بالا
لامپ رشد گیاه

 دانلود نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور با پاسخنامه

 دانلود نمونه سوالات فراگیر پیام نور

 فروشگاه پایان نامه و مقاله


 تایپ متن و مقاله و پایان نامه





 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 14

موضوع: طرح انگلیسی تجزیه خاک ایران و دست اندازیهای پیاپی روس و انگلیس در زمان قاجار به خاک ایران

  1. #1
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    Icon9 طرح انگلیسی تجزیه خاک ایران و دست اندازیهای پیاپی روس و انگلیس در زمان قاجار به خاک ایران

    پديدهء لوطيان در عهد قاجار
    لوطیان تا سالیان دراز بعد از میرزا تقی خان در کار بودند و برجای. ویلهم فلور، یکی از کارشناسان بنامِ تاریخچۀ لوطیان، به ما می آموزد که واژۀ لوطی و الواط با "لات و لوط" و "داش مشدی" یکی است. "کلا مخملی"های لُنگ به دوش هم یادگاری از آن دورانند.
    "مقامات مذهبی"، بویژه در نیمۀ یکم سدۀ نوزده، از این اوباش "به عنوان گروه‌های ضربت" استفاده می کردند. هم بدان معنا که به هنگام تسویه ‌حساب با این و آن و یا در رقابت "با قدرت حاکم" از سپاه لوطی بهره می گرفتند. اجیرشان می کردند. به دزدی و کشتن رقیب وا می داشتند. و یا در جهت غصب املاک به روستاها می فرستادند. حتی دربار و اهل داد و ستد هم به هنگام نیاز دست به دامن الواط می شدند. بدینسان در ناخرسندی‌های اجتماعی و "شورش عوام" لوطیان را در جهت سرکوب به کار می گرفتند و اجرت می دادند. به گواه یحیی دولت‌آبادی کمتر"روحانی متنفذی" بود که لوطیان چماقدار خود را نداشته باشد. این قشون مسلّح را کوچکترین بهره‌ای از سواد و اصول دین نبود. جملگی آزمند پول بودند و نان و آبشان از اجیر شدن به راه دستبرد به املاک و اموال مردم فراهم می آمد. هر جا هم که رقیبی و مخالفی سر بلند می کرد، به آسانی سربه نیست می کردند.
    جماعت لوطی در ابراز دینداری راه و روش ویژۀ خود را داشتند. از این دست که محلات شهرها را به نام دوازده امام می آراستند. یعنی به شهرها جنبۀ دینی می دادند. از این راه اعتماد مردم را به خود جلب می کردند. مدیریت و آرامش محله‌ها و کوچه‌ها و بازار را بر عهده می شناختند. برای به دست آوردن دل مردم، گهگاه ترازوهای بازاریان را زیر نظر می گرفتند و بررسی می کردند تا برنمایند که در کار جلوگیری ازگرانفروشی و کلاهبرداری اند.
    به درگیری‌ها، این الواط گاه جانب دولت، گاه جانب کسبه و گاه جانب تهی‌دستان شهر را می گرفتند. به رتق و فتق دعواهای محلی هم می پرداختند. در روابط داروغه و بازاری نقش "میانجی" ایفا می کردند. اما در اصل، قشون مانند "درخدمت روحانیان بودند». زور این صنف "مسّلح" تا جائی بود که کوچکترین پروائی از لخت کردن مردم و حتی از بستن و کشتن پروائی نداشتند. به نام دین "باج شرعی" هم می گرفتند. در کوچه و بازار به هتک ناموس و آزار زنان بر می آمدند و دست به کشتار هم می زدند. آنگاه هم که احساس خطر می کردند بست می نشستند. از همین رو لوطیان را "بست نشینان" هم می خواندند. سرپرست میسیون آمریکائی گواهی می داد که هفته‌ای نبود که در ارومیه لوطیان چماقدار به نام دین "دست به آدمکشی" نزنند .
    الواط حتی گهگاه سرخود و بدون اجازه از حکومت به نام خود سکه می زدند. در این موارد سرکرده‌هاشان را به لقب "شاه" می آراستند و به جای حکومت از او تبعیت می کردند. از این راه نشان می دادند که حکومت را به رسمیت نمی شناسند. نمونه‌ها کم نیستند. به مثل، در تبریز به سال ۱٨٤٩میلادی، یعنی یک سالی پس از مرگ محمد شاه، لوطیان شهر با مجتهد همدست شدند و برحکومت شوریدند. گرچه به پیروزی دست نیافتند.
    البته دولت‌های خارجی بویژه انگلیس‌ها هم از نزدیکی و دوستی با سران لوطیانکه مجتهدان بوده باشند، دریغ نمی ورزیدند، چنانکه در همین بخش خواهیم دید. نکتۀ مهم اینکه چون لوطیان وطن نمی شناختند به آسانی به دام دشمنان ایران، بویژه انگلیس‌ها می افتادند و اجیر می شدند. بی سبب نبود که تاریخ‌نگار انگلیسی خانم لمتون که همواره پشت و پناه ملایان و "انجمن‌های سرّی" بود، در ستایش این الواط تا جائی پیش رفت که آنان را به لقب "رابین هود" آراست. اما خطر بزرگتر — که با تفصیل بیشتری یادآور خواهیم شد — هنگامی رو نمود که انگلیس‌ها، به راه تجزیۀ ایران، و رقابت با روس‌ها، به بهره‌برداری از مجتهدان بزرگ و لوطیانشان برآمدند.
    بدیهی است که در این جوّ سرکوب و هراس، بی‌تفاوتی مردم در پیوند با دین و سیاست به راستی چشمگیر می نمود، دو نمونه می آورم. د
    به سال ۱٨۲٨ میلادی، که سال شکست ایران در جنگ دوم با روسیه بود، مردم ریختند و کاخ‌های عباس میرزا را به ویرانی کشاندند. آنگاه سرازیر کوچه‌ها شدند که: از جنگ و حکومت به تنگ آمده ایم و از این پس «می خواهیم برویم تبعه روسیه بشویم»! س
    سپس به خانۀ آقا میرزا میرفتاح، مجتهد تبریز یورش بردند، او را از خانه‌اش بیرون کشیدند، خود به دنبالش راه افتادند و آن بیچاره را وا داشتند که برای جدا شدن آذربایجان از ایران فتوا بدهد و مقدم روس‌ها را گلباران کند، بلکه مردم را از دست حکومت و "پرداخت مالیات معاف" دارند. سفیر روسیه درخواست مردم را در جهت پیوستن به روسیه به تزار نیکلا گزارش کرد. تزار پاسخ داد: «صلاح نمی دانم» .
    آن مجتهد بیچاره از ترس تودۀ عوام، فرار را بر قرار آسان‌تر دید. بار و بندیل ببست. به روسیه گریخت، و بازماندۀ زندگی‌اش را در تفلیس با پرورش قناری سرکرد. در ۱٨۲٩ میلادی سفیر روسیه هم که از قزوین می گذشت، گواهی می داد که در قزوین هم مردم اطرافش را گرفتند و در دشمنی با قاجارها خواستار پیوستن به روسیه شدند. د
    از بی‌تفاوتی مردم نسبت به وطن خویش، انگلیس‌ها بیش از دیگران بهره بردند. از این دست که کوشیدند روحانیان را تقویت کنند تا به یاری اخذ فتوا با روس‌ها در افتند.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  2. #2
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    پیوند با انگلیس‌ها

    در این زمینه اسناد زیادی در دست است. هر جا که یک روحانی سر بلند می کرد و قشونی از لوطیان می آراست، نماینده‌های سیاسی انگلیس‌ها را در کنار و یار و یاور خود می دید.

    نمونه‌ها کم نیستند. به مثل، به زمانۀ عباس میرزا ولیعهد، در ۱٨۲٨ میلادی، یعنی در جنگ دوم و به دنبال شکست ایران از روسیه، انگلیس‌ها فرصت را غنیمت شمردند و برآن شدند که جنگ سومی با کمک بخشی از سپاه ترکیه، علیه روس‌ها به راه اندازند. می دانستند که بر اثر جنگ، روس‌ها خسته و ناتوان شده اند و نایِ جنگیدن ندارند. بویژه که انگلیس‌ها عباس میرزا را پشتیبان تزار می دانستند و با خبر بودند که این ولیعهد باب نامه‌نگاری را با روس‌ها گشوده است.

    درخواست عباس میرزا هم در "وصیت نامه" اش این بود که پس از مرگش فرزند بزرگ او را به جای برادرانش به جانشینی بپذیرند. روس‌ها پذیرا بودند و انگلیس‌ها برانگیخته. سردمداران مخالفان، یکی دکتر "کرومیک" پزشک خاقان بود که بیست سالی در ایران زیسته بود، دیگر "ماژور هارت" وابسته به کمپانی هند، و بویژه "جون مکنیل" سفیر انگلیس در ایران که از او بارها یاد خواهیم کرد.

    می دانیم که در آن روزگار ایران سپاه منظمی نداشت که بار جنگ را بر عهده گیرد. پس حکومت به ناچار روستائیان و کشاورزان را بر می کشید و سلاح می داد و از سرحدات روانۀ جبهه می کرد. بدان معنا که در غیاب سران خانواده‌ها، اهل خانه بی سرور و بی آذوقه به سر می بردند. کشتزار‌ها به حال خود رها می شدند. سیاحان و یا ایرانیانی از سرحدات می گذشتند، یادآور شده اند که مرزهای ایران تا فرسنگ‌ها بدل به گورستان همین روستائیان شده بود. چنانکه درسیاحتنامۀ ابراهیم بیکمی خوانیم.

    پس در چنین شرایطی مردم آمادگیِ نداشتند که بار دیگر خانه و زندگی را رها کنند وفی سبیل اللهبه راه افتند.
    بدينسان، در نبود داوطلب، انگلیس‌ها را نیاز به فتوای ملایان افتاد تا بلکه از این راه بتوانند جنگ سوم را بیاغازند. اما در این زمینه هم با کمبود آخوند روبرو بودند. چارۀ دیگری نماند، جز اینکه عباس میرزا را برآن دارند که از فتحعلیشاه یاری بخواهد. در این روال که شاه چند تن از آخوندهای عتبات را به سرکردگی سیدمحمد نامی به تبریز فرا خواند. فتحعلیشاه را چندان تمایلی به این داستان نبود، می دانست که برنامۀ جنگ سوم و درخواست فتوای جهاد زیر سر نمایندگان انگلیس است. پس در نامه‌اش شانه از مسئولیت خالی کرد و با بی‌میلی، به عباس میرزا نوشت:
    فرزندی […] من در هر امری نخست با شما مشورت کرده ام. شما خواستید آقا سیدمحمد را از عتبات بیاورم، بفرمائید آمده اند! شما خواستید من به سلطانیه بیایم بفرمائید، آمده ام! شما خواستید پول بدهم، بفرمائید، داده ام! اکنون خود اوضاع و احوال سرحدات را بهتر می دانید، اگر به صلح مایلید صلح کنید و اگر جنگ می خواهید، بجنگید، لیکن همه مسئولیت‌ها را خود به گردن بگیرید.
    رسیدن سیدمحمد از عتبات دردی را دوا نکرد. مردم به راه جنگ و "فی سبیل الله" به راه نیفتادند. شگفتا که در نشست با علما، در جهت تدوین فتوای جهاد، "ژوزف" نامی هم از سوی انگلیس‌ها شرکت کرد. فرماندهی جنگ را نیز شاهزاده حسنعلی میرزا حاکم خراسان بر عهده شناخت. روس‌ها که خبر شدند، چاره را در این دیدند که به یاری عباس میرزا بشتابند. از پیوند او با انگلیس‌ها و روحانیان جلوگیری کنند. پیشنهادشان به عباس میرزا این بود که اگر دولت ایران با عثمانی همدست نشود، فریب انگلیس‌ها را نخورد، دست به جنگ با دولت روسیه نزند، روس‌ها آماده اند که بخش بزرگی از ۱٧ شهر قفقاز را که در ۱٨۲٨ میلادی از دولت ایران گرفته بودند، از نو به ایران بازگردانند. بار دیگر ایران بزرگ را به رسمیت شناسند. از جمله ایروان را که بزرگترین مرکز داد و ستد جهانی ایران به شمار می رفت.
    همین که پیشنهاد برگرداندن ولایات از دست ‌رفته به گوش انگلیس‌ها رسید، دست به کار شدند تا مانع این استرداد شوند. بدیهی بود که اگر معامله سر می گرفت، بویژه اگر از میان ۱٧ ولایت از دست‌ رفته ایروان را که راه مستقیم ایران با اروپا بود پس می دادند، داد و ستد با فرنگ رونق می گرفت. اگر نخجوان را برمی گرداندند که بزرگترین صادرکنندۀ گندم ایران به اروپا بود، کشاورزی ما شکوه گذشته را باز می یافت.
    بدیهی است که از این داستان تنها انگلیس‌ها که بیش از پیش کالاهای خود را به بازار‌های ایران می ریختند، زیان می دیدند. از این رو نمایندگان آن دولت، بی آنکه با دولتمردان ایران به انجمن نشینند، پیشنهاد استرداد ولایات را به زیان خود دیدند و در برابر پیشنهاد روس‌ها ایستادند. بدینسانماکدونالدنمایندۀ سیاسی دولت انگلیس در ایران، قلم برداشت و در ربط با هفده شهر از دست‌رفته در "نامۀ محرمانه" به "کمیته سّری" وزارت خارجه انگلیس، نوشت:
    من به هرکاری دست خواهم زد تا روس‌ها نتوانند در ازای پس دادن شهر‌های قفقاز، به ایران نزدیک شوند.
    خوشبختانه سپاه ترکیه زودتر از موعد بسیج شد و نتوانست به سپاه ایران ملحق شود. به ناگزیر بازگشت و جنگ سوم در نگرفت. روابط ایران با روسیه نیز رو به بهبودی نهاد. به سخن دیگر عباس میرزا از ناچاری روی به روس‌ها آورد و از آنان یاری خواست. بار دیگر انگلیس‌ها روی به روحانیت و لوطیان شهری آوردند، تا بتوانند از این راه پیوند عباس میرزا را با روس‌ها بشکنند و از جانشینی فرزندان عباس میرزا که سفیر روسیه در عهدنامۀ ترکمنچای به کرسی نشانده بود، جلو گیرند. پس بی درنگ به سراغ ملایان و لوطیان رفتند و در توطئۀ سیاسی علیه حکومت ایران شرکت کردند. و گریبایدوف سفیر روسیه را به کشتن دادند




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  3. #3
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    قتل گریبایدوف

    می آغازیم با بسیج لوطیان و قتل گریبایدوف وزیر مختار روسیه، که به سال ۱٨۲٩ میلادی در تهران که با پشتیبانی مجتهد تهران، با تشویق انگلیس‌ها و به دست لوطیان کشته شد. می دانیم که گریبایدوف را "پدر ادبیات متعهد" روسیه نامیده اند. آن سفیر هم موسیقی‌دان بود و هم نویسنده‌ای سرشناس. نمایشنامۀ جنجال انگیزش «آفت عقل»نام داشت که در نقد حکومت تزاری نوشت. این نمایشنامه حتی پس از مرگ نویسنده، بیست سالی در توقیف ماند. متن آن نوشته الهام گرفته بود از "مردم گریز" مولیر که بعد‌ها میرزا حبیب اصفهانی هم به فارسی برگرداند. دیگر جرم او این بود که در ۱٨۲٥ میلادی در جنبش "دکابریست‌ها" در جهت برانداختن دولت تزار شرکت کرد و به زندان افتاد. پس بدیهی بود که سران دولت روسیه نه خود او را بر می تافتند و نه نوشته‌هایش را.
    در ربط با گریبایدوف، تزار خوشتر و آسان‌تر دید که این دشمن نامدار را به جای کشتن و زندانی کردن، از روسیه دور کند و با سمت رسمی وزیر مختار به ایران تبعید کند. بدیهی است که سفیر شاعر و موسیقی‌دان را تمایل چندانی به ترک وطن و دوری از پیانو نبود. چنانکه به گلایه به یکی از دوستانش می نوشت: «می خواهند مرا به بیرون از وطن بفرستند. حدس بزن به کجا؟ به ایران! هرچه کوشیدم از زیر این مأموریت در بروم، نشد». باز با بدبینی و نومیدی به دوست نزدیکش پوشکین هم گفته بود: راه و چارۀ دیگری نیست. جز اینکه «با این جماعت باید به ضرب چاقو طرف شد» .
    در چنین شرایطی بود که گریبایدوف با بی‌میلی راه ایران را در پیش گرفت. به تبریز که رسید خوش‌نشین کاخ عباس میرزا شد. دست دوستی به او داد. به دل از او پشتیبانی کرد. در نامه‌هایش خنده‌ها و "دندان‌های سفید" ولیعهد را بستود. شتابی هم نداشت که برای شرفیابی به دربار فتحعلیشاه خود را به پایتخت برساند. از آنجا که موسیقی‌دان بود، بیشتر خوش داشت که روزها را در کاخ عباس میرزا به نواختن پیانو بسر آرد.
    انگلیس‌ها فرصت را غنیمت شمردند. بویژه که از وضع نابسامان گریبایدوف آگاه بودند. این را هم می دانستند که تزار از کشته شدن او غم به دل نخواهد گرفت. در برنامه داشتند که به یاری دست ‌نشاندۀ وفادارشان، الهیار خان آصف‌الدوله، عباس میرزا را از جانشینی بردارند و یکی دیگر از شاهزادگان هوادار دولت انگیس را بر جایش نشانند. می دانیم که این آصف‌الدوله هم داماد خاقان بود و هم خالوی محمد شاه. از ۱۲٤٠ هجری تا ۱۲٤۳ (۱٨٤٠-۱٨۳٧) مقام صدر اعظم را هم داشت. همو بود که در جنگ‌های ایران و روس وا داد و از جبهه بگریخت. در "منشآت" شعر بالابلندِ میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام را در سر داریم که در خیانت آن دولتمرد سروده بود: «بگریز به هنگام که هنگام گریز است».
    فریدون آدمیت هم به یاری اسناد معتبر و دست اول آورده است که این سیاستمدار «درجهت سیاست، به انگلستان ارادت می ورزید و از کارگذاران آنان به شمار می رفت و در عتبات هم تحت حمایت آنان می زیست». تا جائی که انگلیس‌ها او را "The English Asefoddowle" می خواندند. یعنی خودی و غیر ایرانی می دانستند. شرح حال دست‌نشاندگی آصف الدوله را مهدی بامداد نیز آورده است» .د
    انگلیس‌ها را چنان اعتمادی به اللهیار خان بود که برآن شدند تا "مأموریت نزدیک شدن به مجتهدان" را به او واگذارند، تا از این رهگذر در همکاری با دیگر ملایان، تجزیۀ ولایات ایران را پیش گیرند. نخست حکومت خراسان و هرات را یکی کنند و فرماندهی آن ولایت را نیز به خود آصف‌الدوله بسپارند. نقشه‌ای که از دیرباز در سر داشتند. تا جائی که از بهر تجزیۀ خراسان ترکمن‌های سرخس را مسّلح کردند. آذوقه و پوشاک رساندند و به درگیری با عمّال حکومت واداشتند.
    گریبایدوف هم از این برنامه‌ها آگاه بود و هم از سرنوشت شوم خودش. چنانکه گزارش می کرد: «بدیهی است که به سبب پشتیبانی من از جانشینی فرزندان عباس میرزا، در معاهدۀ ترکمنچای، این مأمور انگلیس یعنی آصف الدوله هرگز این پشتیبانی را به من نخواهد بخشید» . باز در هراس از عاقبت خویش، از یکی دیگر از دوستانش تسّلی می طلبید و می گفت: سخنی برای خاطر آزردۀ من بیاب. دلم آنچنان تنگ است که بیش ازآن دلتنگ نتوان بود. مرگ در انتظار من است و نمیدانم چرا تاکنون زنده ام. دلم شور می زند!
    در چنین شرایط سخت و تحمیلی بود که سفیر روسیه برای شرفیابی به دربار فتحعلیشاه راهی تهران شد. با ۳٩ تن از همراهانش درزنبورک خانهپایتخت منزل کرد. نمی دانیم از کجا بو برده بود که از این مأموریت جان سالم به در نخواهد برد. این را هم می دانست که در روسیه پشتیبانی نداشت.
    گویا پیشتر "مالتسوف" دبیر سفارت روس، پیشتر سفیر را از توطئه مجتهد و انگلیس‌ها آگاه کرده بود. چنانکه از نامه‌های گریبایدوف پیداست. گزارش می فرستاد از این دست که: «همۀ هیأت ما را تک به تک خواهند کشت». در پشتیبانی از جانشینی عباس میرزا نیز به دوستش پوشکین نوشت: «این داستان فقط با خونریزی حل خواهد شد و یا بر سر جانشینی میان فرزندان خاقان». به سخن دیگر مرگ خود را پیش‌بینی می کرد و می کوشید سفر به تهران را به عقب اندازد.
    سرانجام در یکم فوریه ۱٨۲٩ که فردای روز شرفیابی به دربار هم بود، "لوطیان و اوباش چماق به دست" به سرکردگیِ میرزا مسیح مجتهد تهران، با شعار «یا حسین! الله اکبر! امروز روز عاشوراست!» از بازار تهران به راه افتادند. آنگاه به جایگاه وزیر مختار یورش بردند و چون گریبایدوف را «شخصاً» نمی شناختند، ناچار ۳٩ تن از همراهانش را نیز به ضرب «سنگ و چماق و قمه» سر بریدند و تکه تکه کردند. آنگاه اجساد را نخست در گورستان ارامنه جای دادند. تا اینکه بعدها روس‌ها کالبد گریبایدوف را از روی انگشتری که به دست داشت شناسائی کردند و به تفلیس بردند. شرح آن ماجرا را پوشکین در "سفر به ارز روم" آورده است.
    چه جای شگفتی اگر "حامد اَلگار" مورّخ انگیسی ‌الاصل اسلام ‌آورده، بی پروا در ربط با آن کشتار نوشت: «آن قیام نخستین جنبش مذهبی علیه استعمار بود». نیازی به یادآوری نیست که دولت انگلیس همواره پشتیبان اهل دین بود و هست، اما مغایرت حکم الگار با اسناد تاریخی تا جایی است که نویسنده به ناگزیر برای اثبات سخن خود روی به مورخان رسمی دربار آورده است. ورنه در بارۀ این کشتار، جهانگردان و گزارشگران خارجی از"توطئه لوطیان، ملایان و درباریان" سخن گفته اند.
    محمد هاشم آصف (رستم الحکما) مورّخ رسمی و طنزنویس دربار به هنگام "شرفیابی" گریبایدوف به دربار حضور داشت. نمی دانیم چگونه از توطئه آگاه بود و گواهی می داد که سفیر روس به دست ملایان و لوطیان کشته خواهد شد. نوشت: «در سنۀ ۱۲٤٤ هجری (۱٨۲٩) در دارالخلافۀ تهران بودم […] نظرم برآن روس اجل رسیده افتاد […] عرض کردم: "جاء یربوع"! شاه گفت: "چرا او را یربوع خواندی" ؟ عرض کردم: "چون یربوع موش صحرائی است و شکار و خوراک اعراب بدوی! این اجل رسیده نیز شکار و مقتول و طعمه اهل ایران خواهد شد" […] بعد از ده روز خبر رسید که ملاهای خالی از حکمت […] به اتفاق اوباش و رندان بازاری به هجوم عام، به خانۀ آن اجل رسیده یعنییربوع الدولهمذکور آمدند. اموالش را به تاراج بردند و او را با سی و نه نفر از ملازمانش کشتند». []
    در نکوهش مجتهد و یارانش هم سرود:
    خوش آنکه به دست ذولفقارت بینمای قاتل روس
    بر مرکب مرتضی سوارت بینمبا غرش و کوس
    در جنگ و جدال و گیر و دارت بینمبا قهر و عبوس
    این توطئه‌ها که با همدستی روحانیان لوطیان و انگلیس‌ها شکل گرفت، تجزیۀ ایران را در برنامه داشت و بس. در این زمینه هم یکی دو نمونه می آوریم.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  4. #4
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    سرآغاز تجزیه ایران

    آشکارترین اتحاد میان مجتهدان، لوطیان و انگلیس‌ها را در نقشۀ جدا کردن هرات و همدستی با مجتهد اصفهان سید باقر شفتی می یابیم، که به زمانۀ فتحعلیشاه سر برآورد و سرانجام به ضرب قشون محمد شاه از پای درآمد. در بارۀ هرات پیمان انگیس‌ها با مجتهد و لوطیان اصفهان نخست بر سر جدا کردن این ولایت بود. می دانیم که جدا کردن خرمشهر و بوشهر و بلوچستان را هم در سر داشتند، که در جای خود اشاره خواهیم داد. در ربط با هرات، دولت روسیه یکسره از دولت ایران پشتیبانی می کرد و دولت انگلیس از افغانستان . چنانکه در "ایران در راهیابی فرهنگی" دیگر از زبان انگلیس‌هاو فرانسویانآورده ام. این را هم می دانیم که بدان سال‌ها هرات خراجگزار ایران به شمار می رفت. هرآینه ایرانیان این ولایت را بخشی از ایران می دانستند و افغانان بخشی از افغانستان. هر بار هم که به هم نزدیک می شدند انگلیس‌ها از این کنارآمدن جلوگیری می کردند. کار به جائی رسید که محمد شاه به هرات لشکر کشید و دست به محاصرۀ شهر زد. اما نتوانست در برابر دشمنان پرزورش ایستادگی کند. پشت و پناهی هم نداشت.
    برای انگلیس‌ها، تنها راه جدا کردن هرات همانا گرفتن فتوای جهاد از سوی روحانیان بود و بسیج لوطیان. شگفت‌انگیز اینکه تا آن زمان، انگلیس‌ها خودشان در نقشۀ جغرافیا، هرات را جزو خاک ایران آورده بودند . اکنون سفیر آن دولتجونمکنیلآن نکته را نادیده گرفت و به حاشا برآمد. حتی گزارش به دولت متبوع خود فرستاد که روس‌ها می خواهند «این دژ را به دولت ایران بسپارند» و ما مانع خواهیم شد.
    پس سفیر انگلیس ساده‌ترین راه را در کنار آمدن با مجتهد مقتدرِ اصفهان و گرفتن فتوا دید. "باب مکاتبه" را با سید باقر شفتی یعنی "فحل علمای ایران" بگشود. همکارانش را هم به تعظیم و پابوسی او گسیل کرد.
    چکیده‌ای از زندگی‌نامۀ آن مجتهد را به دست می دهم که بسی به نقل می ارزد. همگان می دانستند که شفتی یکی از ثروتمندترین مالکان زمانۀ خویش در شمار بود. چنانکه شاگرد او تنکابنی در رسالۀ "قصص العلما" گواهی می داد: «از زمان ائمه اطهار تا آن عهد هیچیک از علمای امامیه […] آن اندازه ثروت و مکنت به دست نیاورده بود». شفتی "دوهزار باب" دکان و "چهارصد کاروانسرا" داشت. املاک در بروجرد و یزد و دهاتی در شیراز غصب کرده بود. افزون بر این "از هندوستان و قفقاز و ترکستان به عنوان سهم امام" مالیات می ستاند. افزون بر این ۳٠ هزار لوطی را در جلوۀ سپاه گرد آورده بود. "از طریق آدمکشی و دزدی و قلع و قمع" دستگاه شاهانه داشتبه گواهی فرانسویان در ۱٨٤۳ پول نقدش به ۲٠٠ هزار تومان می رسید.
    شفتی حتی بی پروا "درآمد اوقاف" دولتی را هم بالا کشید. از "تجارت هم سود کلان" برد. از روستاهای اصفهان مالیات می گرفت و محصولاتشان را غصب می کرد. چنانکه تنها از یک روستایکروند، سالیانه "نهصد خروار برنج" مقرری و مالیات می ستاند و دامنۀ املاکش "تا بروجرد و یزد" می کشید. به قول عباس اقبال، که شرح حال جامعی از این مجتهد به دست داده، شفتی راهی برگزید که «از هر عمل قرطاس و کمپانی مطمئن‌تر و بی‌رنج‌تر بود». به گواهی میرزا حسینخان تحویلدار، الواطِ شفتی مُشتی "خونخوار، شارب الخمر، قمارباز، دزد و جانی" بودند . این اوباش همگی در کنار و در پناه مجتهد سازمان یافتند. زندگی روزمره و خورد و پوشاک و آداب و رسوم زندگی روزانۀ لوطیان تهران را داستان‌ نویس ارمنی (رافی) با همه ریزه‌کاری‌هایش به قلم کشیده است.
    گوئی مجتهد اصفهان را از آتش جهنم هم پروائی نبود. برای دست یافتن به اموال مردم، لوطیانش را به دزدی و کشتن گسیل می کرد. آنگاه مال دزدی را "به مسجد جامع می برد" . گهگاه نیز به راهِ پنهان داشتن دزدی‌ها و چاپیدن اموال مردم، لوطیانش را به دست خود گردن می زد. اما پیش از کشتن دلداری ‌شان می داد که: «روز قیامت شفیع جمیع گناهان شما خواهم شد!» آنگاه بر کشته‌هایش نماز می گذارد و در هیچ یک از این تصمیمات و اقدامات "حکومت را محل دخالت در آن کار" نمی داد.
    اکنون مجتهد اصفهان و چماقدارانش به قدرتی رسیده بودند که بی پروا در همبستگی با انگلیس‌ها سخن از جدائی‌خواهی می راندند و به تحریک نمایندگان سیاسی آن دولت، تجزیۀ ایران را پیش می کشیدند. کار به جائی کشید که یکی از رهبران لوطیان علم استقلال برافراشت. به انکار سرزمین خویش و دولت ایران برآمد. نخست به نام "رمضان شاه" خطبه خواند و سکه زد و سپس دستور کشتار و غارت شهر را داد. اما راه به جائی نبرد.
    انگلیس‌ها که به خوبی از ناتوانی اهل دولت و توان مجتهد آگاه بودند، فرصت بادآورده را غنیمت شمردند. می دانستند که شفتی را با دولت محمد شاه سر سازش نبود و او را "ملحد" می دانست. پس مأموران دولت انگیس به سراغ مجتهد اصفهان رفتند. در پیشگاهش سر فرود آوردند. روی زمین زانو زدند و اسلام را ستودند. در چاپلوسی تا جائی پیش رفتند که نام‌های خودشان را برگرداندند و اسلامی کردند. به مثل "کولونی" افسر انگلیسی "ملا مؤمن" نام گرفت، "پاتینجر" که محمد شاه او را به طنز "بادمجان صاحب" می خواند، هرجا که می رفت تغییر اسم می داد و نام‌های دین‌پسند از "محمد حسین" و "طبیب هندی" بر می گزید.
    بدینسان بود که به یاری ملایان راه تجزیۀ ایران هموار شد. به راه جدا کردن هرات،هانری لایارنمایندۀ نظامی انگلیس با سرفرازی گزارش می کرد: در بارۀ هرات "دوبار به دیدار مجتهد اصفهان رفتم […] با اینکه او یک مسلمان سرسخت است […] از من بسیار مؤدبانه پذیرائی کرد […] و در بارۀ مسائل سیاسی هم به گفتگو نشستیم".د
    مجتهد آماده بود که در ازای رشوه سرتاسر ایران را بفروشد. از این رو دستمزد را گرفت و در همیاری با سران انگلیس و به راه تجزیۀ ایران فتوا داد. به راه این هدف ملایان دیگری را نیز با خود همراه کرد، از آن جمله میرزا علی بهبهانی که محمد شاه را "مهدورالدم" و صوفی می خواند. همو به آسانی فتوا داد که: روا نباشد که «فرمانروائی کشور در دست شاهی بماند که به دین اسلام اعتقاد ندارد.»زیرا همگان می دانند که این شاه و وزیرش «با مذهب رسمی مخالف اند». بویژه که میرزا آقاسی به گزارش سفیر فرانسه در ایران ، لغو حکم اعدام را به شاه تحمیل کرده بود .
    در زمینۀ اعتقادات محمد شاه و وزیرش، شاید بتوان گفت که سخن ملایان چندان ناروا نبود. زیرا گوبینو هم گواهی می داد: محمد شاه «نه مسلمان بود، نه عیسوی، نه گبر، نه یهودی». بلکه بر این باور بود که «تجلی ذات خداوند همانا نزد خردگرایان است.»از این رو نه اهل دین او را بر می تافتند و نه او اهل دین را. در دشمنی با دولت محمد شاه انگلیس‌ها بی برو برگرد با مجتهد و لوطیانش همسو بودند. از همین رو بود که شفتی به آسانی خواست انگلیس‌ها را به جان خرید و دست به فتوا برد و خواستار تجزیۀ برخی از ولایات ایران شد و به جدا شدن هرات از ایران روی خوش نشان داد و بی پروا اعلام داشت: "پیشوایان مذهبی" با سیاست دولت در ربط با هرات "توافق ندارند"، بویژه که محمد شاه "لامذهب" است.
    به یاری همین آخوندها انگلیس‌ها تجزیۀ خرمشهر را نیز که در آن روزگارمُحمّرهمی خواندند در برنامه گنجانیدند. برنامه‌شان این بود که این ولایت را از ایران جدا کنند و به عثمانی واگذارند، به این بهانه که «ادعای عثمانی بر سرِ محمّره رسمی و ادعای ایران بر سر محمّره اسمی است». به سخن دیگر و به نقل از فریدون آدمیت، از این پس «سیاست انگلستان بر تسلط عثمانی در آن خطّه قرار یافت». زیرا از آن راه «انگلیس‌ها آسان‌تر می توانستند خوزستان را اشغال نمایند». خوشبختانه دولت ایران ایستادگی نشان داد و این کار سر نگرفت. اما از این پس عثمانیان هر چندی به خرمشهر یورش بردند و و در ۱٨٤۳، بیش از ٥٠٠ بازرگان و زائر ایرانی را از پای درآوردند.
    اکنون انگلیس‌ها حتی بر محمد شاه می تاختند که چرا «دعوی خود را نسبت به بلوچستان تجدید می کند.»سران آن دولت برای لرها و کرد‌ها و بختیاری‌ها هم طرح جداگانه آراستند تا بتوانند از "بخشی از عربستان و سرزمین بختیاری‌ها" ولایتی مستقل برپا دارند . نیازی به واگفتن نیست که برای اجرای این طرح‌ها ناوگان‌های خود را در بندر بوشهر پیاده کردند.
    بنگر که در همه این احوال، از سوی روحانیانِ خوب یا بد، حتی یک کلمه در پشتیبانی از تمامیت ارضی ایران به گوش نخورد. استدلالشان اینکه اسلام جهانی است و حد و مرز نمی شناسد. پس چه ایرانی، چه انگلیسی! بدینسان چنانکه پیشتر گفتیم، مجتهد اصفهان در همسوئی با انگلیس‌ها، بی دریغ به سود دشمنان ایران فتوا داد و آنچنان از جان و دل به سود دشمن خدمت کرد که از دیدگاه انگلیس‌ها درچهرۀ یک "رجل سیاسی" جلوه‌گر آمد.
    فتوای مجتهدان علیه تمامیت ارضی ایران فرنگیان را به شگفت آورد. منش و کنش شفتی را به قلم کشیدند. نوشتند: چگونه مجتهد اصفهان این چنین به استقلال حکومت کرد و از هیچکس فرمان نبرد؟ سرقونسول فرانسه در طرابوزان، به وزیر خارجه‌اش گزارش فرستاد که «اکنون شفتی حتی از پرداخت مالیات به دولت هم خودداری می ورزد.»کنت دو سرسی، سفیر فرانسه در ایران به سختی مجتهد اصفهان را به نقد کشید و نوشت: شفتی مردم ایران را «به گروگان گرفته است.» "بارون دو بود" سیاح روسی هم که از اصفهان می گذشت، گواهی می داد که شفتی در دشمنی با اصلاحاتی که محمد شاه در پیش داشت، برخاسته بود چنانکه هربار که حکومت دست به کار می شد تا قدمی به سود ایران بردارد، شفتی "جماعت لوطیان" را بسیج می کرد و آشوب به راه می انداخت. حتی میسیونر‌های آمریکائی که در ارومیه مستقر بودند، گواهی می دادند که شفتی همانا "در دشمنی با اصلاحات" و حکومت عرف در افتاده بود و نه "به راه دین". از این بود که با انگلیس‌ها که در کنار روحانیان بودند، همدستی داشت و همکاری می کرد.
    نویسندۀ دیگری که شاهد ماجرای شفتی بود، با نام ساختگی، که چه بسا نام مستعار سفیر فرانسه بوده باشد، در بارۀ علل دشمنی مجتهدان با حکومت قلم زد. نوشت: صدراعظم میرزا آقاسی بر آنست که «از نفوذ علما بکاهد». از این رو «دشمنی میان عرف و شرع به علت اخلالگری‌های مجتهد اصفهان رو به افزایش نهاده است». این را هم افزود که میرزا آقاسی صدراعظم ایران مردی است "بس دانشمند" و با فرهنگ، درست برخلاف روحانیان که دانش آنان "در حد صفر" است. این طایفه "نان از تنبلی" می خورند. میرزا آقاسی به سختی می کوشد تا «امور شرعی را از دست آخوند‌ها برگیرد». گرچه مردم ایران "زیر دست ملایان" "خرافی" بار آمده اند، اما دیندار نیستند. آبشخور این بی تفاوت "سستی اندیشه‌های مذهبی" را همان نویسنده در "شکست ایران از روسیه" می داند .

    __________________




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  5. #5
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    اویماق ( یا قاجار) با شرکت در اتحادیه قزلباش و دستیابی به برخی مقامات سیاسی و نظامی و چند پاره شدن در عهد شاه عباس اول ، با یورش افغانها در راستای سلطنت خواهی قرار گرفت . طایفه قوانلو با شکل دادن سپاهی منظم ( پس از مرگ کریم خان ) به سرکردگی آقا محمد خان و با از میان برداشتن رقیبان سلطنت " قاجاریه " را بنا نهاد و تهران را به پایتختی برگزید .


    هنجارهای حکومت ملوک الطوایفی در ایران در این روزگار پایان گرفت . اما ایران در پهنه سیاست جهانی با نفوذ و سلطه طلبی استعمار روسیه تزاری و بریتانیای کبیر رو به رو گردید که طی یک صد سال ، اوضاع جامعه را در تمامی زمینه ها دگرگون کرد و کاستیهایی را در نهاد حکومت و قدرت به بار آورد . کشته شدن آقا محمد خان آشفتگیهایی را در داخل ، و سلطنت فتحعلی شاه مسلط شدن بیگانگان را از خارج ، در پی داشت . حاصل آن ، انعقاد عهد نامه ننگین 12 ذیحجه سال 1229 ه.ق. ( 25 نوامبر 1814 م. ) ایران با دولت استعمارگر انگلیس و پیشروی امپراتوری تزاری روس در قفقاز به قصد تسلط بر تمامی ایران زمین تا آبهای خلیج فارس بود . وجود دو رقیب خطرناک در شمال و جنوب ، سیاست اروپایی ناپلئون را با سیاست آسیایی او پیوند زد و ایران کم توان را با دو عهد نامه دیگر ( فین کن اشتاین " Finkenstein " 1222 ه.ق. / 1807 م. در زمان دشمنی ناپلئون با الکساندر سوم ، تیلسیت " Tilsit " 1222 ه.ق. / 1807 م. پس از آشتی فرانسه و روسیه ) در مسیری قرار داد که با برپایی دو جنگ خانمانسوز و نابرابر ،‌دو قرارداد شوم گلستان ( در 29 شوال 1228 ه.ق. / 12 اکتبر 1813 م. ) و ترکمانچای ( پنجم شعبان 1243 ه.ق. / 22 فوریه 1828 م. ) به ایران تحمیل شد . همچنین ، بخش عمده ای از سرزمینهای ایرانی در ناحیه قفقاز از پیکره حکومتی ایران زمین جدا شد و به اشغال روسها در آمد . با جلوس محمد شاه نوه فتحعلی شاه به سلطنت ( به یاری روسها بر پایه معاهد ترکمانچای و همراهی انگلیسیها )‌، با محاصر هرات توسط محمد شاه ، دست اندازی استعماری بریتانیا به ایران شدت یافت ( 1253 ه.ق. / 1838 م. ) . و سفیر انگلیس و همراهان و ایادی آن کشور در کابل در یک هماهنگی با قوای مسلحی از افغانها ، رویاروی قوای ایران قرار گرفتند و ضمن خصومت آمیز شمردن اقدام ایران ، مانع از تصرف هرات شدند و با ارسال کشتی جنگی به خلیج فارس ، محمد شاه را وادار به ترک محاصره کردند . با مرگ محمد شاه و به سلطنت رسیدن ناصر الدین شاه به ابتکار میرزا تقی خان امیر کبیر ، ایران همچنان با معضلات متعددی ، مانند جنگ آق دربند سرخس ( 1271 ه.ق. ) ، تصرف آشوراده ( 1256 ه.ق. ) ،‌تسخیر هرات ( 1273 ه.ق. / 1857 م. ) ، حملاتی چند از جانب عثمانیان و قصد تصرف خرمشهر ( محمره سابق ) ، تصرف خارک یا جنگ بوشهر ( 1273 ه.ق. )، معاهد پاریس و دست اندازیهای دیگر ، مواجه بود که در پی آن بخش شرقی ایران هم از دست رفت . در عصر سلطنت مظفرالدین شاه ، پسر ناصر الدین شاه ، انقلاب مشروطیت با هدف استقلال و آزادی و عدالت که تجلی آرمانهای معنوی و مادی مردم بود ، تحقق یافت . اما سلطه گریهای دول اروپایی و ناهماهنگیهای داخلی و فساد حکومت زیر نظر قدرتهای مجریه وابسته ، آن را از مسیر خود منحرف ساخت . با پیدا شدن نفت در این ایام ، توجه استعمارگران ( به ویژه انگلستان ) به ایران فزونی یافت .
    با روی کار آمدن محمد علی شاه ،پسر مظفر الدین شاه ، و خلع او به علت استبداد رای و مخالفت با آزادیخواهان و همچنین ، به سلطنت رسیدن پسر وی ( احمد شاه ) در پی زمامداری دو نایب السلطنه و مهمتر از همه ، مطرح شدن آلمان به عنوان نیرویی کارا در آسیای غربی ، تمامی این تحولات تغییر عمده ای در روند سیاسی ایران پدید نیاورد . همچنین ، در سالهای پایانی سلطنت قاجار، قدرتهای سلطه گر خارجی در نظام موازنه مثبت یا توازن ایجابی ، دو واقعه شوم ( تحمیل معاهده 1907 م. و قرارداد1919 م. ) را قبل و بعد از انقلاب اکتبر در روسیه ، برای ایران تدارک دیده بودند که با بیداری مردم این سرزمین و پاره ای از رجال سیاسی ، مذهبی و ملی ، به مرحله عمل نرسید . ولی ، با نزدیکی قدرت استعماری انگلیس و بلشویکهای روس و تثبیت سیاست استعماری جدید در آسیای غربی و مرکزی ، نخستین پدیده حکومتی در تاریخ ایران در نظام وابستگی با همسازیهای کانونهای قدرت برون مرزی ، شکل گرفت . این شکل گرفتن با انقراض سلسله قاجاریه ( 1304 ه.ش. / 1925 م. ) و واگذاری سلطنت به رضا خان میر پنج سواد کوهی ، ایران را در عرصه نوینی از حکومت و دیپلماسی قرارداد . که این امر ،‌سرانجام بسیاری از نهادهای جامعه را ( به ظاهر ) دگرگون ساخت .
    مرزها و دگرگونیهای آن
    در این دوره کم نظیر تاریخی ، مرزهای ایران در چهار سوی کشور ( به دنبال جنگها و آشوبها و تحمیل قراردادها




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  6. #6
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    اشغال سرزمینهای شمالی ایران
    نخست در غرب دریای مازندران ( قفقاز ) که کمابیش در زمان بنیانگذار سلسله قاجار در همان موقعیت عصر صفوی و نادری باقی بود ، پس از فراهم آمدن قدرت نظامی برای کشور روسیه و وابسته شدن بسیاری از شاهزادگان و امیران و خوانین و ملاکهای مسلمان و مسیحی منطقه ( گرجب و ارمنی ) به تزارها و از میان برداشتن آقا محمد خان ، جنگهای سهمگینی که با سیاست تجاوزگرانه بریتانیا بی ارتیاط نبود ، پدید آمد . سرانجام ، مرزهای برای ایران در منطقه یاد شده باقی ماند که همواره بی اعتبار و از لحاظ تاریخی و فرهنگی ، غیر قابل پذیرش بوده است . جنگهای روس با ایران در هفتمین سال سلطنت فتحعلی شاه ( 1228 – 1218 ه.ق. / 1813 – 1804 م. ) آغاز شد و برپایه معاهده ای در یازده فصل و یک مقدمه که در گلستان ( روستایی در قراباغ ) با حضور سفیر انگلستان انعقاد یافت ، بخشهای گرجستان ( مرکز تفلیس ) ، داغستان ( مرکز دربند ) ، شروان ( مرکز باکو ) و ولایتهای دیگر ( شماخی ، شکی ، گنجه ، منطقه قراباغ و جاهایی از مغان و طالش ) از ایران جدا افتادند . در جنگهای دوم که به دنبال اعتراض مردم و روحانیان استقلال خواه به وقوع پیوست ( 1243 – 1241 ه.ق. / 1828 – 1826 م. ) با شکست دوباره ایران و تحمیل معاهده دیگری در شانزده فصل و یک قرارداد الحاقی در سه فصل در ترکمانچای ، فزون بر مناطق پیشگفته ،‌ولایتهای ایروان و نخجوان نیز از قلمرو قاجاریه جدا افتاد . همچنین ، ده کرور ( پنج میلیون تومان ) خسارت جنگی و امتیازات سیاسی و اقتصادی دیگر که ریشه در شیوه های نابخردانه حکومتی و فساد اخلاق پاره ای از قاجاریان داشت، بر ایران تحمیل شد . از آن میان، روایی نوعی ، کاپیتولاسیون ( حق قضاوت کنسولی ) و باز گذاشتن دست دخالت تزارها در امور داخلی ایران به بهانه دفاع از سلطنت اخلاف عباس میرزا بود که تا پایان عمر سلسله حاکم بر ایران و پیروزی انقلاب بلشویکی در روسیه باقی ماند . اما ، از لحاظ مرزی بر پایه فصل چهارم عهد نامه ، یعنی از نقطه تلاقی کشورهای ایران و عثمانی با قفقاز ( نزدیک قله آغری کوچک ) آغاز می شد و پس از عبور از سرچشمه رود قراسوی سفلی ، تا محل التقای آن با رود ارس ادامه می یافت و رود یاد شده به گونه مرز ، تا قلعه عباس آباد پیش می رفت . همچنین از سرچشمه رود آدینه بازار تا قله تپه های جگیر ، تیره های کوه به صورت مرز تعیین گردیده و تا سرچشمه شمال رودخانه آستارا ادامه داشته و از آنجا تا مصب آن در دریاچه خزر ،‌حدود دولتین به شمار رفته است . روسها فقط به برپایی جنگ علیه ایران و تحمیل دو قرارداد شوم و ظالمانه اکتفا نکردند ، بلکه به دفعات در تحدید مرزهای جدید زیاده طلبی نیز نشان دادند و چندین مرتبه نیز ، در این امر اختلافاتی را موجب شدند که از میان ، می توان به این موارد اشاره کرد :
    پروتکل سال 1245 ه.ق. ( 1829 م. ) در ارتباط با مرزبندیهای جدید و تغییر اساسی ، کوشش در تحمیل پروتکل سال 1314 ه.ق. ( 1896 م. ) ، تغییر مجدد در رساندن مرز به محل التقای قراسو و ارس به نفع کشور ترکیه و بالاخره ، بی نتیجه گذاردن کوششهای کمیسیون مغان در سال 1304 ه.ش.( 1925 م. ) بر روی هم ، مرزهای دقیق و مشخص تا پایان عصر قاجاریه مشهود نگردید




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  7. #7
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    محمد امین خان در منطقه خوارزم قدرت بسیاری داشت . با اینکه حسام السلطنه ( والی خراسان ) در سال 1269 ه.ق. عباسقلی خان دره گزی را به سمت " بیگلربیگی " مرو تعیین کرده بود ، اما ، محمد امین خان نیز همچون برخی از خوانین گذشته ، به خراسان حمله کرد و در سرخس به دست فریدون میرزا فرمانفرما کشته شد . در سال 1271 ه.ق. که سر او به تهران گسیل شد ، خان سوار خان هزاره ای از طرف والی خراسان به حکومت مرو انتخاب گردید . لکن ، ترکمنها بار دیگر مجهزتر به میدان آمدند و با برخورداری از اختلافات میان حشمت الدوله ( والی خراسان ) و قوام الدوله ، قشون ایران را شکست دادند و گروه کثیری را به اسارت خود در آوردند . در این مورد، کوششهای سیاسی ایران ( میرزا حسین خان سپهسالار ) به جایی نرسید و روسها که تسخیر آسیای مرکزی را هدف قرار داده بودند ، در سال 1290 ه.ق. ( 1873 م. ) خیوه را توسط کافمان ( Kaufman ) تسخیر کردند . همچنین با سرکوبی ترکمنهای یموت در سال 1295 ه.ق. ( 1878 م. ) توسط سرتیب لازارف ( Lazarov ) و جنگ دیگر با همان قوم در سال 1297 ه.ق. ( 1880 م. ) توسط ژنرال اسکوبلف ( Skobelev ) و سرانجام ، با قتل عام اقوام ترکمن ( با گسیل قشون روس توسط راه آهن به گوگ تپه ) در سرتاسر شمال شرقی ایران هم همان وضع مشابه با قفقاز پیش آمد ، یعنی قرارداد دیگری به سان ترکمانچای ، در 29 محرم سال 1299 ه.ق. ( 9 دسامبر 1881 م. ) بر دولت ناتوان ایران تحمیل گردید . این قرارداد را میرزا سعید خان موتمن الملک ( وزیر امور خارجه ایران ) و ایوان زینوویف ( Ivan Zinoviev ) وزیر مختار و ایلچی مخصوص روسیه امضاء کردند که بر پایه فصل اول آن ، مرزهای تحمیلی از خلیج حسینقلی خان با تعیین رود اترک تا چات و در آنجا ،‌کوههای سنگوداغ و سگوم داغ و رود چندر ،‌و پس از گذر از چند دره و کوه محلی ،‌رود سمبار تا مسجد داریانه ، و با گذر از چند تنگه و دره و روستاهای خیرآباد و گوگ قیتال و دربند و نزدیکیهای فیروزه ادامه یافته و با گذر از قریه کلته چنار و محل اتصال زیرکوه و قزل داغ و دره رود باباگاورس و لطف آباد ، اندک اندک به سمت جنوب شرقی میل کرده و به جایی رسیده که امروز نام سرخس ایران را دارد . بر پایه فصل دوم ، مقرر گردید که طفین معاهدتین کمیسرهایی را برای ترسیم و " نصب علامات " مامور نمایند . به همین منظور ، در ششم جمادی الاول سال 1304 ه.ش. ( فوریه 1886 م. ) سلیمان خان صاحب اختیار از طرف دولت ایران و غرالین شباب پلکونیک نقولا قورمین تاراوایف ( Taravayev ) از طرف روسیه در بخشی از مرزها و به دنبال پروتلکی دیگر ، میرزا علی اشرف خان سرتیب ( مهندس سر کمیسر ایران ) و یک تن از کاردانان روسیه ( به عنوان سر کمیسر آن دولت ) در بخش دیگر آن ، خطوط لازم را ترسیم کنند و حتی ، نقشه ای به مقیاس 84000/1 فراهم آوردند . لکن ، دولت تزاری در مورد فیروزه و حصار ادعای بیشتری نشان داد . سرانجام قرارداد جدیدی به امضای میرزا علی اصغرخان امین السلطان ( صدر اعظم ایران ) وپوتزف ( Potzev ) ( وزیر مختار روسیه ) در 23 ذیقعده سال 1310 ه.ق. ( 27 مه 1893 م. ) ، منعقد شد که بر اساس فصول سه گانه اول قرارداد ، " اعلیحضرت شاهنشاه ایران ( ناصرالدین شاه ) ، از طرف خود و از طرف وارث خود منطقه فیروزه را کلا" به اعلیحضرت امپراتور کل ممالک روسیه واگذار کرده " . و در منطقه حصار نیز ، دگرگونیهایی را به سود روسیه پدید آوردند . در عوض برای رفع پاره ای معضلات در قرارداد ترکمانچای ، قطعه زمینی که در ساحل راست رودخانه ارس و محاذی قلعه قدیم عباس آباد واقع است ، به ایران باز گردانده شد .
    __________________




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  8. #8
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    بدین ترتیب ، موقعیت سوق الجیشی روسیه و اقتصاد مرزی ( آبیاری ) آن استحکام بیشتری یافت و برپایه همین قرارداد ( فصل چهارم ) مقرر شد که با دادن ماموریت به کمیسرهای دو طرف ، مرزهای جدید از خلیج حسینقلی خان تا بستر تجن در ذولفقار ( اول متصرفات افغانستان ) علامتگذاری شود و همچنین ( فصل ششم ) سکنه فیروزه و حصار را که معاوضه کردند به خاک یکدیگر مهاجرت دهند . در ضمن تعهد کردند که در نقاط معاوضه شده قلاع و استحکامات بنا نکنند و در فیروزه و حصار ، ترکمن ننشانند .
    در پی این قرارداد تحمیلی و پروتکلهایی چند ( پروتکل تنظیم شده در 27 رجب سال 1311 ه.ق. ( 23 ژانویه 1894 م.) ، در قریه حصار ،پروتکل تنظیم شده در 21 جمادی الاول 1312 ه.ق. ( 8 نوامبر 1894 م.) در عشق آباد نمایندگان روسیه با اعمال همان روشهای به کار رفته در قفقاز ، مانع تحدید مرزها شدند . پس از شکل گیری نظام بلشویکی ، با اینکه عهدنامه دولتی ایران و اتحاد جمهوریهای شوروی در 7 اسفند ماه سال 1299 ه.ش. ( 26 فوریه 1921 م. ) در شهر مسکو به امضای علیقلی خان مشاور الممالک از طرف ایران و چیچرین و میخائیلوویچ کاراخان ( Mikhailovich Qarakhan ) ( به نمایندگی دولت شوروی ) به امضاء رسید و بر پایه فصل سوم آن ، به سیاست غاصبانه دولت تزاری سابق روسیه اذعان و مقرر گردید که قریه فیروزه و اراضی مجاور آن به ایران مسترد گردد . همچنین با رضایت به اینکه سرخس کهنه در تصرف شوروی بماند ، اما آن دولت از انتفاع از جزایر آشوراده و جزایر دیگری که در سواحل ولایت استرآباد واقع است صرف نظر نماید ، باز حکومت جدید روسیه شوروی هم راه اسلاف خود را در پیش گرفت ، به گونه ای که در روزگار پایانی عصر قاجاریه ( 1301 ه.ش. / 1922 م. ) هیئتی در مدت یازده ماه گفتگو ،‌حتی نتوانستند به خواستهای تعیین شده قراردادهای تحمیلی روسیه بر ایران ، جامه عمل بپوشانند . به همین دلیل ،‌بخشهایی از مرزهای شمالی ایران ( غرب و شرق دریای مازندران ) همچنان نامشخص باقی ماند .




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  9. #9
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    اشغال سرزمینهای شرقی ایران
    نخست در منطقه خراسان ( هرات )‌. پس از نادرشاه ، در این منطقه نیز آشوبهایی پدید آمد . احمدخان درانی ( یکی از سرداران او ) و پس از وی ، زمان شاه ( امیر کابل ) از برجسته ترین صاحبان قدرت در منطقه گردیدند . گردش روزگار نیز به گونه ای بود که رقابتهای بریتانیا و فرانسه ، در ارتباط با تسخیر هند و از سوی دیگر ، هماهنگی بریتانیا و روسیه در تسلط بر آسیای مرکزی ، وضع منطقه را آشفته تر می ساخت .
    اختلافات قومی ،‌گویشی ،‌محلی ، مذهبی وگرایشهای حکومت طلبانه سران و شاهزادگان ، در مجموعه دولت استعماری انگلستان را بر آن می داشت که در بر هم زدن شرایط آرامش و دوستی وصلح در منطقه که هزاران سال توسط ایرانیان با آرامی و فرهنگ نیک اداره میشد و هیچ مشکل قومی و زبانی و اختلافی در میان مردمان هرگز دیده نمی شد ، مستقیم و غیر مستقیم ، دخالت داشته باشد ، تا آنجا که کامران میرزا ( پسر محمود شاه درانی ) علیه محمد شاه قاجار به منازعه پرداخت و همزمان با محاصره شهر تاریخی هرات ،‌یعنی کلید هندوستان یا دروازه هند توسط قشون مرکزی ایران و به دستور لرد او کلاند ( Lord Aukland ) ( فرمانروای هند ) با سیاستی از پیش تعیین شده ، جزیره خارک توسط قشون مجهز انگلیس تصرف گردید . همچنین بنادر خلیج فارس مورد تهدید جدی قرار گرفت ، به طوری که محمد شاه مجبور شد از محاصره هرات منصرف شود . کشمکشهای امیران و سران افغانی ( کامران میرزا و شجاع الملک ، پسر امیر تیمور درانی ،‌و چند تن دیگر ) همچنان برقرار ماند . سرانجام ، یکی از آنان به نام یار محمد خان با کشتن کامران میرزا در سال 1257 ه.ق. ( 1841 م. ) و گرفتن لقب " ظهیر الدوله " از سوی محمد شاه و ایجاد هماهنگی با کهندل خان ( امیر قندهار ) و برادرش که دوست محمد خان ( امیر کابل و از خاندان بارکزایی ) بود ، با ابراز وفاداری به حکومت مرکزی ایران ، نوعب آرامش در منطقه به وجود آورد . البته، با مخالفت بریتانیا و برپایی جنگ از سال 1255 تا 1258 ه.ق. ( 1839 – 1842 م. ) و گسیل 20000 سپاهی هندی ، افغانی و انگلیسی به سر کردگی ماگناتن ( William Magnaughten Sir ) در یاری رساندن به شاه شجاع ، این آرامش در هم شکسته شد . به رغم اینکه امیر دست نشانده توسط اکبر خان ( برادر دوست محمد خان ) در شوال 1257 ه.ق. (‌نوامبر 1841 م. ) به قتل رسید،‌محمد شاه نیز توانست کمکهای لازم را به جبهه اصلی برساند . در نتیجه ، دوست محمد خان از دولت مرکزی ایران و حتی حمایت خان خوارزم محروم گردید . پس از پایان جنگ ، تا سال 1280 ه.ق ( 1863 م. ) انگلیسیها با وی علیه ایران به مماشات پرداختند و برای جدا کردن هرات از خراسان و دخالت در امور ایران ، از او در برابر حاکمان آن منطقه ، مانند یار محمدخان ( ظهیر الدوله اول ) ،‌محمد خان (‌ظهیر الدوله دوم ) ،‌محمد خان درانی ( دشمن ظهیر الدوله دوم )‌، با سیاستگریهای سرجان لارنس ( lawrence Sir John ) در کابل سودها بردند . زمانی که دوست محمد خان خود را وابسته به دولت ایران معرفی کرد و از حسام السلطنه فرمانفرمای خراسان مدد گرفت ، قشون ایران هرات را فتح کرد و به نام ناصر الدین شاه خطبه خوانده شد . استعمارگران بریتانیایی باز با اعزام نیروی دریایی و برپایی جنگ در تنگستان بوشهر ، اولتیماتوم شدید اللحنی به دولت ایران ارسال کردند . آنان آشکارا اعلام نمودند که ایران نه تنها باید سپاهیان خود را از هرات بیرون آورد ،‌بلکه خسارات وارده را هم جبران کند و غرامت نیز بپردازد . همچنین ، متعهد شود که از تمامی دعاوی خود نسبت به هرات و سایر نقاط افغانستان ،‌صرف نظر نماید.
    میرزا آقا خان نوری ( یکی از دست نشاندگان انگلیس که پس از قتل میرزا تقی خان امیرکبیر در مقام صدارت قرار گرفته بود ) با اعزام فرخ خان غفاری ( سیاستگری از سلک خود ) در مقام وزیر مختاری به پاریس برای انعقاد قرارداد جدایی هرات از ایران ، به وساطت ناپلئون سوم ( امپراتور فرانسه )‌و امضای او و سفیر کبیر انگلیس در پاریس ( لردکوولی ) ضربه محکمی بر پیکر حکومت مرکزی ایران وارد آورد .




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  10. #10
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    29

    پیش فرض

    معاهده "‌پاریس " در یک مقدمه و پانزده فصل تنظیم شده که فصلهای پنجم و ششم آن در ارتباط با مرزهای ایران ،‌بیش از دیگر فصول زیانمندی نشان داده است . در فصل پنجم تعهد شده است که عساکر و ماموران ایران از شهر هرات و تمام مناطق افغانستان ، در ظرف سه ماه خارج شوند ، بر پایه فصل ششم ، ایران از هر نوع سلطنت به شهر و خاک هرات و ممالک افغانستان صرف نظر نماید و اگر اختلافی میان ایران و آن کشور پیش آید ، بدون به کاربردن قوای جبریه به " اهتمامات دوستانه دولت انگلیس " رجوع نمایند .
    بدین سان ، دولت استعماری بریتانیا با ایجاد حریم امنیتی ، برای حفظ هندوستان به هدف خود رسید و موجد پدید آمدن مرزهایی شد که از لحاظ جغرافیایی ، اجتماعی و انسانی بیانگر ناهماهنگیهای کامل می باشد .
    دوم ،‌در منطقه سیستان و بلوچستان . به دنبال قرارداد تحمیلی یاد شده ، انگلیسیها توجه خود را به بخشهای سیستان و بلوچستان معطوف کردند . این منطقه نیز بعد از قتل نادر در دوره زندیه و اوایل قاجاریه ( به علت عنایت حکومتهای مرکزی به دیگر نقاط کشور و درگیری در مرزهای غربی و تجاوز بیگانگان ) در آشفتگی قرار داشت .
    خوانین منطقه ، همچون محمد علی خان سیستانی نهرویی و دوست محمد خان بلوچ ، گاه مخل آسایش مردم می شدند ، اما اگر دولت مرکزی هشیار می بود ،‌( چون عصر امیر کبیر با نصب شاهزاده تهماسب میرزا موید الدوله به حکومت کرمان ، با کمک عبداله خان صارم الدوله ) ، امنیت نسبی برقرار می شد . در غیر این صورت ، انگلیسیها مترصد فرصت بودند تا از آشوبها و فتنه های محلی بهره برداری نمایند . از آن میان ، با قیام نصیر خان بلوچ علیه انگلیستان و سرانجام ، انعقاد قرارداد وی با دولت بریتانیا در سال 1271 ه.ق. ( 1854 م. ) خود و خاندانش ، تحت الحمایه استعمار در آمدند .
    پس از وی برادرش ( میرخدادادخان ) با قرار دو برابر کردن " مقرری " خود ، وضعی پیش آورد که نفوذ انگلستان گسترده تر گردد .




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •