شرافت و شجاعت چیست و در کجاست!؟
از قصد بعضی اوقات گزنده و مستقیم و تلخ می گویم, تا نفوذ کند! حقیقتاً که ما از خداوند و نعمت های فراوان و حیاتی نیز سوء استفاده می کنیم. دیروزی که خداوند در اختیار ما گذاشت, چه کار کردیم؟؟ چه کردیم با دیروزمان که امروز, خداوند با طلوع آفتاب بر ما سلام می گوید؟ و تو فکر نکن که آفتاب, برای ادامهء کارهای دیروز تو, امروز را طلوع می کند! طلوع امروز آفتاب, برای خلق کردن روزی تازه است و نه تکرار و لاس روزهای گذشته و شرم آور!
خجالت هم چیز خوبیست. خودمحوری و گستاخی و خودخواهی و نفس, اگر به درجه ای برسد که شرافت انسان را زیر سوال ببرد, باید چاره ای جدی اندیشید. راستی شرافت چیست و در چیست!؟ . آیا سخاوت, بخشش و یا رعایت حلال ها و حرام ها و... معانی شرافت را برمی تابد!؟ فرق اساسی انسان و حیوانات در رشد شعور می باشد. حیوانات تا اندازه ای محدود، تربیت پذیر هستند, اما انسان می تواند تا اوج خودشناسی قابل تربیت باشد. صفاتی مانند امانت داری(امانت بندگی) و شرافت هست که انسان را با حیوانات تمیز می کند.
اگر انسان تربیت و رشد را انکار کند و در راه آن قربانی ندهد, مقام او از حیوانات نیز پایین تر نزول می کند. نه فقط مقام را از کف می دهد, بلکه حواس و لذات آن را نیز از دست می دهد. بگذارید ساده و شفاف بگویم, فردی که حاضر است تمام دارایی خود را صرف فخرفروشی و چاق کردن نفس و منیت خود کرده و اما برای تربیت روان و روح و کمال و سلامتی خود, خساست به خرج دهد, در دام شیطان و نفس گرفتار خواهد ماند و از شرافت بویی به مشامش نخواهد رسید!
بهترین و گرانترین قصرها و اتومبیل ها برای چه کسی شعور و ارزش و جاودانگی به ارمغان آورده است؟ کسی که در راه تربیت خود و اطرافیان, از خرج کردن پرهیز می کند, عدم عزت نفس در تمامی حالات رفتاری او از جمله: راه رفتن و نشست و برخاست و قیافهء او دیده می شود. علت آن بسیار ساده است, زیرا که او از هزینه کردن در راه تعالی خود اجتناب می ورزد! اصلا او یک دزد بزرگ است! دزدی که به حریم "خود"نیز دست درازی کرده است!
قرار است که خواهر یکی از دوستان از ایران به ملاقات او بیایند, این دوست عزیز, از خواهر خود تقاضا می کند سه جلد کتاب تهیه شده از طرف دوستداران استادش در ایران را که به او علاقه زیادی دارد را با خود به همراه بیاورند. اما متاسفانه با پاسخ های بیگانه و دور از باور مواجه شده و آنان رفتار خود را اینگونه توجیه می کنند که بارمان تکمیل است و پنیر لیقوان و سبزی قورمه و خوراکی های زیادی به همراه داریم و جایی برای خواهش شما باقی نیست!
می خواهم به این دوست عزیز که چند سالیست با معانی واقعی شرافت و سخاوت و بخشش زندگی کرده و گرمای نفس های حقیقت را لمس کرده است بگویم: عزیزم! مهاجر! تبعیدی مصلحتی! غصه نخور, غصه نخور که گناه دیگران را برتو نخواهند نوشت. اما یک چیز را بدان که دلیل ریشه ای این موضوع در عدم ممارست قبول درخواست و تقاضا می باشد. بعضی ها در دوران کودکی یاد می گیرند که برای همه چیز "نه" بگویند, این عادت زشت را تا گور هم با خود به همراه می برند. این زشت ترین عادت و بزرگترین گناه موجود است. و زشتی"نه" گفتن, برای همیشه در چهرهء آدمی نیز پدیدار می شود.
دوست و هموطن خوب, سوغاتی پنیر لیقوان، خواهرت را به اندازهء کتاب های استادش و تقاضای دوستش, خشنود و راضی نخواهد کرد. ما همه می دانیم, کسی با خوردن سیر نشده است. پنیر لیقوان اینجا هم هست. از نوع مقبولش هم هست. سبزی خوردن هم هست و بهتر از آن نیز هست. خوب تمرکز کن, اگر بخشی از بار مجازت را به امانت دوستانت اختصاص می دادی, قیامت به پا می شد!؟ تو این را بدان که دوستان خواهر تو, از تو و خواهر تو جدا نیستند. اگر تو ارزشی برای خواهرت قائل هستی, که بدون تردید و یقیناُ نیستی! برای تقاضای خواهرت نیز ارزش قائل می شدی. تو را من می شناسم, تو را من مثل کف دستم می شناسم! تو نگران به به و چه چه هستی, و تو نگران این هستی که خدای ناکرده کم نیاوری. خدای ناکرده نگویند که سوغاتی کم آورده بود! تو نگران نفس خود هستی. و تو همیشه, نگران شکمت هستی. تو هیچگاه خواهرت را دوست نداشته ای, تو همیشه برای نفس خود سرمایه گذاری کرده ای.
حال, می پرسی شرافت و شجاعت چیست و در کجاست!؟