آياتيكه از آن اين حقيقت قرآنى استفاده ميشود و يا به آن اشاره دارد، بسيار است، مانندآيه: (تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك فزين لهم الشيطان اعمالهم فهو وليهم اليوم، و لهم عذاب‏اليم، به خدا سوگند رسولانى بسوى امتها كه قبل از تو بودند گسيل داشتيم، ولى شيطان اعمال‏زشت آنان را در نظرشان زيبا جلوه داد، امروز هم همان شيطان سرپرست آنها است، و عذابى‏دردناك در پيش دارند)، )- سوره نحل آيه 63 (
ترجمه تفسير الميزان جلد اول صفحه 518 علامه طباطبايى رضوان الله تعالى عليه
پس از مرگ تا قيامت كبرى
اگر چيزى ميان دوچيز ديگر حائل و فاصله باشد، آن چيز را «برزخ‏» مى‏نامند.
قرآن كريم از زندگى پس از مرگ تا قيامت كبرى با كلمه «برزخ‏»تعبير كرده است.در سوره مؤمنون آيه 99 و 100 مى‏فرمايد: حتى اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلى اعمل صالحافيما تركت، كلا انها كلمة هو قائلها و من و رائهم برزخ الى يوم يبعثون.
تا آنگاه كه يكى از آنها را مرگ فرا مى‏رسد مى‏گويد: پروردگارا!مرابازگردان، باشد كار شايسته‏اى در زمينه‏هايى كه نكرده‏ام انجام دهم.ابدا، اين صرفا سخنى است كه او گوينده‏آن است و از جلو آنها(از حين مرگ)تا روزى كه مبعوث شوند برزخ و فاصله‏اى است. اين آيه تنها آيه‏اى‏است كه فاصله ميان مرگ و قيامت را «برزخ‏» خوانده است.
علماى اسلام از همين جا اقتباس كرده ونام عالم بعد از دنيا و قبل از قيامت كبرى را «عالم برزخ‏» نهاده‏اند.
در اين آيه از ادامه حيات بعد از مرگ، همين قدر سخن آمده‏است كه انسانهايى پس از مرگ اظهار پشيمانى مى‏كنند و درخواست بازگرداندن به دنيا مى‏نمايند و به آنهاپاسخ منفى داده مى‏شود.اين آيه كاملا صراحت دارد كه انسان پس از مرگ داراى نوعى حيات‏است كه تقاضاى بازگشت(رجوع)مى‏كند ولى تقاضايش پذيرفته نمى‏شود.
آياتى كه دلالت مى‏كند كه انسان در فاصله‏مرگ و قيامت از نوعى حيات برخوردار است و در آن حال شديدا احساس مى‏كند، گفت و شنود دارد، لذت و رنج و سرور و اندوه‏دارد و بالاخره از نوعى زندگانى سعادت آميز[يا شقاوت آلود] برخوردار است، زياد است.مجموعا در حدود 15 آيه است كه در قرآن‏كريم به نحوى از انحاء يك جريان حياتى را ياد كرده است كه مى‏رساند انسان در فاصله بين‏مرگ و قيامت از يك حيات كامل برخوردار است.اين آيات بر چند گونه است: 1.آياتى كه جريان يك سلسله گفت و شنودها ميان انسانهاى‏صالح و نيكوكار و يا انسانهاى فاسد و بدكار را با فرشتگان الهى ياد مى‏كند كه بلافاصله بعد از مرگ صورت مى‏گيرد.اين‏گونه آيات زياد است.آيه 97 از سوره نساء و آيه 100 از سوره مؤمنون - كه قبلا هر دو آيه را نقل و ترجمه كرديم - از اين گونه آيات است.
2.آياتى كه علاوه بر مضمون آيات بالا رسما مى‏گويندكه فرشتگان پس از آن گفت و شنودها به صالحان و نيكوكاران مى‏گويند از اين پس از نعمتهاى الهى بهره گيريد،يعنى آنها را در انتظار رسيدن قيامت كبرى نمى‏گذارند.دو آيه ذيل مشتمل بر اين مطلب است: الذين تتوفيهم الملائكة طيبين‏ي
يقولون سلام عليكم ادخلوا الجنة بما كنتم تعملون (نحل/32.) .
آنان كه در حالى كه پاكيزه‏اند فرشتگان آنان را تحويل مى‏گيرندو فرشتگان به آنها مى‏گويند: درود بر شما!همانا به موجب كردارهاى شايسته‏تان وارد بهشت گرديد.

قيل ادخل الجنة قال ياليت قومى يعلمون.بماغفر لى ربى و جعلنى من المكرمين (يس/26 و 27.) .
(پس از مرگ)به او گفته شد: داخل بهشت‏شو!او گفت: اى‏كاش مردم من كه سخن مرا نشنيدند اكنون مى‏دانستند كه چگونه پروردگارم مرا آمرزيد و مرا جزء بندگان مكرم خويش قرار داد.
در آيات قبل از اين آيه جريان محاوره اين مرد مؤمن(مؤمن‏آل يس)با قومش نقل شده كه مردم را به پيروى رسولانى كه در شهر انطاكيه مردم را به ترك پرستش غيرخدا و پرستش مخلصانه خدا مى‏خواندند دعوت مى‏كند و سپس ايمان و اعتقاد خويش را اظهارمى‏دارد و از آنها مى‏خواهد كه سخن او را بشنوند و به راه او بروند.
در اين آيات مى‏گويد: ولى آن مردم سخن او را نشنيدند تا آنگاه‏كه او به جهان ديگر رفت.در آن جهان در حالى كه مغفرت و كرامت الهى را درباره خويشتن مشاهده كرد، آرزو كردكه اى كاش قوم من كه هنوز در دنيايند از وضع سعادتمندانه من در اين جهان آگاه مى‏شدند.بديهى است كه همه اين جريانهاقبل از قيامت كبرى است، زيرا در قيامت كبرى همه اولين و آخرين جمع‏اند و كسى در روى زمين باقى نيست.
ضمنا اين نكته را بايد بدانيم كه آنچه‏پس از مرگ براى اهل سعادت آماده شده، بهشتهاست نه بهشت، يعنى انواع بهشتهاست.بهشتها در آخرت به حسب مقامات‏قرب الهى متفاوت‏اند.بعلاوه همان طور كه در اخبار و روايات اهل بيت (عليهم السلام)رسيده است بعضى از اين بهشتها مربوط به‏عالم برزخ است نه عالم قيامت.عليهذا اينكه در دو آيه فوق كلمه بهشت آمده است نبايد سبب اشتباه شود كه مربوط به قيامت است.
3.دسته سوم آياتى است كه در آن آيات سخنى از گفت و شنودفرشتگان با انسانها در ميان نيست بلكه مستقيما از حيات انسانهاى سعادتمند و نيكوكار يا انسانهاى بى‏سعادت‏و بدكار و تنعم دسته اول و عذاب و رنج دسته دوم در فاصله مرگ و قيامت‏ياد شده است.دو آيه ذيل از اين گونه است: و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عندربهم يرزقون.فرحين بما آتيهم الله من فضله و يستبشرون بالذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الا خوف عليهم و لا هم يحزنون (آل عمران/169 و 170) .
گمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده‏اند،بلكه نزد پروردگار خويش زنده‏اند و روزى داده مى‏شوند، بدانچه خدا از فضل و رحمت‏خويش به آنها عنايت كرده شادمان‏اندو آرزو مى‏كنند كه بشارت شهادت دوستان دنياشان به آنها برسد تا آنها را با خود در اين شهادت شريك ببينند. و حاق‏بآل فرعون سوء العذاب النار يعرضون عليها غدوا و عشيا و يوم‏تقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشد العذاب (مؤمن/45 و 46.) .
عذاب ناراحت كننده، آتش، بر فرعونيان احاطه كرد، هر بامداد و شامگاه‏بر آن عرضه مى‏شوند.آنگاه كه قيامت بپا شود(گفته مى‏شود)فرعونيان را در شديدترين عذاب داخل نماييد.
اين آيه كريمه دو نوع عذاب براى فرعونيان ذكر مى‏كند:يكى قبل از قيامت كه ز آن به «سوء العذاب‏» تعبير شده است و آن اين است كه روزى دو بار بر آتش عرضه شوند بدون‏آنكه وارد آن گردند، دوم بعد از قيامت كه از آن به «اشد العذاب‏» تعبير شده است كه فرمان مى‏رسد كه آنها را داخل آتش‏نماييد.در مورد عذاب اول، از بامداد و شامگاه نام برده شده است بر خلاف عذاب دوم.همان طور كه امير المؤمنين على(عليه‏السلام)در توضيح و تفسير اين آيه فرموده است، بدين جهت است كه عذاب اول مربوط است به عالم برزخ و در عالم‏برزخ به تبع عالم دنيا صبح و شام و هفته و ماه و سال هست، بر خلاف عذاب دوم كه مربوط به عالم‏قيامت است و در آنجا صبح و شام و هفته و ماه و غيره وجود ندارد.
در روايات و اخبارى كه از رسول اكرم(ص)و امير المؤمنين على(عليه‏السلام) و ساير ائمه اطهار(عليهم السلام)رسيده است، درباره عالم برزخ‏و حيات اهل ايمان و اهل مصيبت در اين دوره، فراوان تاكيد شده است.
رسول خدا در جنگ بدر پس از فتح مسلمين وكشته شدن گروهى از سران متكبران قريش و انداختن بدنهاى آنها در يك چاه حوالى بدر، سر به درون چاه برد و به آنها رو كرده، گفت: ما آنچه را خداوند به ما وعده داده بودمحقق يافتيم، آيا شما نيز وعده‏هاى راست‏خدا را به درستى دريافتيد؟بعضى از اصحاب گفتند: يا رسول الله!شما با كشته شدگان و مردگان سخن مى‏گوييد!مگر اينها سخن شما را درك مى‏كنند؟! فرمود: آنها اكنون از شما شنواترند.
از اين حديث و امثال آن استفاده مى‏شود كه با آنكه با مرگ ميان‏جسم و جان جدايى واقع مى‏شود، روح علاقه خود را با بدن كه سالها با او متحد بوده و زيست كرده بكلى قطع نمى‏كند.
امام حسين(عليه السلام)در روز دهم محرم پس از آنكه نمازصبح را با اصحاب به جماعت‏خواند، بر گشت و خطابه كوتاهى براى اصحاب و ياران ايراد كرد.در آن خطابه چنين گفت: «اندكى صبر و استقامت، مرگ جز پلى نيست‏كه شما را از ساحل درد و رنج به ساحل سعادت و كرامت و بهشتهاى وسيع عبور مى‏دهد» (.معانى الاخبار، ج 3/ص 289.اعتقادات صدوق، باب يازدهم(
در حديث است كه: «مردم خوابند، همينكه مى‏ميرند بيدار مى‏شوند» (.المحجة البيضاء، ج 7/ص 42.(