انواع پوسته هایآهیانه
۱ـ پوسته خاگی
پوسته خاگی از دوران چفد هلوچین کند حول محور قائمی کهاز راس آن می گذرد بدست می آید . چفد هلوچین کند بیضی ای است که فاصله کانونی آنمساوی نصف دهانه است FF= ab/۲این بیضی خیزی نزدیک به دایره دارد لذا در دهانه هایکمتر از ۱۶ گز از آن استفاده می شود . پوسته خاگی قبل از اسلام بسیار رایج بود بعداز اسلام نیز کمابیش در بناهای گوناگون به کار گرفته شد . بهترین نمونه آن گنبد تاجالملک در مسجد جامع اصفهان است .
۲ـ پوشش چیله ـ چیلو ـ سیلو
این پوسته ازدوران چفد بیز یا هلوچین تند حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد بدست می آید . وبعلت داشتن خیز کافی قابلیت تحمل بار بیشتری نسبت به پوشش خاگی دارد بنابراین دردهانه های بالاتر از ۱۶ گز هم کاربرد دارد . این پوشش از قبل از اسلام تاکنون درایران رایج بوده است .
در یزد و کرمان و جنوب خراسان و سایر نواحی کویری بعلتدارا بودن مصالح سست و ناگزیری استفاده از خشت خام پوست درونی گنبد معمولاً‌ چیلهاست .
نمونه های این پوشش را در سیدرکن الدین و مدرسه ضیائیه یزد می توان دید .
۳ـ پوشش بَستو ( بَستو ـ کوزه )
این پوشش از دوران چفد بستو حول محورقائمی که از رأس آن می گذرد بدست می آید . این پوشش از سایر پوشش های بیضی که درمعماری ایران بکار رفته است خیز بیشتری دارد و معمولاً‌ در آهیانه گنبدهائی دیده میشود که پوشش خارجی ( خود ) آن رُک باشد .
پوشش یخچالها در اکثر نقاط ایران بستواست . پوشش بستو بعلت داشتن قابلیت تحمل بسیار در مقابل بارهای وارد بر آن در وسیعترین دهانه های معمول در معماری ایران بکار می رود .
از نمونه های موجود این نوعآهیانه مدرسه ملاعبدالله نائین و گنبد قابوس را باید نام برد .
پوشش بیرونی گنبدقابوس ( خود ) ، رُک است و بعلت داشتن خیز مرتفع نیروهای رانشی بسیار زیاد است و دراصطلاح بنایان (( بیشتر لگد می زند )) . لذا مناسبترین شکلی که برای آهیانه این برجدر نظر گرفته شده همان پوشش بستو است .
۴ـ پوشش سَبوئی
این پوشش از دورانچفد چَمانه حول محور قائمی که از راس آن می گذرد بدست می آید . چفد چمانه از تقاطعدو بیضی بدست می آید . به این چفد (( سه و چهار )) و (( بَیان )) هم می گویند .
این چفد که از ترکیب دو بیضی بدست می آید قابلیت باربری فوق العاده دارد . درایوان پیشان بسیاری از مساجد جامع از این چفد استفاده شده است که نمونه قابل ذکر آنپیشان مسجد جامع یزد است . آهیانه گنبدهائی که از دوران این چفد بدست می آید برخلافآهیانه ، اکثراً گنبدها تیزه دار است . بهترین مثال را باید آهیانه گنبد سلطانیهدانست .
طرز چیدن مصالح گنبد
گنبدها معمولاً‌ آجری یا خشتی هستند و به سهترتیب چیده می شوند :
۱ـ گِرد چین chin ـ Gerd
در این طریقه رگهای آجرمتمایل به مرکز گنبد است و بصورت شعاعی چیده می شوند .
۲ـ رَگچین chin ـ Rag
در این طریقه رگهای آجر یا خشت موازی خط افق چیده می شود . گنبدهای رک رانمی توان گردچین کرد بنابراین همه آنها بصورت رگچین ساخته می شوند .
۳ـ تَرکین Tarkin
در این نوع چیدن ، گنبد را بصورت ترک ترک اکثراً با قالب گچی می سازند وبعد فاصله میان ترکها را با آجر یا خشت پر می کنند .
در اجرا تویزه های گچ ونیرا ( نی در داخل گچ حالت آرماتور در بتن دارد ) روی زمین مطابق قوس مطلوب ( قوسگنبد ) می سازند و پس از تکمیل ، همه تویزه ها را در فضای موردنظر توسط (( وادارهائی )) سرپا نگه می دارند بعد بین تویزه ها را با آجر یا خشت پر می کنند . دراین طریقه اجرا برخلاف انواع دیگر گنبد از شاهنگ و هنجار استفاده نمی شود .
طاقها و گنبدهای ایرانی هیچ کدام قالب ندارند حال آنکه اکثراً گنبدها در غربتوسط قالب زده میشوند .
گنبدهای رومی را بیشتر روی سانتر ( Centre ) ( نوعی قالب ) می ساختند این قالب چوب بستی بشکل گنبد بود که روی آن سنگ ها را بطریق استروتومی ( سنگ تراشی با مهارت و دقت زیاد که درزها کاملاً‌ چفت هم گردد ) کار می گذاشتند .
چفد معروف مصری نیز با استفاده از قالب ساخته می شد . مرحوم گدار این چفد رابا چفد بیز ایرانی اشتباه کرد چرا که بیز تند از لحاظ تشابه ظاهری بسیار نزدیک بهچفد مصری است اما در اساس چه از نظر ترسیم چه از نظر حیث اجرا بکلی با هم متفاوتند .
چفد بیز تند یک بیضی است که فاصله کانونی اش مساوی طول دهانه است و بدوناحتیاج به قالب ساخته می شود ولی چفد مصری متشکل از دو دایره است و چنانچه بدونقالب ساخته شود طاق خراب میشود .
طرز ساختن گنبد
طرز ساختن رایج گنبد مثلساختن تاپو است همانگونه که تاپوساز دور تا دور تاپو می گردد و آنرا می سازد گنبدرا هم رج به رج از پشت می سازند و بالا می روند چه گنبدهای ایرانی را بعلت نداشتنقالب نمی توان از داخل شروع به ساختن کرد .
در شروع کار از دستگاهی بنام شاهَنگو هَنجار استفاده می کنند . شاهنگ میله ایست که بطور عمودی کار می گذارند . اینمیله معمولاً‌ چوبی است و در مرکز گنبدخانه علم می کنند مانند گنبد مسجد رحیم خاناصفهان شاهنگ را از اطراف محکم می بندند تا تکان نخورد . در اصطلاح بنائی به علمکردن چوب (( هَج کردن )) می گویند . برای محکم بستن شاهنگ به دو دیوار گنبد از هشتالی ده چوب استفاده می کنند تا به اعتقاد بنایان چوب (( لًنبَر )) نخورد سپس در دونقطه ایکه باید دو کانون بیضی باشد روی شاهنگ دو تا گل میخ می زنند و به آن دوزنجیری بسیار ظریف وصل میکنند که با آن بتوان بیضی دلخواه را رسم نمود . این زنجیرهمان هنجار است و ظرافت آن مثل زنجیرهای اردکانی است .
سازنده گنبد از پشت کارمشغول چیدن می شد و منحنی گنبد را که از داخل می بایست صاف و دقیق می بود با اینزنجیر کنترل می کرد برای عملکرد بهتر در محل قرارگیری گل میخ ها ( دو کانون بیضی ) دو تا شیار ایجاد می کردند و در هر کدام یک حلقه قرار می دادند تا هنجار براحتی دورشاهنگ بگردد و دور آن پیچیده نشود .
طرز ساختن گنبدهای تركین
گنبدهای ترکینرا بدون استفاده از شاهنگ و هنجار ساخته اند زیرا گاهی این گنبدها خیزشان به ۱۶ الی۱۸متر می رسد و امکان ساختن تویزه های با گچ و نی با این ارتفاع نیست .
درگنبدهای مرتفع ترکین ترکها را تکه تکه ساخته و رویهم و کنار هم می چیدند به اینترتیب که تا ارتفاع معینی از گنبد یک سری ترک مشابه کنار هم قرار می گرفت و دور تادور گنبد را می پوشانید بعد سری دیگری از ترکها که ارتفاع بعدی گنبد را شامل می شدروی ردیف زیرین قرار می گرفت و بهمین ترتیب چیدن ادامه پیدا می کرد تا ارتفاع گنبدکامل شود . برای اینکه نظم بهم نخورد همه تویوزه های تَرکی را روی زمین می ساختندسپس آنرا تکه تکه در مراحل مختلف بالا آمدن گنبد کار می گذاشتند .
امروزه بجایاستفاده از شاهنگ چوبی از شاهنگ آهنی استفاده می کنند که کار را خیلی آسان میکندولی ظرافت و کارآیی چوب را ندارد .
مهم آنکه در گذشته بدون داشتن آهن و سپری وغیره با ساده ترین وسایل گنبدها را در کمال استادی بنا می کردند .
ضخامت چفد وطاق و گنبد را ( تَبَره ) گویند در طاق و بخصوص گنبد ضخامت تبره در سطوح مختلفمتفاوت است .
در گنبدها تبره ای ( ضخامتی ) که برای آهیانه گنبد در پاکار در نظرمی گیرند ۱۶/۱ دهانه است مثلاً اگر دهانه آهیانه ۱۶ گز باشد ضخامت تبره در پای کاریک گز خواهد بود . نمونه قابل ذکر گنبد سلطانیه با دهانه بیش از ۲۴ گز است که تبرهرا کمی بیش از ۴۰/۱ گز گرفته اند یعنی دقیقاً‌۱۶/۱ دهانه . البته در پاکار بعداً‌ضخامت (( خود )) نیز به آن اضافه خواهد شد .
زاویه ۵/۲۲ درجه روی پوسته گنبد رانسبت به مرکز دهانه (( شِکَرگاه )) گویند . فاصله از پاکار تا نقطه شکرگاه نیزبالِنج نامیده می شود . معمولاً فاصله پاکار تا شکرگاه را که همان بالنج باشد باهمان ضخامت ۱۶/۱ دهانه می چینند .
از شکرگاه تا زاویه ۵/۶۷ درجه نسبت به مرکزدهانه ( ایوارگاه ) ، شانه طاق یا گنبد گفته می شود . در چیدن گنبد از شکرگاه تازاویه ۴۵ درجه ( میان شانه ) ضخامت را یک خشت کم می کنند از زاویه ۴۵ درجه تاایوارگاه مجدداً از ضخامت تبره یک خشت می کاهند . از ایوارگاه تا نزدیکیهای تیزهنیز خشت دیگری از کلفتی طاق کم می کنند . این بخش معمولاً‌ نازکترین ضخامتی است کهمی توان با آن طاق یا گنبد را اجرا کرد .
چون در نزدیکیهای تیزه دیگر امکاناجرای گنبد بصورت بقیه قسمتهای آن میسر نمی گردد لذا در نزدیکیهای تیزه سوراخی باقیمی ماند که اجرای پوشش آن باید مثل دهانه چاه بصورت طوقه چینی باشد به این سوراخ (( هورنو )) گویند . گاهی این سوراخ را پر نمی کنند تا در بالای طاق یا گنبد کارنوررسانی را انجام دهد . مثلاً‌ در پوشش بازارها اکثراً سوراخ هورنو باز است تا عملتهویه و تنظیم روشنائی صورت پذیرد .
در گنبد سلطانیه سوراخ هورنو قطری حدود ۸۰/۱سانتی متر دارد . زیرا از این حد به بعد معمار سازنده نمی توانست مرتباً آجر راکوچک کند و رگها را ریز کند تا به تیره برساند . برای پر کردن هورنو امکانی بجزطوقه چینی باقی نمی ماند به این نوع اجرای پوشش (( پرگر )) گویند در پرگر یا پرگرهچینی از اطراف حلقه آجرها رگه به رگه پیش می نشینند تا پوشش کامل شود . در میانهورنو یک میله آهنی کار گذاشته می شود و طوقه میله آهنی را در بر می گیرد .
پساز اجرا چه بعلت وجود میله آهنی چه بعلت نوع پر شدن سوراخ ( طوقه چینی ) تیزه گنبدشکل نوک تیز پیدا می کند . و بخصوص در آهیانه های مازه دار تیزه گنبد فرم چفد یاطاقی را پیدا میکند که سَربَر کرده باشد . این سربرکردگی ضعف و نقصان به حساب نمیآید تقریباً‌ چاره ناپذیر است . مثلاً در گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان با وجود شکلکامل بیضی در بالای تیزه نوعی تورفتگی دیده می شود .
میله آهنی مذکور را درپائین گنبد معمولاً‌ به یک قلاب ختم می کنند تا برای آویختن قندیلها و چراغها مورداستفاده قرار گیرد . برای گیردار شدن میله آهنی در درون گنبد پایه آنرا به شکل ششیا هشت پر می سازند . در مجموع به ستونی که حد فاصل بین پوسته زیرین و رویی گنبداست و میله آهنی را دربر می گیرد (( شَنگَرگ )) گفته می شود .
در بالای میلهآهنی از حد خود گنبد به بالا توغ قرار می گیرد . توغ متشکل از سه تکه گوی فلزی وچند تکه لوله نسبتاً‌ قطور است که رویهم قرار می گیرند به این ترتیب که روی میلهآهنی اول یک لوله سوار می شود بعد یک گوی فلزی که از دو طرف سوراخ دارد تا بتواندهم روی لوله زیرین جایگزین بشود و هم لوله بالائی روی سوراخ فوقانی آن جایگزین شود، قرار می گیرد و بهمین طریق توغ ساخته می شود گوی انتهائی دیگر در بالا سوراخندارد . گاهی اوقات بجای گوی انتهائی (( خوج )) می گذارند