امنيت در مفهوم عيني آن اندازه‌گيري فقدان تهديد عليه ارزش‌ها است و در مفهوم ذهني آن فقدان احساس ترس از اينكه چنين ارزش‌هايي مورد حمله قرار خواهد گرفت، امنيت اجتماعي توانايي جامعه در دفاع از خصوصيات و ويژگي‌هاي اساسي خود در برابر تغييرات و تهديدات واقعي و احتمالي است.


امنيت اجتماعي زماني مطرح مي‌شود كه جوامع احساس مي‌كنند هويت‌شان در خطر است. امنيت اجتماعي با مفهوم تامين اجتماعي ‌( Social security ) متفاوت و متمايز است. معمولا‌ تامين اجتماعي با رفاه، بيكاري، بهداشت و درمان بيشتر مرتبط است، در حالي كه امنيت اجتماعي به تهديد، هراس و هويت مربوط است.


اين مفهوم يكي از شاخصه‌هاي كيفي زندگي در شهرهاست و آسيب‌هاي اجتماعي از مهمترين پيامدهاي مختلف امنيت به‌شمار مي‌روند. در اين ميان فضاهاي شهري از جمله مولفه‌هايي هستند كه نابهنجاري‌هاي اجتماعي در بستر آنها به وقوع مي‌پيوندند. در نتيجه با تاكيد بر مسائل زنان شايد بتوان گفت شهرها آينه تمام‌نماي تبعيض عليه زنان به‌شمار مي‌روند. در نخستين برنامه‌ريزي‌هاي شهري در نيمه نخست قرن بيستم، شهرها براساس تفكيك كاركردها به شيوه سنتي مورد توجه قرار گرفته‌اند، يعني زنان به حوزه خصوصي و مردان به حوزه عمومي تعلق داشته‌اند. اين تفكيك با وجود افزايش شهرنشيني، توسعه شهرها و تغييرات همچنان باقي مانده است و باعث ايجاد تناقضي شده است كه نتيجه آن ناامني زنان در فضاهاي شهري است. زندگي زنان در شهرها همواره تحت تاثير نبود امنيت شهري واقعي يا بالقوه است و اين امر مانع ديگري براي زنان است كه نتوانند شهروندان فعال همه‌جانبه باشند. شهرها از نظر امنيت، جاذبه‌اي براي زنان ندارند و آنها هنگام تردد در سطح شهر فاقد امنيت جسمي و روحي لا‌زم هستند كه اين امر بويژه در زمينه حمل و نقل و جابه‌جايي در شهر بيشتر نمايان مي‌شود. <در تحقيقي كه توسط دكتر هما زنجاني‌زاده در زمينه بررسي وضعيت زنان و امنيت شهري در يكي از شهرها (1381) انجام گرفته، نشان داده شده كه بيش از نيمي از زنان اين شهر هنگام رفت و آمد و فعاليت در سطح شهر احساس ناامني بسيار شديد دارند كه اين احساس در زناني كه تجربه ناامني داشته‌اند، به مراتب بيشتر بوده است. به نظر اين استاد دانشگاه، چارچوب زندگي در شهر در زندگي روزمره افراد بويژه زنان تاثير مي‌گذارد و كار آنان بيش از همه وابسته به كيفيت خدمات شهري و انتخاب در مورد حمل و نقل محيط است.> اين در حاليست كه زنان به‌عنوان طراح برنامه‌هاي شهري از تصميم‌گيري‌ها و برنامه‌ريزي‌ها كنار نهاده شده‌اند و تمام فعاليت‌ها براي توسعه شهر بر مدار مردان صورت گرفته است، چرا كه تاكنون مقررات بازي، اولويت‌ها و تصميمات سياسي و بودجه را مردان تعيين كرده‌اند و اين امر باعث بي‌توجهي به متغير جنسيت و برنامه‌ريزي شهري و نيازهاي زنان در محيط شهري شده است. در نتيجه اين بي‌توجهي، زنان نمي‌توانند بدون احساس عدم امنيت از حيطه حوزه خصوصي به حوزه عمومي وارد شده و تبديل به شهروندي تمام عيار شوند، چرا كه شهرهاي ما به لحاظ كالبدي، فرهنگي، اجتماعي و خدمات شهري مهياي حضور زنان به عنوان شهروند كامل نشده است.


<در ديگر بررسي‌هاي صورت گرفته از سوي سازمان ملي جوانان درباره امنيت رواني اجتماعي زنان جوان روي سنين 18 تا 29 سال، شهر تهران نشان مي‌دهد كه تنها عده كمي از آنها داراي احساس امنيت هستند. شرايطي مانند هراس از حضور در ساعات آخر شب، ترس از تنها ماندن در مكان‌هايي مانند پارك، ترس از رانندگان ماشين‌هاي شخصي و يا حرف‌زدن با مردان ناآشنا براي اين دسته از زنان تجاربي ناخوشايند به همراه داشته كه از شنيدن و يا يادآوري آن لحظات، احساس بدي پيدا مي‌كنند.>


در دوران جديد عنصر اصلي ثبات و نظم و امنيت به مقدار سرمايه اجتماعي، ميزان پايبندي به ارزش‌ها و هنجارهاي جمعي و به فضايل اخلا‌قي بازمي‌گردد. بر اثر تداوم اينچنين شرايطي و افزايش ناامني اجتماعي، سرمايه اجتماعي در جامعه رو به زوال مي‌رود و در درازمدت پيامدهاي منفي بيشماري بر جامعه انساني مي‌گذارد. به عبارت ديگر در اين چنين شرايطي زندگي اجتماعي براي انسان‌ها دردناك مي‌شود و روابط اجتماعي كم كم دچار فرسايش مي‌شود، چرا كه در صورت فقدان امنيت اجتماعي، انسان‌ها در روابط اجتماعي خود با ديگران دچار شك و ترديد مي‌شوند و از برقراري روابط اجتماعي با ديگران پرهيز مي‌كنند. از ديگر پيامدهاي ناامني در جامعه رواج بي‌نظمي و درهم‌ريختگي امور در جامعه است و اين باعث مي‌شود كه افراد جامعه نتوانند به اهداف از پيش تعيين شده خود دست يابند و يا اينكه در رسيدن به اهداف خود دچار شك و ترديد باشند. <يكي از معيارهاي يك جامعه ناامن را مي‌توانيم ميزان جرم و انحرافات در جامعه بدانيم. آمارها نشان مي‌دهد كه بيشترين جرايم مربوط به نوعي جرايمي است كه بيشترين قربانيان آن مربوط به زنان است. از سال 1365 تا 1380، 530 درصد قتل عمد، 640 درصد قتل غيرعمد و 220 درصد ضرب و جرح رشد صعودي داشته است؛ در اين راستا 24 درصد قربانيان ضرب و جرح مراجعه‌كننده به سازمان پزشكي قانوني و بيش از 33 درصد خودكشي‌كردگان ارجاع شده به اين سازمان نيز زنان بوده‌اند.امروزه گسترش شهرها و در نتيجه افزايش جمعيت باعث شده كنترل اجتماعي افراد به سختي و حتي غيرممكن انجام گيرد و هر گوشه‌اي از شهر براي رخداد حوادث مهيا باشد. از طرف ديگر فردگرايي افراد، آنان را به سمت بي‌توجهي كامل نسبت به رخدادهاي پيرامون خود سوق داده است. در نتيجه راه را براي متخلفين باز كرده است. براي نمونه، هر روزه در كنار ما اتفاقات و ناهنجاري‌هاي زيادي رخ مي‌دهد، ولي ما بدون هيچ واكنش و عكس‌العملي به راحتي از كنار آنها مي‌گذريم و همين امر راه را براي متخلفين براي اجراي برنامه‌هايشان باز مي‌كند و البته بيشترين تعداد قربانيان و آسيب‌پذيران در اين‌باره قشر زنان جامعه هستند.