معرفی روانشناسان بزرگ جهان

[Borna66]

با نام و یاد خدا

در این تاپیک قصد داریم تا روانشناسان بزرگ جهان را بطور بسیار کوتاه و مختصر به علاقه مندان روانشناسی معرفی کنیم.
لازم به ذکر است تاپیک تقریبا مشابهی وجود دارد که بعد از تکمیل ، مطالب ادغام خواهند شد.
در صورتیکه دوستان مواردی را مشاهده نمودند که مهم بوده و در اینجا قید نشده بود اعلام کنند و یا در صورت اطلاع درست از مطلب و با ذکر منبع آن را به پست مربوطه اضافه نمایند.

[Borna66]

زیگموند فروید

وی در ششم ماه می 1856 در فری برگ (مراوی) بدنیا آمد.
تحصیلات خود را در دانشگاه وین آغاز کرد و در سال 1881 به دریافت درجه ی دکترای پزشکی نائل آمد.
در 1900 معروفترین کتاب خود یعنی رویا را نوشت.
در سال 1909 به دریافت درجه ی دکترای افتخاری در روانشناسی نائل آمد و بین سال های 1919 تا 1939 به اوج شهرت رسید.
فروید در 23 سپتامبر 1939 در لندن فوت کرد.
از نکات جالب در زندگی فروید که باعث مرگ وی شد کشیدن روزانه 20 نخ سیگار برگ بود.بهمین دلیل وی دچار سرطان فک شد و فوت کرد.

فروید به انسان دیدگاهی منفی داشت و انسان را موجودی غیر مثبت معرفی می کند و می گوید انسان ذاتا موجودی پرخاشگر است.
فروید تقریبا تنها فردیست که ماهیت انسان را ذاتا منفی می داند.

[Borna66]

آلفرد آدلر

در سال 1870 در یک خانواده ی ثروتمند و در حومه ی وین (اتریش ) بدنیا آمد.
در سال 1895 درجه ی دکترای پزشکی را از دانشگاه وین دریافت کرد و در رشته ی چشم پزشکی تخصص گرفت و پس از مدتی اشتغال به طبابت به فعالیت در زمینه ی روانپزشکی گرفت.
در 1911 رسما با دیدگاه های فروید به مخالفت برخاست و در جنگ جهانی اول بعنوان پزشک در ارتش خدمت کرد.در سال 1934 به عنوان استاد روانشناسی بالینی در دانشکده ی پزشکی لانگ آیلند به کار مشغول شد و در سال 1937 در آبردین اسکاتلند در گذشت.
دیدگاه آدلر به ماهیت انسان خوشبینانه بود و انسان را موجودی ذاتا خوب و پاک میدانست.

نظریه ی معروف آدلر« عقده ی حقارت » نام دارد.

[Borna66]

کارن هورنای

در 15 سپتامبر 1885 در ایلبک آلمان متولد شد و در سال 1952 در نیویورک در گذشت.
وی به عنوان یک روانکاو در موسسه ی روانکاوی برلین و موسسه ی روانکاوی آمریکا تدریس می کرد.
از جمله آثار منتشر شده ی وی شخصیت عصبی زمانه ی ما ، شیوه های نو در روانکاوی ، خودکاوی ، تضاد درونی ما و .... را می توان نام برد.
هورنای به عنوان یک روانشناس سنتی 15 سال نظریات فروید را در درمان بکار برد اما بعد ها به نظریات فروید مشکوک شد و درمان خود را بر اساس نظریات فروید تغییر داد.
هورنای بدلیل اینکه فروید نظریه ای داشت بنام عقده ی ادیپ برای رویارویی با وی نظریه ای ارائه نمود تحت عنوان رشک آلتی .
رشک آلتی بیانگر این بود که بسیاری از مردان دوست دارند مانند زنان اندام جنسی زنانه داشته باشند و باردار شوند و ....

هورنای دیدگاه مثبتی به انسان داشت.

[Borna66]

ژان پیاژه

وی در شهر نوشاتل واقع در سوئیس متولد شد و در سال 1918 دکترای خود را در رشته ی زیست شناسی و سپس در روانشناسی دریافت کرد و در فلسفه و شناخت شناسی بررسی های ژرف و ارزنده ای انجام داد.او در سال 1957 کانون شناخت شناسی را بنیاد نهاد.پیاژه آثار بسیار فراوانی دارد که بعضی از آنها عبارتند از بنیاد های هوش در کودکان ، ساخت واقعیت در کودک ، زبان و فکر کودک ، ساختمان حقیقت در کودک ، و منطق و روانشناسی.
پیاژه را می توان ادامه دهنده ی راه ارسطو و دکارت دانست که منطق و عقل را وحدت بخش تمام جهان می دانستند.پیاژه در سال 1896 متولد و در سال 1980 حیات را بدرود گفت.
نظریه ی معروف پیاژه در بنام « رشد شناختی زبان » شهرت دارد.

[Borna66]

آلبرت بندورا

در چهارم دسامبر 1925 در کانادا متولد شد.تحصیلات دانشگاهی خود را در کلمبیا آغاز کرد و در سال 1949 موفق به دریافت درجه ی کارشناسی و در سالهای 1951 و 52 موفق به دریافت درجه ی کارشناسی ارشد و دکترا شد.
کتاب اصول تغییر رفتار را در 1963 و کتاب نظریه ی یادگیری اجتماعی را در 1971 به رشته ی تحریر در آورد.کتاب یادگیری اجتماعی و رشد شخصیت را در سال 1963 به اتفاق والترز تالیف و به چاپ رسانید.به اعتقاد بندورا مردم می توانند با کمک نمادها بعنوان واسطه مسائل را بدون نیاز به آزمون عملی همه ی راه حلها حل کنند.بندورا معتقد به یادگیری از طریق مشاهده بود.
از موارد جالب دیگر در تحقیقات بندورا این بود که اعتقاد داشت پرخاشگری کاملا جنبه ی تقلیدی داردو از طریق مشاهده کسب می شود و نمی تواند اساس ذاتی داشته باشد.

[Borna66]

کارل راجرز

وی در هشتم ژانویه سال 1902 در خانواده ای پروتستان و در ناحیه ی غرب آمریکا متولد شد.
در سال 1931 موفق به اخذ درجه ی دکترای روانشناسی بالینی از دانشکده ی تربیت معلم دانشگاه کلمبیا گردید و در سال 1940 نیز به عنوان استاد روانشناسی بالینی در دانشگاه ایالتی اوهایو مشغول به کار شد.
راجرز به انسان نگرشی خوش بینانه دارد و ماهیت انسان را نیک می داند.راجرز مبتکر رویکرد معروف به درمان متمرکز بر درمانجو می باشد.
زیر بنای نگرش راجرز بر انسان نهایتا بر این است که هر فردی سر انجام باید بر تجربه های خود تکیه کند.راجرز برای تجربه ی انسان ارزش زیادی قائل است.

از جمله آثار راجرز می توان به :

1- اندازه گیری شخصیت در کودکان

2-آزمون سازگاری شخصیت

3- درمان بالینی کودک مشکل ساز

4- مشاوره و روان درمانی

5- سازگاری با تنش های اجتماعی

6- درمان مراجع - مرکزی

7- رواندرمانی و تغییر شخصیت

8- شخص به شخص اشاره کرد.

[Borna66]

اریک فروم

در شهر فرانکفورت آلمان ، چشم به جهان گشود.وی همانند هورنای در آلمان روانکاوی را آموخت.سپس به آمریکا مهاجرت کرد.فروم بر خلاف هورنای ، آدلر و فروید یک پزشک که دارای مدرک Phd باشد نبود بلکه دارای دکترای فلسفه بود و جامعه شناسی و علوم سیاسی و فلسفه را تدریس می نمود.از همین رو در آثار فروم عقاید انسان گرایانه و دیدگاه مارکسیستی بیشترین نفوذ را داشته است.

فروم معتقد بود که شخصیت افراد در نتیجه ی تعامل بین فرد و جامعه بهتر شناخته می شود. فروم برای شخصیت انسان 2 بعد یعنی ثابت و متغیر را قائل بود.

از آثار فروم می توان به موارد زیر اشاره کرد

1- فرار از آزادی

2- انسان برای خویشتن

3- جامعه ی سالم

4- عقده ی ادیپ و افسانه ی ادیپ در خانواده ، کارکرد سرنوشت آن و............

تاریخ تولد 1900
تاریخ وفات 1980

[Borna66]

››


اریک اریکسون ( 1902 -1994)
اریک اریکسون در 15 جون 1902 در فرانکفورت به دنیا آمد و در 12 می 1994 از دنیا رفت. پدرش که دانمارکی بود پیش از تولد او خانواده‌اش را ترک کرد و مادر کلیمی‌اش بعداً با دکتر تئودور هامبرگر ازدواج کرد. علاقه او به «هویت» از همان نخستین تجربه‌های شخصی‌اش در دوران مدرسه آغاز گشت. از یک سو بچه‌های مدرسه او را به خاطر قد بلند، چشمان آبی و موی بلند مسخره می‌کردند و او را «شمالی» خطاب می‌کردند و از سوی دیگر، به خاطر سابقه کلیمی بودنش مورد طرد قرار می‌گرفت.
اریکسون پس از مسافرت‌های متعددی که در اروپا کرد به مطالعه روانکاوی نزد آنا فروید پرداخت و از انجمن روانکاوی وین گواهی‌نامه گرفت. اریکسون در سال 1933 به آمریکا نقل مکان کرد و پیشنهاد تدریس در دانشکده پزشکی هاروارد را دریافت نمود. علاوه بر این، او به طور خصوصی نیز به روانکاوی کودکان پرداخت. بعد از آن، او در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، دانشگاه ییل، مرکز روانکاوی سانفرانسیسکو و مرکز مطالعات پیشرفته علوم رفتاری نیز به تدریس پرداخت.
اریکسون چندین کتاب منتشر نموده است که از آن میان، کتاب «حقیقت گاندی» او برنده جایزه معتبر پولیتزر گردیده است.
اریک اریکسون زمان زیادی را به مطالعه زندگی فرهنگی بومیان داکوتای جنوبی و شمال کالیفرنیا پرداخت. او از دانش به دست آورده خود در زمینه تاثیرات اجتماعی، محیطی و فرهنگی، در توسعه نظریه روانکاوی‌اش استفاده نمود.
در حالی که نظریه فروید بر جنبه‌های روانی- جنسی رشد تمرکز دارد، افزوده‌های اریکسون در مورد عوامل موثر دیگر، به تعمیق و گسترش نظریه روانکاوی کمک شایانی نموده است. او همچنین سهم مهمی در درک امروزی ما از چگونگی شکل‌گیری و رشد شخصیت در طول دوره زندگی دارد.

[Borna66]

›› ایوان پاولوف (1849 - 1936)

«علم، تمام زندگی فرد را طلب می‌کند. بنابراین طول عمر هر چه باشد ،
کوتاه یا بلند، کافی نخواهد بود. در کار و پژوهش‌های خود صبور باشید.»

ایوان پاولوف

ایوان پاولوف در 14 سپتامبر 1849 به دنیا آمد و در 27 فوریه 1936 درگذشت. معروفیت او بیشتر به خاطر کارهای زیر است:

• شرطی‌سازی کلاسیک ( classical conditioning )
• پژوهش بر روی فیزیولوژی و دستگاه گوارش
• برنده جایزه نوبل فیزیولوژی در سال 1904

علاقه‌مندی اولیه پاولوف، مطالعه فیزیولوژی و علوم طبیعی بود. او به تأسیس دپارتمان فیزیولوژی در «مرکز پزشکی تجربی» کمک کرد و به نظارت خود بر این برنامه در طول 45 سال بعد ادامه داد.
پاولوف به هنگام تحقیق در مورد دستگاه گوارش سگ‌ها متوجه شد که بزاق دهان آن‌ها قبل از آوردن غذا ترشح می‌کند. او در خلال یک سری آزمایش‌ها، محرک‌های متعددی را قبل از در اختیار گذاشتن غذا امتحان کرد و سرانجام کشف کرد که سگ، پس از تداعی‌های مکرّر، برای محرک‌های دیگر بجز غذا نیز بزاقش ترشح می کند. او این واکنش را واکنش شرطی نامید. پاولوف همچنین کشف کرد که منشاء این واکنش‌ها در قشر مخ قرار دارد.
پاولوف به خاطر کارهایش بسیار مورد تشویق و تقدیر قرار گرفت که از آن جمله می‌توان به عضویت در آکادمی علوم روسیه در سال 1901 و دریافت جایزه نوبل فیزیولوژی در سال 1904 اشاره کرد. دولت اتحاد شوروی نیز پشتیبانی زیادی از کارهای پاولوف می‌کرد و این کشور به سرعت به صورت مرکز معتبری برای پژوهش‌های فیزیولوژی درآمد.
پژوهش‌ها و کشفیات پاولوف درباره «واکنش‌ها» به رشد جنبش رفتارگرایی کمک زیادی کرد. پژوهشگران دیگری از کارهای پاولوف در مطالعه شرطی‌سازی به عنوان شکلی از یادگیری استفاده کردند. پژوهش‌های پاولوف همچنین نشانگر روش‌های مطالعه واکنش به محیط به شیوه‌ای عینی و علمی است.