دن و بلایت حتی وقتی که هر دو در خانه‌اند، فقط به وسیله اینترنت و mail با هم در ارتباط هستند. براون گفته...

چه کسی رمان مرا نوشت؟

از دن براون، نویسنده ای که اعتراف کرده همسرش در نوشتن رمان‌های پر فروشش سهم زیادی داشته، ترجمه جدیدی به بازار آمده.
می‌گویند پشت سر هر مرد موفق یک زن موفق قرار دارد و البته پشت سر هر زن موفق هم یک مرد زن ذلیل وجود دارد. بعضی‌ها خیلی آرزو داشته اند با یک نویسنده یا یک شاعر مشهور یا هر کس مشهور دیگری ازدواج کنند. ما دست کم از نویسنده‌ها خبر داریم و می‌خواهیم به این افراد هشدار بدهیم. هر نویسنده خوبی لزوما ً انسان خوبی هم نیست. واقعیت این است که نویسنده‌های خوب خیلی هم با همسرانشان خوب نبوده اند. خیلی از نویسنده‌ها اصلا ً در بند مسأله خانواده و زن و بچه و این قبیل امور نیستند و فقط کار نوشتن و الهام خودشان را دنبال می‌کنند. سلینجر در داستان «جنگل واژگون» قصه یک بارونس پولدار را تعریف می‌کند که به یک نویسنده تازه به دوران رسیده دل می‌بندد و آخر هم او را به دست می‌آورد ولی می‌فهمد که با یک مرد بی‌احساس و بی‌اراده در زندگی روزمره طرف است که فقط روی کاغذ و در نوشته‌هایش قهرمان است اما این فقط مال قصه نیست. پاتریشیا _ همسر وی. اس. نایپل، نویسنده ترینیدادی برنده جایزه نوبل تا زمان مرگش 41 سال شوهرش را تر و خشک کرد و پرستید، اما نایپل در 24 سال اول زندگی یک دلمشغولی دیگر داشت و بعد هم یکی دیگر برای خودش پیدا کرد و تازه علاوه بر این‌ها هم اصلا ً مرد باوفایی محسوب نمی‌شد. تی. اس. الیوت و همسرش ویوین هم یک مثال جالب دیگر است. آنها در 1915 پس از 3 ماه آشنایی ازدواج کردند و ماه عسل‌شان این طوری گذشت: الیوت در صندلی راحتی چرت می‌زد و ویوین اتاق خواب را تمیز می‌کرد. از این رو ویوین هم رفت سراغ برتی (برتراند راسل خودمان) که در‌ هاروارد استاد الیوت بود. وقتی که پس از 18 سال بالأخره همسرش را ول کرد تا بیشتر به شعرهایش برسد، ویوین رسما ً دیوانه شد و 5 سال بعد کارش به جایی رسید که فقط در تیمارستان قابل نگهداری بود. البته ازدواج‌هایی هم بوده‌اند که یک طرف‌شان نویسنده بوده ولی اشتباها خوب از آب درآمده است؛ حتی تا آنجا که همسر یک نویسنده در خلق آثارش به او کمک کرده یا دست کم جلوی خلاقیتش را نگرفته است و از آنجا که اتفاقا ً این موارد هستند که خیلی نادرند، موضوع بحث ما را همین‌ها تشکیل می‌دهند؛ آن هم در 3 قسمت: زنان نویسندگان بزرگ مرد، شوهران نویسندگان بزرگ زن و زوج‌های نویسنده بزرگ. بالأخره یک نویسنده ایده‌هایش را از دور و برش می‌گیرد، نه از هوا و از آنجایی که احتمالا ً بیشترین وقت یک نویسنده با «مهربان همسر» می‌گذرد، طبیعی است که بیشترین الهام را هم از او بگیرد که البته ما از نقش داشتن همسر نویسنده در کارهای او، کمی ‌بیشتر از این‌هاست. در جوامع قدیمی ‌و بد و بی‌ادب، اگر زن و شوهر در یک مغازه کار می‌کردند، تصور عمومی ‌بر این بود که مثلا ً مرد نانواست و زن «شاگرد مغازه» یا مثلا ً مرد طلا فروش است و زن صرفا ً «در مغازه شوهرش کار می‌کند». در آن زمان رسم نبود که مردها بگویند من این مغازه و کار و اصلا ً همه چیزم را از همسرم دارم. بنابراین مثلا ً اگر توماس کارلایل می‌گفت که کتاب‌هایم را همسرم دارد برایم می‌نویسد، طفلکی راست می‌گفت. اما امروزه همین که مهربان همسر ترک‌شان نمی‌کند، از شادی در پوست نمی‌گنجند و همه چیز را از ایشان و لطف ایشان می‌دانند. یکی‌اش همین دن براون است که از مارس 2006 تا حالا همین جور دارد توی بوق و کرنا می‌کند که زنش در نوشتن رمان‌های پر فروشش خیلی کمک کرده. احتمالا ً اگر طفلکی این جمله را هر 6 ساعت تکرار نکند، توی خانه راهش نمی‌دهند و مجبور است شب را در کلیسای سر خیابان به صبح برساند.


حقیقت یخی دن و بلایت

تا حالا همه کتاب‌های دن براون در ایران ترجمه و چاپ شده اند (دژ دیجیتالی، شیاطین و فرشتگان، راز داوینچی و نقطه فریب) که پر فروش هم بوده اند. ما وقتی خبر چاپ کتاب «حقیقت یخی» را شنیدیم، گفتیم لابد ترجمه کار جدید براون _ symbol last _ است که هنوز در آمریکا هم چاپ نشده! اما بعد فهمیدیم که ترجمه دیگری است از همان کتاب «نقطه فریب»؛ قصه رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا و لابی‌ها و دروغ پردازی‌های 2 نامزد اصلی. بلایت همسر براون 12 سال از خودش بزرگ تر و 57 ساله است. بلایت در اصل نقاش است و از 1995 (2 سال قبل از ازدواجشان) به عنوان دستیار پژوهشی با دن براون همکاری می‌کرده. به گفته خود دن، ایده‌های اصلی راز داوینچی مال بلایت بوده و در تمام رمان‌های دیگرش هم در طراحی داستان و رفع گیرهای plot نقش مهمی ‌داشته است. دن و بلایت حتی وقتی که هر دو در خانه اند، فقط به وسیله اینترنت و mail با هم در ارتباط هستند. براون گفته: «ممکن است این رابطه کمی ‌سرد به نظر برسد ولی ما معمولا ً همین کار را می‌کنیم».



منبع: هفته نامه همشهری جوان/ شماره 217/ یاسر مالی