آدمی‌زاد باید بپذیرد که رفتارش در تمام عرصه ها و میدان‌های زندگی (چه در خیابان،‌ یا بیابان و دریا و کوه؛ یا کارخانه و مزرعه و اداره و خانه و مدرسه) متاثر از یک رشته مواد درون ریز هم هست که بعضی‌ها‌شان را اهل دانش شناسایی کرده‌اند و بسیاری از آن‌ها هنوز ناشناخته‌ مانده‌اند. نام عمومی این مواد هورمون و آنزیم است. بسیاری از این شناخت‌ها بدون ‌آگاهی از چگونگی‌ سازو کار این مواد در بدن و بویژه در مغز است. یعنی دانش‌مندان نمی‌دانند که بیشتر این مواد چگونه عمل می‌کنند، امّا کورکورانه متوجه شده‌اند رابطه‌ی معینی میان هر وضعیت روانی-جسمی با کم و زیاد شدن میزان یک یا چند مادهّ‌ی خاصّ در مغز وجود دارد. علت این نا‌آگاهی در این است که آنان با پدیده‌ی بسیار پیچیده‌ای به‌نام مغز روبرو هستند که ناشناخته‌ترین پدیده‌ی دانش طبیعی است.
بیش از 20 اندام، آنزیم و هورمون به درون بدن می‌ریزند. این مواد مستقیما ً‌ یا غیرمستقیم بر روی زیست جسمی- روانی‌ انسان و بر روی زندگی‌ جمعی- فردی او تاثیر می‌گذارند. این تاثیرات بی‌واسطه و بی‌درنگ یا باواسطه و تاخیر، بر روی  مغز و کارکرد آن اعمال می‌شوند. مغز مرکز سامانه‌ی عصبی انسان است و در اثر کم و زیادشدن هورمون‌ها دچار مشکلاتی می‌شود که پیامدهای آن‌ها به‌صورت ناهنجاری‌های نهفته؛ ‌و پنهان یا آشکار رفتاری شناخته می‌شود و فرد و جمع را دچار درد و رنج می‌کند. روان‌پزشکان تلاش می‌کنند از دانش میان‌رشته‌ای عصب روان‌شناسی برای کاهش این رنج و دردها استفاده کنند.
 امّا نگاه مردم عادی به ‌بیماری‌های رفتاری چگونه‌است؟ آیا برای آن‌ها اهمیتی برابر با بیماری‌های جسمی‌ محض قائلند یا به‌کلی به‌آن‌ها بی‌محلی می‌کنند؟
خواب هم منحصرا ً با مغز سروکار دارد و به همین خاطر آگاهی بسیار ناچیزی از سازو کارهای آن وجود دارد. در مورد ساز و کار خواب هم همانند هورمون‌ها و آنزیم‌های مؤثر بر مغز، غفلت شده است و حتی غفلت‌های بیشتر. بشر تقریبا ً یک سوم عمرش را باید در خواب بگذراند، امّا شاید کمتر کسی دیده شده که یک سوم توجه‌اش به خواب باشد. خواب در چشم مردم عادی، معمولا به عنوان دوران تعطیلی‌ کل حیات بشری (به جز اندام گردش خون و گوارش) دیده می شده است، و نه به‌عنوان پرکارترین لحظات زیست شبانه روزی.
خواب واگذاشته‌ترین بخش فرهنگ بشر کنونی است، حتی واگذاشته‌تر از هورمون‌ها و آنزیم‌ها. بهداشت خواب، تعبیری است ناآشنا و غریبه. و یاد کردن از آن، شاید ریش‌خند دیگران را بدنبال داشته باشد.
احتمالا ً کمتر شنیده‌ایم که خوروپف و نرسیدن اکسیژن، نه تنها لذت خواب خوب را تباه می‌کند، بلکه فردا و فرداهای جسمی و روانی‌ آدم را نیز. شاید سفره‌ی خوراک‌مان را هر چند سال یک‌بار عوض کنیم، امّا هیچ وقت به فکر نوسازی هر 5 سال یک بار تشک و بالش از دید «بهداشت درست خوابیدن» نمی‌افتیم. هم اکنون، بالش‌هایی در بازار لوازم بهداشتی ایران و جهان وجود دارند که قیمت‌شان بسیار بالاست، بالشی که ارزش این قیمت بالا را نیز دارد، ولی مردم از ضرورت حیاتی‌ آن بی‌خبرند.