- هارلن باروز:
جغرافیا علم اکولوژی انسانی است.

وی بیان نمود که جغرافیا از این جهت که به مطالعه انسان در ارتباط با محیط می پردازد، اکولوژی انسانی است. به عقیده باروز، جغرافیدانان باید بیشتر در زمینه سازگاری انسان با محیط تحقیق نمایند تا تاثیرات محیط .وی اساس جغرافیا را بر محور مطالعات اکوژی انسانی قرار داده است.

- درایر (C.R.Dryer):با توجه به این که با نظر باروز موافق بود وی از مفهوم اکولوژی در جغرافیا بدین نحو یاد کرد: عملکرد اکولوژی در جغرافیا انسانی مثل عمل کرد زمین شناسی در جغرافیا طبیعی است.


- هارتشورن: جغرافیا، مشخصات متغییر مکانی از مکان دیگر سیاره زمین را به عنوان جایگاه انسان مطالعه می کند.


- پرستن جمز: جغرافیا درصدد تفسیر مفهوم و اهمیت تشابهات و اختلافات بین مکان ها با توجه به رابطه علت و معلولی است.


- ویدال دولابلاش: جغرافیا علم مکانهاست.

مفهوم مکان از نظر ویدال، تنها مکانی است که به وسیله انسان شکل گرفته و نقش یافته ،نه مکانی که به هنگام خلق سیاره زمین مشخص شده است. وی عقیده داشت که خصیصه های جغرافیایی تنها ناشی از آب و هوا و ساختمان زمین نیست و طبیعت به تنهایی در شکل گیری آن دخالت نداشته است.

- دربی (H.C.Darby): وی هم عقیده ویدال دولابلاش است و مانند وی معتقد است که جغرافیا علم مکانهاست و در این رابطه می گوید: "خصیصه های جغرافیایی چیزی است که انسان با تهیه نوع معیشت خود از خاک پدیدار گشته است . "بر اساس نظریه ویدال و دربی می توان چنین نتیجه گرفت که: " انسان و اشغال خاک و به خدمت گرفتن طبیعت موضوع اصلی در علم جغرافیا است. "


- مارت: جغرافیا علم پراکندگی هاست.


- گرینیت تیلر: جغرافیا علم روابط متقابل است.


- جورج کیش: در دانش جغرافیا ما همواره با دو دسته از پدیده ها سر و کار داریم. دسته اول پدیده های طبیعی و دسته دوم پدیده هایی که در نتیجه روابط متقابل انسان و طبیعت به وجود می آیند. می توان گفت در علم جغرافیا این پدیده ها قابل تفکیک و جدا از هم نیستند. یعنی عمل انسان و میدان فعالیت های او از تولد تا مرگ در محیط طبیعی اتفاق می افتد و تمام فعالیت های انسان بر محیط و محیط بر انسان تاثیر می گذارد.


- جرج کارتر: جغرافیدان نوع پراکندگی زندگی انسانی را مطالعه نموده به ماهیت روابط بین عوامل مختلف طبیعی و اشکال گوناگون حیات آگاهی می یابد.


- انجمن بین المللی جغرافیایی: جغرافیا مطالعه روابط بین جوامع متشکل انسانی و محیط زندگی آنهاست. اصولا پدیده هایی که با هم و یکجا در داخل ناحیه ایی به ظهور می رسند و به نحوی در حیات انسانی موثر می افتد موضوع علم جغرافیاست. در واقع این علم با حدود یاد شده در یک دست انسان و در دست دیگر عوامل محیط طبیعی را قرار می دهد.


- محمد حسن گنجی: جغرافیا آن قسمت از دانش بشری است که از مشخصات مناطق و نواحی مختلف زمین و پراکندگی پدیده های گوناگون سطح زمین اعم از طبیعی و انسانی و بالاخره از روابط انسانی و محیط که خود باعث به وجود آمدن پدیده های انسانی است و نیز از روابط متقابل پدیده های فوق بحث می کند.



منبع : شكويي،حسين،فلسفه جغرافيا،انتشارات گيتاشناسي،1364