور"سیستم گلستان پیام نور " reg.pnu.ac.ir "خبر های جنجالی پیام نور" نمونه سوال پیام نور"دکترا پیام نور "ارشد پیام نور "لیست منابع پیام نور"انتخاب واحد پیام نور"اخبار مراکز و واحد ها پیام نور"عکس های پیام نوری
-
09-15-2009, 03:44 PM
Top |
#1
برای دانلود رایگان و نامحدود نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات پیام نور کارشناسی و کاردانی -نمونه سوالات پیام نور کارشناسی ارشد -
نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)
به ادرس زیر مراجعه کنید
http://pnu-club.com/pnu.1239.html
========================
وب سايت تخصصي مهندسي كامپيوتر
WWW.Computer-Eng.IR
========================
هميشه خودت باش نه كسي ديگر!
-
09-15-2009, 03:44 PM
Top |
#2
درباره فلسفه دکارت
دکارت، پدر فلسفه اصالت اندیشه و اصالت ذهن در فلسفه جدید اروپایی به شمار میرود. (در مقابل بیکن که پدر فلسفه عینی و اصالت واقع بود). هسته مرکزی افکار دکارت در نظر مریدان فرانسوی و مخالفان انگلیسی او، اولویت ضمیر و وجدان بود. در قضیهای که بظاهر درست مینماید میگوید که ذهن خود را بلاواسطه و مستقیم درمییابد ولی هیچ چیز دیگر را به این ترتیب نمیتواند دریابد و علم ذهن به عالم خارج به وسیله جهاتی است که از راه حواس و مدرکات وارد ذهن میگردد و هر فلسفهای (گرچه در باب تمام امور شک و تردید داشته باشد) باید از خود ذهن شروع کند. نخستین استدلال او سه کلمه بود، «میاندیشم پس هستم» . شاید در این مبدا حرکت اثری از نفوذ عقیده اصالت فرد عهد رنسانس باشد، محققاً این فکر، مانند جعبه سحرانگیز، نتایج زیادی در نظریات قرون بعد تولید کرد. بعد بازی بزرگ بحث معرفت یا «شناسایی نگری» آغاز میشود (معنای آن شناخت اصل و طبیعت و ارزش معرفت است) که به وسیله لایب نیتزولاک و بارکلی و هیوم و کانت انزاعی سیصد ساله تولید نمود و تمام فلسفه را زیر و رو کرد
برای دانلود رایگان و نامحدود نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات پیام نور کارشناسی و کاردانی -نمونه سوالات پیام نور کارشناسی ارشد -
نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)
به ادرس زیر مراجعه کنید
http://pnu-club.com/pnu.1239.html
========================
وب سايت تخصصي مهندسي كامپيوتر
WWW.Computer-Eng.IR
========================
هميشه خودت باش نه كسي ديگر!
-
09-15-2009, 03:45 PM
Top |
#3
از نوشته های دکارت
مدتها قبل برای اولین بار دریافتم از عقاید نادرست را از زمان کودکی به عنوان آرای درست پذیرفتم که ساختار اندیشه من که تماماً بر مبنای این عقاید نادرست شکل گرفته بود تا چه اندازه غیرقابل اعتماد بود. بنابراین، فهمیدم اگر قصد داشتهباشم در علوم به نتایج مستحکم و ماندگار دست یابم، باید یک بار برای همیشه خود را از قید تمامی آرائی که قبلاً پذیرفتهام رها سازم، و کار خود را از مبنایی کاملاً جدید آغاز کنم.
تأملات؛ تأمل اول: سطرهای آغازین.
تعداد قوانین اغلب مانع اجرای عدالت است، پس هنگامی میتوان با موفقیت بر کشور حکم راند که قوانین اندک باشند و اکیداً رعایت گردند؛ به همین ترتيب،به اين نتيجه رسيدم كه به جاي قوانين متعدد تشكيل دهنده منطق، چهار قانون ذيل كاملا براي منظور من كفايت ميكند، مشروط بر آنكه به صورت جدي و مصمم، در تمامي مراحل كار آنها را به روشني رعايت كنم.
قانون اول اين كه هرگز چيزي را كه به وضوح از درستي آن اطلاع ندارم، درست نپندارم؛ به سخني ديگر،از هر گونه پيش داوري و ذهنيت قبلي بپرهيزم، و هيچ امري را به غير از آنچه به طور روشن و متمايز بر ذهن من عيان شده و دليلي براي ترديد در آن ندارم، در قضاوتهاي خويش راه ندهم.
قانون دوم عبارت است از تقسيم هر يك از مسائل مورد بررسي به بيشترين اجزاي ممكن كه براي دستيابي به يك راه حل مناسب ضرورت دارد.
سومين قانون آن است كه افكار خود را در مسيري منظم هدايت كنم، به گونهاي كه حركت را از سادهترين و شناختهشدهترين موضوعات آغاز كنم و پس از آن، قدم به قدم و ذره به ذره، به سمت معارف پيچيدهتر برسم؛ در اين مسير، حتي به موضوعاتي كه ظاهرا فاقد هر گونه نظم هستند،تا حدودي نظم ميبخشم.
و آخرين قانون آن است كه همواره اجزاي مساله را به طور كامل بشمارم و همه مراحل را مرور كنم تا مطوئن شوم كه مطلبي از قلم نيفتاده است.
زنجيرهاي طويل استدلالهاي ساده و آسان كه هندسهدانان به كار ميبرند و با كمك آن به پيچيدهترين نتايج دست پيدا ميكنند، مرا به اين فكر واداشت كه تمام چيزهايي كه ميتوانند موضوع معرفت بشر قرار گيرند، به نحوي با يكديگر در ارتباطند. و تا زماني كه از قبول آراي نادرست به جاي افكار درست اجتناب كنيم و در انديبشههاي خود، نظم لازم براي استنتاج يك حقيقت از حقيقت ديگر را حفظ كنيم، هيچ معرفتي فراتر از توان دسترسي ما قرار نخواهد گرفت و هيچ حقيقتي آنقدر پنهان نخواهد ماند كه از عهده كشف آن برنيائيم. ضمنا در تعيين موضوعاتي كه كار خود را ميبايست از آنها آغاز ميكردم چندان با مشكل مواجه نشدم چون از ابتدا براين باور بودم كه اين موضوعات بايد سادهترين و آسانترين حقايق شناخته شده باشند.
گفتار درباره روش، بخش دوم.
از آنجا كه مايل بودم خودم را به طور كامل وقف جستجوي حقيقت كنم، ضروري بود... هر چيزي را كه كوچكترين محلي براي ترديد در آن پيدا ميشد، مطلقا نادرست بشمارم، تا بالاخره دريابم كه آيا حقيقتي براي من باقي ميماند كه كاملا غير قابل ترديد باشد يا خير. در ضمن، از آنجا كه حواس ما بعضا ما را فريب ميدهند، تصميم گرفتم چنين فرض كنم كه هيچ چيز واقها آن طور نيست كه حواس به ما نشان ميدهند. و از آنجا كه برخي از ما در استدلال خود دچار خطا ميشويم، من تمامي استدلاهايي را كه قبلا براي اثبات قضاياي مختلف مورد استفاده قرار ميدادم ، غلط فرض كردم. و بالاخره، وقتی که دیدم دقیقاً همان ادراکاتی که در زمان بيداري برای ما حاصل میشوند، به هنگام خواب نیز که در حال ادراک چیزی نیستیم در ذهن ما نقش میبندند، بر آن شدم تا فرض کنم هر چه تاکنون در ذهن من وارد شده، رویایی بیش نبوده است. اما بلافاصله متوجه شدم که در حین مرور این افکار، و غلط انگاشتن تمام مطالب، به هر حال مطلقاً ضروری است که من، یعنی فاعل تفکر، وجود داشته باشم. و به این نتیجه رسیدم که این حقیقت، یعنی من فکر میکنم، پس هستم، آن چنان قطعی و مسلم است که هیچ شک و شبههای، حتی از جانب شکاکترین افراد، قادر به متزلزل ساختن آن نیست، و بنابراین، نتیجه گرفتم که میتوانم این حقیقت را بدون کمترین تردیدی به عنوان اصل اول فلسفهای که درصدد ایجاد آن هستم، بپذیرم.
گفتار دربارۀ روش، بخش چهارم.
تفاوت عمیقی میان ذهن و جسم وجود دارد، چرا که جسم بر اساس ماهیت خود، همواره قابل تقسیم است، در حالی که ذهن به هیچ عنوان تقسیمپذیر نیست. چرا که وقتی من ذهن را تصور میکنم، یا به عبارت بهتر، هنگامی که خودم را صرفاً به عنوان موجودی متفکر متصور میشوم، هیچ گونه اجزایی در وجود خود تشخیص نمیدهم و به وضوح درمییابم که موجودی کاملاً بسیط و واحد هستم. اگر چه به نظر میرسد که تمام ذهن من با تمام بدن من متحد شدهاست، اما هنگامی که یک پا، یک دست، یا هر عضو دیگری از بدن من قطع شود، هرگز احساس نمیکنم که جزئی از ذهن من کاسته شدهاست. به علاوه، هیچ یک از حالات ذهنی همچون اراده، ادراک، و تصور و امثال آن را نمیتوان اجزای ذهن نامید چون همواره یک ذهن واحد، اراده میکند، درک میکند، و متصور میشود. در حالی که قضیه در مورد موجودات مادی یا دارای بعد برعکس است. چرا که هیچ یک از این موجودات را نمیتوانم تصور کنم که تقسیمناپذیر باشد و بنابراین، تمامی این موجودات را قابل تقسیم میدانم.
شعور در میان ابنای بشر مساویتر از هر چیز دیگر تقسیم شده است؛ زیرا همه خود را به اندازه کافی برخوردار از این نیرو تلقی میکنند و حتی آنهایی که از سهم خود در سایر چیزها شکایت دارند، به ندرت برای به دست آوردن شعور بیشتر ابراز تمایل میکنند. و در این مورد، بعید است که همه انسانها در اشتباه باشند. چنین برمیآید که نیروی قضاوت صحیح و توانایی تشخیص درست از نادرست- که به درستی آن را درک صحیح یا خرد مینامیم – بر اساس طبیعت در میان تمامی انسانها، به طور عادلانه قسمت شده باشد. در نتیجه، اختلاف آرای ما ناشی از آن نیست که ما در میزان برخورداری از قوۀ عقل با یکدیگر تفاوت داریم، بلکه صرفاً از آنجا ناشی میشود که ما قوای اندیشه خویش را در جهات مختلفی هدایت میکنیم و همگی به طور یکسان به موضوعات واحدی توجه نمیکنیم. دارا بودن یک ذهن قوی کافی نیست؛ نکته مهم آن است که بیاموزیم چگونه این ذهن را در جهت صحیح به کار اندازیم. قویترین اذهان قادرند هم در جهت بزرگترین رذایل گام بردارند و هم برای کسب والاترین فضایل بکوشند. و کسانی که آهسته گام برمیدارند، تا جایی که از مسیر درست حرکت کنند، بیش از کسانی که با عجله حرکت میکنند و از مسیر خارج میشوند، پیشرفته حاصل میکنند.
گفتار دربارۀ روش، بخش اول.
ماخذ: كتاب آشنايي با دكارت
برای دانلود رایگان و نامحدود نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات پیام نور کارشناسی و کاردانی -نمونه سوالات پیام نور کارشناسی ارشد -
نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)
به ادرس زیر مراجعه کنید
http://pnu-club.com/pnu.1239.html
========================
وب سايت تخصصي مهندسي كامپيوتر
WWW.Computer-Eng.IR
========================
هميشه خودت باش نه كسي ديگر!
-
09-15-2009, 03:45 PM
Top |
#4
اصولی که دکارت بکار بست
آن اصولی که دکارت در پژوهش حقیقت پیش چشم داشت عبارتست از:
1.«نخست اینکه هیچگاه هیچ چیز را حقیقت نپندارم، جز آنچه درستی آن بر من بدیهی شود یعنی از شتابزدگی و سبق ذهن بپرهیزیم و چیزی را به تصدیق نپذیرم مگر آنکه در ذهنم چنان روشن و متمایز گردد که جای هیچگونه شکی نماند»؛
2.«دوم اینکه هر یک از مشکلاتی را که به مطالعه درمیآورم تا میتوانم و به اندازهیی که برای تسهیل حل آن لازم است تقسیم به اجزاء کنم»؛
3.«سوم اینکه افکار خویش را به ترتیب جاری سازم، و از سادهترین چیزها که علم به آنها آسانتر باشد آغاز کنم و کم کم به معرفت مرکبات برسم و حتی برای اموری که طبعاً تقدم و تأخر ندارد، ترتیب فرض کنم»؛
4.«چهارم در هر مقام- خواه در مقام تقسیم مشکلات به اجزاء، نظر به قاعدۀ دوم، و خواه در تنظیم افکار به ترتیب و تدریج، نظر به قاعدۀ سوم- شمارۀ امور و استقصاء آنها را چنان کامل نمایم و بازدید مسائل را به اندازهیی کلی سازم که مطمئن باشم چیزی ترک نشده است».
حال ببینیم با پیشنهاد این دستورها، دکارت چه کار کرد؟ اگر دقت بفرمایید با بکار بستن دستور اول، دکارت و هر آدمی دیگر باید شک کند. دکارت نیز همین کار را کرد. «یعنی آنچه را از پدر و مادر و مردم و استاد و معلم و کتاب آموخته بود نیست انگاشت، بساط کهنه را برچیده، طرحی نو درانداخت. پس بنا را بر این گذاشت که جمیع محسوسات و معقولات و منقولات را که در خزانه خاطر دارد، مورد شک و تردید قرار دهد؛ نه به قصد اینکه مشرب شکاکان اختیار کند-که علم را برای انسان غیرممکن میدانستند- بلکه به این نیت که به قوه تعقل و تفحص شخصی خویش اساسی در علم بدست آورد تا مطمئن شود که علمش عاریتی و تقلیدی نیست. به عبارت دیگر شک را راه وصول به یقین قرار داد و از این رو آن را «شک دستوری» یا «مصلحتی»(Cartesian Doubt) نامید.
از این شک چه حاصل؟
میگوید: وقتی ذهن به کلی از افکار پیشین پیراسته شد و معلومی نماند که مشکوک نباشد، متوجه شدم و «با دقت مطالعه کردم که چه هستم؟» و «دیدم می توانم قائل شوم که مطلقاً تن ندارم و جهان و مکانی که من آنجا باشم موجود نیست، اما نمیتوانم تصور کنم که خود وجود ندارم. بلکه برعکس همین که فکر تشکیک در حقیقت چیزهایی دیگر را دارم به بداهت و یقین نتیجه میدهد که من موجودم در صورتی که اگر فکر از من برداشته شود هر چند همه امور دیگر که به تصور آمده حقیقت داشته باشد، هیچ دلیلی برای قائل شدن بوجود نخواهم داشت.» این نتیجه را دکارت از مقدمهیی بدست آورد و آن، این بود که میگوید: «فرض کردم که هیچ امری از امور جهان در واقع چنان نیست که حواس به تصور ما در میآورند، و چون کسانی هستند که در مقام استدلال حتی در مسائل بسیار سادۀ هندسه به خطا میروند و استدلال غلط میکنند، و برای من هم مانند مردم دیگر خطا جایز است؛ پس همه دلایلی را که پیش از این برهان پنداشته بودم غلط انگاشتم و چون همه عوالمی که به بیداری برای ما دست میدهد در خواب هم پیش میآید؛ در صورتی که هیچ یک از آنها در حال حقیقت ندارد، مانند توهماتی که در خواب برای مردم دست میدهد بیحقیقت است ولیکن هماندم برخوردم به اینکه: در همین هنگام که من بنا را بر موهوم بودن همه چیز گذاشتهام، شخص خودم که این فکر را میکنم ناچار باید چیزی باشم، و دریافتم که این قضیه «میاندیشم، پس هستم» حقیقتی است چنان استوار و پابرجا که جمیع فرضهای غریب و عجیب شکاکان هم نمیتواند آن را متزلزل کند؛ پس معتقد شدم که بی تأمل میتوانم آنرا در فلسفهیی که در پی آن هستم، اصل نخستین قرار دهم...»؛ به عبارت جدیدتر: همین که شک میکنم، باید دلیل این باشد که «فکر میکنم» اما این نکته بدیهی است که هیچ چیز نمیتواند بیندیشد مگر اینکه وجود داشته باشد، لذا چون فکر میکنم باید وجود داشته باشم.
"I am thinking", from this, however there followed another, "I exist", for it was self evident that nothing could think without existing".
وجود نفس و خدا
دکارت پس از اینکه اندیشیدن را دلیل هستی خود یافت، معتقد شد به اینکه: حقیقت و ماهیت«من» یا «نفس» نیز چیزی جز فکر و اندیشه نیست. اما از کلیات دکارت برمیآید که مقصود وی از فکر همه احوال و امور نفس است از حس و خیال و شعور و تعقل و مهر و کین و اراده و تصور و تصدیق؛ جز اینکه نفس هم فعال و هم منفعل است. صورت فاعل آن جریان معرفت و اراده است؛ و صورت منفعله آن حالات احساس و هیجان و غیره است که یاد شد. و هرگاه کسی مدعی شود که ادراکات حسی و خیالی، از علم بوجود نفس یقینیتر است، گوییم: چنین نیست، زیرا امور محسوس و مخیل را هم ذهن درمییابد، از این روی، خواه حقیقت داشته باشند یا تخیل صرف باشند، خود دلیل بر وجود ذهن یا نفسی که آنها رادرک یا تخیل میکنند هستند، و در این باره تردید نتوان کرد و حاصل کلام آنکه فکر کردن به طریق اولی دلیل وجود نفس است. و به قول یکی از دانشمندان:«میاندیشم، پس هستم» حقیقت وجود نفس یا ذهن را یقینیتر از وجود ماده جلوهگر میسازد، و نیز ذهن من (برای من) فلسفههایی که از افکار دکارت ریشه گرفتهاند، تمایلی به اصالت ذهن به چشم میخورد.
__________________
برای دانلود رایگان و نامحدود نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات پیام نور کارشناسی و کاردانی -نمونه سوالات پیام نور کارشناسی ارشد -
نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)
به ادرس زیر مراجعه کنید
http://pnu-club.com/pnu.1239.html
========================
وب سايت تخصصي مهندسي كامپيوتر
WWW.Computer-Eng.IR
========================
هميشه خودت باش نه كسي ديگر!
-
09-15-2009, 03:46 PM
Top |
#5
اخلاق از نظر دکارت
دکارت در علم اخلاق، رساله یا کتاب مستقلی ننوشته است، و گویا از معارضه و جدال اخلاقیان و بویژه دیانت بیم داشته یا آنرا خوش نداشته است. دکارت همه اموری را که در ذهن داشت از عقاید علمی و فلسفی و اخلاقی مورد شک و تردید قرار دارد، اما متوجه این نکته شد که سرگردان و بیتکلیف زندگانی نتوان کرد. «چون مرا عقل بر آن داشت که در عقاید خود مردد باشم، برای اینکه در اعمالم سرگردان نمانم و بتوانم تا ممکن است به خوشی زندگانی کنم، یک دستور اخلاقی موقت برای خود برگزیدم؛ و آن مبنی بر سه چهار اصل بود که اینک برای شما از بیان آن تن نمیزنم:
الف: اصل اول اینکه پیرو قوانین و آداب کشور خود باشم، و دیانتی را که خداوند دربارۀ من تفضل کرده و از کودکی مرا به آن پروردهاند، پیوسته نگاه بدارم و در امور دیگر پیروی کنم از عقاید معتدل دور از افراط و تفریط که خردمندترین مردم از آن پیروی میکنند. و چون ممکن است میان ایرانیها و چینیها هم کسانی به دانشمندی خود ما باشند، سودمندتر آن دانستم که دانشمندانی را که با آنها باید آمیزش داشته باشم مقتدای خود سازم؛ و برای اینکه بدانم براستی عقاید آنها چیست، آنچه را بدان عمل میکنند مناط بدانم نه آنچه میگویند؛ زیرا با فساد اخلاق ما کمتر کسی حاضر میشود آنچه را که معتقد است بگوید!... و هرگاه میدیدم در یک امر چندین عقیده یکسان پذیرفته میشود، آنرا که معتدلتر بود برمیگزیدم؛ چه عقاید معتدل همواره در عمل آسانتر و بر حسب ظاهر بهتر است، و آنچه زیادهروی و از حد اعتدال بیرون نباشد برحسب ظاهر بهتر است، ولی آنچه زیادهروی و از حد اعتدال بیرون باشد برحسب عادت بد است؛
ب: اصل دوم این بود که: هر قدر بیشتر بتوانم در کار خود پابرجا و استوار باشم، و هرگاه بر رأیی تصمیم کردم هر چند محل شک و تردید بوده باشد چنان دنبال آن را بگیرم که گویی به هیچ وجه جای تشکیک نبوده است و در این باب مانند مسافران رفتار کنم که چون در بیشهیی راه گم کنند نباید به سرگردانی گاه از یک سو و زمانی سوی دیگر روند یا در یک جا درنگ کنند، بلکه باید همواره تا میتوانند به یک جهت به خط مستقیم حرکت کرده، به دلایل ضعیف تغییر خط سیر ندهند... چه به این شیوه اگر به نقطۀ مقصود نروند لامحاله به جایی میرسند که در هر حال بهتر از میان بیشه است... و این شیوه از آن زمانی مرا رهایی داد از پشیمانی و افسوسی که نصیب نفوس ضعیف و متردد است، و آنان از سستی رای اموری را نیکو دانسته عمل میکنند و بعد حکم به بدی آن میکنند؛
ج: اصل سوم اینکه همواره به غلبه بر نفس خویش بیشتر بکوشم تا به روزگار، و به تبدیل آرزوهای خود بیشتر معتقد باشم تا به تغییر امر گیتی، و همواره این اندیشه و اعتقاد را در نفس خود راسخ سازم که جز فکر و ضمیر ما هیچ امری کاملاً در اختیار ما نیست و بنابراین اموری را که سوای خود ماست، پس از آنکه به قدر قوه کوشیدیم اگر چیزی بر وفق رضا نشود آنرا نسبت به خود یکسره غیرممکن بشماریم؛ و همین اعتقاد بس است تا مرا مانع شود از اینکه آرزویی کنم که به آن نرسم و بنابراین خرسند باشم، زیرا ارادۀ ما طبعاً نمیگراید مگر به آنچه فهم ما حصولش را بوجهی ممکن جلوه میدهد. پس اگر همه آنچه را که سوای خود ماست یکسان از توانایی خود بیرون بدانیم، البته فقدان چیزهایی که به طبع از آن محرومیم و تقصیری در آن باره نکردهایم مایه حسرت نمیشود، چنانچه از دارا نبودن ممالک چین و مکزیک دلتنگ نیستیم!»
چنانچه پیش گفتیم: به طور کلی از این دستور سوم دکارت برمیآید که وی به حکمای رواقی نظر دارد، و سخن یکی از آن گروه است که: «حکیم مانند خداوند خرسند باشد.» و طریقه اخلاقی رواقیان بیشتر به اصول عرفای ما شبیه است. و آنچه پس از این بیان خواهیم کرد نیز این نکته را تأیید میکند.
دکارت پس از بیان سه دستور بالا میگوید: «در تتمیم این دستور اخلاقی بنا را گذاشتم بر اینکه کارهای مختلف را که مردم در زندگی دنیا به آن اشتغال میجویند از نظر بگذرانم تا بهترین آنها را برای خویش برگزینم و نمیخواهم از کارهای دیگران سخن گویم؛ ولیکن چنین یافتم که برای من نیکوترین کار آنست که در همان شغلی که دارم پایداری نمایم، یعنی همه عمر را صرف پروریدن عقل کنم و به اندازهیی که میتوانم در شناخت حقیقت به روشی که برای خود اختیار کردهام پیش روم، چه از زمانی که به پیروی این روش آغاز کرده بودم چندان شادیهای تمام در مییافتم که گمان نمیکردم در این زندگی از آن بهتر و بیآزارتر کامرانی میسر شود، و چون هر روز بدان وسیله حقایقی کشف میکردم... خاطرم چنان خرسند میشد که به هیچ چیز دیگر دل نمیدادم...»(وجد خود را دنبال كنيد)
از آنچه گذشت میتوان دریافت دکارت در اخلاق، تحقیقات شایان دقت و مهمی نکرده، و کتابی مهم ننوشته است. اما با پیشنهاد همین سه قاعدۀ اخلاقی که ظاهراً برای خود و باطناً برای دیگران بیان داشته، تلویحاً مبنای اخلاق را بر آزادی فکر، و تسلیم رضا و دل نبستن به مال دنیا، و سلوک عقلانی و زندگانی حکیمانه گذاشته است. وی در عمل، انسان را فاعل مختار میداند؛ بدین معنی که ارادهاش آزاد و دارای اختیار است، اما این آزادی و اختیار نه آنچنان است که ارادۀ خود را بیشرط بر هر چیز تعلق دهد یا اینکه بر هر امری اراده کند، آن امر انجام بگیرد، بلکه مقصود اینست که ارادۀ انسان رادع و مانعی ندارد ولیکن البته به ترجیح بلامرجح نمیگراید، و برای اختیارات خود روالی دارد و همواره میخواهد نیکی و صلاح را برگزیند و از بدی بپرهیزد؛ و به یک سخن میتوان گفت که: اختیار و آزادی انسان در گرو پیروی از عقل است و پژوهش خردمندی. و اگر انسان بتواند عقل را چنان ورزیده سازد که بتواند در مباحث گذشته بسزا تأمل کند، پیخواهد برد که: جهان نامحدود و بزرگ است، و نباید مانند حکیمان گذشته پنداشت همه عالم وجود، برای خاطر زمین و زمین برای وجود انسان آفریده شده است! و بدین وسیله از «خودمداری» و تکبر نادرست بیرون میآید و برای رفع نیازهای خود، احترام و بزرگ داشت همنوعان را لازم میبیند، و نتیجه همین رفتار و دستورها، سعادت و نیکبختی است که آدمیزاده همواره در طلب آن بوده و هست. دکارت یک جا میگوید: «به اخلاق، مراد من برترین و کاملترین علم اخلاق است که لازمه آن معرفتی کامل از علوم دیگر است، و این اخلاق برترین مرحله خردمندی است.» ولی چنانکه گفتیم دکارت مجال این کار را نیافت؛ زیرا مقدماتی هم که لازم بود، خود سخت و دیررس بود.
چنین به نظر می رسد که دکارت در سیاست هم تحقیقی نکرده، و خود را از جنجال سیاست که «عقیم و سترون و بیپدر و مادر است»، برکنار نگاه داشتهاست تا با سلامت روح و فراغ بال منظور خود را، که تحقیق حقیقت و پژوهش دانش و فضیلت است، دنبال کند.
برای دانلود رایگان و نامحدود نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات پیام نور کارشناسی و کاردانی -نمونه سوالات پیام نور کارشناسی ارشد -
نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)
به ادرس زیر مراجعه کنید
http://pnu-club.com/pnu.1239.html
========================
وب سايت تخصصي مهندسي كامپيوتر
WWW.Computer-Eng.IR
========================
هميشه خودت باش نه كسي ديگر!
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن
آخرین اخبار دانشگاه پیام نور"فراگیر پیام نور"برنامه امتحانات پیام نور" تستی یا تشریحی پیام نور"سیستم گلستان پیام نور " reg.pnu.ac.ir "خبر های جنجالی پیام نور" نمونه سوال پیام نور"دکترا پیام نور "ارشد پیام نور "لیست منابع پیام نور"انتخاب واحد پیام نور"اخبار مراکز و واحد ها پیام نور"عکس های پیام نوری
بوک مارک ها