یکی از توانایی های فکری ما خلاقیت است. خلاقیت یعنی توانایی تجسم پیش بینی و ایجاد ایده ها (پرورش قدرت تصور) و خلق ایده های جدید.
عامل سن، جنسیت و حتی تحصیلات به عنوان رکورد خوب برای خلاق بودن نیستند بلکه عامل کوشش و نیروی محرک ما بسیار مهم می باشند.
خلاقیت عبارت از چیزی بیش از صرفاً قدرت تصور است بلکه عبارت از قدرت تصوری است که به نحوی لایتجزا به کوشش و هدف مرتبط شده است.


اصول اولیه خلاقیت

به طور کلی خلاقیت فرایندی است که طی زمان ادامه داشته و ابتکار، انطباق پذیری و تحقق از خصوصیات بارز آن به شمار می آیند و می تواند جوابگویی برای مشکلات باشد. برخی از محققان اصولی برای مشخص شدن مرزهای خلاقیت تعریف نموده اند:

- اول اینکه خلاقیت متضمن پاسخ یا مفهومی نو باشد یا آنکه احتمال وقوع آن بسیار کم باشد. اما باید توجه داشت که نو بودن و اصالت با آنکه شرط لازم خلاقیت است اما کافی نیست. زمانی یک پاسخ را می توان بخشی از یک فرایند خلاقیت به شمار آورد که تا اندازه ای با واقعیت مطابقت داشته یا اصولاً واقعی باشد.

- دوم خلاقیت باید گره ای را بگشاید یا با وضعیتی تناسب داشته و یا مقصود معینی را برآورد.

- سوم، خلاقیت واقعی مشروط به دوام آن بینش ابتکاری، ارزیابی و تفسیر و رشد آن باشد.

در جمله ای کوتاه می توان اینگونه بیان کرد «خیلی ها ایده های خوب دارند اما عده کمی آنها را عملی می کنند». همچنین یکی از عواملی که معمولاً با خلاقیت مربوط می دانند موضوع هوش است.