بالا
لامپ رشد گیاه

 دانلود نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور با پاسخنامه

 دانلود نمونه سوالات فراگیر پیام نور

 فروشگاه پایان نامه و مقاله


 تایپ متن و مقاله و پایان نامه





 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 از مجموع 3

موضوع: ترجمه متون دشوار

  1. #1
    negar92 آواتار ها
    • 2,576

    عنوان کاربری
    باز نشسته بخش زبان و ادبیات انگلیسی
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شغل , تخصص
    دانشجو مترجمی زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    مترجمی زبان انگلیسی
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    24

    filish ترجمه متون دشوار

    ترجمه متون دشوار
    نوشته امروز را اختصاص مي دهم به ترجمه يكسير عباراتي كه در روزنامه ها مجلات و غيره وجود دارد و خواننده را هنگام ترجمه با مشكل مواجه مي كند. اين عبارات هرچند دربردارنده كلمات سخت و جديد نيستند ، ولي از تركيبي برخوردارند كه چه بسا به سختي مي توان به محتواي آنها پي برد.



    - Teachers have voted in favour of
    industrial action
    .

    1- معلمين به حمايت از اعتصاب راي دادند.

    لغات:

    Industrial action : a strike or other protest at work

    اعتصاب در محل كار



    2- Younger workers tend to be at an advantage when applying for jobs.
    2- كارگران جوان هنگام درخواست شغل مواظبند كه كه نفعي عائدشان شود.

    لغات:

    to be at an advantage: have an advantage

    فائده اي داشتن، به صرفه بودن


    3- 'He always does this,' said Isabelle, by way of apology.
    3- ايزابل گفت: او هميشه براي اينكه بفهماند متاسف است ، اينگونه رفتار ميكند.
    لغات:
    by way of apology: in order to show you are sorry
    براي نشان دادن تاسف براي معذرت خواهي.
    4- My trousers were caked with blood.
    5- شلوارم کاملا از خون رنگین شده بود.
    لغات:
    Be caked with blood: covered in dry blood.
    مملو از خون خشک شده شدن
    5- They work hard at school without giving the appearance of being particularly hard-working.

    5- آنها به سختی کار میکنند بدون اینکه واقعا به نظر بیاید که سخت کوشند.




    لغات:
    give the appearance of something/give every appearance of something :seem to be something
    شبیه کسی بودن - در ظاهر مانند کسی یا چیزی شدن
    6- He was, to all appearances, a respectable, successful businessman.
    5- او از هر جهت فردی محترم و تاجری موفق به نظر می رسید.
    لغات:
    to all appearances :based on the way someone or something seems to most people
    به لحاظ ظاهر از هر جهت
    7- The Council is currently reviewing the way it deals with planning applications.
    7- مجلس در حال حاضر مشغول بازنگری در نحوه برخورد با تقاضانامه های ساخت و ساز است.
    لغات:
    planning application :a request for permission to build something
    تقاضانامه ساخت و ساز
    8- The President would appoint the Council of Ministers, subject to the approval of the National Assembly.
    8- رئیس جمهور بر اساس موافقت سازمان ملل وزراء مجلس را منصوب می کند.
    لغات:
    subject to somebody's approval :if it is accepted by someone
    بر اساس موافقت کسی
    9- A number of employers have already given their seal of approval to the scheme.
    لغات:
    9- از لحاظ قانونی طرح تعدادی از کارفرمایان مورد تصویب قرار گرفته است.
    seal of approval: if you give something your seal of approval, you say that you approve of it, especially officially
    از لحاظ قانونی تائید کردن بر چیزی مهر تائید زدن
    10- Dr Coleman has delivered hundreds of babies.
    10- دکتر کلمن صدها بچه را به دنیا آورده است.
    لغات:
    deliver a baby: help a woman to give birth to a baby
    کمک کردن به زن باردار برای دنیا آوردن فرزند.





    طــــروات زندگـــی در جریان یادگیری است
    ذهن های بسته بوی مـــــرگ میدهند...

    http://up.pnu-club.com/images/vce8ofsvkn51mo3s63t.jpg

  2. #2
    negar92 آواتار ها
    • 2,576

    عنوان کاربری
    باز نشسته بخش زبان و ادبیات انگلیسی
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شغل , تخصص
    دانشجو مترجمی زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    مترجمی زبان انگلیسی
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    24

    پیش فرض



    11- premature babies need special medical care.
    11- نوزادان به مواظبت پزشکی مخصوص احتیاج دارند.


    لغات:
    premature baby: a baby that is born too early.
    بچه تازه به دنیا آمده - نوزاد
    12- a powerful blow that knocked his opponent off balance.
    12- مشتی محکم که بعد از کوفتن تعادل حریف را به هم زد.


    لغات:
    be off balance: unable to stay steady.
    نداشتن تعادل
    13- I've got a good sense of balance and learnt to ski quite quickly.
    13- من از تعادل خوبی برخوردارم و اسکی را خیلی زود یاد
    گرفتم.
    لغات:
    sense of balance: a state in which all your weight is so evenly spread so that you do not fall
    تعادل خوب
    14- The entertainment includes a disco and live band.
    14- پذیرائی شامل دیسکو و موسیقی زنده است.
    لغات:
    live band: a band playing live music, not recorded music.
    ارکستری که فقط موسیقی زنده پخش می کند.
    15- We've tried to mend the fence several times, but we're fighting a losing battle.
    15- چند بار سعی کردیم که حصار را تعمیر کنیم ولی سرکار بودیم. با چیز دست نیافتنی ای درگیر بودیم.
    لغات:
    a losing battle: something you cannot achieve.
    چیز دست نیافتنی
    16- Keeping the house tidy is an uphill battle .
    15- تمیز نگه داشتن خانه خیلی سخت است.
    لغات:
    an uphill battle: something that is very difficult to do.
    کار سخت و دشوار
    17: Come and stay. The spare bed's available for you.
    17- نزد ما بیا و بمان یک تخت خالی برای شما داریم.
    لغات:
    spare bed: a bed for visitors to your home.
    تخت خالی برای میهمانان
    18- It is a widely held belief that violent crime is increasing.
    این یک عقیده فراگیر است که جرم همچنان در حال افزایش است. 18-
    لغات:
    a widespread/common/widely held belief: something that many people think.
    عقیده فراگیر
    19- a strongly held belief that stealing is wrong
    19- اعتقادی راسخ به اینکه دزدی عملی اشتباه است.
    لغات:
    a deeply held/strongly held belief: something you believe very much.
    اعتقاد راسخ چیزی که کاملا به آن اعتقاد داریم.
    20- We're just beginning to reap the benefits of all our hard work.
    20- تازه شروع کردیم که از مزایای کار سختمان بهره مند شویم.
    لغات:
    reap the benefits of something: enjoy the advantages of something.
    از مزایای چیزی بهره مند شدن



    طــــروات زندگـــی در جریان یادگیری است
    ذهن های بسته بوی مـــــرگ میدهند...

    http://up.pnu-club.com/images/vce8ofsvkn51mo3s63t.jpg

  3. #3
    negar92 آواتار ها
    • 2,576

    عنوان کاربری
    باز نشسته بخش زبان و ادبیات انگلیسی
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شغل , تخصص
    دانشجو مترجمی زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    مترجمی زبان انگلیسی
    راه های ارتباطی
    پست های وبلاگ
    24

    پیش فرض


    22- I always get the blame for his mistakes!
    22- من همیشه بخواطر اشتباهات او ملامت میشوم.
    لغات:
    get the blame: be blamed.
    مواخذه شدن
    23- In my opinion, the blame lies with the police.
    23- به نظر من تقصیر با پلیس است.
    لغات:
    the blame lies with somebody: used to say that someone did something.
    تقصیر با کسی بودن
    24- His mother's death was a shattering blow.
    24- یک لطمه سخت موجب مرگ مادرش شد.
    لغات:
    shattering/devastating/bitter blow: something that makes you extremely disappointed and upset بدبیاری - لطمه - فاجعه - مصیبت .
    25- the bitter border dispute between the countries.
    25- یک مناقشه مرزی تلخ بین کشورها.
    لغات:
    border dispute: a disagreement about where the border should be.
    اختلاف مرزی - مناقشه مرزی
    26- The project was completed within budget.
    26- پروژه درست به اندازه بودجه تعیین شده خرج گرفت.
    لغات:
    on/within budget :not costing more money than planned
    به اندازه بودجه تعیین شده.
    27- Feature movies always run over budget.
    27- فیلمهای بلند همواره بیش از مقدار در نظر گرفته شده خرج بر می دارند.
    لغات:
    over budget :costing more money than planned
    خرج برداشتن بیش از مقدار متصور
    28- We have to keep within a tight budget.
    28- ما باید با یک بودجه محدود سر کنیم.
    لغات:
    a tight budget :when there is not much money available
    بودجه کاملا اندازه و حساب شده
    29- a woman of slight build.
    29- یک زن لاغر اندام
    لغات:
    slight build :a body shape that looks thin
    لاغر اندام
    30- It is by no means certain that the deal will be accepted.
    30- ظاهرا معامله مورد قبول قرار خواهد گرفت.
    لغات:
    by no means certain/far from certain :not definite
    احتمالا - ظاهرا



    طــــروات زندگـــی در جریان یادگیری است
    ذهن های بسته بوی مـــــرگ میدهند...

    http://up.pnu-club.com/images/vce8ofsvkn51mo3s63t.jpg

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •