اين قوانين طلايي برمبناي تجربه‌ ساليان مديران مختلف پروژه‌هاي بزرگ و كوچك ، تهيه ‌شده و صيقل‌ خورده ‌است ؛ اصول مديريت ‌پروژه بر مبناي همين دوازده ‌قانون بنا نهاده‌ شده‌اند . توجه به اين قوانين ، از مرحله‌ آغازين پروژه تا انتهاي آن ، نتايج بهتري را به بار خواهد نشاند

قانون اول : بايد به اجماعي بر روي اهداف و نتايج پروژه برسي !
اگر ندانيد كه قرار است چه‌ چيز را به ‌اتمام برسانيد ، اگر ندانيد چه‌ چيزي بايد تحويل‌ شود ، بعيد است كه خروجي ارزشمندي ارائه ‌دهيد . پروژه‌اي كه نتايج آن شفاف نيست محكوم به شكست است . اولين قدم در راه موفقيت پروژه ، تعريف و تعيين دقيق اهداف پروژه ‌است ؛ اهدافي كه همه‌ افراد مهم‌ درگير در پروژه روي آن اتفاق‌نظر داشته‌ باشند . اين تنها كافي ‌نيست كه شما بدانيد چه ‌كاري مي‌خواهيد انجام ‌دهيد ؛ افراد كليدي ، حاميان پروژه و اعضاي پروژه نيز بايد به آنچه مي‌خواهند انجام دهند ، معتقد باشند و آن ‌را پذيرفته‌ باشند .

قانون دوم : بايد بهترين تيم ‌پروژه‌اي را كه مي‌تواني ، بسازي
!

گروهي از افراد ماهر ، شايسته و خوب سازماندهي‌شده ، لازمه‌ موفقيت پروژه است . تشكيل تيم‌ خوب پروژه با انتخاب افرادي توسط مدير پروژه آغاز مي‌شود ؛ در انتخاب افراد ، به ‌خصوص در مورد پروژه‌هاي بديع بايد به هوش و قدرت و سرعت يادگيري آنان بيش ‌از تجربه بها داد . افراد بايد توان كار كردن در تيم را داشته ‌باشند و به جايگاهي مناسب در تيم دست ‌يابند . آنان بايد حين ‌كار تنها متوجه كار باشند و نه درگيريهاي شخصي . گاهي لازم ‌است افراد براي انجام درست كارشان آموزش‌ ببينند . افراد بايد بتوانند درطول مدت‌ زمان اجراي ‌پروژه ‌با علاقه كار را دنبال ‌كنند ؛ از اين‌روست كه مدير پروژه بايد راهكارهاي لازم براي افزايش انگيزه‌ اعضاي تيم پروژه‌اش را بداند .

قانون سوم : برنامه‌اي فراگير و مناسب رشد و ترقي تهيه و آن ‌را بروز نگاه ‌دار !
يك برنامه‌ كامل مركز موفقيت پروژه است . اين سند ، محل ارتباط و فرماندهي كل نيروها ، منابع و زمان‌هاي پروژه است . بدون برنامه نمي‌توان يك تيم را براي دستيابي به اهداف راهبري ‌كرد . بي‌شك ساخت يك برنامه به‌ تنهايي كافي نيست ، چرا كه مدير نمي‌تواند آينده را پيش‌بيني ‌كند ، از اين‌روست كه برنامه‌ پروژه ، ممكن است بارها و بارها تغيير يابد . دلايل اين تغييرات ، كشف حقايق جديد نسبت به واقعيات پروژه ، به‌ مرور زمان و تغيير ذهن و نيازهاي افراد مهم ‌درگير است . گاهي تغيير محدوده‌ پروژه يا تغييرطرح نيز سبب نياز به اين اصلاحات مي‌شوند .

قانون چهارم : ميزان منابع موردنياز ، انسان و تجهيرات را محاسبه‌ كن !
بدون نفرات ، تجهيزات ، ابزار و سرمايه‌ كافي ، هيچ‌ راهي براي انجام تعهدات در موعد مقرر وجود ندارد . مدير بايد توانايي تامين منابع ‌انساني موردنياز پروژه‌ خود را داشته ‌باشد ، در غير اين ‌صورت بايد اثرات ناشي از كمبود منابع را بررسي ‌كرده، آنها را به ‌اطلاع افراد كليدي پروژه برساند . تامين منابع ‌كافي براي يك پروژه ، يكي از سخت‌ترين وظايف مديران‌ پروژه‌ها در ايران است .

قانون پنجم : زمان‌بندي واقع‌بينانه‌اي تهيه‌ كن !
بدون زمان‌بندي مناسب ، قبل ‌از آنكه كاري انجام ‌شده ‌باشد ، به موعد تحويل مي‌رسيد ! مدير مي‌تواند با صرف هزينه‌ بيشتر ، منابع ، انسان و ابزار بيشتري تامين ‌كند ؛ اما زمان را نمي‌تواند به ‌هيچ ‌شكلي تهيه ‌كند ! تقريبا اغلب مديران ناموفق پروژه ، اعتبار خود را به‌ دليل رعايت ‌نكردن زمان و تحويل ندادن به‌ موقع نتايج از دست ‌داده‌اند .

قانون ششم : سعي‌ نكن بيش از آنچه قرار است انجام‌ شود ، انجام ‌دهي !
البته اين به‌ معناي آن نيست كه مدير كمتر از آنچه انتظار مي‌رود ، تحويل‌ دهد ؛ بلكه بايد دقيقا چهارچوب‌هاي محدوده‌ پروژه را در زمان ، كيفيت و هزينه رعايت‌ كند . مدير در ابتدا به تعريف‌ دقيق محدوده‌ پروژه پرداخته و آن ‌را به تاييد افراد كليدي مي‌رساند . پيش‌ از آغاز هر پروژه‌اي ، اهداف و نتايج پاياني بايد به تاييد همگان برسد ؛ كليه‌ افراد درگير در پروژه بايد نسبت به آنچه انجام‌ مي‌دهند اطلاعات كافي داشته ‌باشند تا بتوانند به ‌درستي وظايفشان را به‌ انجام رسانند . طراحي شيوه و روشي براي گردش مناسب اطلاعات در پروژه بين كليه‌ افراد درگير ، يكي ‌از وظايف مهم مدير پروژه است .

قانون هفتم : نقش افراد را به‌خاطر بسپار !
برخي مديران ‌پروژه در طول اجراي پروژه فراموش ‌مي‌كنند كه اساسا پروژه براي مردم انجام ‌مي‌شود و نتايج آن قرار است در خدمت مردم باشد . موفقيت پروژه بستگي به نظر مردم دارد ؛ براي آنكه مدير پروژه‌ موفقي باشيد بايد خود را مطابق نظر مردم و با اولويتهاي آنان هماهنگ سازيد . فراموش ‌نكنيد كه مردم پروژه را مديريت ‌مي‌كنند ، آنها قسمت ‌اعظم كار را انجام مي‌دهند و مردم هستند كه از نتايج پاياني خوشحال يا ناراحت مي‌شوند .‌
اغلب پروژه‌ها براي مردم ، چه ‌آنها كه مستقيما در تيم ‌ساخت پروژه درگيرند چه سايرين ، فشارهاي عصبي ايجادمي‌كند ؛ چرا كه گروهي از كارهاي نو است كه تاثير نتايج آن بر زندگيشان هنوز مشخص‌ نيست . بد نيست بدانيد اگر نتايج پاياني پروژه به‌ ضرر مردم باشد ‌اغلب با شكست مواجه ‌مي‌شود !

قانون هشتم : حمايت مداوم مديريت ‌سازمان و افراد كليدي را به ‌دست ‌آور !
لازم ‌است مدير پيش ‌از آغاز كار حمايت افراد مهم‌ درگير پروژه را به‌ دست ‌آورد . مهارت كلامي و قدرت چانه‌زني بالا اينجاست كه خودنمايي مي‌كند . اين ‌قانون مشابه قانون اول ،‌ اما فراتر از آن است ؛ مدير در اينجا نه‌ تنها نظر مثبت ايشان را جلب‌مي‌كند كه آنها را راضي‌ مي‌كند گاهي از نفوذ يا قدرت خود براي پيشبرد كارهاي پروژه استفاده‌ نمايند .

قانون نهم : منتظر و مترصد تغييرات باش !
اين قانون دركنار قانون سوم معنا دارد . پروژه همواره درمعرض تغييرات گوناگون است ؛‌ تغييرات محيطي ، تغيير نيازها ،‌ تغيير روش و انبوه تغييرات ديگري كه ممكن‌ است براي پروژه رخ ‌دهد . مدير نبايد منتظر تغييرات بماند و پس ‌از رخ‌دادن نسبت به ‌آنها واكنش نشان‌دهد ؛ بهتر است مديران بياموزند كه نسبت به تغييرات پيش‌دستي ‌كنند ؛ مديران‌ موفق خود عامل ايجاد تغييرند .
تغيير يك اصل در دنياي پرشتاب امروز است . مقابله با تغييرات و اقدامات مناسب در قبال آنان هنر مدير و برنامه‌ريزان پروژه را مشخص ‌مي‌نمايد . چگونگي عمل آنها در قبال تغييرات و انعطاف‌پذيري برنامه ، پروژه را به‌سوي موفقيت يا شكست راهبري ‌مي‌كند . به ‌ياد داشته ‌باشيد كه جهت‌دهي تغيير ، مطابق امكانات تيم ‌پروژه مي‌تواند نجات‌دهنده‌ مدير و پروژه‌اش باشد ؛ اگر منتظر تغيير بمانيد و آنگاه عكس‌العمل نشان دهيد ،‌ زمان زيادي را از دست ‌خواهيد داد . چشمان خود را براي مشاهده‌ تغييرات بيش ‌از پيش باز بگذاريد !

قانون دهم : افراد را ازآنچه تاكنون انجام‌ داده‌اي مطلع‌ كن !
مدير بايد كليه‌ افراد مهم‌ درگير در پروژه را از پيشرفت ، مشكلات و تغييرات پروژه آگاه‌ سازد . او بايد از اين قانون ساده پيروي ‌كند : آگاه‌سازي افراد از همه‌ چيز ! مهم‌ترين قانون در دنياي كار ،‌ راست‌گويي و صداقت است . بهتر است در مواجه با مشكلات حقيقت را با افراد كليدي در ميان گذاريد و از آنان در حل‌ مشكلات راهنمايي و حمايت بخواهيد .

قانون يازدهم : مبدع كارهاي نو و روشهاي نو باش !
پروژه يعني كار نو ! ازآنجا كه تقريبا تمام پروژه‌ها در نتايج ، تيم ‌پروژه ، اهداف ، انتظارات و زمان متفاوتند بايد مترصد استفاده از روشهاي نو ، ابزار نو ،‌ نرم‌افزارهاي جديد ، افراد و متخصصين ‌جديد بود . روشهايي كه در گذشته موجب رشد و پيشرفت شده‌اند ممكن است نتوانند راه‌گشاي مشكلات حال شما باشند .

قانون دوازدهم : رهبر پروژه باش .
راهبري پروژه ، كار سختي است . رهبري افراد درميان مسيري نو و ناآشنا به‌سوي اهداف نو بسيار مشكل است . رهبري هنري است كه به ‌شكل ذاتي در برخي وجود دارد ؛ تنها مطالعه‌ كتب مديريت كافي نيست . مديريت تنها خواندن گزارش‌هاي نظارتي ، تاييد يا رد پيشنهادات يا صدور فرمانهاي لازم در قبال تغييرات ، نيست ؛ مديريت ، فراتر از اينها ، در همراه بودن با تيم ‌پروژه و ايجاد انگيزه در آنها نهفته است .
مدير بايد بتواند افراد مختلف با سليقه و افكار مختلف را ،‌ براي دستيابي به يك هدف واحد گردهم آورد و تا پايان پروژه در كنار يكديگر نگاه ‌دارد ؛ شايد تشكيل تيم آسان باشد ،‌ اما مهم نگاهداري تيم تا پايان پروژه است .

درنگاه ‌اول عمل به اين قوانين مشكل به ‌نظر مي‌رسد ، اما موفقيت يا شكست پروژه در عمل به اين موارد نهفته است . اساس دانش مديريت پروژه بر مبناي همين دوازده‌ قانون ‌طلايي ، پي‌ريزي ‌شده ‌است . توجه به اين قوانين نشان ‌مي‌دهد كه مديريت پروژه ، همان مديريت است كه اين‌بار بر مبناي پروژه ظهور كرده ‌است . در نهايت كليه‌ تكنيك‌هاي مديريت ، از يك ‌سري اصول پيروي ‌مي‌كنند و با شناخت آنها و اضافه کردن ويژگي‌هاي خاص پروژه‌هاست که مي‌توان پروژه را به‌ خوبي مديريت ‌نمود .

Resource : iiend.com