کارهای خوب را بدون چشمداشت انجام دهید
ما باید در دنیا کارهای خوب انجام دهیم، اما نه به این دلیل که نتیجه خوبی عایدمان شود. چنین دیدگاهی خیلی بچگانه است. فقط بچهها و آنهایی که تازه شروع به کار کردهاند اینطور فکر میکنند. آنها هستند که در ازای کارشان به پاداش یا تنبیه نیاز دارند. وقتی ابعاد زندگیمان را گستردهتر میکنیم، آگاهیمان بالاتر میرود، همه اینها فراموش میشود. آنوقت دیگر هر کاری که فکر میکنیم به نفع دیگران است یا مطابق با آگاهیمان است انجام میدهیم. و در مقابل هیچ چشم داشتی نداریم.
اگر به تاریخ جهان نگاه کنیم، همه آنهایی که کار نیک انجام میدادهاند با همان سطح نیکی پاسخ نمیگرفتند. بعنوان مثال، مسیح را در نظر بگیرید. او در همه طول زندگی خود تلاش کرده بود نمونه کاملی از نیکی باشد اما هیچ پاداش قابلتوجهی در نتیجه آن عایدش نشد. حداقل تا زمانیکه زنده بود. و بودا که برای دنیا و مردمانش چه خوبیها که انجام نداده بود اما تحت آزار و اذیت بسیار قرار گرفت. یا حتی گاندی؛ او برای نیکی کردن به کشور و مردمش و ایجاد صلح و دوستی بین معتقدین مذهبی در هند تا پای جان پیش رفت اما در عوض چه عایدش شد؟ یک گلوله! آدمهای بسیار زیاد دیگری مثل کندی و ابراهان لینکلن برای امریکا. همه این آدمهای خوب. با تمام وجود برای ایجاد عدالت در جهان و صلح در میان مردمان جهان تلاش کردند اما باوجود همه آن خوبیها عاقبتی بسیار ناراحتکننده عایدشان شد.
پس همه کارهای خوبی که انجام میدهیم ممکن است - حداقل در این دنیا - عاقبت خوبی برایمان نداشته باشد. بنابراین توقع نداشته باشید که اگر سالم غذا خوردید، همه زندگیتان آرام و بیدغدغه پیش رود، هیچ مشکلی برای سلامتیتان اتفاق نیفتد، همه دوستتان داشته باشند، هیچ دشمن یا بیماری نداشته باشید، تصادف نکنید، و امثال این. متوجه منظورمان شدید؟ کارهای خوب را به این دلیل که تنها راه انسان بودن است انجام دهید؛ تنها راه یک انسان خوب بودن.