دشمنان هيتلر (۱)- ژنرال آيزنهاور
يکی از بزرگترين و معروفترين ژنرال جنگ دوم جهانی ٬ که فرماندهی نيروهای متفقين در جبهه های غربی را بر عهده داشت ( نيروهای آمريکا ٬ انگلستان ٬ فرانسه ٬ کانادا و ... )٬ ژنرال آيزنهاور بود. شايد بتوان گفت که او يکی از دو قدرتمندترين ٬ فرماندهان جبهه مخالف هيتلر بود و سرانجام توانست به کمک ژنرال ارتش سرخ٬ ژنرال ژوکف٬ پشت لشکريان هيتلر را بر زمين بخواباند.
(متنی که در زير می خوانيد نوشته آقای کامبيز توانا است٬ در مورد ژنرال آيزنهاور)
به محض ورود به شهر لندن، ژنرال دوايت دى آيزنهاور فرماندهى نيروهاى آمريكايى در اروپا را به عهده گرفت. هر چند آيزنهاور به عنوان يك افسر نظامى ۲۷ سال بود كه ميدان نبرد را از نزديك نديده و تجربه نكرده بود اما دانش، هوش و استعداد او از استراتژى نظامى و سازماندهى نيروهاى تحت فرماندهى به حدى بالا بود كه ژنرال جورج سى مارشال فرمانده كل نيروهاى نظامى آمريكا وى را براى اين سمت انتخاب كرد تا ۴۰۰ افسر ارشد را به همراه نيروهايشان در جنگ عليه آلمان هدايت كند. بعد از اثبات قابليت هاى خود در شمال آفريقا و ايتاليا در سال هاى ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳، آيزنهاور به عنوان فرمانده ارشد نيروهاى آمريكا و ارتش متفقين براى جنگ در شمال غربى اروپا انتخاب شد.
آيزنهاور در سال ۱۸۹۰ در دينسون تگزاس به دنيا آمد و در سال ۱۹۱۵ از دانشكده افسرى فارغ التحصيل شد. براى جذب ۵۹ نفر براى تحصيل در مقطع ژنرالى، آيزنهاور نمره ۶۱ در دروس آكادمى و ۱۲۵ در ديسيپلين را از ۱۶۴ نمره به دست آورد. افسران ارشد دانشكده استعداد سازماندهى او را زود تشخيص دادند و وى را به عنوان رياست بخش تمرين تانك منصوب كردند. چرا كه در سال ۱۹۱۷ آمريكا وارد جنگ جهانى اول شده بود. در اكتبر ۱۹۱۸ دستورى به او رسيد كه تانك ها را به فرانسه ببرد ولى قبل از اين كه آنها به خاك فرانسه برسند، جنگ تمام شد. هر چند آيزنهاور مدال خدمت، دريافت كرد ولى از اين كه نتوانسته صحنه نبرد را ببينيد، بسيار ناراحت بود.
در زمان بين دو جنگ جهانى در ارتش پيشرفت كرد و از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۴ فرماندهى منطقه تنگه پاناما را به عهده داشت و در سال ۱۹۲۶ با درجه سرگردى فارغ التحصيل شد. در سال ۱۹۲۸ يك منصب عالى در فرانسه را به دست آورد و به عنوان نفر اول از دانشگاه علوم جنگ فارغ التحصيل شد. در سال ۱۹۳۳ به عنوان دستيار معاونت نيروى انسانى ارتش انتخاب شد و در ۱۹۳۵ توانست به عنوان مشاور جنگى دولت برگزيده شده و به فيليپين برود.
با ارتقا به درجه سرهنگ دومى در سال ۱۹۳۹ به آمريكا برگشت و كمى پس از آن جنگ جهانى دوم آغاز شد. در سال ۱۹۴۰ روزولت دستور آمادگى نيروها براى حضور گسترده آمريكا در جنگ را صادر كرد. در سال ۱۹۴۱ سرهنگ تمام شد و كمى بعد فرماندهى تيپ ۳ ارتش را به دست آورد و به درجه سرتيپى رسيد.
در دسامبر سال ۱۹۴۱ آمريكا وارد جنگ جهانى دوم شد و آيزنهاور به عنوان استراتژى جنگى نقشه حمله به نيروهاى متحدين در اروپا را طراحى كرد. در ۱۹۴۲ با درجه سرتيپ تمام راهى اروپا شد تا رهبرى نيروهاى متفقين در اروپا را عهده دار شود. در زمان حضور در اروپا به استراتژى هاى خلاقانه خود توانست اقدام نيروهاى انگليس و كانادايى را به دست آورد و فرانسه از دست آلمان ها خارج شد. جنگ با فرماندهى او ادامه يافت. در ۷ مه سال ۱۹۴۵، آلمان تسليم شد و در آن زمان آيزنهاور ديگر يك ژنرال پنج ستاره بود.
پس از جنگ و در سال هاى ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۰ به عنوان رئيس دانشگاه كلمبيا به كار مشغول شد. در سال ۱۹۵۱ به خدمت نظامى بازگشت و براى فرماندهى كل نيروهاى پيمان آتلانتيك شمالى _ ناتو _ راهى بروكسل شد. فشار زيادى براى كانديداتورى آيزنهاور براى انتخابات رياست جمهورى مطرح شد و در سال ۱۹۵۲ وى منصب خود در ناتو را تحويل داد تا به عنوان كانديداى جمهوريخواهان وارد انتخابات رياست جمهورى آمريكا شود.
در نوامبر سال ۱۹۵۲ با پيروزى مطلق در انتخابات پيروز شد و چهار سال بعد در ۱۹۵۶ براى دوره دوم نيز بى رقيب بود. چشم انداز او براى پيشرفت اقتصادى خيلى گسترده بود و بسيار تلاش كرد تا فضاى جنگ جهانى دوم را در سراسر دنيا از بين ببرد. در سال ۱۹۶۱ از خدمت ارتش بازنشسته شد و به همراه همسرش راه مزرعه خانوادگى خود در پنسيلوانيا را پيش گرفت. آيزنهاور در سال ۱۹۶۹ درگذشت و در كانزاس به خاك سپرده شد.
آيزنهاور از معدود رهبران نظامى بود كه توانسته بود قدرت غيرنظامى خود را نيز حفظ كرده و فارغ از فضاى خشك نظامى در يك محيط سياسى به كار بپردازد. تمركز آيزنهاور بر برنامه هاى عمرانى و رفاهى از او چهره اى ساخت كه در آن سال هاى پس از جنگ، مردم به واقع به آن نياز داشتند. تاثير آيزنهاور بر سياست داخلى آمريكا بيش از تاثير او بر سياست خارجى بود و كارنامه او در دوران خدمت نظامى به مراتب پررنگ تر از دوران رياست جمهورى او است.