بالا
لامپ رشد گیاه

 دانلود نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور با پاسخنامه

 دانلود نمونه سوالات فراگیر پیام نور

 فروشگاه پایان نامه و مقاله


 تایپ متن و مقاله و پایان نامه





 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 از مجموع 6

موضوع: داستان های خواندنی

  1. #1
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    564

    Heart داستان های خواندنی

    مرد کور
    روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید . روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود..او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد.
    عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  2. #2
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    564

    Heart شکسپیر

    شکسپیر میگه:اگر به یک سیب گاز زدی توش یه کرم درسته دیدی ناراحت نشو چون ممکن بود به همون سیب گاز میزدی یه کرم نصفه توش می دیدی…….میدونم به این قسمت ربطی نداشت ولی چون مخاطب زیاد داره گفتم بد نیست یه زیر نویس بدم.


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  3. #3
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    564

    پیش فرض

    اگر میخواهی بدانی چقدر ثروتمندی هرگز پولهایت را نشمار،
    قطره ای اشک بریز و دستانی که برای پاک کردن اشکهایت می آیند بشمار، این است ثروت واقعی!
    “کوروش کبیر “


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  4. #4
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    564

    پیش فرض

    رفیق فقط کلاغ نه به خاطر سیاه بودنش “به خاطر یک رنگیش /معرفت فقط کرم نه به خاطر کرم بودنش “به خاطر خاکی بودنش/مردونگی فقط دیوار”که هرچی مرد و نامرد بهش تکیه میده/مرام فقط مرام گاو چون نگفت من گفت:ما/صفا فقط صفای مورچه که هروقت گریه کرد هیشکی اشکشو ندید.


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  5. #5
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    564

    پیش فرض

    در حسرت لحظه ای آرامشم ، همچنان اشک از چشمانم میریزد و در انتظار طلوعی دوباره ام

    همه چیز برایم مثل هم است ، طلوع برایم همرنگ غروب است ، گونه هایم پر از اشک شده و عین خیالم نیست ، عادت کرده ام دیگر….

    عادت کرده ام از همنیشینی با غمها ، کسی دلسوز من نیست

    قلبم رنگ تنهایی به خودش گرفته ، دیگر کسی به سراغ من نمی آید، تمام فضای قلبم را تنهایی پر کرده ، دیگر در قلبم جای کسی نیست

    هر چه اشک میریزم خالی نمیشوم ، هر چه خودم را به این در و آن در میزنم آرام نمیشوم ، کسی نیست تا شادم کند ، کسی نیست تا مرا از این زندان غم رها کند

    دلم گرفته ….

    خیلی دلم گرفته….

    انگار عمریست آسمان ابریست و باران نمیبارد…

    انگار این بغض لعنتی نمیخواهد بشکند…

    وای از دست چشمهایم ، وای از دست اشکهایم…

    آرزو به دل مانده ام ، کسی در پی من نیست و خیلی وقت است تنها مانده ام

    نمیگویم از تنهایی خویش تا کسی دلش به حالم بسوزد ، نمیگویم از غمهای خویش تا کسی دلش به درد آید

    من که میدانم کسی نمینشیند به پای درد دلهایم ، اینک دارم با خودم درد دل میکنم…

    دلم گرفته ، رنگ و رویی ندارد برایم این لحظه ها ، حس خوبی ندارم به این ثانیه ها

    میدانم کسی نمیخواند غمهایم را ، میدانم کسی نمیشنود حرفهایم را ، حتی اگر فریاد هم بزنم کسی نگاه نمیکند دیوانه ای مثل من را….

    میدانم کسی در فکر من نیست ، تنها هستم و کسی یار و همدمم نیست ، میمانم با همین تنهایی و تنها میمیرم، تا ابد همین دستهای غم را میگیرم



    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  6. #6
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    564

    پیش فرض

    عشـــــــــق بـــــی پــایــانپیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . .
    پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: “باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشیم جائی از بدنت آسیب دیدگی یا شکستگی نداشته باشه ”
    پیرمرد غمگین شد، گفت خیلی عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست .
    پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند :
    او گفت : همسرم در خانه سالمندان است. هر روز صبح من به آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم. امروز به حد کافی دیر شده نمی خواهم تاخیر من بیشتر شود !
    یکی از پرستاران به او گفت : خودمان به او خبر می دهیم تا منتظرت نماند .
    پیرمرد با اندوه ! گفت : خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد . چیزی را متوجه نخواهد شد ! او حتی مرا هم نمی شناسد !
    پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟
    پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است !
    عشق واقعی به این می گن بعضی ها یاد بگیرن…….


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •