بالا
لامپ رشد گیاه

 دانلود نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور با پاسخنامه

 دانلود نمونه سوالات فراگیر پیام نور

 فروشگاه پایان نامه و مقاله


 تایپ متن و مقاله و پایان نامه





 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 2 از 2 اولیناولین 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 از مجموع 20

موضوع: دیوان غزلیات و ابیات برگزیده صائب تبریزی

  1. #11
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    30

    پیش فرض

    ساقی از رطل گرانسنگی سبکدل کن مرا

    ساقی از رطل گرانسنگی سبکدل کن مرا حلقه‌ی بیرون این دنیای باطل کن مرا
    وادی سرگشتگی در من نفس نگذاشته است پای خواب آلوده‌ی دامان منزل کن مرا
    رفته است از کار چون زلف تو دستم عمرهاست گه به دوش و گاه بر گردن حمایل کن مرا
    از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن گر به از مجنون نباشم، باز عاقل کن مرا
    جای من خالی است در وحشت سرای آب و گل بعد ازین صائب سراغ از گوشه‌ی دل کن مرا

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  2. #12
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    30

    پیش فرض

    دل ز هر نقش گشته ساده مرا

    دل ز هر نقش گشته ساده مرا دو جهان از نظر فتاده مرا
    تا چو مجنون شدم بیابانگرد می‌گزد همچو مار، جاده مرا
    صبر در مهد خاک چون طفلان دست بر روی هم نهاده مرا
    چون گهر قانعم به قطره‌ی خویش نیست اندیشه‌ی زیاده مرا
    صد گره در دلم فتد چو صدف یک گره گر شود گشاده مرا
    تخته‌ی مشق نقشها کرده است همچو آیینه، لوح ساده مرا
    هر قدر بیش باده می‌نوشم می‌شود تشنگی زیاده مرا
    بیخودی همچو چشم قربانی کرده آسوده از اراده مرا
    مانع سیر و دور شد صائب صافی آب ایستاده مرا

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  3. #13
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    30

    پیش فرض

    نه دل ز عالم پر وحشت آرمیده مرا

    نه دل ز عالم پر وحشت آرمیده مرا که پیچ و تاب به زنجیرها کشیده مرا
    چو جام اول مینا، سپهر سنگین‌دل به خاک راهگذر ریخت ناچشیده مرا
    چو آسیا که ازو آب گرد انگیزد غبار دل شود افزون ز آب دیده مرا
    رهین وحشت خویشم که می‌برد هر دم به سیر عالم دیگر، دل رمیده مرا
    نثار بوسه‌ی او نقد جان چرا نکنم؟ که تا رسیده به لب، جان به لب رسیده مرا
    به صد هزار صنم ساخت مبتلا صائب درین شکفته چمن، دیده‌ی ندیده مرا

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  4. #14
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    30

    پیش فرض

    طاقت کجاست روی عرقناک دیده را؟


    طاقت کجاست روی عرقناک دیده را؟ آرام نیست کشتی طوفان رسیده را
    بی حسن نیست خلوت آیینه‌مشربان معشوق در کنار بود پاک دیده را
    یاد بهشت، حلقه‌ی بیرون در بود در تنگنای گوشه‌ی دل آرمیده را
    ما را مبر به باغ که از سیر لاله‌زار یک داغ صد هزار شود داغدیده را
    با قد خم ز عمر اقامت طمع مدار در آتش است نعل، کمان کشیده را
    زندان جان پاک بود تنگنای جسم در خم قرار نیست شراب رسیده را
    شوخی که دارد از دل سنگین به کوه پشت می‌دید کاش صائب در خون تپیده را

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  5. #15
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    30

    پیش فرض

    چو دیگران نه به ظاهر بود عبادت ما

    چو دیگران نه به ظاهر بود عبادت ما حضور قلب نمازست در شریعت ما
    ازان ز دامن مقصود کوته افتاده است که پیش خلق درازست دست حاجت ما
    نکرده‌ایم چو شبنم بساطی از گل پهن چو غنچه بر سر زانوست خواب راحت ما
    نهال خوش ثمر رهگذار طفلانیم که بر گریز بود موسم فراغت ما
    چراغ رهگذریم اوفتاده در ره باد که تا به سایه‌ی دستی کند حمایت ما؟
    درین حدیقه‌ی گل صائب از مروت نیست که غنچه ماند در جیب، دست رغبت ما

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  6. #16
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    30

    پیش فرض

    هر که دولت یافت، شست از لوح خاطر نام ما

    هر که دولت یافت، شست از لوح خاطر نام ما اوج دولت، طاق نسیان است در ایام ما
    می‌خورد چون خون دل هر کس به قدر دستگاه باش کوچکتر ز جام دیگران، گو جام ما
    در نظر واکردنی طی شد بساط زندگی چون شرر در نقطه‌ی آغاز بود انجام ما
    طفل بازیگوش، آرام از معلم می‌برد تلخ دارد زندگی بر ما دل خودکام ما
    نیست جام عیش ما صائب چو گل پا در رکاب تا فلک گردان بود، در دور باشد جام ما

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  7. #17
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    30

    پیش فرض

    عمری است حلقه‌ی در میخانه‌ایم ما

    عمری است حلقه‌ی در میخانه‌ایم ما در حلقه‌ی تصرف پیمانه‌ایم ما
    از نورسیدگان خرابات نیستیم چون خشت، پا شکسته‌ی میخانه‌ایم ما
    مقصود ما ز خوردن می نیست بی غمی از تشنگان گریه‌ی مستانه‌ایم ما
    در مشورت اگر چه گشاد جهان ز ماست سرگشته‌تر ز سبحه‌ی صد دانه‌ایم ما
    گر از ستاره سوختگان عمارتیم چون جغد، خال گوشه‌ی ویرانه‌ایم ما
    از ما زبان خامه‌ی تکلیف کوته است این شکر چون کنیم که دیوانه‌ایم ما؟
    چون خواب اگر چه رخت اقامت فکنده‌ایم تا چشم می‌زنی به هم، افسانه‌ایم ما
    مهر بتان در آب و گل ما سرشته‌اند صائب خمیرمایه‌ی بتخانه‌ایم ما

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  8. #18
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    30

    پیش فرض

    یاد رخسار ترا در دل نهان داریم ما

    یاد رخسار ترا در دل نهان داریم ما در دل دوزخ بهشت جاودان داریم ما
    در چنین راهی که مردان توشه از دل کرده‌اند ساده لوحی بین که فکر آب و نان داریم ما
    منزل ما همرکاب ماست هر جا می‌رویم در سفرها طالع ریگ روان داریم ما
    چیست خاک تیره تا باشد تماشاگاه ما؟ سیرها در خویشتن چون آسمان داریم ما
    قسمت ما چون کمان از صید خود خمیازه‌ای است هر چه داریم از برای دیگران داریم ما
    همت پیران دلیل ماست هر جا می‌رویم قوت پرواز چون تیره از کمان داریم ما
    گر چه غیر از سایه ما را نیست دیگر میوه‌ای منت روی زمین بر باغبان داریم ما
    گر چه صائب دست ما خالی است از نقد جهان چون جرس آوازه‌ای در کاروان داریم ما

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  9. #19
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    30

    پیش فرض

    خجلت ز عشق پاک گهر می‌بریم ما

    خجلت ز عشق پاک گهر می‌بریم ما از آفتاب دامن تر می‌بریم ما
    یک طفل شوخ نیست درین کشور خراب دیوانگی به جای دگر می‌بریم ما
    فیضی که خضر یافت ز سرچشمه‌ی حیات دلهای شب ز دیده‌ی تر می‌بریم ما
    حیرت مباد پرده‌ی بینایی کسی! در وصل، انتظار خبر می‌بریم ما
    با مشربی ز ملک سلیمان وسیع‌تر در چشم تنگ مور بسر می‌بریم ما
    هر کس به ما کند ستمی، همچو عاجزان دیوان خود به آه سحر می‌بریم ما
    صائب ز بس تردد خاطر، که نیست باد! در خانه‌ایم و رنج سفر می‌بریم ما

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  10. #20
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    30

    پیش فرض

    خار در پیراهن فرزانه می‌ریزیم ما

    خار در پیراهن فرزانه می‌ریزیم ما گل به دامن بر سر دیوانه می‌ریزیم ما
    قطره گوهر می‌شود در دامن بحر کرم آبروی خویش در میخانه می‌ریزیم ما
    در خطرگاه جهان فکر اقامت می‌کنیم در گذار سیل، رنگ خانه می‌ریزیم ما
    در دل ما شکوه‌ی خونین نمی‌گردد گره هر چه در شیشه است، در پیمانه می‌ریزیم ما
    انتظار قتل، نامردی است در آیین عشق خون خود چون کوهکن مردانه می‌ریزیم ما
    هر چه نتوانیم با خود برد ازین عبرت‌سرا هست تا فرصت، برون از خانه می‌ریزیم ما
    در حریم زلف اگر نگشاید از ما هیچ کار آبی از مژگان به دست شانه می‌ریزیم ما

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




صفحه 2 از 2 اولیناولین 12

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •