ایستایی و پویایی اجتماعی
  • شایسته است که در جامعهشناسی میان ایستایی و پویایی پدیدههای اجتماعی تمایز قایل شویم. این تمایز میان دو دسته واقعیت نیست بلکه در اینجا ما دو جنبه از یک نظریه را از یکدیگر متمایز میسازیم. این تمایز به مفهوم دو گانه پیشرفت و نظم راجع است. مفهوم نظم دربرگیرنده هماهنگی پایدار میان شرایط وجود اجتماعی است و مفهوم پیشرفت تحول اجتماعی را در نظر دارد که پیوسته به یکدیگر وابستهاند. در نظم اجتماعی تعادل روابط متقابل عناصر موجود در درون کل نظام مورد بررسی قرار میگیرد. هنگامی که کنت به اجزای ترکیب کنندة یک نظام اجتماعی میپردازد خانواده را واحد اجتماعی در نظر میگیرد نه افراد را.. واحد اجتماعی راستین همان خانواده است که از ترکیب خانوادهها، قبایل و از اجتماع قبایل ملت ساخته میشود. در چارچوب خانواده است که گرایشهای خودخواهانه به سود مقاصد اجتماعی سرکوب و مهار میشوند.
  • خانواده پایهای ترین واحد اجتماعی و پیش نمونه همبستگیهای اجتماعی دیگر است. عناصر راستین ارگانیسم جمعی اساساً خانوادهها اند و طبقات و کاستها بافت اصلی آن و سرانجام شهرها و شهرستانها اندامهای واقعی این ارگانیسم کلی را میسازند.
  • یک ارگانیسم زیست شناختی در محدودة یک چارچوب مادی کار می کند حال آنکه یک هیئت اجتماعی را نه با وسایل مادی بلکه با پیوندهای روحی میتوان فراهم آورد. از همین روی کنت اهمیت ویژهای برای زبان و از آن بالاتر برای دین قایل بود. زبان ظرفی است که اندیشههای نسلهای قبل و فرهنگ نیاکانی در آن است و زبان میتواند ما را به آن پیوند دهد بدون زبان امکان همبستگی وجود ندارد. اما زبان تنها یک میانجی رفتار است و نه راهنمای مثبت. جامعه علاوه بر زبان به یک اعتقاد مذهبی مشترک نیز دارد. دین همان شیرازه نیرومندی است که افراد جامعه را با یک کیش و نظام عقیدتی مشترک به هم پیوند میدهد. دین سنگ بنای سامان اجتماعی است و برای مشروع ساختن فرمانهای حکومت اجتنابناپذیر. هر حکومتی برای تقدیس و تنظیم رابطة فرماندهی و فرمانبری به یک دین نیاز دارد.
  • گذشته از زبان و دین عامل سوم پیوند دهندة انسانها تقسیم کار است. که ارگانیسم اجتماعی را این همه پیچیده ساخته است. تقسیم کار علاوه بر تحول استعدادها،از طریق ایجاد حس وابستگی در افراد جامعه همبستگی انسانی را افزونتر می سازد با این همه او از آن چه که جنبههای منفی تقسیم کار صنعتی نوین مینامید نگران بود.
  • اتحاد این قدرتهای مادی و معنوی باعث تحقق فکر جامعة کلی بشری و احساس وابستگی همگانی شود. او به نهادهای زبان دین و تقسیم کاربه دید کارکردی برای جامعه نگاه میکرد.
  • به نظر کنت بررسی ایستایی اجتماعی باید با بررسی پویایی اجتماعی (تکامل بشری) ارتباطی گریز ناپذیر داشته باشد. تحلیل های کارکردی و تکاملی نه تنها ناقض همدیگر نیستند بلکه در واقع یکی دیگری را تکمیل میکند.