معرفی سلسله مهدویه اشراقیه
دز به صد متر نمی رسد جایی که مشرف است به مهمترین پل دزفول (پل شریعتی). مهدویه ابتدا منزل مسکونی حاج سید حسین ظهیرالاسلام یکی از عرفای بنام دزفول بوده است و از سال 1355 به امر مبارک آقا سید علی مبدا درویش به نام مهدویه متبرک می گردد.
وقتی که از دومین کوچه ی "خراطون" به سمت رودخانه می پیچیم درب بزرگ سبز رنگی را مشاهده می کنیم که در بالای آن تابلوي برنز تیره رنگی نصب گردیده که مشخص ترین کلمه ی آن"مهدویه " به رنگ سبز از جلوه خاصی برخوردار است.
با ورود به صحن مبارک این آستانه درخت کنار کهن سال پر شاخ و برگی از آخر حیاط سلام تو را پاسخ می گوید. در ابتدای حیاط که مشرق این مکان محسوب می شود به ترتیب وضوخانه و اتاق آستانه داری مهدویه بنا شده است.
در سمت راست حیاط که در واقع ضلع شمالی این بناست سالن اصلی "مهدویه" که محل حضور سالکین این سلسله است با یک در بزرگ در وسط و دو در کوچک در کنار آماده ی پذیرایی از میهمانان اهل دل است . این سالن که در سه مرحله ساخت وساز گردیده دارای 250 متر مربع مساحت است قسمتی از این سالن که به ارتفاع پنج پله از بقیه سالن جدا می گردد به مساحت 110 متر به عنوان مسجد اختصاص پیدا کرده است.
در سمت چپ حیاط به ترتیب آشپزخانه ی بزرگی با ساخت وبافت قدیمی وجود دارد که هر پنج شنبه خدمتگزاران میکده ی عشق از بام تا شام به پخت وپز شام عاشقان مشغولند بعد از آشپزخانه کتابخانه ی مهدویه به مساحت 50 متر قرار گرفته است این کتابخانه تقریبا دارای 4000 جلد کتاب در زمینه های مختلف است که در بخش مبانی و تاریخ تصوف و عرفان کتاب های منحصر به فردی برای مطالعه ی شیفتگان عرفان به چشم می خورد.
مراسم عمومی
هر پنج شنبه اندکی مانده به اذان مغرب اندک اندک جمع مستان با بوسیدن خاک مقدس آستانه وارد می شوند مراسم با نماز جماعت مغرب شروع می شود پس از نماز مغرب سوره ی فتح از قرآن مجید تلاوت می گردد پس از تلاوت قرآن وادای نماز عشا به قول دراویش سفره کرم مرتضی علی گسترده می شود میهمانان دل از سر نیاز برای تبرک لقمه ای تناول می کنند و تعدادی هم کاسه ی نیاز خود را پر می کنند تا خانه نشینانی را که توان آمدن ندارند از خوان کرم مولا بهره مند سازند وپس از صرف شام معمولا دعای کمیل قرائت می شود.
اما گفتنی ترین موضوع تشکیل حلقه ذکر است که از اختصاصی ترین آداب محافل طریقتی می باشد خواندن اشعار عاشقانه با آواز دلربای هنرمندان صاحب دل هر سالک عاشق را به تناسب مرتبه و موقعیت طریقتی خود به وجد می آورد و دست افشانی و گاهی پایکوبی نمودهای مختلفی از انبساط درونی و "حال" سالک عاشق است که از جذاب ترین آداب اهل طریق است. از میان این مراسم آنچه "حال" سالک را به اشتیاقی برای وصال حق تبدیل می کند وفرمان سیر و سلوک او را به دست می گیرد بیاناتی است که قبل یا بعد از آداب شوق حضرت آقای محسنی پیر منیر سلسله مهدویه می فرمایند که در واقع چراغ .راه سالک است وبا توسل به اولیای حق و توکل به ذات لایزال حق مراسم به پایان می رسد.
و امّا در سایر شهر های ایران بخصوص در تهران خیابان مقدّس اردبیلی ( زعفرانیه ) نیز جمع کثیری
از شیفته گان و سالکین شبهای جمعه گرد هم جمع می آیند که معمولا به تناوب حضرت آقای محسنی در این جلسات حضور دارند و در خارج از کشور نیز اوّلین محفل طریقتی مهدویه اشراقیه در شهر آمستردام مرکز هلند به همّت جمعی از ارادتمندان این سلسله جلیله تشکیل گردیده است و فعلا هر دو هفته یکبار روزهای شنبه از ساعت هفت تا ده شب ارادتمندان مکتب علوی و طریقت معنوی حلقه انس و صفا را برقرار
می کنند که با استقبال چشمگیر هموطنان عزیز و سایر دوستداران مکتب عشق و عرفان اسلامی و ایرانی
روبرو شده است.
زندگی نامه حضرت سید علی درویش مبدا (درویش کفری)
آقاى سيد على مبدا
عارف كامل و عاشق واصل حضرت آقا سيّد علي مبدأ معروف به مبدأ درويش تهراني فرزند ابوجعفر در سال 1268 هجري شمسي مطابق با 1302 هجري قمري در تنكابن ديده به نور ذوالجلال باز كرد. از نحوه ي زندگي و تحصيلات او در دوران نوجواني وجواني اطلاع دقيقي در دست نيست، ولي برخي ازدوستان و مريدان نزديك او گفته اند كه مرحوم آقا سيّد علي مجتهد مسلّـم بوده است. تــاريخ دقيـق نـزول اجـلال حـضرتش را در دزفول ـ همچون تابش ازلي ـ همه از ياد برده اند. امّا از جمع بندي اقوال ارباب معرفت به تقريب سال 1290 هجري شمسي را مي توان نخستين طلوع اين آفتاب تابناك به ميهماني دل هاي عاشقان اين ديار گرفت.
به طوري كه مشهور است از قول حضرتش که : « مرحوم ظهيرالاسلام مرا خواست »
ايشان مدّت هيجده سال در دزفول و اهواز اقامت داشتهاند و در خلال اين سال ها مسافرتهايي به نجف اشرف و ساير عتبات عاليات جهت زيارت و اعتكاف داشته اند و مراحلي از سلوك را در خدمت سيّدفتح علي فرزند مرحوم حضرت راز ـ رحمت الله عليهم اجمعين ـ به انجام رسانيد. در طول مدتي كه دزفول از بوي خوش او معطر مي شد پيوسته حبيب و انيس دل هاي خاص بوده است به طوري كه صاحب ديوان مجنون در آرزوي هم صحبتي با او چنين مي سرايد:
جــانا هواي گلشن و بستانم آرزوست
شــب دركنار رود دز و چــهارده مهي
گـر صحبت از قلندري و فـقر مـي كنم حور و قصور و جنت و غلمانم آرزوست
بـر روي صفـه صحبت جانانم آرزوسـت
رنـدانــهاي زسيـد عــريـانـم آرزوســت
ولي از جايي كه آتش طلب از اعماق وجودش زبانه مي كشيد طوطي جانش قفس وطن را شكست و به هندوستان معني پرواز كرد. اولين تصويري كه از حضرت ايشان در هندوستان در دست است تاريخ حمل (=فروردين) 1320 را نشان ميدهد ـ اگرچه مهاجرت او به هندوستان قبل از اين تاريخ بوده است ـ با حدود چهل سال اقامت در خلوتكده هاي هندوستان از يار و اغيار بريد تا به يگانه يار رسيد. اگرچه در اين ساليان دراز اقامت در غربت، مريدان غالباً از طريق مكاتبه دستورات لازم را از محضر مقدّس ايشان مي گرفتند ولي آتش هجران يار تاب و توان عاشقانش راگرفته بود و مشتاقانه از حضرتش استدعاي رجعت داشتند. سرانجام در سال 1352 از خلوت حرم دل به جلوت ياران پيوست و مريدان پروانه وار گرد شمع وجودش حلقه زدند و تا پايان عمر مبارك در دل و ديده ي آن ها جا داشت.
حضرت سيّد در واپسين لحظات زندگي سراسر رياضت و هدايتش به حكم آيه ي شريفه ي:
«افنَّ الذينَ يفبايعونَكَ افنّما يبا يفعون الله يدالله فوقَ ايديهم» همه ي دست ها يي را كه به ساحت مقدسش ارادت ورزيده بودند به دست خداوند ذوالجلال والاكرام كه بالاترين دست ها ست سپرد و براي حفظ و استمرار اين يگانگي اقدام به تأسيس سلسله ي جليله ي «گمناميه مهدويه» نمود تا سالكان طريق الي الله در پرتو خورشيد ولايت حضرت قائم آل محمّد، مهدي موعود، روحي و ارواح العالمين له الفدا از گزند انحراف مصونيت داشته باشند و مقام تبليغ و ارشاد اين سلسله ي جليله را به پير منير حضرت آقاي حاج سيّد محمّد محسني ـ دامت بركاته ـ كه از مريدان مقرب ايشان بودند به خط مبارك خويش افاضه نمودند و چنين مرقوم فرمودند: «آقاي سيّد محمّد محسني شريعت گر نبودي انبيا را طريقت كي رسيدي اوليا را مراتب شرع از همه جهت محفوظ است دراحكام شرع كاملاً بايد رفتار كرد تا در آخرت به نتيجه ي اعمال خود مي رسد حورٌ مقصورات الي آخر آيه امّا درطريقت برياضات شاقّه مافوق الطّا قه به موت ارادي مو توا قبل ان تموتوا مراتب عقبي وآخرت را مشاهده خواهيد نمود به چشم دراين عالم...القصه قصه كوتاه شما مجا ز هستيد در طريقت گمناميه ي مهدويه تبليغ و ارشاد نماييد...» [ اهواز، زمستان 1353]
سرانجام اين ميهمان ماندگار دل در تاريخ هفتم آبان ماه 1356 دل ميزبانان عاشقش رابه آتش فراق سوخت و پس از ازسپردن كفن خويش ـ در محضر جمعي از مريدان ـ به حضرت آقاي محسني دعوت حق را لبيك گفت.
درپايان با عرض پوزش از همه ي سالكان راه حق مخصوصاً پيروان حضرت سيّد ـ اعلي الله مقامه الشريف ـ براي جلوگيري ازهرگونه انحراف و اشتباه وسوء استفاده از اين نام وسلسله ي مقدس هرگونه ادعايي را مبني بر هدايت و پيشوايي اين سلسله بجز مراتب فوق تكذيب مي نماييم و براي اطمينان اهل دل اسنادي كه به خط مقدس حضرت سيد جهت افاضهي مقام تبليغ و ارشاد به حضرت آقاي محسني مرقوم فرمودهاند منعكس ميگردد.