خیانت در زندگی مشترک : بررسی علل و عوامل (کامل)

[Borna66]

با سلام خدمت دوستان گرامی

لطفا در تاپیک دیگری که در خصوص خیانت همسران به یکدیگر می باشد شرکت کنید و نظرات خود را مطرح فرمایید.


ضمنا در نظرسنجی این قسمت نیز شرکت فرمایید.


نکته مهم :

لطفا دوستان فارغ از هر گونه جنسیت و جانبداری از جنسیت خود نظراتشان را مطرح فرمایند

تا بتوانیم نتیجه ی مطلوبی بدست آوریم

با سپاس

[Borna66]

«خیانت» به تنهایی، واژه‌ای ساده به نظر می‌رسد که در پیش‌زمینه ذهنی اکثر افراد، مطابق با ماجراهای عشقی یا مصیبت‌های زندگی زناشویی است. کلیشه غالب داستانی‌اش هم همان حکایت مرد رذل و زن زجردیده است که زیاد سراغ داریم. اما واقعیت اینکه خیانت انواعی دارد که با شدت و ضعف‌های گوناگون، از دیرباز در زندگی بشری تاخت و تاز داشته و خوب که نگاه کنی، می‌بینی لیست کردن این همه گونه خیانت، کار ساده‌ای نیست!
بیایید با هم مرور کنیم؛ از دانه درشت‌ها شروع کنیم، بعد بقیه هم خودشان را افشا می‌کنند. آخر خیانت آنقدر زشت است و آنقدر عذاب وجدان به همراه دارد که ارواح تمام خائنان دنیا حاضرند با کمال میل به کمک نویسنده بیایند و در تکمیل این مطلب نقشی داشته باشند، تا شاید کمی ‌از درد خوره ذهنی‌شان کم شود...

[Borna66]

قربانیان عشق
گفتیم که از انواع اولیه خیانت، خیانت‌های عشقی است. بیایید اسم این‌ها که مهم‌تر و بزرگ‌ترند را بگذاریم «خیانت‌های کبیره»!
بله، خیانت عاشق و معشوق‌ها به همدیگر، از خیانت‌های کبیره است که معمولاً – به پوست کلفتی طرف خیانت دیده بستگی دارد- تاثیر شدیدی در زندگی آدم می‌گذارد. بسیار دیده شده که این اتفاق ضربه بدی در زندگی او به حساب آمده و حتی به مرگ فرد خیانت دیده منجر شده است؛ حالا چه از غصه مرده و یا خودش خودش را خودکشی کرده!
خودکشی‌های عشقی معمولاً یک بار اتفاق می‌افتند؛ یا طفلک می‌میرد و خلاص، یا زنده می‌ماند و دیگر از این کارها نمی‌کند. شایع‌ترین شیوه خودکشی این افراد هم رگ زنی و خوردن قرص است.
حتماً شما هم میان اطرافیان‌تان کسانی را سراغ دارید که برای مخفی کردن قضیه، همیشه پیراهن آستین‌بلند می‌پوشند. یا روی دست بی‌خیال‌ترهایشان رد بریدگی‌های کهنه سفیدرنگی را دیده‌اید. می‌توانید اطلاعات بیشتر را از خودشان بگیرید، فقط حواس‌تان باشد توی جمع نباشد و ضایع نکنید. یادآوری این جور زخم‌ها و خاطره‌ها، برای صاحبان‌شان زجرآور است.

[Borna66]

قربانیان سرنوشت
یکی دیگر از انواع خیانت‌های کبیره، خیانت همسرها به یکدیگر است. این یکی انصافاً از نوع قبلی بدتر و زشت‌تر است. با این که تیزی و خونریزی داستان‌اش شاید کمتر باشد، اما دردش شدیدتر است و عمر آدم یا حتی آدم‌های درگیر در ماجرا را تباه می‌کند.
به نسبت قصه‌های عشقی، افراد خیانت دیده در این دست اتفاق‌ها – شاید چون عقل‌شان بیشتر درآمده و منطقی‌تر به زندگی نگاه می‌کنند- کمتر خودکشی می‌کنند. بیشتر دنبال انتقام‌اند و تمام تلاش‌شان را برای درآوردن پدر رقیب و همینطور همسر خائن‌شان، می‌کنند. با تفکر خاص شرقی و غیرتی ما، تقریباً تمام خیانت‌های افشا شده به طلاق طرفین منجر می‌شود، که البته باز تبصره‌ای وجود دارد: پیشتر که خیانت مردها بیشتر مد بود، اغلب زن‌ها برای جلوگیری از بیوگی و آبروریزی، می‌سوختند و می‌ساختند. اما در سال‌های اخیر که آمار خیانت از طرف بانوان بالاتر است، حالا این شوهران خیانت دیده‌اند که با چالشی غریب مواجه شده‌اند: سوختن و ساختن، یا طلاق و جانم آزاد؟ مسلماً همه مثل «حمید‌ هامون» فکر نمی‌کنند!

[Borna66]

قربانیان حرفه‌ای‌شدن
فکر کنید فردا صبح که بیدار می‌شوید، تیتر همه روزنامه‌ها این باشد که بازیکن محبوب‌تان به تیم رقیب پیوسته. چی به روزتان می‌آید؟ اگر نوجوان باشید و احساساتی، باید بروید همه پوسترهای طرف را از در و دیوار بکنید، عکس‌هایش که توی دفترهایتان چسبانده‌اید را پاره کنید، جلوی رفقا که هوادار تیم مقابل‌اند، زبان‌تان کوتاه می‌شود و...
این ماجرا خیانت کبیره محسوب نمی‌شود، اصلاً شاید خیانت هم نیست. فوتبالیست محبوب سابق، از این روزنامه به آن روزنامه می‌رود و مصاحبه می‌کند که: فوتبال ما حرفه‌ای شده، شرایط پیشرفتم در باشگاه جدید بهتر بود و...
اما مگر شما حالی‌تان می‌شود؟ خیانت، تنها واژه‌ای است که به ذهن‌تان می‌رسد و او را یک خائن مادرزاد می‌دانید. پیش‌پیش شعارهای آبدار می‌سازید تا توی استادیوم وقتی دارید اسکناس آتش می‌زنید، حواله اش کنید. شاید حتی گریه بکنید و توی دلتان عذاب وجدان داشته باشید. ولی چه می‌شود کرد، شما قربانی حرفه‌ای شدن فوتبال مملکت شده‌اید!
اینجور خیانت‌ها را زمان برایتان قابل هضم می‌کند. بعدها که یادش می‌افتید، با خنده از آن یاد کرده و آنجاست که فکر می‌کنید: آیا واقعاً خیانتی اتفاق افتاد؟

[Borna66]

قربانیان خانوادگی
بعضی خیانت‌ها، در درون خانواده‌ها اتفاق می‌افتد. خانواده به عنوان مهم‌ترین پناهگاه هر فرد، جای امنی است که وظیفه اصلی‌اش آرامش‌بخشی به تک‌تک اعضای آن است. به این ترتیب، اگر کسی از اعضای خانواده، آرامش شما را در خانه‌تان بگیرد، به شما خیانت کرده.
پایه زیربنایی خیانت، خنجر زدن از پشت است. یعنی درست از جایی که انتظار نمی‌رود ضربه بخوری. به عبارت دقیق‌تر: دشمن هرگز به شما خیانت نمی‌کند، چون تکلیف‌اش روشن است. این دوستان هستند که خیانت می‌کنند...
خیانت‌های خانوادگی هم از دسته خیانت‌های کبیره‌اند. اگر نگاهی به صفحات حوادث روزنامه‌ها بیندازیم، با مشاجره‌ها و حتی قتل‌های خانوادگی بسیاری مواجه می‌شویم که به نظر بر سر مسائل کوچکی اتفاق افتاده‌اند. اما اگر دقیق‌تر حادثه را بررسی کنیم، می‌بینیم این خیانت دیدن است که ضارب را از کوره به در کرده و باعث شده مثلاً ساطور را به فرق برادرش بکوبد، یا مادرش را بیندازد جلوی سگ‌ها بخورند!
حتماً قبول دارید که شنیدن بعضی حرف‌ها از اطرافیان، یا مثلاً خورده شدن پول‌تان توسط یک هم‌خون، خیلی سوزناک‌تر است تا اینکه همان حرف را از غریبه‌ای بشنوید یا ناشناسی دودرتان بکند. مثلی قدیمی‌هست که می‌گوید: اعضای خانواده اگر گوشت همدیگر را بخورند، استخوان هم را دور نمی‌اندازند. معمولاً هم اینطور است که حادترین مشاجرات خانوادگی، آخرش با یک مجلس آشتی‌کنان و ماچ و بوسه طرفین ختم به خیر می‌شود. ولی در لحظات بحرانی اولیه، خیانت دیدن از نزدیکان چنان آدم را عصبانی می‌کند که شدت و حدتش غیرقابل کنترل‌تر از این صحبت‌هاست!

[Borna66]

قربانیان شغلی
کمتر جدایی شغلی را سراغ داریم که با خوبی و خوشی و دل سبک طرفین ماجرا انجام شده باشد؛ همیشه شرکا با قهر و شکایت‌کشی، از هم جدا می‌شوند. کارمند وقت بیرون رفتن از اتاق رئیس، در را می‌کوبد و یک قطار فحش و بد و بیراه ردیف می‌کند. صاحب مغازه شاگردش را کتک می‌زند و تهمت چسب‌دستی به او می‌زند و...
اما جالب اینکه ته همه‌شان، باز حرف خیانت است. «اعتماد» حلقه وصل تمام پیوندهاست؛ اگر اعتماد نباشد، هیچ شراکتی اتفاق نمی‌افتد، هیچ صاحبکاری چرت بعدازظهر نخواهد زد، «شهرام فرهنگی» هر شب خواب فراری شدن مزدک و امید و آیدا را می‌بیند و خلاصه خودتان تا ته‌اش را بخوانید!
اعتماد باید باشد، لازم است. و متاسفانه همین زمینه‌ای فراهم می‌کند برای خیانت. شما در هر شغلی که باشید، به هرحال با گروهی از مردم سروکار دارید که نمی‌شناسیدشان، یا دست‌کم باهاشان دوست نیستید. مجبورید گاهی به دیگران اعتماد داشته باشید، حالا نه به همه‌شان، بلکه حداقل به شریک یا خریدار خاص یا کارمندتان. اگر خیانت دیدید، زیاد غصه نخورید؛ تقصیر شما نیست، فقط دفعه بعد حواس‌تان را بیشتر جمع کنید!
این نوع از خیانت، از انواع کبیره نیست. ولی به هرحال خیانت است و زشت. قضیه بد و بدتر است دیگر.

[Borna66]

قربانیان خودبه‌خودی
همه خیانت‌ها به یك طرف؛ این كه یك نفر خودش به خودش خیانت بكند، دیگر آخرش است! زیاد تعجب نكنید. این «خیانت به خود» اتفاقاً نه‌تنها چیز غریبی نیست، بلكه زیاد هم اتفاق می‌افتد و اگر كمی فكر كنید یادتان می‌آید كه در زندگی شما هم فراوان رخ داده.
مثال‌های زیادی در مورد این نوع خیانت می‌شود زد، آنقدر زیاد كه می‌ترسیم اگر دو- سه تایش را برایتان بنویسیم، حق مطلب ادا نشود و از آن بدتر اینكه ذهن‌تان به سمتی برود كه نباید. خلاقیت داشته باشید، ذهن‌تان را آكبند نگه ندارید، كمی فكر كنید لطفاً!
بله، می‌بینید كه یكی‌یكی دارند می‌آیند. شاید این بخش مطالب ما، مهم‌ترین قسمت‌اش باشد. حیف كه به همان دلیل كه گفتیم (خط ندادن به ذهن شما) نمی‌توانیم بیشتر درباره‌اش بحث كنیم.

[Borna66]

قربانیان ناموجود
گاهی اتفاق می‌افتد كه شما احساس گناه می‌كنید. فكر می‌كنید خیانتی شده و فاعل یعنی خائن ماجرا هم خودتان هستید. اما جالب اینكه قربانی ماجرا نه‌تنها از این اتفاق نرنجیده، بلكه روحش هم از آن بی‌خبر است. مثلاً چطور؟ فرض كنید شما هنرپیشه‌ای را دوست دارید. تمام رابطه شما در این حد است كه فیلم‌های او را دنبال كرده‌اید و فقط و فقط روی پرده سینما چشم‌تان به جمال رعنای طرف افتاده. البته خب عكس‌اش را هم توی مجله‌ها دیده‌اید و...
مدتی می‌گذرد. یك روز به خودتان می‌آیید و می‌بینید از آن عشق و علاقه سابق دیگر نشانی نمانده و حالا توجه‌تان به بازیگر دیگری جلب شده. خنده‌دار است؟ به این نمی‌گویند خیانت؟ پس تجربه‌اش را نداشته‌اید، والا حق می‌دادید كه این هم خیانت است. هرچند حتی قربانی این قضیه (خانم یا آقای هنرپیشه) هم با ما موافق نباشد، ولی به هرحال عذاب وجدان وجود دارد و شما هروقت كه دوباره چشم‌تان به عشق قدیم‌تان بیفتد، از آن آه‌های جگرسوز می‌كشید و رمانتیك‌تر اینكه جمله «یادش به خیر» را هم بیایید!

[Borna66]

خیانت در زنان چرا؟؟؟؟

خيانت زنان ننگين ترين عمل و گناه بزرگي است کهعلاوه بر فروپاشي خانواده باعث توسعه بي اعتمادي در جامعه مي شود. ضعف ايمان ،ازدواج هاي اجباري، نارضايتي زنان و بي توجهي مردان به اصول اوليه زندگي چه بسا منجر به اين اقدام نکوهيده شود ولي از نظر دين اسلام هيچ بهانه اي براي اين عمل نکوهيده پذيرفته نيست و به همين خاطر مجازات هاي شديدي براي مرتکبان اين عمل زشت پيش بيني شده است.

به حمدالله در کشور ما و در مجموع ميان مسلمانان به خاطر اعتقادات ديني و ترس از قيامت اينگونه خيانت ها بسيار نادر است ولي بمنظور پيشگيري از وقوع آن و به صفر رساندن آمار خيانت ؛ در زير برخي از دلايل خيانت زنان را با هم مرور مي کنيم:

نامهربانيشوهران و عدم محبت نسبت به زنان خود

عصبانيت بيجا و براه انداختن نزاع هاي مستمر درخانه

بي توجهي به زن و هم صحبت نشدن با او و ترک سخنان محبت آميز با او

بهانه جويي و ايراد هاي بيجاي شوهران از زنان خود

بي توجهي شوهر بـه آراستگي ظاهري خود

سوء ظن داشتن شوهرنسبت به زن و غيرت بيجا داشتن نسبت او

تحقير کردن همسر در نزد ديگران و سـرشکـسـتگي او

ترک تعريف و تمجيد و کلمات محبت آميز توسط شوهرکه در نتيجه فرد ديگري با اينکار او را صيد مي کند

فساد اخلاقي خانوادگي و عدم پاکدامني برخي از زنان که در اين رابطه بايد موقع انتخاب همسر دقت لازم بشود.

بولهوسي شوهر و فساد اخلاقي او که بعضاً زنان سست ايمان را وادار به مقابله به مثل مي کند.

ارتباطات بيش از حد منتعارف با نامحرمان ؛ وسوسه ديگران و ابراز محبت بيشتر توسط افراد غير از شوهر

احساس کمبود بدليل برآورده نکردن انتظارات زن توسط شوهر