«انسان از دورانی که آگاهانه و با ابرازهای طبيعی و ابتدايی به کار پرداخت ، جامعة نخستين بشری را پی ريخت و در راهی گام نهاد که او را از زندگی حيوانی جدا می ساخت ؛ به شکار حيوانات پرداخت ، از گوشت آنها خوراک و از پوستشان پوشاک تهيه کرد »...
«پوشاک همانند ساير پديده های زندگی از بدو پيدايش در طول تاريخ سير تکاملی خود را طی کرده و از صورت ابتدايی خود بيرون آمده است . اقوام مختلف هر يک بنا به مقتضيات اقليمی ، عادات و روسوم ، مذهب ، درجة فرهنگ و تمدن ، وضع سياسی – اجتماعی – اقتصادی و غيره به تهية لباسهای گوناگون پرداخته و در دوخت و شکل تزئين آن ابتکاراتی از خود نشان داده اند » .
«انسان اوليه از ماهيت پديده های طبيعی که بقای او به آنها وابسته بود ، شناختی نداشت بنابراين آنها را با نيروی فرا طبيعی و جادويی مربوط دانست ، به آنها ايمان آورد و برخی از آنها را مورد پرستش قرار داد . اين پرستش در قالب مراسم و آئين های ويژه ای به اجرا در می آمد . انسان صورتک بر چهره گذاشت و پوششی شبيه به جانواران بر تن کرد تا از اين راه بتواند روح آنها را تسخير کند ، يا با آنها ارتباط معنوی برقرار سازد و برای
موفقيت در شکار يا پيروزی در جنگ از آنان ياری طلبد . آدمی از اين پوشش همچون پشتيبان و حامی جادويی بهره جست .
پديد آمدن پوشاک امری تصادفی يا خواستی فردی نبوده است . پوشاک بر مبنای تفکرات و نيازهای اقليمی ، مادی و معنوی اقوام به وجود آمد و آئينه تمام نمايی از تاريخ زندگی بشر شد و در طی قرون و اعصار در سرزمين های گوناگون شکل گرفت و تحول يافت » .
«عواملی از قبيل آب و هوا ، کار و پيشه ، جنگ ، اکتشاف ، اختراع و انقلاب باعث تغيير و تحول لباس در ادوار گرديده است » .«نظم و هماهنگی پوشاک دوران باستان ، در قرون وسطی جای خود را به شکل و ظاهری شکوهمند دارد . در عهد رنسانس پر زرق و برق شد و صورتی تجملی پيدا کرد ، و سپس در عصر نوين شکل نا مشخص و رمز گونه به خود گرفت . با آغاز جنگ جهانی دوم ، جنگی که بنيان تمدن را تکان داد ، تکامل لباس ، شکلی انقلابی به خود گرفت . لبای که بازتابی ست از توان اقتصادی ، نگرش سياسی ، قابليت های فرهنگی و اجتماعی ، باورهای مذهبی و فلسفی و پايبندهای رسمی و سنتی ، در روند تکامل خود ، زير نفوذ و سيطرة نظام نقشه دار سرمايه قرار گرفت . در اين نظام ، پوشاک جايگاهی ديگر يافت ؛ و به کالا تبديل شد ف و همانند کالا ارزشی دو گانه پيدا کرد . به ديگر
سخن هم بر آورندة نيازهای بشری گرديد و هم محصولی شد برای فروش . پس می بايست نظير هر کالای ديگر ، حداکثر سود آوری را داشته باشد و زمانی به اين هدف دست می يافت که به گونه ای ساخته نشود که مدت زمانی طولانی ، قابل مصرف باشد . ديگر آنکه کالا بايد وسيع ترين بازار ، يعنی بيشترين مصرف کننده و مشتری را دارا باشد .
به اين نيازها ، طراحان و دوزندگان لباس پاشخ گفتند ، آنها با بهره گيری از گرايش مردم به تنوع طلبی و نوع جويی و با استفاده از جريان هايی چون جنگ ، بحران های اقتصادی ، تحولات فرهنگی و سياسی ، طرح های تازه ای را ارائه دادند . بر خلاف سده های پيشين که نوع آوری های خود را در کسوت مانکن های چوبی و مومی لباس بر تن ، به نمايش می گذاشتند ، اکنون به ياری رسانه های گروهی چون سينما و تلويزيون و نشريات مد که بردی کاملاً جهانی دارند ، مورد پذيرش همگان قرار می دهند و از اين راه ، سليقه ای جهانی در شيوة لباس پوشيدن ، پدي آوردند .
ديگر کمتر ملتی را می توان يافت که در حيطة تمدن امروز قرار گرفته باشد و باز بتواند پوشاک سنتی احياناً دست و پاگير خود را کاملاً حفظ کند . چرا که لباس امروز خاص مردمان امروز است ، مردمانی که زمان در زندگی اجتماعی شان عنصری ست تعيين کننده ، و اين نکته ای است که طراحان لباس نيز به آن توجه دارند . لباس ها بر تن راحتند ، سريع پوشيده می شوند ، اغلب پارچه های قابل شست و شو دارند ، دست و پاگير نيستند ، جنبه های زيبايی و هنر در آنها رعايت می شود ، و از همه مهمتر با بودجه های متفاوت نيز امکان دستيابی به آنها وجود دارد .
اينکه در آينده ، چه جنبه هايی به لباس افزوده و چه چيزهايی از آن کاسته خواهد شد ، مقوله ای مجرد نيست و بی ترديد تحولات اقتصادی ، سياسی ، علمی ، فرهنگی و هنری عوامل تعيين کنندة آن خواهد بود و ناگزير ، بازتاب خود را در زمينة پوشاک جلوه گر خواهند ساخت