بالا
لامپ رشد گیاه

 دانلود نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور با پاسخنامه

 دانلود نمونه سوالات فراگیر پیام نور

 فروشگاه پایان نامه و مقاله


 تایپ متن و مقاله و پایان نامه





 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 3 از 5 اولیناولین 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 از مجموع 41

موضوع: پاتــوق دانشجويـان دانشگاه پيام نور ■ قروه ■

  1. #21
    mobarak آواتار ها
    • 28

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    محل تحصیل
    قروه
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مدیریت
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    در جلسه امتحان عشق
    من مانده ام و یک برگه سفید!
    و یک بغل تنهایی و دلتنگی...
    درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!
    در این سکوت بغض آلود
    قطره کوچکی هوس سرسره بازی می کند!
    و برگه سفیدم
    عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!
    عشق تو نوشتنی نیست بانو ...
    در برگه ام کنار آن قطره
    یک قلب کوچک می کشم!
    وقت تمام است.
    برگه ها بالا ...

  2. #22
    mobarak آواتار ها
    • 28

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    محل تحصیل
    قروه
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مدیریت
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تورا دختر خانوم می‌نامند مضمونی که جذابیتش نفس‌گیر است…

    دنیای دخترانه تو نه با شمع و عروسک معنا پیدا می‌کند و نه با اشک و افسون.

    اما تمام این‌ها را هم در برمی‌گیرد…
    تو نه ضعیفی و نه ناتوان، چرا که خداوند تو را بدون خشونت و زورِ بازو می‌پسندد.
    اشک ریختن قدرت تو نیست، قدرت روح توست .






    اشک نمی‌ریزی تا توجهی را به خواسته‌ات جلب کنی با اشک روحت را می‌شوی.


    خانه بی‌ تو سرد و ساکت است چرا که شور و هیجان زندگی با صدای بلند حرف زدن، و موسیقی گوش دادن، نیست.


    زندگی ترنم لالاییِ آرامش بخشی را می‌طلبد که خدا در جادوی صدای تو نهفته است.

    تو تنها با ازدواج کردن و مادر شدن نیست که معنا می‌گیری تو به تنهایی معنا داری، معنای عمیقی در واژه دختر بودن است.
    اگر فرهنگ غلط و کوتاه نظری تو را ضعیفه بخواند باز هم قوی‌تر از قبل از پشت همین واژه سربلند می‌کنی و لبخند می‌زنی…
    چرا که خداوند تو را دختر آفریده است و همین برای تو کافیست.
    به دختربودن خودت افتخار کن!!!

  3. #23
    mobarak آواتار ها
    • 28

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    محل تحصیل
    قروه
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مدیریت
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    چین‌ های روی صورتت اثرات پیری نیست ، جای خالی‌ نوازش دست های من است . . .
    مادرم !





    دست . . .
    همیشه به معنای آغوش نیست ، گاهی ؛ فقط امنیت است . . .
    فقط !!
    مثل « دست پدر »





    میدونی بزرگترین درد دنیا چیه ؟
    اونی که تا دیروز دردمون درد هات بوده
    اگه تنها بمونه درد میکشه
    اون یه نفر ” مادره ”
    تو رو خدا مواظبش باشین . . .





    مادر یعنی : معرفت ، گذشت ، محبت . . .
    یعنی هر چه سخت باشد روزهایت ، من هستم خیالت تخت . . .





    دلتنگ حضورت هستم ” پدر ” ، اى کاش تصویرت نفس میکشید . . .
    ” تقدیم به همه ى پدرهایى که در بین ما نیستندُ ما گرمیه دستاشونُ کم داریم ”





    همین الان که این مطلب رو خوندی بدون دلیل این کارو انجام بده :
    ۱ – اگه مادرت پیشته بوسش کن
    ۲ – اگه پیشت نیست زنگ بزن حالشو بپرس و بوسش کن
    ۳ – اگه قهری آشتی کن
    ۴ – اگه از دستت ناراحته ، دلشو به دست بیار
    ۵ – اگه در قید حیات نیست عکسشو ببوس ، بغض نکن . . .





    تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست . . .
    اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند و با وجود همه مشکلات ، به تو لبخند زد تا تو دلگرم شوی . . .
    که اگر بدانی چه کسی کشتی زندگی را از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایت رسانده است ؛ ” پدرت “را می پرستیدی . . .





    مادر را خدا آفرید تا از خودگذشتگی را معنا کند .
    به سلامتی همشون . . .





    پیشتمی حاجی شهر ، پینه بسته
    دستان پدرم نیز همینطور !
    بزرگتر که شدم ، تازه فهمیدم ، پدرم با دستانش نماز می خواند !
    به سلامتی همه پدرها . . .





    کاشکی راه رفتن رو یادم نمی گرفتم تا واسه همیشه مجبور میشدم دستانت را در دست بگیرم . . .




    یادم میاد بچه که بودم بعضی وقت ها با برادرم یواشکی بابامو نگاه می کردیم که ساعت ها با دست مشغول جمع کردن آشغال های ریزی بود که روی فرش ریخته شده بود .
    من و برادرم حسابی به این کارش می خندیدیم چون می گفتیم ما که هم جارو داریم ، هم جارو برقی.
    چند روز پیش که حسابی داشتم با خودم فکر میکردم که چه جوری مشکلاتم رو حل کنم یهو به خودم اومد دیدم که یک عالمه آشغال از روی فرش جلوی خودم جمع کردم . . .





    بعضی وقتا دلم واسه مامانم می سوزه . . .
    وقتی میام تو اتاقم و غرق دنیای مجازی میشم واون تنها نشسته تلویزیون می بینه . . .
    چه نسل بی عاطفه ای شدیم ما





    به سلامتی پدری که در کهنسالی با اینهمه درد و بیماری ، وقتی می بینه هیچکس دردشو باور نداره ، با خودش میگه ” حتمأ ” من خوبم ” و سعی میکنه با کمر خمیده و پای لنگش ادای آدمای سالمو در بیاره .
    قدرشونو بدونیم تا وقتی هستند . زمان خیلی زود ” دیر ” میشه !!!





    چقدر پیر شده ای مادر
    اما لبخندت مثل همیشه است ، بخند که خنده های تو قشنگ است . . .





    در خانه باز شد ، کودک شادمان به سمت در دوید ، مرد باز هم دست خالی به خانه آمده بود . کودک نگاهی به چشمان شرمسار پدر انداخت . سپس دستان پدر را گرفت تا دیگر خالی نباشد . . .
    به سلامتی اون بابایی که نمیخواد شرمنده خونوادش بشه
    به سلامتی اون بچه ای که نمیخواد شرمندگی پدرشو ببینه . . .





    ادعای عشق می کنیم
    و فراموش کرده ایم
    رنگ چشمان مادرمان را !






    داشتم با پدرم جدول حل میکردم که گفتم : پدر نوشته دوست, عشق , محبت و چهار حرفیه . . .
    اتفاقا” دو حرف اولشم در اومده بود , یعنی ب و الف
    یه دفعه پدرم گفت فهمیدم عزیزم میشه بابا . . .
    با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم نه اشتباهه . . .
    گفت ببین اگه بنویسی بابا عمودیشم در میاد . . .
    تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم میدونم میشه بابا ولی . . .
    اینجا نوشته چهار حرفی . . .
    ولی تو که حرف نداری . . . !!!





    پسرم بزرگ شدی / لالایی هام یادت نره
    چه قدر برات قصه بگم / دوباره خوابت ببره
    چقدر نوازشت کنم / تا تو به باور برسی
    این دو تا دستای منه / تو اون روزای بی کسی
    وقتی مامان قصه هات / خم شده پیش روی تو
    اگه چروک صورتم / می بره آبروی تو
    لالایی هام یادت نره / لالایی هام یادت نره
    بذار برات قصه بگم / دوباره خوابت ببره
    بذار برات قصه بگم / دوباره خوابت ببره
    اون که تو اوج خستگیش / خنده رو لباش بودی
    شب که به خونه می رسید / سوار شونه هاش بودی
    لالایی هام یادت نره / لالایی هام یادت نره
    بذار برات قصه بگم / دوباره خوابت ببره
    بذار برات قصه بگم / دوباره خوابت ببره
    لالا لالا گلکم / لالایی کن دلبرکم
    خواب پریشون نبینی / ای غنچه بانمکم
    لالا لالا گلکم / لالایی کن پسرکم
    چشماتو گریون نبینم / گریه نکن دردونکم
    لالایی هام یادت نره / لالایی هام یادت نره
    بذار برات قصه بگم / دوباره خوابت ببره
    بذار برات قصه بگم / دوباره خوابت ببره
    مامان اگه دلش پره / از دست دنیا دلخوره
    امون زندگیش تویی / وقتی که غصه میخوره




  4. #24
    حباب ابریشم آواتار ها
    • 2

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    محل تحصیل
    پیام نورقروه
    شغل , تخصص
    شعروداستان نویسی وبازیگری
    رشته تحصیلی
    علوم انسانی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    سلام دوست من بزار اول خودمو معرفی کنم هادی همتی هستم از خود قروه باید بگم که من از دانشگاه انصراف دادم اما هنوز دلم با بچه های دانشگاهه من شعر وداستان میگم و کارم هم خوبه خوشحال میشم باشما گپی داشته باشم

  5. #25
    حباب ابریشم آواتار ها
    • 2

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    محل تحصیل
    پیام نورقروه
    شغل , تخصص
    شعروداستان نویسی وبازیگری
    رشته تحصیلی
    علوم انسانی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    خواسته بودم که نگاهت نکنم اماچه نیرنگی داشت چشمان نگاهت که مرا برد به عالم دیوانگی هایت وشدم کابوس خاطره های مرده ات چه خیالی داشتی چه خیالی داشتی....

  6. #26
    طاها حسن پور آواتار ها
    • 4

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    محل تحصیل
    قروه
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    با سلام به همه دوستان من طاها حسن پور هستم دانشجوی رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه پیام نور قروه ،انشااله با دوستان اوقات خوشی داشته باشیم البته اگه اهل اینترنت باشین..

  7. #27
    طاها حسن پور آواتار ها
    • 4

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    محل تحصیل
    قروه
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دانشجوی عزیز! دوست تحصیل کرده‌ی من! شومایی که فردا می‌خواین دکتر و مهندس این مملکت بشین!
    وااااقعا نمی‌دونی تو کلاس باس موبایلت رو خاموش کنی؟
    یعنی شعورت نمی‌کشه نکبت، نمی‌بینی خوابیم؟!!!

  8. #28
    ramin us آواتار ها
    • 3

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    محل تحصیل
    قروه
    شغل , تخصص
    نصب سیستمهای امنیتی حفاظتی
    رشته تحصیلی
    مدیریت دولتی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض


  9. #29
    ramin us آواتار ها
    • 3

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    محل تحصیل
    قروه
    شغل , تخصص
    نصب سیستمهای امنیتی حفاظتی
    رشته تحصیلی
    مدیریت دولتی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    گاهی خلوت دوستم را به هم میریزم تا بداند که تنها نیست این مرامه ماست که در وجود دوست خانه ای داشته باشیم حتی به مساحت یک یاد.

  10. #30
    ramin us آواتار ها
    • 3

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    محل تحصیل
    قروه
    شغل , تخصص
    نصب سیستمهای امنیتی حفاظتی
    رشته تحصیلی
    مدیریت دولتی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    سلام به دانشجویان پیام نور قروه

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •