بالا
لامپ رشد گیاه

 دانلود نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور با پاسخنامه

 دانلود نمونه سوالات فراگیر پیام نور

 فروشگاه پایان نامه و مقاله


 تایپ متن و مقاله و پایان نامه





 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 27

موضوع: «دارَیَـوَئـوش» (داریوش شاه)، شـاه بـزرگ، شـاه شاهـان" شاه ایران

  1. #1
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    Icon19 «دارَیَـوَئـوش» (داریوش شاه)، شـاه بـزرگ، شـاه شاهـان" شاه ایران


    شرح فتوحات نظامى داريوش هخامنشى
    مرز هاى بى پايان پادشاهی






    پرتو طلايى رنگ خورشيد پاييزى چهره شوش را نوازش مى كرد. اين براى پارس نويد بخش رويشى دوباره بود.
    باليدن در فضايى پرطراوت كه حاصل نبوغ و رشادت سواران پارسى بود و از دل حوادث وحشتناك بيرون مى آمد. اينك يك نابغه ديگر براى ايران بزرگ امنيت و عظمت و قدرت را به ارمغان مى آورد. بدون شك اگر محبت هاى ملكه جديد آتوسا دختر كوروش كه پادشاه جوان بلافاصله پس از به دست گرفتن قدرت او را به عقد خويش درآورد، نبود، قطعاً داريوش در بدو پادشاهی در فائق آمدن بر دشوارى هايى كه به آن برخورد، موفق عمل نمى كرد. از اين ديدگاه كمتر پادشاهى همانند داريوش در ابتداى حكومت با مصائب طاقت فرسا مواجه شده است. اگر اغتشاش و خيره سرى هاى مغان نظم اجتماعى را مختل ساخت و مدت ها هول و هراس و يأس را در دل ايرانيان به خصوص اهالى پايتخت _ شوش- ايجاد كرد و فضايى از رعب و وحشت پيامد سلطه گئومات بود اما هخامنشيان كه در سوابق فرهنگ و تمدن خود موارد فراوانى از غلبه بر حوادث ناگوار و غيرمترقبه را داشتند خيلى زود طرح هايى را كه هدف آن كيان آنها بود خنثى كردند.

    يكى از عوامل اصلى موفقيت داريوش در صحنه داخلى و فراملى _ دست كم به عنوان فردى كه تصرف تخت شاهى توسط مغ را تاب نياورد - رفتار و اخلاق سياسى، مذهبى، اجتماعى و نظامى اوست كه از كوروش به ارث برده بود به اين معنا كه: وى نسبت به آئين و رسوم ملت ها همانند اسلاف خود، كوروش و كبوجيه احترام قائل بود. دلايل متقن وجود دارد كه حساسيت وى را در اين زمينه نشان مى دهد كه در نامه اى خطاب به گاتادس Gatades ساتراپ يكى از ولايات آسياى كوچك نوشته است:
    «به من خبر رسيد كه تو در تمام امور تعليمات مرا نصب العين خود قرار نمى دهى، بديهى است كه هم تو مصروف آبادى خاكى است كه به من تعلق دارد، زيرا درخت هايى كه در آسياى سفلى مى نشانى، آن سمت فرات مى رويند. در اين باب نيز من نيت تو را مى پسندم و اين كار تو را آن قدر هست كه در خاندان سلطنت ذكر تو با افتخار قرين گردد... اما از جانب ديگر چون تو عواطف مرا بالنسبه به خدايان منظور نداشته اى اگر رويه خود را تغيير ندهى قهر و غضبى كه از اين هتك حرمت به من دست داده بر تو ناگوار خواهد بود. تو تحميلى به باغبان تبرك شده آپولون كرده اى و به كار در زمين غيرمقدس وادارشان ساخته اى، اين كار در حكم مخالفت با احساسات نياكان من است...»
    در عين حال لحن قاطع پادشاه در كتيبه بيستون حاكى از آن است كه در باور ها و اعتقادات خود نسبت به آفريدگار راسخ و ثابت قدم است به اين توضيح كه: وى «اورمزد» را ايزدى مى داند كه تمام موفقيتش و حتى سلطنت را موهبتى از جانب او براى خودش قلمداد مى كند. با اين وصف هنگامى كه داريوش به قدرت رسيد (۵۲۱ ق .م) حدود ۲۸ سال داشت زيرا وى در زمان عزيمت كوروش براى جنگ باسكاها (۵۲۹ ق.م) همراه او بود در حالى كه بيست سال داشت، همچنين در ركاب كبوجيه در سمت رياست گارد ويژه محافظ شاه و آجودان مخصوص او به مصر رفت كه حداقل در امر حكومت براى او تجربيات مفيدى دربرداشت.
    اگر كوروش جهانگشاى بزرگى بود داريوش ميراث دار خوبى است به عبارت ديگر او عهده دار حكومتى شد كه يادگار فرمانده پيروزش، كوروش بود. بى ترديد پاسدارى از اين قلمرو امرى دشوار بود به حدى كه شاه جوان را وادار كرد مدت دو سال (سپتامبر ۵۲۲ تا مارس ۵۲۰ ق.م) شخصاً سلاح به دست بگيرد و شورش هاى فراوان (تقريباً ۲۰ شورش) را كه به طور عمده ثمره خلاء قدرت چندماهه و سلطه گئومات بود خاموش سازد.
    اين همه جسارت، سرعت عمل، ابتكار، حوصله و شهامت و قوه دراكه فوق العاده را مى طلبيد كه داريوش همگى را يك جا در خود داشت و سرانجام پس از درگيرى هاى پى در پى با مدعيان، وى در جست وجوى يك پايتخت امن شوش را برگزيد. منتها بحث اين است كه وجه تمايز داريوش با كوروش در اين است كه وى عطوفت و شفقت كوروش را با مغلوبين نداشت.
    از اين رو «نيزه پارسى» به دست اين شهريار و توانا و سرداران ايران تا آن سوى مرز هاى آسياى صغير و آفريقا و از شمال به ماورا ءالنهر رفت و پس از آن بود كه گفت در نقش رستم بنويسند: «هرگاه خواستى بدانى چند بود شمار كشور هايى كه پادشاه داريوش داشت، پيكرها را بنگر كه تخت را مى برند آنگاه خواهى دانست كه نيزه پارسى تا كجا رفته و سرباز پارسى بسيار دور از وطن جنگيده است...» پيامى كه در اين گفتار نهفته بيانگر اوج بخت يارى پادشاه است.

    • نبرد هاى داريوش

    اين نزاع ها سه وجه عمده را در برمى گيرد. اول آن دسته از جنگ هايى كه براى خاموش ساختن طغيان هاى داخلى امپراتورى صورت گرفت و پادشاه را با مدعيان ايالات درگير ساخت كه فقدان قدرت مركزى آنها را جسور و خواستار استقلال ساخته بود و بلافاصله پس از دستيابى به تاج و تخت (۸ مهر ۲۹ سپتامبر ۵۲۲ ق.م) پديدار شدند. دوم اقدامات پيشگيرانه اى كه متوجه اميران ولايات منصوب شده توسط كوروش همانند مصر و ليديه بود كه اكنون آن اندازه قدرتمند شده بودند كه داريوش را دچار توهم كنند. سوم فتوحاتى كه هدف آن توسعه امپراتورى و كسب شهرت و افتخار شاهانه بود.
    اين جنگ ها را هرودوت «جنگ هاى مديك» (Medicwars) ناميده كه توسط داريوش و عمدتاً با يونان و جزاير يونانى نشين آسياى صغير آغاز و به وسيله فرزندش خشايارشاه تداوم يافت و بخش اعظم مشغله هاى سياست خارجى ايران عصر هخامنشى را به خود اختصاص داد. مسئله اين است كه جنگ ها نشان داد داريوش در اداره امور سياسى و رعيت بسيار توانا است و در مهار بحران هاى آنى و پيش بينى نشده از توان مديريتى بالايى برخوردار است. مطابق گفته اش در بيستون بند (۱۰/۱) آنچه را كه از نظم خارج شده بود به حالت اوليه استقرار بخشيده، به علاوه فقدان هدف مشترك در ميان طغيانگر ان امر سركوب آنها را تسهيل كرد به جز شورش بابل و ماد كه پادشاه را مجبور ساخت شخصاً به مقابله ايشان برود. به هر حال در پايان نزاع هاى طاقت فرسا، داريوش وضع نوين ادارى و سازمان سياسى جديد را بنيان گذارد كه واقعاً دقيق و منظم عمل مى كرد و در نتيجه خيلى زود اقتدار و ترتيب از هم گسيخته شده پايان حكومت كبوجيه را احيا كرد.

    • تثبيت قدرت و نظم

    در ماه هاى آغازين سلطنت در حالى كه واپسين ماه ۵۲۲ ق. م سپرى مى شد پادشاه جديد ۹ مدعى را كه در بيستون (بند ۱۴) آنها را «پادشاهان دروغ گو» مى خواندند و با يارى اورمزد آنها را مغلوب، مطيع و خراج گزار امپراتورى كرد، اما قضيه به دسامبر ۵۲۲ و ژانويه ۵۲۱ آذر و دى، ختم نمى شود مسئله اين است كه برخى از ايالات دو بار و حتى بيشتر سر به شورش برداشته اند. شورشيان به لحاظ سياسى خود را منسوب به يك خاندان مى كردند و عنوان پادشاه بر خود مى گذاشتند و مدعى احياى حكومت از دست رفته آن سلسله محلى بودند. اهميت موضوع وقتى بيشتر مى شود كه مى بينيم شاه ايران از اين نزاع ها با عنوان «جنگ واقعى» ياد مى كند و كاربرد اين عنوان به كارگيرى قوا و تجهيزات جنگى و گستردگى آشوب ها را به ذهن متبادر مى سازد (بيستون بند ۶۰ _ ۵۰/۱۴)
    افزون بر اين نقش محورى و نبوغ داريوش را در شكست و ناكامى ياغيان كه خود او اين امر را به يارى «اورمزد» مى داند هرگز نمى توان ناديده گرفت زيرا برخى از پيروزى ها در فاصله چند روز و بعضى در يك روز حاصل مى شود. از مجموع ده يا دوازده اغتشاش داخلى عليه حكومت مركزى ايران، شورش پارسى به رهبرى وَه يَزداته و ماد به سركردگى فرورتيش از همه مهم تر و به خصوص مورد اخير فراگير بوده است. زيرا اين دو ايالت هسته اصلى قلمرو هخامنشى و بالطبع حكومت فراگير ملى ايران را كه توسط كوروش بنياد گذارده شده بود تشكيل مى داد. به همين علت غلبه بر آنها براى پادشاه اهميت فراوانى داشت.
    به هر حال داريوش در هزيمت و شكست افراد ياغى از حمايت قاطع مردم، نيروى نظامى، سران قبايل، نجبا و اميران پارسى برخوردار بود. نكته مهم ديگر اينكه سركشى ها بعضاً نه در سرزمين بومى كه در محلى ديگر رخ مى داد. وه يزداته و آرخاى ارمنى در مكانى غير از سرزمين مادرى قيام كردند. با اين وصف پافشارى داريوش بر اين نكته كه مى گويد: «... در مورد ناتوان و توانا قوه جبر و قهريه به كار نبردم و دوست نمى دارم از جانب توانا به ناتوان ستم روا داشته شود...» ميل باطنى اش را به عدالت نشان مى دهد اما وى نمى توانست بپذيرد كه دشمن او به خصوص بخواهد بر تخت شاهى تكيه بزند. خوشبختانه مدارك و اسناد كهن و نو در باب پادشاهى داريوش و پس از آن تا پايان دوران ساسانى (۶۵۶ م) برخلاف دوران كوروش و كبوجيه بيشتر است. اين موجب مى شود آگاهى ما گسترده تر شده و كار يك مورخ، پژوهشگر، يا خواننده تاريخ ايران را آسان تر كند. از استناد به كتيبه ها از آن جهت كه مستقيم و بلاواسطه به شخص پادشاه مرتبط است و از زبان او بيان شده و منابع يونان باستان كه واقعاً تنها آثار مكتوب ايران باستان هستند، مورد توجه ماست و سعى شده به محتواى آنها توجه كافى مبذول داريم.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  2. #2
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    فتنه هاى پراكنده

    پس از خاموش ساختن غائله گئوماته در اكتبر ۵۲۲ ق.م و انجام مراسم تاج گذارى از نيمه دسامبر ۵۲۲ ق.م تا پانزدهم ژانويه ۵۲۱ ق.م _ آذر و دى _ به فاصله يك ماه حدود ۹ شورش تقريباً همزمان در سرتاسر ايران عليه شاهنشاهى هخامنشى روى داد. ابتدا در شوش مركز عيلام و پايتخت جديد آثرينه كه خود را از نسل پادشاهان آنشان مى دانست به قصد انتقام از شكست نياكانش از پارس ها شورش كرد اما مردم با او همراه نبودند و فوراً دستگير و تنبيه شد. همزمان با اين شورش در بابل نى دين تو بعل خود را نبوپلصر سوم = نبوكدنزر، فرزند نبونيد پادشاهى كه از كوروش شكست خورده بود ناميد و سر به شورش برداشت.
    بر مبناى شرح جالب و مفصل هرودوت داريوش و سردارش زوپير (ZooPeer) در اين جنگ اين فرد سپاهى گران را به آن سوى دجله آورد. به واسطه اهميت شورش، پادشاه شخصاً به مقابله ياغى شتافت و پس از عبور از دجله ۱۳ دسامبر ۵۲۲ ق.م. او را گرفتار ساخت. در هگمتانه مركز ايالت ماد، كشتريته يا خشتريته به دروغ خود را فرورتيش از بازماندگان هوخشتره پادشاه ماد ها معرفى كرد و دست به شورش زد. داريوش كه سرگرم سركوب شورش بابل بود ناچار بخشى از قواى پارس را مجزا و به كمك ويدارنه سردار اهل ماد فرستاد كه در جنگ با اين ياغى به مشكل برخورده بود كه سرانجام در ۱۲ ژانويه ۵۲۱ ق.م ۲۳ دى ماه فرورتيش مغلوب شد. اين جنگ كه مروش (Marosh) نام گرفته مطابق كتيبه هاى بابلى و آرامى، ۳۸۲۷ كشته و ۴۳۲۹ اسير را از سپاه دشمن بر جاى گذاشته است.
    اما در پارس وه يزداته كه گفته اند يك مدعى از طبقه اشراف بود به كذب خود را برديا فرزند كوروش ناميد و احتمالاً همراهى مردم با او نشان از محبوبيت بردياى راستين داشته كه مردم هنوز از سرنوشت واقعى او آگاه نبودند. اين شورش فراگير در دو مقطع و طى دو جنگ واقعى به نام هاى راخا و پرگا كه در اولى ۴۴۰۴ كشته بدون اسير و در جنگ دوم ۶۲۶۴ كشته باز هم بدون اسير تلفات در برداشت توسط ارته وزد يا آرته باذ فرمانده مادى در شانزدهم ژوئيه ۲۵ تير ۵۲۱ ق.م و همزمان با دو شورش ديگر و پس از هفت ماه مقاومت درهم شكست. به اين توضيح كه با ياغى كه قدرتى به هم زده بود حتى مناطقى از كرمان و زرنگ (سيستان) را نيز با خود همراه ساخته و قشونى هم به آراخوزيا (رخج = اطراف كابل) اعزام داشت اما آنها را ويوانه والى وفادار به داريوش تارو مار كرد. در ساگارتى يا ثته گوش منطقه اى در مجاورت مادعليا، نيز فردى به نام سيسان تخمه (Cictaxma) قبايل را عليه داريوش برانگيخت كه توسط يك سردار مادى ديگر به نام تخمش پده در شانزدهم ژوئيه _ ۲۵ تير _ ۵۲۱ ق. م كشته شد.
    البته هرودوت و داريوش، وه يزداته را اهل ايالت يائوتيا (اوتى = ساگارتى، Yaoutiya )مى دانند و پس از سركوب داريوش اين ايالت را از جرگه ممالك پارسى خارج كرده و بر آنها ماليات تعيين مى كند. ا. ت. اومستد مورخ نعاصر از روى شكل ظاهرى شورشيان كه در كتيبه در برابر پادشاه در بند شده اند وه يزداته را كه دماغ كوتاه و چانه پهن دارد به اتفاق فرورتيش شورشى ماد، ايرانى نمى داند. با وجود روايات ضد و نقيض يقيناً در نتيجه ازهم گسيختگى مقطعى نظم اين افراد جسور شده اند. در هر صورت در نيمه اول ژانويه مجدداً در بابل و اين بار آرخا (Arka) اهل ارمنستان اغتشاش مى كند. فراداى هموطن او در مرگيانه يا مرو شورش كرد كه اين دومى را دادارشى والى وفادار باكتريان در دهم دسامبر ۵۲۲ يا اوايل ژانويه ۵۲۱ ق.م نابود ساخت.
    شورش آشور نيز در روز هاى پايانى دسامبر توسط ارامنه ترتيب داده شد. در مجموع سرداران ايرانى چهار جنگ با ارمنى ها كرده و آنها را كاملاً مطيع و متفاوت ساخته اند. اين كاميابى ها عمدتاً توسط دادارشى و وئوميزه پى درپى تا ژوئن ۵۲۱ ميسر شده است.
    از سوى ديگر وقتى كه داريوش، در دسامبر ۵۲۲ ق.م از جنگ بابل فراغت يافت ستاد ارتش را جهت هماهنگى عمليات هاى جنگى به هگمتانه انتقال داد. جايى كه فرمانده اهل ماد، در مقابله با فرورتيش كه اكنون حوزه قدرت خود را تا شرق ماد (رى) و هيركانيا (گرگان) گسترش داده بود، با دشوارى مواجه شده بود.

    بنابراين شاه خودش به جنگ فرورتيش دروغين رفت و در هشتم ماه مه ۵۲۱ ق.م (۱۹ ارديبهشت) قواى آرته باذ، ياغى را پس از پنج ماه تعقيب و گريز، در رى دستگير و نزد داريوش آوردند كه بلافاصله اعدام شد و شاه در ماد استقرار يافت و پس از استراحت كوتاه به پارس برگشت و به نظارت كلى اوضاع اجتماعى و نظامى پرداخت. ديرى نگذشت كه آرخاى ارمنى كه در بابل مدعى شده بود (اوت ۵۲۱ ق.م) عنوان شاه بابل بر خود گذارد. داريوش يار صميمى خود هيدارنس را به جنگ او فرستاد و او نيز در ۲۷ نوامبر ۷ آذر، ۵۲۱ ق.م جنگ دوم بابل را به نفع ايران خاتمه داد. سرانجام در پارت (خراسان) و هيركانيا، ويشتاسپه پدر داريوش والى آن دو ايالت قواى شورشى را پس از رسيدن قواى كمكى فرزند از جبهه هاى ديگر در پى دو جنگ ويشيائوزتيش و پتى گرنبه پايان داد و آخرين مقاومت هاى ياغيان را درهم كوبيد و متعاقب آن داريوش كارنامه ماندگارش را بر دل بيستون حك مى كند اما وقتى كه ايالاتى چون عيلام (سوزيانا) براى بار دوم و سوم سر به طغيان برمى دارند، پادشاه ناگزير اين شورش ها را به همراه جنگ هاى سكاهيه هند و... بعداً به متن اصلى كتيبه مى افزايد. مثلاً در عيلام «مرتيه» قيام مى كند اما قبل از مراجعت داريوش از بابل توسط سرداران پارسى در همان نيمه دوم دسامبر ۵۲۲ ق.م اسير مى شود و به قتل مى رسد. در نوامبر ۵۲۰ ق.م عيلاميان براى سومين بار به فرماندهى اتمئى ته عصيانگرى كردند، اين بار داريوش پدر يكى از زنان خود، گبرياس جزء شش تن و هم او كه در ركاب كوروش نيز بود و اكنون سالخورده اما بسيار زيرك و توانا بود براى دفع اين فتنه فرستاد كه او دوباره آرامش را حكفرما و ياغى را در بند نزد داريوش آورد.

    • اقدام پيشگيرانه

    ولايات دوردست اگر چه علناً ابراز نارضايتى يا سركشى عليه قدرت مركزى نمى كردند ليكن داريوش جانب احتياط را از دست نداد. در ليديا و مصر حكمرانانى از سوى كوروش و كبوجيه منصوب شده بودند كه اكنون مى توانستند براى قدرت مركزى دردسرساز باشند. اين مسئله هنگامى كه داريوش سخت درگير شورش هاى داخلى بود محرز شد. اما فكر پادشاه را چنان به خود مشغول مى داشت كه فرصت رسيدگى به خيانت اين ساتراپ ها را نداشت. اكنون اين موقعيت مناسب ايجاد شده بود. به اين توضيح كه: در ليديا، اروآتس كه توسط كوروش بر آنجا حكومت مى كرد، پس از اطلاع از درگذشت كبوجيه، پولى كراتس جبار جزيره ساموس را كه چنانكه گفتيم در فتح مصر با پادشاه ايران همراه بود، با خدعه به قتل رسانده بود و به اين عمل خود مباهات مى كرد.
    افزون بر اين و به علت مهم تر وى به داريوش به رغم درخواست كمك در شورش ها به خصوص فتنه بابل هيچ گونه مساعدت نظامى حتى لفظى و ضمنى نيز از شاه ايران نكرد بالعكس وى با كشتن دو نجيب زاده پارسى، به نام هاى ميترو باتس ساتراپ ايالت داسكيليون و فرزندش كرسنپس خطايى ديگر را مرتكب شد حتى قاصدى را كه داريوش به سارد فرستاده بود تا براى دور ساختن شورش ماد از قواى پارسى گارد خود بخشى را به عنوان نيروى كمكى اعزام دارد با اين توجيه كه وى را شايسته اين ماموريت نمى داند، كشت و اين نخستين سرپيچى يك ساتراپ از حكومت مركزى بود. در نتيجه داريوش از ميان بيست مرد پارسى كه مشتاقانه و داوطلبانه نزد او شتافته بودند تا هر ماموريتى را كه مى خواهد به آنان واگذار كند قرعه را به نام مگابازوس زد و او نيز پس از رفتن به سارد براى اينكه از ميزان وفادارى گارد هزار نفره پارسى كه در خدمت ارو آتس بودند آگاه شود حيله اى به كار برد آن گونه كه پس از خواندن تعدادى از پيغام هاى داريوش به پارسيان ساكن ليديا توسط منشى، آخرين نامه را گشود كه در آن داريوش از آنها خواسته بود اروآتس را بكشند و آنان نيز چنين كردند. مصر نيز همين وضعيت را داشت. هر چند كه سفر داريوش به قصد دلجويى از مصريان صورت گرفت اما در سال هاى ۵۲۲- ۵۲۰ ق.م حوادثى رخ داد كه مردم مصر را تشويق كرد به استقلال خود بينديشند.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  3. #3
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    شرح فتوحات نظامى داريوش هخامنشى
    ياغيان تسليم مى شوند




    آرياندس امير پارسى كه توسط كبوجيه حاكم بر مصر بود زمانى فرتيمه مادر آژزيلاس رهبر يونانى تبار جزاير سيدن و سيرنائيك را كه در يك توطئه خانوادگى كشته شده بود، به دربار او آمد و به آرياندس گفت كه فرزندش در سال ۵۲۲ ق.م با پرداخت خراج، وفادارى و اطاعت خود را از كبوجيه ابراز كرده است. اين واقعه موجب شد كه آ رياندس پس از مشورت با داريوش سپاهى را به فرماندهى دو نجيب زاده پارسى به نام هاى امازيس از طايفه مارافين ها و بدرس از تيره پازارگاديان در سال ۵۱۳ ق.م به جنگ «برقه» واقع در مرز هاى غربى ليبيا بفرستد. برقه اى ها پس از مقاومت طولانى سرانجام تسليم شده و طى معاهده اى خراج گزار شدند اما بعد ها آنها اسير و تحت الحفظ به مصر نزد داريوش _ وقتى كه به آنجا رفت _ آورده شدند و پادشاه نيز در ايالت باختريش (باكتريان) شهركى جهت اسكان آنها ساخت كه به نام آنها شهرت يافت. اكنون آرياندس فوق العاده قدرتمند شده بود. داريوش او را حذف كرد. معابد را تجديد سازمان كرد و كاهن معبد سائيس را مورد لطف قرار داد.

    •داريوش در سكاهيه

    ۵۱۳ ق.م داريوش به قصد سكاهيه حركت كرد. قبلاً به دموكدس، پزشك مشهور پادشاه فرمان داده شد به جهت آشنايى با منطقه، سواحل آسياى صغير را مورد بازرسى كامل قرار دهد و پس از مدتى داريوش به تعقيب سكاها پرداخت و سفيرى نزد «اسخون خه» پادشاه سيت ها فرستاد و به او پيغام داد: اى مرد عجيب چرا دائماً از مقابل من مى گريزى؟ يا خودت را بنمايان و نبرد كن و اگر مى دانى كه قدرت من بر تو غالب است و ياراى مقاومت ندارى پس براى خداوندگار خود آب و خاك به خدمت بياور. اسخون خه پاسخ داد كه: اى مرد پارسى! روش من اين است كه هيچ وقت از مردم نمى ترسم و از آنها فرار نمى كنم، آب و خاك هم نمى فرستم اما به جاى آنها هداياى مناسب ترى خواهم فرستاد. به دنبال آن سفيرى فرستاد كه همراه او يك مرغ، يك موش، يك وزغ و پنج عدد تير بود.
    وقتى علت را پرسيدند گفت: اگر پارسى ها عاقل باشند مى توانند مفهوم آن را دريابند. استنباط داريوش اين بود كه سيت ها مى خواهند تسليم شوند از اين رو موش علامت خاك و وزغ نشانه آب است اما گبرياس عقيده ديگرى داشت. او معتقد بود كه: سيت ها مى گويند پارسيان در صورتى از تيررس ما در امان خواهند بود كه همچون مرغ به هوا پرواز كنند و يا مانند موش در زمين فرو روند و يا چون وزغ گرد درياچه ها پناه جويند.هرودوت، ژوستن، پلوتارك، توسيديد، كتزياس و... ديگر مورخانى هستند كه در مورد لشكر كشى داريوش به سيت ها، سخن گفته اند. البته اين كه داريوش با سكاهاى آسياى ميانه يا سيت هاى اروپا كه هر دو را «اقوام ياغى» و «سكاهايى كه در آن سوى دريا مى زيستند» خطاب مى كند، شكست داده- زيرا پادشاه سيت ها با كلاه نوك تيز معروفش در انتهاى صف نه نفره ياغيان در برابر داريوش در كتيبه بيستون ايستاده- اما اين موضوع كه با كدام قوم جنگيده اختلاف هست، قطعاً با هر دو قوم قبل از عزيمت به قصد يونان با آنها نبرد داشته و همزمان با اين لشكركشى، پارسيان در مصر به فرماندهى آرياندس به برقه= (اوس پريد يا بنغازى در ليبى) اردوكشى نموده اند. اما طبق روايت كتزياس، داريوش قبل از اينكه به جنگ سكاها برود به آريارمنس ساتراپ كاپادوكيه دستور داده كه به سرزمين آنها وارد شود و آنها را به اسارت بگيرد. آريادمنه با ۳۰ كشتى جنگى پر از سرباز به آنجا يورش برد حتى مَرسَ گتس برادر پادشاه سيت ها را كه به جرمى در بند بود، اسير كرد و پس از آن سى تربس پادشاه سيت ها نامه اى دشنام آ ميز به داريوش نوشت و داريوش نيز همين گونه پاسخ داد. ژوستن هم علت جنگ داريوش را پاسخ منفى پادشاه سيت ها- يان تيروس- به داريوش را در خواستگارى از دخترش مى داند. اما به روايات كتزياس و ژوستن نمى توان اعتماد كرد كه آنها حتى نام ها را نيز متفاوت ذكر مى كنند.

    مسلماً نبرد با سيت ها مقدمه ورود داريوش به اروپا بود كه تا آن سوى دانوب رفت. با توجه به سپاه گران هخامنشى در اين جنگ كه هرودوت آن را بدون احتساب نيروى دريايى، ۶۰۰ فروند كشتى و ۷۰۰ هزار رزمى ذكر كرده، جنگى مهم بوده است. پس از عبور از هلسپونت (بيسفر)، پروپونتيد (مرمره) و دانوب شهرهاى يونانى نشين آسياى صغير از جمله، ابيدوس، لامپاسك، پريون، پروكونيز، سيزيك و بيزانس را مطيع و سپس جزاير دهانه يونيه مانند فيوس، ساموس، فوسه و ميله را زيرپا گذاشت و به حوالى كالسدون رسيد. متعاقب آن داريوش به اهالى يونانى آن منطقه دستور داد بر روى دانوب يك پل شناور ساختند. احداث پل هاى شناور بر روى آبراهه هاى تند و رودها ابتكار جنگى داريوش بود. و اين پل تا مراجعت او در دو ماه بعد وقتى كه او موفق نشد با پادشاه سيت ها مواجه شود با وجود اينكه سيت ها يونانيان محلى را تحريك به تخريب پل كردند، پابرجا بود و يونانيان ترجيح دادند كه نسبت به شاه ايران وفادار بمانند. در اين زمان گبرياس به داماد خود داريوش پيشنهاد كرد كه بهتر است مراجعت كنند به خصوص كه سپاهيان در دشت هاى تفتيده و بى آب و علف در رنج و تنگنا بودند با تلفاتى حدود هشتاد هزار تن به سارد عقب نشستند. در واقع مشغلات فراوان از جمله نبرد ماراتن و از سويى، درگذشت داريوش در ۴۸۶ ق.م به او فرصت نداد كه پا به آتن بگذارد.

    •داريوش در شرق

    تثبيت سرحدات شرقى مورد غفلت واقع نشد. جايى كه قبلاً كوروش تا ساحل رودخانه سند آمده بود. اما اكنون مى بايست در اين نقطه مرزها مشخص شود. تسخير هند مسئله اى بود كه انديشه داريوش را راحت نمى گذاشت. به همين علت و به احتمال زياد بين سال هاى ۵۱۸ _ ۵۱۵ ق.م به شرق آمده است. وانگهى داريوش قصد داشت بداند كه آيا امكان پيوند ميان متصرفات او در شرق با شوش در غرب ايران وجود دارد يا نه. او موفق شد زيرا به درياسالار معروف خود اسكيلاكس گفت كه از سند تا درياى سرخ را در ساحل خليج فارس و درياى عمان بپيمايد. سپس داريوش، سند و پنجاب، هند، مكران (بلوچستان) را در شرق و يمن و حجاز را ساحل درياى سرخ به هم پيوند زد و به قلمرو هخامنشى افزود.

    •داريوش در يونان

    سواحل يونان در دو مقطع از سوى داريوش بررسى شد. اولين ماموريت را دموكدس انجام داد كه ضمن گشت زنى در سرتاسر منطقه اطلاعات خوبى در زمينه موقعيت جزاير به دست آورد. در نتيجه اين ماموريت بود كه نيمى از جزاير تسخير شدند. در نوبت دوم، داريوش به دامادش ماردونيوس و برادرش ارته فرنس گفت كه تا مرزهاى آتن پيشروى كنند. آنها در راس نيروى دريايى توانستند از تراكياى شرقى بگذرند و مليته، لسبوس، خيوس، كوزيكوس، آسوس، خرسونس و ديگر جزاير دهانه آتن را فتح كنند.
    ساموس كه حكم دروازه ورودى به غرب را داشت، قبلاً توسط اوتانه و به درخواست سيلوسون، برادر پولى كراتس مقتول تحت انقياد پارسيان قرار گرفته بود، در حالى كه فاتح پارسى از داريوش دستور داشت از چپاول، اسارت و يا كشتن اهالى جزيره بپرهيزد. در واقع هدف عمده داريوش در غرب اين بود كه از راه بالكان به يونان برسد، در حالى كه راه هاى ديگرى نيز وجود داشت منتها وى قصد داشت با قطع شريان اقتصادى يونان _ واردات چوب هاى جنگلى و گندم كه از مصر و ليبى وارد مى شد _ به آتنيان ضربه كارى را وارد كند كه به اين هدف دست يافت. بسط قدرت پارسيان در غرب با پيشرفت هاى قابل ملاحظه اى همراه شد. وقتى كه تراس و مقدونيه كه همزمان با شورش مجدد سيت ها داريوش را مجبور كرد هشتاد هزار تن از قواى درگير، آن منطقه را جدا و به عنوان قواى كمكى به جزاير يونانى ياد شده ارسال كند، مطيع شدند، آتن و اسپارت در تيررس مستقيم او قرار داشت. اكنون پارسيان مهياى نبرد ماراتن بودند.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  4. #4
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض





    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  5. #5
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    سنگ نگاره و سنگ نبشته­ی داریوش بزرگ
    شایان‌ترین و باشكوه‌ترین یادمان‌های كهن منطقه­ی بیستون، سنگ ‌نگاره و سنگ‌ نبشته­ی داریوش بزرگ (داریوش یكم) هخامنشی (521- 486 پیش از میلاد) می‌باشد كه در حدود سال‌های 520 پیش از میلاد، در كنار راه و بر سینه­ی پرتگاهی دور از دسترس با ده‌ها متر بلندی از سطح جاده و در برابر چشمه­ی بیـستون (سراب بیستون) تراشیده شده است. این اثر با حدود 20 متر درازا و 8 متر بلندا، بزرگترین سنگ‌ نبشته­ی جهان است و از آن در كتاب‌های بسیاری از نویسندگان و جغرافیا ‌نویسان قدیم یاد شده است.
    ما می‌توانیم از داریوش بزرگ بخاطر نگاشتن كتیبه­ی تاریخی بیستون، به عنوان كهن‌ترین تاریخ‌نویس شناخته شده­ی ایرانی نام ببریم. همچنین به همین ملاحظه، كتیبه­ی بیستون نخستین متن تاریخیف شناخته شده­ی ایرانی بشمار می‌رود. این نبشته كه تا پایان ستون چهارمف متن پارسی باستان، رویدادهای سال‌ نخست پادشاهی داریوش بزرگ را بازگو می‌كند؛ بجز ارزش تاریخی ، یكی از كهن‌ترین منابع اعلام در زبان‌های ایرانی است و برای بررسی دگرگونی واژگان ایرانی ، نام‌های كسان ، شهرها ، رودها ، كوه‌ها و نیز برای شیوه­ی نگارش ، گاهشماری ، اندیشه ‌ورزی و بسیاری بایسته‌های دیگر، نگرگاه ویژه و پر ارج پژوهندگان گوناگون است. ستون پنجمف متن تكمیلی­ای است بر كتیبه­ی قبلی و در بردارنده­ی گزیده‌ای از رویدادهای سال‌های دوم و سوم پادشاهی داریوش شاه است.
    در این متن ، داریوش شاه در آغاز به معرفی خود و پدرانش می‌پردازد. ( این تبار‌نامه تفاوت‌های متعددی با تبارنامه­ی گزارش شده در تاریخ هرودوت دارد.) پس از آن با احترام، از اهورامزدا و بخشش او سخن می‌راند كه تا پایان كتیبه بارها تكرار می‌شود. البته پرستش اهورامزدا توسط داریوش بزرگ و دیگر ایرانیان به هیچ‌روی دلیلی بر زرتشتی بودن آنان نیست. چرا كه پرستش اهورامزدا متعلق به بسیاری از ادیان ایرانی بوده و از روزگاران كهن‌تر و دستكم از زمان كاسیان در ایران شناخته شده است. كـاسـیان، به موجب كتیبه‌های باقی مانده، اهـورامـزدا را به گونه­ی « اَشـوریـاش- مَـزوتـاش» می‌شناختند. در گزارش بابلیف كتیبه­ی داریوش یزرگ نیز از اهورامزدا با عنوان «خدای آریاییان» نامبرده شده است.
    پس از ستایش اهورامزدا داریوش شاه به معرفی سرزمین‌های تابعه­ی خود می‌پردازد كه ضمن آن از 23 كشور نام می‌برد ( كه البته تا پایان پادشاهی‌اش تعداد آنها به 30 كشور می‌رسد ) ، سپس در ادامه­ی كتیبه­ی طولانی و مفصل خود و با ثبت دقیق زمان و تقویم ، شرح نبرد با شورشگرانی را می‌دهد كه در نخستین سال پادشاهی خود (به گفته­ی خودش) به دروغ ادعای شاهی كرده و كشور را به آشوب كشانده بودند. (واژه دروغ و پرهیز از دروغ، بارها و بارها در اظهارات داریوش تكرار شده و بر آن تأكید شده است.)
    در ادامه­ی متن همچنین با مضامین دیگری مانند سفارش به تباه نكردن كتیبه، دعای نیكف «دودمان فراوان» برای نگهدارندگان نگاره‌ها و كتیبه ، رفتار به عدالت و مطابق با قانون ، معرفی یاران خود ، و بسیاری مطالب دیگر روبرو می‌شویم. در سراسر كتیبه، داریوش بزرگ نسبت به دشمنان و شورشگران نامبرده شده ، سخن زشت و ناپسند و تهمت‌های نابجا بكار نبرده است.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  6. #6
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    نام اهورا
    سنگ نوشته های داریوش در بیستون رو با هم بررسی میکنیم

    پایگاه پژوهشی آریابوم




    متـن کامل سنگ­ نبشته­ی داریــوش بـزرگ در بــیـسـتـون

    ستون یكم
    بند 1 سطرهای 1-3 مـن «دارَیَـوَئـوش» (داریوش)، شـاه بـزرگ، شـاه شاهـان، شـاه در «پـارسَـه» (پارس) ، شاه سرزمین‌ها، پسر «وفشـتـاسَـپـَه» (ویشتاسپ)، نـوة «اَرَشـامَـه» (اَرشام)، هخامنشی.
    بند 2 3-6 داریوش شاه گوید: پدر من ویشتاسپ، پدر ویشـتاسـپ اَرشـام، پـدر اَرشـام « اَری‌یـارَمـنَـه» (آریـارَمـــنَـه)، پدر آریـارَمنَـه «چفـش‌پفـش» (چیش‌پیش)، پــدر چیش‌پیش «هَـخامَـنفش» است.
    بند 3 6-8 داریوش شاه گوید: از این رو ما هخامنشی ‌نامیده می‌شویم. ما از دیرباز بزرگ بوده‌ایم. از دیرباز دودمان ما شاهی بود.
    بند 4 8-11 داریوش شاه گوید: هشت تن از دودمان ما پیش از این شاه بودند. من نهمین آنها هستم. ما پشت در پشت (در دو شاخه ؟) شاه بوده‌ایم.
    بند 5 11-12 داریوش شاه گـویـد: من بخواست «اَئـورَمَـزدا» (اهورامزدا) شاه هستم. اهورامزدا شاهی را به من داد.
    بند 6 12-17 داریوش شاه گوید: اینست سرزمین‌هایی كه به بخشایش اهورامزدا به من رسیده است و من در این سرزمین‌ها شاه هستم: «پـارسَـه» (پارس)، «اووْجَـه» (خوزیه/ عیلام)، «بابیروش» (بابل)، «اَثـورا» (آشور)، «اَرَبـایَـه» (عربیه)، «مـودرایَـه» (مصر)، «تْـیَـئی‌یْ دْرَیَـهْـیا» (دریانشینان)، «سْـپَـردَه» (اسپارت/ سارد/ لیـدی)، «یَـئـونَـه» (یونان)، «مـادَه» (ماد)، «اَرمیـنَه»[1] (ارمنیه)، «كَـتـپَـتوكَـه» (كاپادوكیه/ آناتولی مركزی)، «پَـرثَـوَه» (پارت)، «زْرَكَه» (زَرَنگ/ سیستان)، «هَـرَئیـوَه» (هرات/ آریان)، «اووارَزمی‌یْ» (خوارزم)، «باخْـتْـریش» (بلخ/ باكتریا)، «سفـگودَه» (سفغد)، «گَـدارَه» (قندهار)، «سَـكَـه» (سكا)، «ثَـتَـگوش» (شاید هفت‌رود/ پنجاب)، «هَـرَئووَتیش» (آراخوزی/ رفخَـج/ شاید ناحیة علیای رود هیرمند)، «مَـكَـه» (مَكا/ مفـكران/ جنوب بلوچستان). روی هم 23 سرزمین.
    بند 7 17-20 داریوش شاه گوید: اینست سرزمین‌هایی كه خود را پیرو من می‌خوانند. بخواست اهورامزدا به فرمان من هستند و خراج می‌دهند. آنچه آنان را گفتم، چه در شب و چه در روز انجامش دادند.
    بند 8 20-24 داریوش شاه گوید: در این سرزمین‌ها هر آن مردی كه شایسته بود، او را پاداش دادم و هر آن كس كه پیمان‌شكن بود؛ او را سخت گوشمال كردم. بخواست اهورامزدا این سرزمین‌ها قانون مرا گرامی داشتند. همانگونه كه به آنان گفتم؛ همانگونه انجام دادند.
    بند 9 24-26 داریوش شاه گوید: اهورامزدا این شاهی را به من داد. اهورامزدا مرا یاری داد تا این پادشاهی را استوار سازم. بخواست اهورامزدا این پادشاهی را دارم.
    بند 10 26-35 داریوش شاه گوید: این است آن كارهایی كه پس از شاهی به انجام رساندم: پسر «كـورَئـوش» (كورش) به نام «كَـبـوجـی‌یَـه» (كمبوجیه) از دودمان ما در اینجا شاه بود. این كمبوجیه برادری داشت به نام «بَـردی‌یَـه» (بَـردیا) كه با كمبوجیه از یك مادر و از یك پدر بودند. آنگاه كمبوجیه این بردیا را كشت. هنگامی‌كه كمبوجیه بردیا را كشت؛ مردم نمی‌دانستند كه بردیا كشته شده است. سپس كمبوجیه به مصر رفت. هنگامی كه كمبوجیه رهسپار مصر شد؛ مردمانی پیمان‌شكن شدند و در كشور، در پارس و در ماد و دیگر سرزمین‌ها دروغ فراوان شد.
    بند 11 35-43 داریوش شـاه گـویـد: آنگاه یك مـردف مَـگوس (مجوس/ مفـغ)[2] بنام «گَـئوماتَـه» (گَئومات) در «پَـئـیـشی‌یـا اووادا» و كوهی بنام « اَرَكَـدریش» شورش كرد. آنگاه كه او شورش كرد، 14 روز از ماه «وی‌یَـخـنَـه»[3] گذشته بود. او به سپاه/ مردم؟ به دروغ می‌گفت كه من بردیا پسر كورش برادر كمبوجیه هستم. سپس همة سپاهیان یاغی شدند و از كمبوجیه به سوی او رفتند. هم پارس، هم ماد و هم دیگر سرزمین‌ها. او شاهی را برای خود ربود. آنگاه كه او شاهی را به دست گرفت، 9 روز از ماه «گَـرمَـپَدَه»[4] گذشته بود. پس از آن كمبوجیه به مرگف خودش[5] درگذشت.
    بند 12 43-48 داریوش شاه گوید: این پادشاهی كه مفـغ گَئومات از كمبوجیه گرفت، از دیرباز به دودمان ما بایسته بود. مفغ گَئومات بر پارس و ماد و دیگر سرزمین‌ها دست انداخت و آنها را از كمبوجیه گرفت و از آن خود كرد. او شاه شد.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  7. #7
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض



    ستون دوم
    بند 1 1-5 داریوش شاه گوید: پس از این نَـدیـتَـبَـئـیـرَه با چند سوار گریخت و به بابل رفت. آنگاه من به بابل رفتم. بخواست اهورامزدا هم بابل را گرفتم و هم نَـدیـتَـبَـئـیـرَه را. پس از آن نَـدیـتَـبَـئـیـرَه را در بابل كشتم.
    بند 2 5-8 داریوش شاه گوید: آنگاه كه من در بابل بودم؛ این سرزمین‌ها بر من شورشی شدند: پارس، خوزیه، ماد، آشور، مصر، پارت، «مَـرگوش» (مرو)، ثَـتَـگوش و سكا.
    بند 3 8-11 داریوش شاه گوید: مردی به نام «مَـرتی‌یَـه» پسر «چفـچفـخْـرائیش» از شهر «كوگَـنَـكا» در پارس بود. او در خوزیه شورش كرد و به مردم می‌گفت كه من «ایمَـنیش» شاه خوزیه هستم.
    بند 4 11-13 داریوش شاه گوید: آن هنگام من در نزدیكی خوزیه بودم. خوزیان از من ترسیدند. آن مَـرتی‌یَـه را كه سر دستة آنان بود؛ گرفتند و كشتند.
    بند 5 13-17 داریوش شاه گوید: مردی مادی به نام «فْـرَوَرتیش» در ماد برخاست و به مردم گفت كه من «خْـشَـثـریتَـه» از دودمان «اووَخْـشْـتْرَه» (هفـوَخشَـتَـرَه) هستم. سپس سپاهیان مادی كه در تختگاه بودند،[12] بر من شوریدند و به سوی فْـرَوَرتیش رفتند. او در ماد شاه شد.
    بند 6 18-29 داریوش شاه گوید: سپاه پارسی و مادیف زیر فرمان من، كم‌شمار بود. پس از آن من سپاه فرستادم. فرماندهی آنان را به یك نفر پارسیف پیرو من به نام «ویدَرنَـه» سپردم. بة آنان گفتم بروید و سپاه ماد را كه خود را از من نمی‌داند، در هم بشكنید. آنگاه ویدارنا با سپاهیانش رهسپار شدند. هنگامی كه به ماد رسید؛ در شهری به نام «ماروش» در ماد، با مادان نبرد كرد. آن كسی كه سركردة مادان بود، در آن زمان در آنجا نبود. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا سپاه من به سختی سپاه شورشیان را در هم شكست. آنگاه كه این نبرد آغاز گردید، 27 روز از ماه اَنامَـكَـه گذشته بود. پس از آن سپاه من در سرزمینی به نام «كَـپَـدَه/ كَمپَـندَه»[13] در ماد، برای من درنگ كردند تا كه من به ماد رسیدم.[14]
    بند 7 29-37 داریوش شاه گوید: یك ارمنیف پیرو من به نام «دادَرشیش» (دادَرشی) را به ارمنیه فرستادم و او را چنین گفتم كه برو و سپاه شورشیانی كه خود را از من نمی‌دانند، درهم شكن. پس از آن دادَرشی رهسپار شد. آنگاه كه او به ارمنیه رسید؛ شورشیان گرد آمدند تا برای نبرد با دادَرشی پیش آیند. در دهی به نام «زوزَه» در ارمنیه نبرد كردند. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا سپاه من به سختی سپاه شورشیان را شكست داد. آنگاه كه نبرد درگرفت، 8 روز از ماه «ثورَواهَـرَه»[15] گذشته بود.
    بند 8 37-42 داریوش شاه گوید: برای دومین بار شورشیان گرد آمدند تا رهسپار نبرد با دادَرشی شوند. آنان در دژ «تیگـرَه» در ارمنیه نبرد كردند. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا سپاه من به سختی سپاه شورشیان را درهم شكست. آنگاه كه این نبرد آغاز شد، 18 روز از ماه ثورَواهَـرَه گذشته بود.
    بند 9 42-49 داریوش شاه گوید: برای سومین بار شورشیان گرد آمدند تا رهسپار نبرد با دادَرشی شوند. آنان در دژ «اویَـما» در ارمنیه نبرد كردند. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا سپاه من به سختی سپاه شورشیان را درهم شكست. آنگاه كه این نبرد آغاز شد، 9 روز از ماه «ثائیگَـرچیش»[16] (ثایگَرچی) گذشته بود. پس از این دادَرشی در ارمنیه برای من درنگ كرد تا اینكه من به ماد رسیدم.
    بند 10 49-57 داریوش شاه گوید: سپس یك پارسیف پیرو من به نام «وَئومیسَـه» را به ارمنیه فرستادم و او را چنین گفتم كه برو و سپاه شورشیانی كه خود را از من نمی‌دانند، درهم شكن. پس از آن وَئومیسَـه رهسپار شد. آنگاه كه او به ارمنیه رسید، شورشیان گرد آمدند تا برای نبرد با وَئومیسَـه پیش آیند. در سرزمینی به نام «ایزَلا» در آشور نبرد كردند. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا سپاه من به سختی سپاه شورشیان را شكست داد. آنگاه كه نبرد درگرفت، 15 روز از ماه اَنامَـكَه گذشته بود.
    بند 11 57-63 داریوش شاه گوید: برای دومین بار شورشیان گرد آمدند تا رهسپار نبرد با وَئومیسَـه شوند. آنان در سرزمین «اَئوتی‌یارَه» در ارمنیه نبرد كردند. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا سپاه من به سختی سپاه شورشیان را نابود كرد. آنگاه كه این نبرد آغاز شد، ماه ثورَواهَـرَه رو به پایان[17] بود. پس از این وَئومیسَـه در ارمنیه برایم درنگ كرد تا اینكه من به ماد رسیدم.
    بند 12 64-70 داریوش شاه گوید: پس آنگاه من از بابل در آمده و به ماد رفتم. آنگاه كه به ماد رسیدم؛ فْـرَوَرتیش كه خود را شاه ماد نامیده بود، با سپاه خود به شهر «كفـدفرفش» در ماد در آمد تا با من نبرد كند. سپس ما نبرد كردیم. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا من به سختی سپاه فْـرَوَرتیش را شكست دادم. آنگاه كه نبرد كردیم، 25 روز از ماه «اَدوكَـنَـئیشَـه»[18] گذشته بود.
    بند 13 70-78 داریوش شاه گوید: سپس فْـرَوَرتیش با سواران كمی گریخت و به سرزمین «رَگا» (ری) در ماد روانه شد. آنگاه من سپاهی به دنبالش فرستادم. فْـرَوَرتیش دستگیر و به نزد من آورده شد. من بینی، گوش‌ها و زبان او را بریدم و یك چشم او را در آوردم. او دست‌بسته بر دروازه‌ نگاه داشته شد و همة سپاه/ مردم؟ او را ‌دیدند. پس از آن، او را در «هَـگْـمَـتانَه» (اكباتان/ همدان) دار زدم و مردان برجستة همدست او را در درون دژی در هَـگْـمَـتانَـه آویزان كردم.
    بند 14 78-91 داریوش شاه گوید: مردی به نام «چیثْـرَتَـخـمَـه» از «اَسَـگَـرتی» بر من نافرمان شد. او چنین به مردم می‌گفت كه من در اَسَـگَـرتی شاه هستم. از دودمان هفـوَخشَـتَـرَه هستم. آنگاه من سپاه پارسی و مادی را فرستادم. یك مادیف پیرو من به نام «تَـخـمَـسـپادَه» را سردار آنان كردم. به آنان چنین گفتم كه بروید و این سپاه شورشی را كه خود را از من نمی‌داند؛ در هم شكنید. آنگاه تَـخـمَـسـپادَه با سپاه رهسپار شد و با چیثْـرَتَـخـمَـه نبرد كرد. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا سپاه من آن سپاه شورشی را فرو كوبید[19] و چیثْـرَتَـخـمَـه را گرفت و او را به نزد من آورد. سپس من بینی و گوش‌های او را بریدم و یك چشم او را در آوردم. او دست‌بسته بر دروازه نگاه داشته شد و همة سپاه/ مردم؟ او را ‌دیدند. پس از آن، او را در «اَربَـئیرا» دار زدم.
    بند 15 91-92 داریوش شاه گوید: اینست كاری كه من در ماد انجام دادم.
    بند 16 92-98 داریوش شاه گوید: «پَـرثَـوَه» (پارت) و «وَركانَـه» (هیركانی/ گرگان) بر من شوریدند و خودشان را از آنف فْـرَوَرتیش خواندند. پدرم ویشتاسپ در پارت بود. سپاهیان او را رها كرده و یاغی شدند. آنگاه ویشتاسپ با سپاهی كه وفادارش بود، رهسپار شد. در شهری پارتی به نام «ویشـپَه‌ اوزاتیش» با پارتیان نبرد كرد. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا، ویشتاسپ آن سپاه شورشی را به سختی درهم شكست. آنگاه كه آنان به نبرد آغازیدند، 22 روز از ماه وی‌یَـخـنَـه گذشته بود.
    ستون سوم
    بند 1 1-9 داریوش شاه گوید: سپس من سپاه پارسی را از ری به نزد ویشتاسپ فرستادم. چون این سپاه به نزد ویشتاسپ فرا رسید؛ ویشتاسپ این سپاه را برگرفت و رهسپار شد. در شهری پارتی به نام «پَـتیـگـرَبَـنا» با شورشیان به نبرد شد. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا ویشتاسپ به سختی سپاه شورشگران را درهم شكست. آنگاه كه این نبرد آغاز شد، از ماه گَـرمَـپَـدَه (گَرماپَـد) 1 روز گذشته بود.
    بند 2 9-10 داریوش شاه گوید: سپس آن سرزمین از آنف من شد. این است آن كاری كه من در پارت انجام دادم.
    بند 3 10-19 داریوش شاه گوید: سرزمینی به نام «مَـرگوش» (مرو) بر من شورید. مردی از مرو به نام «فْـرادَه» را به سرداری برگزیدند. سپس من یك پارسیف پیرو خودم به نام «دادَرشیش»[20] (دادَرشی)، كه شهربان[21] بلخ بود را به رویارویی با او فرستادم و او را چنین گفتم كه برو و سپاهی كه خود را از من نمی‌داند، درهم شكن. پس از آن دادَرشی با سپاه رهسپار شد و با مروزیان نبرد كرد. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا سپاه من به سختی آن سپاه شورشیان را شكست داد. آنگاه كه نبرد درگرفت، 23 روز از ماه «آثْـری‌یادی‌یَـه» (آثْـریاد) گذشته بود.
    بند 4 19-21 داریوش شاه گوید: سپس آن سرزمین از آنف من شد. این است آن كاری كه من در بلخ انجام دادم.
    بند 5 21-28 داریوش شاه گوید: مردی به نام «وَهـیَـزداتَـه» در شهر «تارَوا» در سرزمین «یَـئوتی‌یا» در پارس می‌زیست. او دوباره در پارس آشوب برپا كرد.[22] او چنین به مردم می‌گفت كه من «بَـردی‌یَـه» (بردیا) پسر كورش هستم. سپس سپاه پارسی كه در تختگاه[23] بود و پیش از آن از «یَـدا/ یَـدایا؟»[24] آمده بود، بر من شورید و به سوی وَهـیَـزداتَـه رفت. او در پارس شاه شد.
    بند 6 28-40 داریوش شاه گوید: آنگاه من سپاه پارسی و مادی را كه در فرمان من بودند؛ گسیل داشتم. یك پارسی پیرو خودم به نام «اَرتَـ‌وَردی‌یَـه» را سردار آنان كردم. دیگر سپاهیان پارسی به دنبال من، روانة ماد شدند. سپس اَرتَـ‌وَردی‌یَـه با سپاه خود رهسپار پارس شد. آنگاه كه او به شهری به نام «رَخا» در پارس فرا رسید؛ در آنجا آن وَهـیَـزداتَـه كه خود را بردیا می‌نامید، با سپاه خود برای نبرد با اَرتَـ‌وَردی‌یَـه در آمد. سپس به نبرد شدند. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا سپاه من به سختی سپاه وَهـیَـزداتَـه را درهم شكست. آنگاه كه نبرد در گرفت، 12 روز از ماه ثورَواهَـرَه گذشته بود.
    بند 7 40-49 داریوش شاه گوید: سپس وَهـیَـزداتَـه با سواران كمی گریخت و به پَـئـیـشی‌یـا اووادا رفت. در آنجا سپاهی را آماده ساخت و رهسپار شد تا با اَرتَـوَردی‌یَـه نبرد كند. در كوهی به نام «پَـرگَـه» به نبرد شدند. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا سپاه من به سختی سپاه وَهـیَـزداتَـه را درهم شكست. آنگاه كه نبرد آنان آغاز شد، 5 روز از ماه گَـرمَـپَـدَه (گرماپَـد) گذشته بود. وَهـیَـزداتَـه و همدستان برجستة او را دستگیر كردند.
    بند 8 49-52 داریوش شاه گوید: سپس من وَهـیَـزداتَـه و مردانی كه همدستان برجستة او بودند را در شهری به نام «اووادَئیچَـیَـه» در پارس به دار آویختم.
    بند 9 52-53 داریوش شاه گوید: این است آنچه كه به دست من در پارس انجام شد.
    بند 10 54-64 داریوش شاه گوید: آن وَهـیَـزداتَـه كه خود را بردیا می‌خواند، به رویارویی با شهـربان پیرو من در آراخوزی/ رفخَـج به نام «ویـوانَـه» سپاه گسیل داشت.[25] او مردی را سردار آنان كرد و به ایشان گفت كه بروید و ویوانَـه و سپاهی كه خود را از آنف داریوش می‌داند، درهم شكنید. سپس آن سپاهی كه وَهـیَـزداتَـه گسیل داشته بود؛ رهسپار شد تا با ویوانَـه به نبرد درآید. آنان در دژی به نام «كاپیشَـكانیش» نبرد كردند. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا سپاه من به سختی سپاه شورشگران را درهم شكست. آنگاه كه نبرد آنان درگرفت، 13 روز از ماه اَنامَـكَـه گذشته بود.
    بند 11 64-69 داریوش شاه گوید: پس از آن دگرباره شورشیان گرد آمدند و رهسپار نبرد با ویوانَـه شدند. در سرزمینی به نام «گَـدوتَـوَه/ گَـندوتَـوَه»[26] نبرد كردند. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا سپاه من به سختی سپاه شورشیان را درهم شكست. آنگاه كه نبرد آنان درگرفت، 7 روز ماه از ماه وی‌یَـخـنَـه گذشته بود.
    بند 12 69-75 داریوش شاه گوید: پس از آن، مردی كه سردار آن سپاهی بود كه از سوی وَهـیَـزداتَـه به رویارویی با ویوانَـه گسیل شده بود؛ با اندك سوارانی گریخت. او به راه افتاد و از كنار دژی به نام «اَرشادا» در آراخوزی گذشت. آنگاه ویوانَـه با سپاهی به دنبال آنان رفت. در آنجا او را بگرفت و مردانی كه از همدستان برجسته‌اش بودند را كشت.
    بند 13 75-76 داریوش شاه گوید: آنگاه این سرزمین از آنف من شد. این است آنچه در آراخوزی به دست من انجام شد.
    بند 14 76-83 داریوش شاه گوید: هنگامی كه من در پارس و ماد بودم؛ بابلیان دوباره بر من شوریدند. مردی ارمنی به نام «اَرخَـه» پسر «هَـلـدیتَـه» در سرزمینی به نام «دوبالَـه» در بابل شورش كرد. در آنجا چنین به مردم دروغ می‌گفت كه من «نَـبوكفـدرَچَـرَه» (نَبوكَـد‌نَصَـر/ بخت‌النصر) پسر «نَـبونَـئیتَـه» (نَبونید) هستم. آنگاه بابلیان بر من نافرمان شدند و به سوی آن اَرخَـه رفتند. او بابل را گرفت. او شاه بابل شد.
    بند 15 83-92 داریوش شاه گوید: پس‌آنگاه من سپاهی به بابل گسیل داشتم. یك پارسیف پیرو خودم به نام «ویدَفَـرنـا» را به سرداری آنان برگزیدم و به آنان چنین گفتم كه بروید و آن سپاه بابلی را كه نمی‌خواهد خود را از آنف من بداند؛ درهم شكنید. پس ویدَفَـرنـا با سپاهی به بابل روانه شد. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا، ویدَفَـرنـا بابلیان را شكست داد و آنان را ببسته و بیاورد. 22 روز از ماه «وَركَـزَنَـه»[27] گذشته بود آنگاه كه اَرخَـه كه خود را به دروغ نبوكدنصر می‌نامید و مردانی كه همدستان برجستة او بودند را دستگیر كرد. من فرمان دادم آن اَرخَـه و مردانی كه همدستان برجسته‌اش بودند را در بابل به دار آویزند.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  8. #8
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    ستون چهارم
    بند 1 1-2 داریوش شاه گوید: این است آن كاری كه من در بابل انجام دادم.
    بند 2 3-31 داریوش شاه گوید: این است آنچه كه من بخواست اهورامزدا در همان یك سالف پس از پادشاهی انجام دادم. 19 نبرد كردم. بخواست اهورامزدا من آنان را شكست دادم و 9 شاه را دستگیر كردم.
    یك مفـغ به نام گَـئومات بود. او به دروغ چنین گفت: “من بـردیـا پسر كـورش هستم.  او پارس را شوراند.
    یك خوزی به نام آثْـرینَـه بود. او به دروغ چنین ‌گفت: “من شاه خـوزیـه (عیلام) هستم.  او خـوزیـه را شوراند.
    یك بابلی به نام نَـدیتـَبَـئیرَه بود. او به دروغ چنین می‌گفت “من نَبوكفــدرَچَـرَه (نَـبوكَد نَـصَـر) پسر نَـبونید هستم.  او بابل را شوراند.
    یك پـارسـی به نام مَـرتی‌یَـه بود. او به دروغ چنین می‌گفت: “من ایمَـنیش شاه خـوزیـه (عیلام) هستم.  او خـوزیـه را شوراند.
    یك مادی به نام فْـرَوَرتیـش بود. او به دروغ چنین می‌گفت: “من خَشَثْریتَه از دودمان اووَخْشْتْرَه (هفوَخْشَـتَـرَه) هستم.  او ماد را شوراند.
    یك سـاگـاراتی بنام چیـثْـرَتَـخـمَـه بود. او به دروغ چنین می‌گفت: “من شاه سـاگـارتی هستم، از دودمان هوخشـتره هستم.  او سـاگـارتی را شوراند.
    یك مروَزی به نام فْـرادَه بود. او به دروغ می‌گفت: “من شاه مرو هستم.  او مرو را شوراند.
    یك پـارسـی به نام وَهـیَـزداتَـه بود. او به دروغ چنین می‌گفت: “من بـردیـا پسر كورش هستم.  او پارس را شوراند.
    یـك ارمـــنی به نـام اَرخَــه بود. او به دروغ چنیـن می‌گـفت: “مـن نَبوكفـدرَچَـرَه (نَـبوكَـد نَـصَـر) پسر نَبونید هستم.  او بابل را شوراند.
    بند 3 31-32 داریوش شاه گوید: داریوش شاه گوید: این 9 شاه را در این نبردها دستگیر كردم.
    بند 4 33-36 داریوش شاه گوید: این است سرزمین‌هایی كه شوریدند. دروغ اینان را شورشی كرد و به مردم دروغ گفتند. آنگاه اهورامزدا آنان را به دست من سپرد. من با آنان آنگونه كه خواستم بود، رفتار كردم.
    بند 5 36-40 داریوش شاه گوید: تو كه پس از این شاه خواهی شد؛ خود را با همة توان از دروغ پاس دار. اگر چنین می‌اندیشی كه سرزمین من در آسایش باشد؛ مرد دروغزن را سخت گوشمالی ده.
    بند 6 40-43 داریوش شاه گوید: این است آنچه كه من كردم. بخواست اهورامزدا در همان یك سال كردم. تویی كه از این پس، این نبشته‌ها را خواهی خواند (/ خواهی شنید؟)؛ آنچه من كرده‌ام ترا باور شود. مباد این را دروغ انگاری.
    بند 7 43-45 داریوش شاه گوید: من به شتاب به اهورامزدا روی می‌آورم (اهورامزدا را گواه می‌گیرم) كه آنچه من در همان یك سال كردم، راست است، نه دروغ.
    بند 8 45-50 داریوش شاه گوید: بخواست اهورامزدا و من، كارهای زیاد دیگری هم كرده شد كه در این نبشته نوشته نشده است. از آن روی نوشته نشد، مبادا آنكه سپس كسی این نبشته را بخواند و آنچه به دست من انجام شده در نگر او بسیار بیاید و این او را باور نیاید و دروغ پندارد.
    بند 9 50-52 داریوش شاه گوید: آنان كه پیش از این شاه بودند؛ تا زنده بودند، چنان كار نكردند كه به دست من و بخواست اهورامزدا در همان یك سال كرده شد.
    بند 10 52-56 داریوش شاه گوید: اكنون كارهایی كه به دست من انجام شده را باور دار. آن را به مردم بازگوی و آن را پنهان مكن. اگر این «هَـدوگام» (بیانیه/ گزارش) را پنهان نداری و به مردم باز گویی؛ اهورامزدا ترا یار باشد. دودمان تو افزون شود و دیرزی باشی.
    بند 11 57-59 داریوش شاه گوید: اگر این بیانیه را پنهان داری و به مردم باز نگویی؛ اهورامزدا ترا بزند و دودمان برایت نباشد.
    بند 12 59-61 داریوش شاه گوید: این است آنچه من كردم. بخواست اهورامزدا در همان یك سال كردم. اهورامزدا (متن عیلامی: «اهورامزدا خدای آریاییان») مرا بپاید و دیگر خدایانی كه هستند.
    بند 13 61-67 داریوش شاه گوید: اهورامزدا و دیگر خدایانی كه هستند؛ از آن روی مرا یاری دادند كه من بدپیمان (بی‌وفا؟) نبودم. دروغزن نبودم. شرور (زورگو؟) نبودم. نه من، نه خاندان من. به داد رفتار كردم. نه بر ناتوانان و نه بر توانا خشونت نورزیدم. مردی كه با خانه (تخت‌گاه/ مردم؟) من همراهی كرد؛ او را نیك نواختم و آنكه زیان رسانید؛ او را سخت گوشمال دادم.
    بند 14 67-69 داریوش شاه گوید: تو كه از این پس شاه خواهی شد؛ مردی را كه دروغزن است یا آنكه شرور است را دوست مباش. آنان را به سختی گوشمال ده.
    بند 15 69-72 داریوش شاه گوید: تویی كه از این پس، این نبشته را كه من نویساندم و این نگاره‌ها را می‌بینی؛ مبادا آنها را تباه سازی. تا آنگاه كه توان داری، آنها را در همین‌گونه نگاهدار.
    بند 16 72-76 داریوش شاه گوید: اگر تو این نبشته و یا این نگاره‌ها را ببینی و آنها را تباه نكنی و تا هنگامی كه ترا توانایی هست، نگاهشان داری؛ اهورامزدا ترا یار باشد. دودمان تو افزون شود و دیرزی باشی و اهورامزدا ترا در هر آنچه كنی، كامیاب كند.
    بند 17 76-80 داریوش شاه گوید: اگر تو این نبشته و یا این نگاره‌ها را ببینی و تباهشان كنی و تا هنگامی كه توانایی داری، نگاهشان نداری؛ اهورامزدا ترا بزند. ترا دودمان نباشد و هر آنچه كنی، اهورامزدا آنرا براندازد.
    بند 18 80-86 داریوش شاه گوید: هنگامی كه من گَـئوماتَـة مفـغ كه خود را بردیا می‌نامید، كشتم؛ اینان مردانی بودند كه در آن هنگام، آنجا بودند. این مردان در آن هنگام همكاری كردند و پیروان من بودند: «ویدَفَـرنا/ وینْـدَفَـرنا» پسر «وایَـسـپارَه» پارسی؛ «اوتـانَـه» پسر «ثـوخـرَه» پارسی؛ «گَئوبَـرووَه» پسر «مَـرَدونی‌یَـه» پارسی؛ «ویدَرنَـه» پسر «بَـگابیگـنَـه» پارسی؛ «بَـگَـبوخـشَـه» پسر «داتووَهـیَـه» پارسی؛ «اَردومَـنیش» پسر «وَهَـئوكَـه» پارسی.
    بند 19 86-88 داریوش شاه گوید: تویی كه پس از این شاه خواهی شد؛ دودمان این مردان را به نیكی نگاهداری كن.
    بند 20 88-92 داریـوش شـاه گـوید: بخواست اهورامزدا ایـن است نبشته‌ای كه من كردم. افزون بر این به «اَری‌یا» (آریایی)[28]. هم بر روی پوست (پوست درخت/ لوح گفلین) و هم بر روی چرم تصنیف شد. پیكرة خودم را هم برساختم. تبار‌نامه‌ام را هم گزارش كردم. اینها در پیش من نوشته و خوانده شد و گواهی (مفـهر؟) شد. آنگاه من این نبشته را به همه جا در میان سرزمین‌ها فرستادم. مردم یاری كردند.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  9. #9
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    ستون پنجم[29]
    بند 1 1-14 داریوش شاه گوید: این است آنچه كه من در دومین و سومین سال، پس از آنكه شاه شدم، انجام دادم. سرزمینی به نام خوزیه (عیلام) شورشی شد. یك مرد خوزی به نام «اَتَـمَـئیتَـه» را سردار خود كردند. سپس من سپاه گسیل داشتم. یك مرد پارسیف پیرو خودم به نام «گَـئوبَـرووَه» را سردار آنان كردم. آنگاه گَـئوبَـرووَه با سپاه رهسپار خوزیه شد. او با خوزیان نبرد كرد. آنگاه گَـئوبَـرووَه خوزیان را بزد و آنان را درهم شكست و سردار آنان را گرفت. او را به نزد من آورد و من او را كشتم. آنگاه این سرزمین از آنف من شد.
    بند 2 14-17 داریوش شاه گوید: آن خوزیان بدپیمان بودند و اهورامزدا از سوی آنان ستوده نمی‌شد.[30] من اهورامزدا را می‌ستودم. بخواست اهورامزدا من با آنان آنگونه كه خواستم بود رفتار كردم.
    بند 3 18-20 داریوش شاه گوید: كسی كه اهورامزدا را بستاید؛ چه در زندگانی و چه پس از مردن، آمرزش از آنف او خواهد بود.
    بند 4 20-30 داریوش شاه گوید: آنگاه من با سپاه به سوی سكاییان/ سكستان رهسپار شدم. به دنبال سكاییانف «خَئودام تیگْرام» (تیزخفود/ با كلاه‌خفود نوك تیز). این سكاییان از پیش من برفتند. چون به رود[31] رسیدم، آنگاه با همة سپاه به آنسوی رفتم. سپس من سكاییان را بسیار بزدم و سردار دیگری از آنان را گرفتم. او دست‌بسته به نزد من آورده شد و من او را كشتم. همچنین سردار آنان به نام «سْـكوخَـه/ سَـكونخَـه» را گرفتند و به نزد من آوردند. آنگاه من سردار دیگری برای آنان برگزیدم. چنانكه خواست من بود. آنگاه آن سرزمین از آنف من شد.
    بند 5 30-33 داریوش شاه گوید: آن سكـاییان بدپیمان/ بی‌وفا بودند و اهورامزدا را نمی‌ستودند. من اهورامزدا را می‌ستودم. بخواست اهورامزدا من با آنان آنگونه كه خواستم بود رفتار كردم.
    بند 6 33-36 داریوش شاه گوید: كسی كه اهورامزدا را بستاید؛ چه در زندگانی و چه پس از مردن، آمرزش از آنف او خواهد بود.

    پانوشت‌ها :
    [1] در متن بابلی: «اوراشْـتو» (اورارتو).
    [2] در متن بابلی: یك مردف مادی (اهل ماد).
    [3] ششمین ماهف سال هخامنشی كه از ابتدای پاییز آغاز می‌شده است و برابر با اسفندماه؛ در متن بابلی: چهاردهمین روز از ماه «اَدارو» (آدار). نام ماه‌ها در سراسر متن عیلامی، همانند متن پارسی باستان است و نیازی به مقایسة آنها نیست. معادل‌های آرامیف نام ماه‌ها، تنها در صورتی آورده شده كه در نسخه‌های آرامی بدست آمده باشند (نگاه كنید به پیشگفتار).
    [4] دهمین ماهف سال هخامنشی و برابر با تیر‌ماه؛ در متن بابلی: نهمین روز از ماه «دفئـوزو»؛ در متن آرامی: روز نهمف ماه «تَـموز». همسانیف شمارة روزها در تقویم‌های متفاوتف یادشده در گزارش اصلی و روایت‌های عیلامی، بابلی و آرامیف كتیبة بیستون، نشان‌دهندة این است كه آن تقویم‌ها از نظام گاهشماریف یكسانی پیروی می‌كرده و در نام ماه‌ها با یكدیگر متفاوت بوده‌اند.
    [5] دانسته نیست كه آیا داریوش با كاربرد دو واژة «اووامَـرشی‌یوش- اَمَـری‌یَـتـا» (مردنف به خود‌مـرگی)، از «مـرگ طبیعی» سخـن می‌راند؛ یا از «خـودكشی» و یا از «عمل سهویف منجر به مرگ».
    [6] نخستین ماهف سال هخامنشی و برابر با مهـرمـاه؛ در متن بابلی: دهمین روز از ماه «تَـشریتو».
    [7] در متن بابلی: من نیایشگاه‌های خدایان را كه مفغ گَئومات ویران كرده بود، بازسازی كردم.
    [8] بخش‌هایی از این بند كتیبة داریوش شباهت فراوانی با كتیبة كورش هخامنشی دارد: “… فرمان دادم كه همة مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. … همة شهرهایی را كه ویران شده بود، از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی كه بسته شده بودند را بگشایند. همة خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم. همة مردمانی كه آواره و پراكنده شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم و خانه‌های ویران آنان را آباد كردم. (برگرفته از منشور كورش هخامنشی، از همین نگارنده).
    [9] در متن بابلی: « اَتْـریـنَـه».
    [10] سومین ماهف تقویم هخامنشی و برابر با آذرماه؛ در متن بابلی: بیست و ششمین روز از ماه «كفـسلیمو»؛ در متن آرامی: روز 26 ماه «كفـسْـلفـوْ».
    [11] چهارمین ماه تقویم هخامنشی و برابر با دی‌ماه؛ در متن بابلی: دومین روز از ماه «تفـبفـتـو»؛ در متن آرامی: روز 2 ماه «تفـبفـت».
    [12] منظور سپاهیان ذخیره‌ای كه در جنگ شركت نداشته‌اند.
    [13] قرائت این واژه به سبب تخریب متن، مشكوك است. در متن آرامی «هَـنَـبان» آمده است.
    [14] در اینجا و در بسیاری از بندهای دیگر، شمار دقیق كشته‌شدگان و اسیران سپاه دشمن در ترجمه‌های بابلی و آرامیف كتیبة داریوش در بیستون آورده شده است. اما گاهی این آمار در این دو ترجمه متفاوت است كه شاید از اشتباه كاتب و یا از تخریب كتیبه‌ها ناشی شده است. شمار كشته‌شدگان مادی در متن بابلی 3827 نفر آمده؛ در حالیكه در متن آرامی تعداد 5827 نفر ثبت شده است.
    [15] هشتمین ماهف تقویم هخامنشی و برابر با اردیبهشت‌ماه؛ در متن بابلی: هشتمین روز از ماه «اَیارو» (اَیار)؛ در متن آرامی: روز 8 ماهف «ای‌یار».
    [16] نهمین ماهف تقویم هخامنشی و برابر با خردادماه؛ در متن بابلی: نهمین روز از ماه «سیمانو»؛ در متن آرامی: روز 9 ماه «سیوَن».
    [17] منظور روز سی‌ام ماه. در متن بابلی: روز سی‌ام از ماه «اَیارو» (اَیار)؛ در متن آرامی: روز 30 «ای‌یار».
    [18] هفتمین ماه تقویم هخامنشی و برابر با فروردین‌ماه؛ در متن بابلی: بیست و پنجمین روز از ماه «نیسانو»؛ در متن آرامی: روز 25 ماه «نیسان».
    [19] متن پارسی باستان از تاریخ این نبرد یاد نمی‌كند؛ اما در متن بابلی این نبرد در روز پنجم از ماه «تَشریتو» ثبت شده است كه با روز پنجم از ماه هخامنشیف «باگَـیادَئیش» (مهرماه) برابر است.
    [20] همنامف سرداری ارمنی كه در بند 7 ستون دوم از او یاد شد.
    [21] در متن پارسی باستان: «خْـشَـثْـرَپاو» (شهربان/ استاندار). همین واژه به گونة «ساتراپ» به زبان یونانی راه یافته است.
    [22] اما از نخستین آشوب/ شورش سخنی نرفته است.
    [23] نگاه كنید به پانویس 13.
    [24] ظاهراً نام دیگر « اَنشان». درمتن عیلامی « اَن- شا- اَن» آمده است.
    [25] در اینجا مانند چند واقعة دیگر، رویدادها با ترتیب زمانی نقل نمی‌شوند.
    [26] متن عیلامی این محل را در آراخوزی و متن بابلی آنرا در ثَـتَـگوش می‌داند.
    [27] دومین ماهف تقویم هخامنشی و برابر با آبان‌ماه؛ در متن بابلی: بیست و دومین روز ماه «اَرَهْسَـمَـه».
    [28] مفهوم كامل این بخش دانسته نشده است ( نگاه كنید به پیشگفتار). برای آگاهی بیشتر، آوانوشت و معنی كلمه به كلمة این عبارت آورده می‌شود:
    ای‌(یَـ) ـم ]ایـن[ دیـپـیـمَـئی‌یْ ]نبشته‌ای/ كتیبه‌ای[ تْــیـ (ـا)م ]كه[ اَدَم ]مـن[ اَكـونَـوَم ]كـردم[ پَـتیشَـم ]افزون بر این[ اَری‌یا ]به آریایی[ آهَـه ]بـود[ افتـا ]و/ هم[ پَـوَسـتـایا ]بر پوست (پوست درخت/ لوح گفلین)[ افتـا ]و/ هم[ چَـرْما ]چرم[ گْـرَثـیـتـا ]تصنیف شده[ آهَـه ]بود[.
    [29] ستون پنجم بدون ترجمة عیلامی و بابلی است.
    [30] در اینجا و در همة ستون پنجم (كه چند سال پس از چهار ستون پیشین نگاشته شده است)، آشكارا تغییراتی در اندیشه و شیوة حكومتداری داریوش پدید آمده است. در هیچ‌ كجای گزارش‌های پیشینف داریوش، دخالت در دین و باورهای مردم دیده نشده بود و سرداران شورشی تنها به سبب دروغ و شورش سركوب می‌شدند. اما در اینجا باورهای دینی آنان نیز به عنوان یكی از دلایل سركوبی مطرح شده است. (مقایسه كنید با بند 14 از ستون یكم). پیش از این، داریوش حتی به صراحت «خدایان دیگر» را نیز به رسمیت شناخته بود. (نگاه كنید به بندهای 12 و 13 از ستون چهارم).
    [31] در متن پارسی باستان «دْرَیَــه» (دریـا) آمده است. اما از این واژه، معنای «رود بزرگ» استنباط می‌شود. همانگونه كه امروزه نیز در آسیای میانه و افغانستان از واژة «دریا» برای رودهای بزرگ استفاده می‌شود. (همچون «آمودریا» و «سیردریا»).
    -------------------------------

    بن نوشت :

    کتیبه ی داریوش بزرگ در بیستون - رضا مرادی غیاث آبادی




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  10. #10
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    سنگ نبشته­های كوتاه بیستون


    A
    بند 1 1-4 من داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه پارس، شاه سرزمین‌ها، پسر ویشتاسپ، نوة ارشام، هخامنشی.
    بند 2 4-8 داریوش شاه گوید: پدر من ویشتاسپ، پدر ویشتاسپ اَرشام، پدر اَرشام آریارمنه، پدر آریارمنه چیش‌پیش، پدر چیش‌پیش هخامنش است.
    بند 3 9-13 داریوش شاه گوید: از این روی ما هخامنشی ‌نامیده می‌شویم. ما از دیرباز بزرگ بوده‌ایم. از دیرباز دودمان ما شاهی بود.
    بند 4 13-18 داریوش شاه گوید: هشت تن از دودمان ما پیش از این شاه بودند. من نهمین آنها هستم. ما پشت در پشت (در دو شاخه ؟) شاه بوده‌ایم.
    B
    این مفـغ گَـئـومـاتَـه است. او به دروغ چنین گفت: “من بـردیـا پسر كورش هستم. من شـاه هستم. 
    C
    این آثْـریـنَـه است. او به دروغ چنین گفت: “من شـاه خـوزیـه هستم. 
    D
    این نَـدیـتَـبَـئـیـرَه است. او به دروغ چنین گفت: “من نَـبوكفـدرَچَـرَه (نَـبـوكَـد‌نَـصَـر) پسر نَـبونـید هستم. من شـاه بـابـل هستم. 
    E
    این فْـرَوَرتیـش است. او به دروغ چنین گفت: “من خْـشَـثْـریتَـه از دودمان اووَخْـشْـتْـرَه (هفـوَخشَـتَـرَه) هستم. من شـاه مـاد هستم. 
    F
    این مَـرتـی‌یَـه است. او به دروغ چنین گفت: “من ایـمَـنیـش شاه خـوزیـه هستم. 
    G
    این چیـثْـرَتَـخمَـه است. او به دروغ چنین گفت: “من شـاه سـاگـارتی هستم، از دودمان هفـوَخـشَـتَـرَه. 
    H
    این وَهـیَـزداتَـه است. او به دروغ چنین گفت: “من بـردیـا پسر كورش هستم. من شـاه هستم. 
    I
    این اَرخَـه است. او به دروغ چنین گفت: “من نَـبوكفـد‌رَچَرَه (نَـبوكَـدنَـصَـر) پسر نَـبونیـد هستم. من شـاه بـابـل هستم. 
    J
    این فْـرادَه است. او به دروغ چنین گفت: “من شـاه مـرو هستم. 
    K
    این سْـكوخَـه / سَـكونخَـه سكـایـی است.

    ----------------------------
    بن نوشت :

    کتیبه ی داریوش بزرگ در بیستون - رضا مرادی غیاث آبادی




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •