تئوری x وتئوری y
پرفسور ماک گریگور، استاد مدیریت صنعتی دانشکده فنی ماساچوست ، در مدل خود تحت عنوان " تئوری x و تئوری y " دو رسته مفروضات درباره طبیعت بشر و نوع نظارت و شیوه ی رهبری و مدیریت ارائه می دهد. مفروضات تئوریx که بر اساس تئوری کلاسیک مدیریت استوار است به شرح زیر خلاصه می شود.
مفروضات تئوری x
1- بشر معمولی ذاتاً از کار بیزار و تا حد امکان از کارکردن گریزان است.
2- بدلیل مذکور در فوق ، غالباً افراد را باید از طریق نظارت مستقیم و یا جبر و تهدید به کیفر و مجازات مجبور نمود تا مساعی خود را در جهت نیل به هدف های سازمان بکار برند.
3- انسان هدایت شدن را بر قائم بودن بذات ترجیح می دهد و طالب آن است که از زیربار مسئولیت بگریزد و بیشتر خواهان تامین است تا احساس غرور.
مفروضات تئوری y که بر اساس پیرالیسم سازمانی مکتب نوع دوستی صنعتی استوار است و پیوستگی هدف های فرد و سازمان را در بر دارد، به شرح زیر خلاصه می شود.
مفروضات تئوری y
1- تلاش جسمی و دفاعی در کار امریست طبیعی . همانگونه که انسان به بازی کردن و یا استراحت می پردازد، کار کردن نیز برای او یک امر عادی و ضروری است.
2- نظارت و تهدید یگانه وسایل هدایت فردی به سوی هدف خای سازمانیست . انسان ذاتاً می تواند رفتار خود را بدون دخالت مستقیم دیگران در جهت نیل به مقاصدی که تحقق آنها را طالب است ، هدایت کند.
3- تلاش فرد در جهت نیل به هدف های دستگاه تابع پاداشی است ( نه فقط مادی) که در مقابل خدمت انتظار دارد.
4- انسانی معمولی تحت شرایط مناسب نه تنها از قبول مسئولیت نمی گریزند بلکه در جست جوی آن است.
5- قدرت بکار بردن تخیل، تنوع و سازندگی در حل و فصل مسائل سازمانی در انحصار عده محدودی نیست، بلکه تعداد کثیری از افراد بالقوه از توانایی های مزبور برخوردارند.
6- در شرایط نوین زندگی صنعتی ، تنها جزیی از استعداد افرار در سازمان ها مورد استفاده قرار می گیرد.
باعتقادد ماک گریگور، گرچه میدان بطور کلی بی میل به اجرای مفروضات تئوری y نیستند، معذلک چنانچه هدف مدیریت در به حد اکثر رساندن سود و استفاده عقلانی از منابع خلاصه شود. با توجه به محدودیت های فنی و سازمانی برای مفروضات x برتری قائل خواهند شد، چنانچه به عنوان مثال " عدم تمرکز" از نظر انسانی ممکن است مطلوب باشد، ولی تحت شرایط خاص تکنولوژی سازمانی محتمل است که رویه سودمندی به شمار نروند.