بالا
لامپ رشد گیاه

 دانلود نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور با پاسخنامه

 دانلود نمونه سوالات فراگیر پیام نور

 فروشگاه پایان نامه و مقاله


 تایپ متن و مقاله و پایان نامه





 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 2 از 3 اولیناولین 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 از مجموع 30

موضوع: پیدایش و طبقه بندی خاک

  1. #11
    KIAN~~~~ آواتار ها
    • 536

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل تحصیل
    کرج
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مهندسی ماشینهای کشاورزی و مکانیزاسیون
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    د- خاکهاي قهوه اي جنگلي ( خاک جنگلهاي مخلوط )

    منطقه اصلي خاکهاي قهوه اي اروپاي مرکزي است. از اين رو به خاکهاي قهوه اي جنگلي، خاکهاي قهوه اي اروپاي مرکزي نيز مي گويند.

    شرايط تشکيل:
    1- سنگ مادر نبايد از لحاظ بازها خيلي فقير يا داراي مقدار زيادي بي کربنات باشد، بلکه مقدار متوسطي از بازها بصورت سيليکات کافي است.
    2- آب اضافي نبايد در خاک موجود باشد ( چه بصورت آب زيرزميني و چه بصورت آب ذخيره فصلي ) و براي اينکه آب ذخيره در زمين تشکيل نگردد زمين نبايد زياد هموار باشد، بنابراين ناهمواري متوسط کمال مطلوب است.
    3- آب و هواي معتدل با باران پراکنده در تمام طول سال، اختلاف کم درجه حرارت بين شب و روز و زمستان و تابستان و بارش ساليانه حداقل 500 ميليمتر در سال

    بنابر آنچه گفته شد، براي تشکيل خاک قهوه اي تنها تاثير آب و هواي معتدل که داراي رطوبت معيني باشد کافي نيست، بلکه پوشش طبيعي، ناهمواري و سنگ مادر نيز موثر است.

    نيمرخ خاک قهوه اي جنگلي:
    افق a: هوموسي، خاکستري قهوه اي، کمي چسبنده، پر از ريشه، بافت مرغوب، تا اندازه اي غني از لحاظ جانوران کوچک، واکنش کمي اسيدي، نسبت کربن به ازت تقريبا 15 تا 18.
    افق b: ليمويي تر و چسبنده تر از افق a، قهوه اي تا زرد مايل به قهوه اي، کمي اسيدي، بدون کربنات، پر از ريشه و اغلب داراي مجراهاي ريزي که توسط ريشه بوجود آمده است.
    افق c: ممکن است داراي کربنات باشد ( مثلا لس )، وقتي که کربنات نداشته باشد ( مثلا گنيس ) کم کم از b به c تبديل ميگردد.ترکيبات آهن به بصورت آهن سه ظرفيتي است.

    تقسيم بندي خاکهاي قهوه اي بر اساس زير است:
    اول- مقدار بازها: بسته به ميزان ph خاک به خاکهاي از لحاظ بازي غني ( ph بين 6-7 ) و فقير ( 8/4 تا 5/5 )
    دوم- مقدار رس: اگر مقدار رس کم باشد، خاکهاي ماسه اي و اگر رس زياد باشد، خاکهاي ليموني نارس بوجود مي آيند.

  2. #12
    KIAN~~~~ آواتار ها
    • 536

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل تحصیل
    کرج
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مهندسی ماشینهای کشاورزی و مکانیزاسیون
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    خاکهاي جنگل سوزني برگ شمالي و توندرا ( نواحي مجاور قطبي )

    الف) انواع آب و هواي مرطوب از ديدگاه خاک شناسي:

    1- آب و هوايي که داراي خصوصيات شمالي است: ( به عقيده کپن، آب و هواي آن در زمستان سرد و مرطوب است ) در اين نوع آب و هوا با اينکه نزولات جوي خيلي کم است باز هم خاک داراي رطوبت زياد است و اختلاف درجه حرارت بين فصل سرد و گرم بسيار زياد است. در قسمتهاي شمالي و مرکزي منطقه اي که داراي اين تيپ آب و هوا است، جنگل سوزني برگ وجود دارد.

    2- آب و هواي معتدل: (به عقيده کپن، اين آب و هوا، کم مرطوب است ) در اين آب و هوا رطوبت زياد و اختلاف درجه حرارت بين روز شب و زمستان و تابستان کم است. باران در تمام فصول مي بارد. در قسمتهاي کوهستان، جنگلهاي مخلوط آلش و کاج وجود دارد.

    3- آب و هواي مرطوب حاره اي: مربوط به جنگلهاي هميشه سبز مناطق حاره و مجاور حاره است.


    ب) پدوزول:

    1- پدوزولهاي نمونه شمالي:
    اين خاکها در زير جنگل وزني برگ شمالي تشکيل شده است. رطوبت آنجا نسبت به منطقه چرنوزيم خيلي بيشتر است. کربنات و بازها بر اثر رطوبت زياد شسته شده، به افقهاي تحتاني منتقل گرديده، از اين رو بافت خاک بسيار نامرغوب و محيط خاک اسيدي شده است. افق b پدوزول، ليموني سفت و به رنگ قهوه اي است. افق a به سه افق فرعي a0، a1 و a2 تقسيم مي شود. رنگ افق a بعلت شسته شدن هوموس و افزايش درجه اسيدي خاک و تخريب رس روشن است. نسبت کربن به ازت آن زياد و در حدود 20 تا 30 است. اکسيدهاي آهن و آلومينيوم ضمن تشکيل پدوزول به از افقهاي سطحي به افق b انتقال مي يابد. اين خاکها در روسيه، اروپاي شمالي و آمريکاي شمالي گسترش دارند.
    شرح افقهاي پدوزول:
    A0: بقاياي گياهان جنگلي، بي شکل، قهوه اي سرخ تيره، طبقه طبقه با ضخامت 2 تا 5 سانتيمتر.
    A1: خاکستري تيره، هوموسي، بافت دانه اي مجزا، ضخامت 1 تا 5 سانتيمتر، ph در حدود 5/4.
    A2: خاکستري روشن، ماسه اي، داراي مقدار زيادي کوارتز، فقيرترين افق از لحاظ اسيد سيليسيک، اکسيد آهن و آلومينيوم و ph در حدود 2/4 تا 7/4.
    B: رنگ مشابه زنگ آهن، داراي اکسيد اهن و آلومينيوم.

    2- شبه پدوزولها:
    اين خاکها در کشورهاي مجاور مناطق حاره که داراي رطوبت زياد هستند مثل اندونزي، برخي نواحي استراليا و چين و جنوب غربي آمريکا تشکيل مي شود. اين خاکها داراي مشخصات زير هستند:
    رنگ پريده، واکنش اسيدي، پوشش هوموسي ضخيم، بعلت اينکه بخشهاي زيرين اين خاک تحت تاثير آب قرار دارد، بايد آن را جزو خاکهاي اسيدي که تحت تاثير آب ذخيرهتشکيل شده و داراي افق رنگ پريده است محسوب داشت.

    3- پدوزولهاي ثانويه:
    اين خاکها در اثر دخالت انسان، از تيپهاي ديگر خاک منتج مي شود.مثلا در آلمان در اثر تخريب جنگلهاي پهن برگ طبيعي از خاک قهوه اي بوجود آمده است. فرقهاي اساسي اين خاک با پدوزولهاي طبيعي عبارتند از:
    مشخص بودن افق a در نوع ثانويه، اسيديته بالاتر خاک بين 3 تا 5/3، نبود لايه فرعي a1

    4- پدوزولهاي اصلاح شده:
    اين عمل توسط انسان و بر روي پدوزولهاي طبيعي صورت گرفته است. اين پدوزولها بر اثر از بين رفتنيک اجتماع گياهي مصنوعي بوسيله يک اجتماع گياه طبيعي يا بوجود آمدن علفزار، بجاي جنگل بوجود مي آيد.

  3. #13
    KIAN~~~~ آواتار ها
    • 536

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل تحصیل
    کرج
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مهندسی ماشینهای کشاورزی و مکانیزاسیون
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ج) خاکهاي نواحي مجاور قطبي:
    از خصوصيات اين خاکها، آب و هواي توندايي، رطوبت زياد هوا، باران کم و ابر زياد است.در برخي نواحي و بطور محلي خاک خشک و گرم است ولي در بيشتر مواقع غالبا در تمام طول سال يخ بسته است. پوشش گياهي در اين محلها محدود به انواع بعضي از درختان کوتاه قد ( بتولا و ساليکس )، خزه و گلسنگها است. ضخامت نيمرخ خاک در اين مناطق از چند سانتي متر تجاوز نمي کند. بعلت تجزيه کم مواد آلي در اين مناطق، هوموس آنها نسبتا زياد است. بعلت پوشش گياهي کم خاک آنجا بيشتر تحت تاثير فرسايش قرار مي گيرد. اين خاکها در سيبري، کاناداي شمالي و آلاسکا گسترش دارند.


    خاکهاي حاصل از تاثير سنگ و آب و هوا:

    الف- سيروزم : خاک نارس مناطق معتدل است و خواص آن بستگي به سنگ مادر دارد از اين جهت در تقسيم بندي آن به انواع مختلف، اغلب نوع سنگ مادر را در نظر مي گيرند. سيزومهاي حاصل از سنگهاي سست و آزاد جزو ريگوسلها و سيزومهاي حاصل از سنگهاي سفت و سخت جزو ليتوسلها بشمار مي آيند. اين خاکها را اغلب مي توان در مناطق کوهستاني، روي رسوبات جديد و در محلهايي که خاک فرسايش يافته پيدا نمود.

    ب- خاکهاي حاصل از سنگهاي کربناته:

    1-رندزين يا خاک کربناتي- هوموسي: از سنگ آهک در آب و هواي اروپاي مرکزي، اصولا خاکهاي کم عمقي که تا اندازه اي خشک و داراي رنگ هوموسي قوي است، بوجود مي آيد. افق a داراي بافت بسيار مرغوب بوده و خاکدانه آن به آساني خرد مي شود. اين افق داراي کلسيوم، منيزيوم و همچنين هوموسي که تا اندازه اي از لحاظ ازت غني است، تشکيل شده و ضخامت آن 10 تا 30 سانتيمتر است. نوعي از اين خاک بنام رندزين خاکستري غني از جانوان خاک زي بوده و در مناطقي که درصد آهک سنگ زياد باشد تشکيل مي شود.
    2- ترافوسکا: از سنگ آهک تشکيل مي شود و داراي مشخصات زير است:
    افقa ان قهوه اي تيره و افق b آن ليموني، به رنگ قهوه اي سرخ درخشان است. در افق c سنگ آهک دار قرار دارد. اين خاک در قمتهاي شمالي آلپ و در ديگر قسمتهاي جنوبي اروپاي مرکزي يافت مي شود.

    2-تراروسا: اين خاک نيز از سنگ آهک و بيشتر در آب و هواي زيتوني منطقه مديترانه تشکيل مي شود. افق a آن به رنگ قهوه اي قرمز است که در آن رنگ هوموسي بطور آشکار ديده نمي شود. رنگ افق b قرمز درخشان تا سرخ مايل به قهوه اي بوده که اين رنگ ناشي حضور اکسيد آهن آبدار مي باشد. در اين افق قطعات آهک نيز ديده مي شود. در زير اين افق بلافاصله صخره هاي آهکي تخريب نشده وجود دارد.





    ج- خاکهاي حاصل از سنگهاي غير کربناتي با ترکيبات کاني يکنواخت:

    اين خاکها اهميت محلي دارند و داراي مشخصات زير هستند:
    رنگ آنهاتيره است، غني از بازها هستند، مقدار هوموس آنها بسيار زياد ( 6 تا 7 درصد )، نسبت کربن به ازت خيلي کوچک ( کمتر از 9 ) و غالبا فاقد افق b است. گياهان در افق a خوب ريشه دوانيده و در اين افق تعداد زيادي موجود زنده زندگي مي کنند. ميزان کلسيم و منيزيم آنها ( بستگي به نوع سنگ ) بالا است.

    د- رانکر:
    از خاک نارس بوجود مي آيد، يعني اينکه در خاک نارس، در نتيجه پيشرفت تخريب فيزيکي و شيميايي، خاکي بوجود مي آيد که قسمت رويي آن داراي هوموس است. رانکرها نيز مانند سيزومها اگر حاصل از سنگهاي سست و آزاد باشند، جزو ريگوسلها و اگر حاصل از سنگهاي سفت و سخت باشد، جزو ليتوسلها بشمار مي آيند. اگر سنگ اوليه رانکر غني از سيليکات و به آساني تخريب شود، رانکر مربوطه پس از تکامل به خاک قهوه اي تبدبل مي شود. اما از رانکري که روي سنگ فقير از لحاظ سيليکات قرار دارد، پدوزول بوجود خواهد آمد.

  4. #14
    KIAN~~~~ آواتار ها
    • 536

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل تحصیل
    کرج
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مهندسی ماشینهای کشاورزی و مکانیزاسیون
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    خاکهاي هيدرومورفي:
    اگر سطح آبهاي زير زميني بالا باشد يا اينکه بر اثر طغيان رودخانه،دريا و غيره سطح زمين را بپوشاند يا در طبقات غير قابل نفوذ بصورت مسدود شده باقي بماند، خاکهايي تشکيل مي شوند که که تکاملشان به ميزان قابل توجهيبستگي به تاثير آب زير زميني و آب ذخيره فصلي دارد. عوامل اصلي موثر در تشکيل خاکهاي هيدرومورفي، آب، ناهمواري و آب و هوا هستند.

    انواع خاکهاي هيدرومورفي:
    1- گلاي:
    گلاي نام يک تيپ خاک و کلمه اي است روسي که بيشتر معني توده رسي چسبنده را ميدهد. آب زيرزميني در تشکيل آن نقش بسزايي دارد. گلاي داراي افقها Ah و G0 است.
    افق Ah، هوموسي است و تحت تاثير آب قرار ندارد و در زير آن افقG0 ( افق اکسايشي ) ديده مي شود. اين افق با بالا رفتن سطح آب زيرزميني گاهي خيس و گاهي خشک است و بنابراين رطوبت خاک دايم در حال تغيير است. در مواقعي که اين افق خشک است، پديده اکسايش اتفاق افتاده و در نتيجه آن لکه هاي زرد مايل به قرمز، که شبيه زنگ آهن است، تشکيل مي شود.در فصل مرطوب پديده احياء اتفاق مي افتد که در نتيجه آن لکه هاي خاکستري کم رنگ تا کبود در افق G0 بوجود مي آيد.
    زير اين افق، افق Gr ديده مي شود که هميشه تحت تاثير آبهاي زير زميني قرار دارد و رنگ آن خاکستري کم رنگ تا کبود است.
    گلاي را مي توان بيشتر در مناطق علفزار، کنار رودخانه هاي کوچک و جويها يافت.


    2- پسيدوگلاي:
    پسيدوگلاي تحت تاثير آب ذخيره فصلي بوجود مي آيد. آبهاي فصلي زماني در خاک ذخيره مي شود که خاک داراي مقدار زيادي رس و لاي بوده و يک طبقه يا يک افق غير قابل نفوذ در خاک تشکيل شده باشد. از ديگر شراط تشکيل آن وجود آب و هواي سرد پرباران است. در فصول مرطوب که هوا نمي تواند وارد خاک شود، درنتيجه رنگ خاک در اثر پديده احياء آبي کمرنگ و يا سبز کمرنگ مي گردد. در فصول خشک و موقع رويش گياه، افقهاي سطحي خشکتر شده و در نتيجه پديده اکسايش رنگ خاک به رنگ خاکستري سرخ در مي آيد. پسيدوگلاي از افقهاي Ah، g1 و g2 تشکيل شده است.
    افق Ah هوموسي است و زير آن افق g1 قرار دارد که نسبت به افق زيرين خود يعني g2 زودتر خشک شده و پديده اکسايش در آن صورت مي گيرد. رنگ افق g1 خاکستري روشن تا تيره همراه با لکه هاي زيادي به رنگ قرمز مايل به قهوه اي مي باشد. رنگ افق g2 مايل به خاکستري سرخ تا قهوه اي مايل به زنگ آهن است که لکه هاي خاکستري روشن در آن ديده مي شود و نمايي مثل سنگ مرمر را دارد که به همين خاطر به آن خاک مرمري هم گفته مي شود.
    خواص پسيدوگلاي: PH آن اغلب کم است ولي اگر از سنگ مادر آهکي بوجود آيند، PH آنها به بيشتر از 7 نيز ميرسد. ماده آلي پسيدوگلاهاي قليايي به رنگ خاکستري تيره و ماده آلي پسيدوگلاهاي اسيدي به رنگ قهوه اي است.
    از پسدوگلاهاي کامل مي توان به عنوان مراتع خوب استفاده کرد بعلاوه براي احداث جنگل نيز محل مناسبي هستند.

    3- خاکهاي مرغزاري ( خاکهاي چمني ):
    اين خاکها از رسوبات رودخانه اي تشکيل شده و آب زيرزميني موجود در آن تابع آب موجود در رودخانه است. اين خاکها بيشتر در دره هايي يافت مي شود که در آن آب جاري است و آب زيرزميني دارد. اين خاک غني از پوشش گياهي ( بصورت چمن، درخت تبريزي و کلا گياهاني که در محيط مرطوب خوب رشد مي کنند ) است. خاکها مرغزار داراي افقهاي زير هستند:
    Ah: اين افق از لحاظ هوموسي غني و به رنگ خاکستري قهوه اي است.
    G: رنگ قسمتهاي بالايي اين افق بعلت پديده اکسايش، شبيه رنگ زنگ آهن و رنگ قسمتهاي پاييني آن که بيشتر تابع آب زيرزميني و پديده احياء در آن صورت مي گيرد به رنگ خاکستري است.
    در منطقه خاکهاي مرغزاري، خاکهاي نارس به علت جديد بودن رسوبات زياد است. خاکها مرغزاري ممکن است در نتيجه تغيير عوامل تشکيل دهنده خاک و شرايط موجود، به خاکهاي مرغزاري اهکدار، خاکهاي مرغزاري رندزين مانند خاکهاي سياه و غيره تبديل گردد.


    4- خاکهاي باتلاقي:
    اين خاکها مشابه گلاي بوده و افقهاي آن نيز مشابه است. اين خاک در دهانه رودخانه هاي نزديک دريا ( باتلاقهاي رودخانه اي ) و در ساحل خود دريا ( باتلاقهاي دريايي ) يافت مي شود.اين خاکها از نوع رسي تا ماسه اي بوده و اغلب داراي کربنات کلسيوم است که حاصل غلاف جانوران کوچک دريايي است. خاکهاي باتلاقي قديم نسبت به نوع جديد مقدار زيادي اهک و باز خود را از دست داده اند، بافت آنها تخريب شده، اسيده شده و سفت و غير قابل نفوذ شده اند.
    اين خاکها از نظر اشباع کاتيوني بسيار متنوع است. باتلاقهاي رودخانه اي کمتر از باتلاقهاي دريايي در سديم اشباع شده اند.
    5- خاکهاي مردابي ( خاکهاي توربي ):
    اين خاکها از تورب ( ماده اي که در شرايط مرطوب تشکيل شده و حداقل 30 درصد ماده آلي دارد ) بوجود مي آيد. مردابها به دو دسته پست و مرتفع تقسيم مي شوند. خاکهاي مرداب پست که تحت تاثير آب زيرزميني تشکيل ميشوند، از لحاظ بازها، ازت و مواد غذايي غني بوده و واکنش آنها خنثي است. برعکس خاک مردابهاي مرتفع از لحاظ باز و مواد غذايي فقير است چرا که پوشش گياهي توربهاي مرتفع اغلب از بوته هاي کوتاه قد، علفهاي فقير از لحاظ مواد غذايي و کاجهاي نامرغوب تشکيل شده است.

  5. #15
    KIAN~~~~ آواتار ها
    • 536

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل تحصیل
    کرج
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مهندسی ماشینهای کشاورزی و مکانیزاسیون
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    خاکهاي شور و سديمي آب و هواي خشک:

    1- سولونچاک:
    آمريکاييها به اين خاک، خاک شور مي گويند.اين خاکها در چاله هايي که در آنجا سطح آب زيرزميني بالا است، ظاهر ميشود. بالا آمدن آب بر اثر خاصيت مويينگي باعث تجمع نمکهاي مختلف در افقهاي خاک مزبور مي شود. بيشتر اين نمکها را NaCl، Na2SO4، Na2CO3، CaSO4 و CaCO3 تشکيل مي دهند.
    اين خاکها داراي واکنش قليايي بوده و پوشش گياهي آن کم است در نتيجه ماده آلي آن بسيار کم است.

    2- سولونتز:
    به اين خاک، خاک قليايي سفيد نيز گفته مي شود. مقدار نمک آن کم است و در قسمت تحتاني افق B به حداکثر خود مي رسد. اشباع سديمي در اين افق از 15 درصد فراتر رفته و تا 90 درصد هم مي رسد. بعلت واکنشهاي قلياي در آن PH سولونتز تا 11 هم افزايش پيدا مي کند. پوشش گياهي آن از سولونچاک بيشتر است. در افق خاکستري روشن تا خاکستري قهوه اي سولونتز ماده آلي جمع شده است.

    3- سولود:
    با اين خاکها، خاکهاي رنگ پريده استپي يا خاکها دگراده ( Degrade ) سديمي نيز مي گويند. سولود از خاکهاي شور و يا خاکهاي قليايي قديمي، در نتيجه کم شدن آب زيرزميني بوجود مي آيد. اين خاک کمي اسيدي است و اشباع سديمي افق B آن کمتر از 7 درصد است. پيدايش سولود بستگي کامل به اسيدي شدن خاک دارد.

  6. #16
    KIAN~~~~ آواتار ها
    • 536

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل تحصیل
    کرج
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مهندسی ماشینهای کشاورزی و مکانیزاسیون
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    فرسايش خاک
    همانگونه شرح داده شد، پيدايش خاک با پديده طبيعي هوازدگي آغاز مي گردد و هنگاميکه خاک تازه پا به عرصه وجود مي نهد، تحت تاثير عوامل تخريب و تلاشي نيز قرار مي گيرد. فرسايش که خود موجب پيدايش خاک بود، سبب از بين رفتن آن نيز مي گردد. از آنجا که خاک به مراتب سست تر از سنگ است، عمل مزبور با شدت بيشتري اتفاق مي افتد. لذا در واقع خاک شديدا به حمايت يعني پوشيدگي نيازمند است.
    در حقيقت حتي در شيبهاي تند وقتي خاک به قدر کافي پوشيده از گياه باشد، تقريبا فرسايش وجود ندارد و مي توان گفت که در زير حمايت پوشش گياهي ( معمولا جنگل )، خاک از خطر فرسايش بدور است.
    تاثير عوامل مختلف در فرسايش خاک:
    الف) تاثير عوامل طبيعي:
    1- شکل زمين:
    شيب زياد: هر چه شيب زمين بيشتر باشد، خطر فرسايش خاک بوسيله آب بيشتر است.
    بيابانها و جلگه هاي وسيع: باد مي تواند در بيابانها و جلگه هاي پروسعت، بدون هيچ مانعي خاک را خشک و از نقطه اي به نقطه ديگر منتقل کند.

    2- نوع سنگ و دانه بندي:
    نوع سنگ: خاکهاي حاصل از سنگهايي که از کانيهاي مختلف تشکيل شده آن ( گرانيت، گنيس و ... ) کمتر فرسايش مي يابد. در عوض خاکهاي حاصل از سنگ آهک، گچ، لس و ... بوسيله باد و يا آب به آساني فرسايش مي يابد.
    دانه بندي: هر چه دانه بندي خاک ريزتر باشد، خطر فرسايش آن بيشتر است. همچنين خاکهايي که از دانه بندي هاي مختلف تشکيل شده است ( مثلا از خاکدانه هايي به قطرهاي مختلف مانند ريگ، ماسه ، شن و ... )ديرتر از خاکهايي که تماما از رس يا ماسه ريز تشکيل شده اند، فرايش مي يابد.

    3- تاثير پوشش زنده:
    اگر خاک داراي پوشش گياهي باشد،کمتر مورد فرسايش قرار مي گيرد. رستنيها هم در مناطق مرطوب هم در مناطق خشک، به حفظ و نگهداري خاک کمک مي کند.پوشش گياهي هم از برخورد مستقيم قطرات باران به جلوگيري مي کند و هم از شدت باد مي کاهد

    4- هوموس:
    خاکهايي که داراي هوموس نامرغوب هستند زودتر تحت فرسايش خاک قرار مي گيرند. هوموس مرغوب باعث بهبود بافت خاک شده و از اين رو در شرايط آب و هوايي يکسان، پدوزول که هوموسش نامرغوب است، نسبت به خاکهاي قهوه اي و حتي خاکهاي سياه استپي زودتر فرسايش مي يابد.

    5- آب و هوا:
    رگبارها، بارانهاي شديد و ذوب ناگهاني برفها، باعث فرسايش خاک مي شود. در مناطق کم آب سيلابهاي حاصل از بارانهاي حادثه اي، باعث فرسايش شديد خاک مي شود.
    در مناطق خشک، عامل باد نيز به تخريب و فرسايش خاک کمک مي کند. در بعضي موارد اين فرسايش چنان شديد است که باعث ايجاد چاله هاي نسبتا عميقي در سطح زمين مي شود.

  7. #17
    KIAN~~~~ آواتار ها
    • 536

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل تحصیل
    کرج
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مهندسی ماشینهای کشاورزی و مکانیزاسیون
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ب) دخالت انسان:
    استفاده بي رويه انسان از زمينهاي زراعتي، مراتع و جنگها ممکن است خاک را در معرض فرسايش قرار دهد.شواهد زيادي وجود دارد که انسان با ندانم کاري خود باعث از بين رفتن پوشش گياهي خاک و در نتيجه فرسايش شديد آن شده است. قطع بي رويه درختان جنگلي، چراي بيش از حد دام در مراتع، استفاده بي رويه از زمين هاي زراعتي، خاک را در معرض فرسايش قرار مي دهد.
    گروه بندي دمايي خاک:

    1- پرجليک ( Pergelic ): ميانگين سالانه دماي خاک پايين تر از صفر درجه سانتيگراد است.
    2- کراييک ( Cryic ): ميانگين سالانه دماي خاک بين صفر تا 8 درجه سانتيگراد است و دماي تابستانه کمتر از 15 درجه سانتيگراد مي باشد.
    3- ايزو ( Iso ): بصورت پيشوند اشاره به خاکهايي دارد که اختلاف بين دماي ماه هاي زمستان و تابستان کمتر از 5 درجه سانتيگراد باشد.
    4- فريجيد و ايزوفريجيد ( and Isofrigid Frigid ): دماي خاک بين صفر تا کمتر از 8 درجه سانتيگراد ( 32 تا 47 درجه فارنهايت ) است.
    5- مزيک و ايزومزيک ( Mesic and Isomesic ): دماي خاک بين 8 تا کمتر از 15 درجه سانتيگراد ( 47 تا 59 درجه فارنهايت ) است.
    6- ترميک و ايزوترميک ( Thermic and Isothermic ): دماي خاک بين 15 تا کمتر از 22 درجه سانتيگراد ( 59 تا 72 درجه فارنهايت ) است.
    7- هايپرترميک و ايزوهايپرترميک ( Hyperthermic and Isohyperthermic ): دماي خاک بالاتر از 22 درجه سانتيگراد ( بالاتر از 72 درجه فارنهايت ) است.

  8. #18
    KIAN~~~~ آواتار ها
    • 536

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل تحصیل
    کرج
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مهندسی ماشینهای کشاورزی و مکانیزاسیون
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    گروه بندي رطوبتي خاک:

    1- اکويک ( Aquic ): اين خاکها حداقل براي مدت زمان کافي ( چند روز ) از آب اشباع شده اند. در اين خاکها شرايط احياء حکمفرماست و رنگدانه هاي کروماي کم نمايانگر اين وضعيت مي باشد.
    2- آريديک يا توريک ( Aridic or Torric ): اين خاکها بيشتر از نصف زماني که خاک يخ نزده است خشک مي باشد و هيچگاه 90 روز متوالي زماني که دماي خاک در عمق 50 سانتيمتري بيشتر از 8 درجه سانتيگراد مرطوب نمي باشد. اين حد حرارتي رژيمهاي دمايي اريديک، پرجليک، کراييک و ايزوفريجيد را در بر ميگيرد.
    3- پريوديک ( Perudic ): در بيشترين سالها مقدار بارش نسبت به تبخير و تعريق در هر ماه از سال فزوني دارد.
    4- يوديک ( Udic ): در بيشترين سالها اين خاکها جمعا به مدت 90 روز از سال در بخش کنترل رطوبتي خشک نمي باشد ولي زريک نيستند.
    5- يوستيک ( Ustic ):در بيشترين سالها اين خاک براي مدتي بيش از 90 روز پي در پي خشک است اما در بخشهايي بيش از نيمي از روزهايي که دماي خاک در عمق 50 سانتيمتري بيشتر از 5 درجه سانتگراد است، مرطوب مي باشد.
    6- زريک ( Xeric ): اين خاکها در نواحي معتدل قرار دارند و داراي تابستاني خشک و زمستاني مرطوب مي باشند.

  9. #19
    KIAN~~~~ آواتار ها
    • 536

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل تحصیل
    کرج
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مهندسی ماشینهای کشاورزی و مکانیزاسیون
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    رده بندي خاکها بر اساس سيستم آمريکايي:

    قبل از اينکه به توضيح اين بخش بپردازيم لازم است که يکسري افقهاي شناسايي زير سطحي خاک را که در اين طبقه بندي از آن نام برده شده را توضيح دهيم.
    1- افق اگريک: اين افق مستقيما در زير لايه شخم تشکيل مي شود و در آن رس، سيلت و هوموس بصورت لايه اي تيره و کلفت جمع شده است.

    2- افق آلبيک: اين افق E با رنگ روشن است که ارزش رنگ ( Color Value ) آن در حالت خشک مساوي يا بيشتر از 5 در حالت مرطوب برابر يا بيشتر از 4 مي باشد.

    3- افق آرجيليک: بطور کلي يک افق B است که مقدار رس آن در مقايسه با افق بالايي خود 2/1 برابر زيادتر مي باشد که اين افق توسط انباشتگي رس آبرفتي به وجود مي آيد.

    4- افق کلسيک: در اين لايه تجمع ثانويه کربناتها و عموما از نوع کلسيم و منيزيم وجود دارد و حداقل داراي 15 سانتيمتر ضخامت مي باشد. ميزان کربنات کلسيم آن بيشتر از 15 درصد و مقدار کربنات اين افق حداقل 5 درصد بيشتر از لايه زيرين آن است.

    5- افق کمبيک: يک افق زير سطحي با بافتهاي شني خيلي ريز که در آن چند نشانه ضعيف از افق آرجيليک يا اسپوديک به چشم مي خورد.

    6- افق ژيپسيک: اين افق از سولفات کلسيم غني است و مقدار آن بايد حداقل 5 درصد زيادتر از مواد زيرين اين افق است.

    7- افق کانديک: اين افق از رسهايي با فعاليت کم تشکيل شده است بطوريکه CEC رس در 7=PH کمتر يا مساوي 100g/meg 16 است.

    8- افق ناتريک: اين افق خواص يک افق آرجيليک را دارد وليکن علاوه بر آن داراي ساختمان منشوري يا ستوني است و بيش از 15 درصد ظرفيت تبادل کاتيوني (CEC) در آن با Na+ اشباع شده است و يا اينکه در 2/8=PH مجموع Mg2+ و Na+ تبادل بيشتر از مجموع Ca2+ و اسيديته تبادلي مي باشد.

    9- افق اکسيک: ضخامت اين افق حداقل 30 سانتيمتر و بافت آن لوم شني يا ريزتر است. مقدار CEC آن در 7=PH برابر با 100g/meg 16 است.

    10- افق پتروکلسيک: اين لايه يک افق کلسيک سخت شده است. درجه سختي آن بر اساس مقياس مو (Moh)، 3 يا بيشتر بوده و حداقل 2/1 درصد آن در اسيد حل شده و از بين مي رود ليکن در آب شکسته و تجزيه نمي شود.

    11- افق سومبريک: اين افق داراي زهکشي خوب بوده اما زهکش آن در حد افق آلبيک نمي باشد. اين افق در اثر انباشتگي هوموس آبرفتي تشکيل شده است.

    12- افق اسپوديک: در اين افق سزکويي اکسيدهاي آزاد و مواد آلي آبرفتي جمع شده است.

    13- افق پلينتايت: افقي است با هوموس کم و سزکويي اکسيد زياد که بر اثر تر شدن و خشک شدن مکرر به گونه اي برگشت ناپذير به کفه هاي سخت محتوي آهن و يا خاکدانه ها تبديل مي گردد. در بخشهاي قرمز سخت شده اين لايه داراي رنگين دانه هايي از اجسام زرد، خاکستري يا سفيد هستند.

    14- افق فراجي پن: اينگونه لايه هاي زير سطحي داراي وزن مخصوص ظاهري زياد بوده، در حالت مرطوب ترد و شکننده و در حالت خشک بسيار سخت هستند.
    الف- آلفي سولها ( Alfisols ): خاکهايي با عناصر بازي زياد و افقهاي آرجيليک
    آلفي سولها حدود 13 درصد از سطح زمين را در بر مي گيرند. اين خاکها به سبب حاصلخيزي طبيعي، موقعيتشان در مناطق مرطوب و نيمه مرطوب و واکنش آنها به مديريت خوب به گونه اي گسترده براي کشاورزي استفاده مي شوند. اين خاکها در مناطق معتدل ديده مي شوند ولي در مناطق گرمسيري و نيمه گرمسيري نيز گسترده اند.
    مشخصات آلفي سولها:
    1- انباشگي کافي از رسها و تشکيل افقهاي آرجيليک و کانديک در بخش زيرين خاک ( افق Bt ).
    2- وضعيت بازي نسبتا زياد با درجه اشباع بازي 35 درصد که با افزايش عمق افزايش مي يابد.
    3- گستردگي زير پوشش گياهي جنگلي پهن برگ
    4- داراي افقهاي O، A، Bt و E و احتمال حضور افقهاي ناتريک، پتروکلسيک در اکوسيستم هاي مختلف.
    5- رژيم رطوبتي مناسب و وجود آب قابل استفاده براي گياهان مزوفيتيک در بيش از نيمي از سال و يا براي سه ماه پيوسته در فصل گرم.
    6- انباشتگي کم مواد آلي خصوصا در مناطق زير کشت.
    طبقه بندي آلفي سولها:
    آلفي سولها به 5 زبر رده تقسيم مي شوند:
    1- اکوالف ها ( Aqualfs ): به گونه اي فصلي از آب اشباع هستند و يا اگر به طور مصنوعي زهکشي شده اند، نشانه هايي از رطوبت قبلي مانند رنگين دانه، کروماي پايين و سخت دانه هاي آهن و منگنز با قطر 2 ميليمتر و بيشتر را نشان مي دهند.
    انواع اکوالف ها شامل:
    a) پلينت اکوالف ها ( Plinthaqualfs ):در 5/1 متري از سطح اين خاکها بيشتر از 50 درصد پلينتايت وجود دارد.
    b) ناتراکوالف ها ( Natraqualfs ): داراي افقهاي ناتريک مي باشد.
    c) دوراکوالف ها ( Duraqualfs ): دوري پن وجود دارد.
    d) فراجي اکوالف ها ( Fragiaqualfs ): فراجي پن وجود دارد.
    e) کاندي اکوالف ها ( Kandiaqualfs ): افق آرجيليک يا افق کانديک فوقاني داراي CFC کمتر يا مساوي 16 ميلي اکي والان در صد گرم رس است.
    f) گلاس اکوالف ها ( Glossaqualfs ): افق آلبيک به درون افق آرجيليک زبانه زده و دوري پن وجود ندارد.
    g) آلب اکوالف ها ( Albaqualfs ): تغييرات بافتي بسيار واضح از افق آلبيک تا افق آرجيليک وجود دارد.
    h) آمبراکوالف ها ( Umberaqualfs ): افق سطحي آمبريک وجود دارد.
    i) اکراکوالف ها ( Ochraqualfs ): افق سطحي اکريک وجود دارد.

    2- بورالف ها ( Boralfs ): به مرطوبي اکوالف ها نيستند و رژيم دمايي فريجيدر يا سردتر دارند و معمولا افق آلبيک به درون افق آرجيليک يا ناتريک زبانه مي زند.
    انواع بورالف ها:
    a)پيلي بورالف ها ( Paleboralfs ): مرز بالايي افق آرجيليک عميق تر از 60 سانتيمتر است و بافت خاک در برخي لايه هاي بالاي افق آرجيليک ريزتر از شني ريز لومي ( Loamy fine sand ) مي باشد.
    b) فراجي بورالف ها ( Fragiboralfs ): فراجي پن وجود دارد.
    c) ناتري بورالف ها ( Natriboralfs ): افق ناتريک وجود دارد.
    d) کرايوبوالف ها ( Cryoboralfs ): رژيم دمايي خاک کراييک است.
    e) اوتروبورالف ها ( Eutroboralfs ): در همه بخشهاي افق آرجيليک اشباع بازي بيشتر يا برابر 60 درصد بوده و در بخشهايي از هر سال برخي افقها خشک هستند.
    f) گلاسوبورالف ها ( Glossoboralfs ): در قسمتهايي از افق آرجيليک اشباع بازي از 60 درصد کمتر است ويا هرگز خشک نيستند.

    3- يودالف ها ( Udalfs ): به اندازه اکوالف ها مرطوب نيستند و به اندازه بورالف ها سرد يا داراي زبانه نمي باشند.
    انواع يودالف ها:
    a) اگريودالف ها ( Agrudalfs ): داراي افق اگريک است.
    b) ناتريودالف ها ( Natrudalfs ): داراي افق ناتريک است.
    c) فريودالف ها ( Ferrudalfs ): داراي افق آلبيک نا پيوسته است و گره هاي اهن با قطر 5/2 تا 5 ميليمتر در افق آرجيليک وجود دارد.
    d) گلاس يودالف ها ( Glossudalfs ): داراي افق آلبيکي است که به درون افق آرجيليک زبانه زده است.
    e) فراگلاس يودالف ها ( Fraglossudalfs ): داراي فراجي پن است و مواد افق آلبيک به درون افق آرجيليک زبانه زده است.
    f) فراجي يودالف ها ( Fragiudalfs ): داراي فراجي پن است.
    g) کاندي يودالف ها ( Kandiudalfs ): داراي افق آرجيليک و يا افق کانديک فوقاني که CEC کمتر يا مساوي 16 ميلي اکي والان در صد گرم رس است و ميزان رس به 20 درصد حداکثر ميزان رس در 150 سانتيمتري از سطح کاهش پيدا نمي کند.
    h) کان هاپل يودالف ها ( Kanhapludalfs ): بيشتر افقهاي آرجيليک و کانديک داراي CEC کمتر يا مساوي 16 ميلي اکي والان در صد گرم رس مي باشند.
    i) پيلي يوداف ها ( Paleudalfs ) خاک فعال عميق تر از 5/1 متر است و توضيع رس به گونه اي است که تا عمق 5/1 متري از سطح خاک کمتر از 20 درصد مقدار ماکزيمم کاهش دارد.
    j) رديودالف ها ( Rhodudalfs ): افق آرجيليک داراي هيوي قرمزتر از 5YR و وليوي کمتر از 4 است.
    k) هاپل يودالف ها ( Hapludalfs ): ساير يودالف ها.


    4- يوستالف ها ( Ustalfs ): رژيم رطوبتي يوستيک دارند و مثل بورالف ها سرد نبوده و زبانه نيز ندارند و عموما در پايين خاک فعال انباشتگي کربنات ديده مي شود.
    انواع يوستالف ها:
    a) دوريوستالف ها ( Durustalfs ): دوري پن زير افق آرجيليک يا ناتريک ولي در محدوده 1 متر از سطح خاک وجود دارد.
    b) پلينت يوستالف ها ( Plinthustalfs ): در عمق 25/1 متري از سطح خاک پلينتايت وجود دارد.
    c) ناتريوستالف ها ( Natrustalfs ): داراي افق ناتريک است.
    d) کاندي يوستالف ها ( Kandiusdalfs ): داراي افق آرجيليک يا افق کانديک فوقاني با CEC کمتر يا مساوي 16 ميلي اکي والان در صد گرم رس است و ميزان رس به 20 درصد حداکثر ميزان رس در 150 سانتيمتري از سطح کاهش پيدا نمي کند.
    e) کان هاپل يوستالف ها ( Kanhaplustafs ): بيشتر افقهاي آرجيليک و کانديک داراي CEC کمتر يا مساوي 16 ميلي اکي والان در صد گرم رس مي باشند.
    f) پيلي يوستالف ها ( Paleustalfs ): در عمق 5/1 متري از سطح خاک افق پتروکلسيک وجود دارد و يا داراي افق آرجيليک ضخيم مي باشد.
    g) رديوستالف ها ( Rhodustalfs ): افق آرجيليک قرمزتر از 5YR است.
    h) هاپل يوستالف ها ( haplustalfs ): ساير يوستالف ها

    5- زرالف ها ( Xeralfs ): رژيم رطوبتي زريک دارند و يا اين که داراي افق سطحي توده اي و سخت و يا بسيار سخت با يک رژيم رطوبتي اريديک هم مرز زريک مي باشند.
    انواع زرالف ها:
    a) دوري زرالف ها ( Durixeralfs ): در عمق 1 متري از سطح خاک دوري پن وجود دارد.
    b) پلينتوزرالف ها ( Plinthoxeralfs ): در عمق 25/1 متري از سطح خاک پلينتايت وجود دارد.
    c) ناتري زرالف ها ( Natrixeralfs ): افق ناتريک وجود دارد.
    d) فراجي زرالف ها ( Fragixeralfs ): فراجي پن وجود دارد.
    e) ردوزرالف ها ( Rhodoxeralfs ): افقهاي آرجيليک قرمزتر از 5YR مي باشند.
    f) پيلي زرالف ها ( Palexeralfs ): خاک فعال ضخيمتر از 5/1 متر و يا لايه پتروکلسيک در عمق 5/1 متري از سطح خاک وجود دارد.
    g) هاپل زرالف ها ( Haplxeralfs ): ساير زرالف ها

  10. #20
    KIAN~~~~ آواتار ها
    • 536

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل تحصیل
    کرج
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مهندسی ماشینهای کشاورزی و مکانیزاسیون
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ب- انديسولها ( Andisols )
    انديسولها خاکهايي هستند که از مواد خروجي آتشفشاني ( خاکستر، پوميس، سيندر و گدازه هاي بازالتي ) تشکيل شده اند و خصوصيات مشخصه آنها را دارا مي باشند. افق A تيره رنگ بوده، کانيهاي ثانويه مرحله اول ( آلوفان، ايموگوليت، فريهيدريت و ... ) وجود دارند. اين خاکها پتانسيل زيادي براي جذب و تثبيت فسفر داشته و PH بيشتر از 6/10 هم در آنها ديده مي شود. اين خاکها در همه رژيمهاي رطوبتي و احتمالا دمايي يافت مي شوند.
    انديسولها به 7 زبر رده تقسيم مي شوند:
    1- اکواندها ( Aquands ):رژيم رطوبتي اکويک دارند يا به طور مصنوعي زهکشي شده اند و داراي اپي دون هيستيک، رنگين دانه با کروماي پايين، يا آهن دوظرفيتي در خاک زيرند که از آب اشباع شده اند.
    انواع اکواندها:
    a) کراي اکواندها ( Cryaquands ): رزيم دمايي خاک کراييک يا پرجليک است.
    b) دوري اکواندها ( Duraquands ): دوري پن وجود دارد.
    c) پلاک اکواندها ( Placaquands ): حضور افق پلاکيک در فاصله 1 متري از سطح خاک
    d) ويتراکواندها ( Vitraquands ): مواد درشتر از نظر اندازه قطعات.
    e) ملان اکواندها ( Melanaquands ): حضور اپي دون سياه با ضخامت 30 سانتيمتر يا بيشتر و داراي 8 درصد يا بيشتر ماده آلي.
    f) هاپل اکواندها ( Haplaquands ): ساير اکواندها

    2- کراياندها ( Cryands ): انديسولهايي با رژيمهاي دمايي خاک کراييک يا پرجليک هستند.
    انواع کراياندها:
    a) جلي کرادياندها ( Gelicryands ): ميانگين دماي سالانه خاک کمتر از صفر درجه سانتيگراد است.
    b) هيدروکراياند ( Hydrocryands ): وزن آب در مکش 15 بار بيش از 100 درصد است.
    c) ويتري کراياند ( Vitricryands ): وجود مواد درشت تر
    d) هاپلو کراياندها ( Haplocryands ): ساير کراياندها

    3- توراندها ( Torrands ): داراي رژيم رطوبتي اريديک است.

    4- زراندها ( Xerands ): داراي رژيم رطوبتي زريک است.
    انواع زراندها:
    a) ويتري زراندها ( Vitrixerands ): داراي مواد درشت
    b) هاپلوزراندها ( Haploxerands ): ساير زراندها

    5- ويتراندها ( Vitrands )
    انواع ويتراندها:
    a) يوستي ويتراندها ( Ustivitrands ): رژيم رطوبتي خاک يوستيک
    b) يودي ويتراندها ( Udiivitrands ): رژيم رطوبتي خاک يوديک

    6- يوستاندها ( UStands )
    انواع يوستاندها:
    a) دوريوستاند (Durustands ): حضور دوري پن
    b) هاپل يوستاند (Haplustands ): ساير يوستاندها

    7- يوداندها ( Udands )
    انواع يوداندها:
    a) دوريوداندها ( Durudands ): حضور يک دوري پن
    b) پلاک يواندها ( Placudands ): حضور يک افق پلاکيک در فاصله 1 متري از سطح خاک
    c) هيدريوداندها ( Hyderudands ): حضور دست کم 35 سانتيمتر از موادي در 1 متر بالايي که آب نگهداري شده ان در مکش 15 بار نمونه هاي خشک نشده از 100 درصد بيشتر است.
    d) ملان يوداندها ( Melanudands ): حضور اپي دون سياه با ضخامت 30 سانتيمتر يا بيشتر و داراي 8 درصد يا بيشتر ماده آلي.
    e) فولوي يوداندها ( Fulviudands ): حضور اپي دون سياه با ضخامت 30 سانتيمتر يا بيشتر و داراي 8 درصد يا بيشتر ماده آلي اما نه به سياهي ملان يوداندها.
    f) هاپل يوداندها ( Hapludands ): ساير يوداندها

صفحه 2 از 3 اولیناولین 123 آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •