مقدمه یکی از ویژگی های اصلی قرن بیستم میلادی، وقوع انقلابهای علمی در عرصه های گوناگون بود. بسیاری بر این عقیده هستند که یکی از مهم ترین دلایل شکوفایی علمی شگفت انگیز بشر در این قرن، ظهور و پیدایش روشهای جدید در فرآیند علم آموزی و علم ورزی می باشد. به عبارت دیگر، توجه ویژه دانشمندان به روش دانش آموزی و ابداع شیوه های جدید در تحقیقات علمی در کنار پیشرفتهای بزرگی که در حوزه فنآوری و تکنولوژی به وقوع پیوست، زمینه های مناسبی را برای گسترش علوم در همه زمینه ها فراهم ساخت. بر اساس یک دسته بندی رایج، صاحب نظران عرصه روش تحقیق، با الهام از روشهای رایج علمی در تاریخ حیات علمی بشر، دو نوع اصلی تحقیق را از یکدیگر متمایز می سازند: 1) اول تحقیق بعد تئوری 2) اول تئوری بعد تحقیق نوع اول در حقیقت همان روش استقرایی است که از زمان فرانسیس بیکن به این سو، و سیطره و گسترش روش تجربی بر همه حوزه های علمی در مغرب زمین، رواجی عام یافت. نوع دوم نیز شباهت زیادی به روش قیاسی مشهور در عرصه مطالعات فلسفی دارد که از دیرباز مورد توجه شاگردان ارسطو قرار داشت اما با نقدهایی که بیکن بر آن وارد ساخت در فاصله قرنهای هفده تا بیستم میلادی تا حدودی از رونق افتاد اما در نیمه اول قرن بیستم میلادی با نقدهایی که بر روش تجریی و مکتب پوزیتیویسم وارد شد، بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. به هر حال مساله اساسی در تحقیقات از نوع اخیر _ اول تئوری بعد تحقیق _ آن است که از یک سو، در حال حاضر انباشته های علمی بشر تا بدانجا پیش رفته است که کمتر موضوعی را می توان یافت که محققان و دانشمندان گذشته بدان توجه نکرده باشند. به عبارت دیگر، هر مساله ای که امروز برای تحقیق انتخاب شود، به احتمال زیاد در میراث فکری و علمی بشر می توان نمونه های مشابهی برای آن یافت و از محصول تلاشهای علمی گذشتگان می توان برای حل مسائل جدید استفاده کرد. از سوی دیگر، در این نوع از تحقیق، همچنین فرض اساسی آن است که در بسیاری از موارد با استفاده از نتایج تحقیقات قابل قبولی که در گذشته انجام شده و احتمالا نظریه ها و تئوری هایی که در زمینه های گوناگون ارائه گردیده است، می توان مبنایی نظری و عقلانی برای تحقیق در دست انجام، فراهم آورد. بر همین اساس است که امروزه در بیشتر دانشگاههای کشور، البته در مقاطع تحصیلات تکمیلی، از دانشجویان خواسته می شود تا در فصل اول رساله تحصیلی، مبانی نظری انتخاب شده برای تحقیق خود را معرفی نمایند. به منظور آشنایی دانشجویان عزیز با چگونگی تدوین چارچوب نظری تحقیق در فرآیند تدوین و تکمیل فرمهای طرح تحقیق، مقاله تدوین شده به وسیله جناب آقای حیدری معرفی می گردد.
یکی دیگر از قسمتهای مهم برخی پروپوزالها یا طرحهای تفصیلی چارچوب نظری است. در این قسمت می خواهم به چند سوال مهم در باره چارچوب نظری پاسخ بدهم: ١- چارچوب نظری چیست؟ چارچوب نظری به مجموعه ای از گزاره ها اطلاق می شود که به لحاظ نظری قادر به تبیین یا طبقه بندی متغیر وابسته یا اصلی تحقیق هستند. این گزاره ها ممکن است از یک نظریه خاص گرفته شده باشند یا تلفیقی از نظریات مختلف باشند که همگرایی آنها به لحاظ نظری توسط محقق ثابت شده باشد.

٢- ایا آوردن چارچوب نظری در پروپوزال ضرورت دارد؟ در پاسخ باید گفت اولا آوردن یا نیاوردن چارچوب نظری در یک پروپزال بستگی به فرمت پروپوزال دارد. مسلما در پروپوزالی که این بخش در آن تعبیه نشده است ضرورتی به انجام این کار نیست اگرچه من شخصا معتقدم حتی اگر چنین بخشی پیش بینی نشده باشد بهتر است محقق این کار را انجام بدهد. بعضی از محققین نوپا گمان می کنند این کار مستلزم صرف هزینه بسیار بالایی برای نوشتن یک پروپوزال است، اما چنانچه با این همه زحمت و هزینه پروپوزال در بررسی و ارزیابی کمیته های تخصصی رد بشود تمامی زحمات آنها به هدر خواهد رفت. در نقد این مدعا باید بگویم اولا چارچوبی که برای یک موضوع طراحی شود به لحاظ تئوریک برای بسیاری از موضوعات مشابه قابل کاربستن خواهد بود ثانیا به فرض رد پروپوزال این نوع هزینه ها را باید جزء هزینه های کار پژوهش محسوب نمود. حتی شنیده ام که بعضی ها نگران دزدیده شدن پروپوزال خود می شوند. در اینجا نیز باید بگویم هیچ کاری بدون ریسک نیست مخصوصا پژوهش. محققینی که به صورت منفرد (و نه در قالب یک سازمان یا موسسه پژوهشی) اقدام به تعریف پروپوزال می نمایند همواره با چنین خطراتی مواجه هستند. چاره کار در تعریف رازآمیز پروپوزالهای پژوهشی نیست بلکه برای کاهش چنین خطراتی باید در قالب موسسات پژوهشی تقدام به انجام پژوهش نمود.

٣- آیا طراحی چارچوب نظری برای یک تحقیق یا پایان نامه ضرورت دارد؟ در پاسخ باید گفت اگر نظرسنجی ها را از دایره شمول طرحهای پژوهشی و پایان نامه خارج کنیم بدون استثنا برای تمامی طرحهای پژوهشی طراحی چارچوب نظری ضرورت دارد.. بنابر این اگر تحقیق یا پایان نامه ای قصد تبیین یا توصیف دقیق (طبقه بندی) یک موضوع را داشته باشد ضرورتا باید از چارچوب نظری استفاده نماید. بی توجهی به چارچوب نظری در چنین مواقعی به معنای تکیه زدن به حدس و گمانهای سست و بی ریشه خویش در مواجهه با مساله است. شاید این جمله اخیر را حمل بر خود کمبینی پژوهشی بنمایید ولی واقعیت این است که در بسیاری از موضوعاتی که ما مشغول پژوهش در باره آنها هستیم تجربیات پژوهشی متعددی می توان یافت که مطالعه و خواندن آنها و نیز استفاده از نظریات مرتبط با آنها می تواند ما را از تکرار خطاها بی نیاز سازد. شاید طراحی چارچوب نظری را مانعی برای بروز خلاقیت و نبوغ خود پژوهشگر محسوب کنند در این حالت توصیه می کنم محقق ابتدا تمام حدس و گمانهای شخصی خود را در ارتباط با مساله ارائه کند و آنگاه به دنبال تدوین چارچوب نظری باشد.

۴- چارچوب نظری چه فایده ای برای تحقیق دارد؟ استفاده از چارچوب نظری به معنای شراکت در تجربیات و خردورزی جمع کثیری از محققین و صاحبنظران در امر تحقیق است. فرض کنیم شما در حال انجام تحقیقی در باره مشارکت جوانان در تشکلهای دانشجویی در سطح دانشگاهها هستید. مراجعه به نظریاتی که در باره مشارکت (انواع و معیارهای آن) وجود دارد می تواند الگوی مناسبی به شما برای طراحی ابزار و نیز توصیف نتایج بدهد. اینکه شما چه سوالاتی برای سنجش مشارکت بپرسید نیاز به مبنای نظری دارد. برای ارائه گزارشتان نیز به مبنای نظری احتیاج دارید. مثلا شما به چه دلیلی مشارکت دانشجویان را بر حسب رشته های تحصیلی آنان می خواهید گزارش کنید؟ چرا نتایج را به تفکیک جنس ارائه می کنید؟ تفاوتها یا مشابهتهای مشارکت در طبقات رشته تحصیلی آیا جنسیت را با چه قرائنی توضیح می دهید؟ همه اینها نیاز به چارچوب نظری روشن دارد. معمولا در طرحهای پژوهشی که محقق قصد توصیف یا طبقه بندی موضوع تحقیق را دارد و نمی خواهد به چرایی آن بپردازد به جای اصطلاح چارچوب نظری از چارچوب مفهومی استفاده می کنند. چارچوب مفهومی نیز مجموعه ای گزاره های نظری است که صرفا به تجزیه و طبقه بندی موضوع می پردازد. فایده چارچوب نظری منحصر به سنجش یا طبقه بندی نتایج نیست. بلکه از آن مهمتر مربوط به تبیین موضوع است. تدوین چارچوب نظری در شرایطی که محقق قصد پاسخگویی به سوالات چرادار را دارد بسیار ضروری است. به عنوان مثال شرایطی را در نظر بگیرید که محقق قصد دارد به عوامل موثر بر مشارکت دانشجویان در تشکلهای دانشجویی بپردازد. او چه فرضیاتی در این زمینه طرح خواهد نمود؟ منشاء این فرضیات از کجاست؟ اگر فرضیه را گزاره ای حاکی از رابطه دو یا چند متغیر در نظر بگیریم او چه مستنداتی برای ربط متغیریا متغیرهای مستقل به وابسته می تواند ارائه کند؟ او چند فرضیه باید برای تبیین موضوع ارائه کند؟ پاسخ این سوالات بر عهده چارچوب نظری است. محقق با تدوین چارچوب نظری پاسخی را که صاحبنظران به چرایی مساله تحقق داده اند به معرض آزمون می گذارد. من اعتقاد دارم هر نتیجه ای که دال بر وجود یا عدم رابطه بین دو متغیر باشد نیاز به پشتوانه نظری برای تفسیر دارد.

۵- کدام چارچوب نظری برای موضوع تحقیق من مناسب است؟ این سوال بسیار مهم است. بعضی از محققین مخصوصا در رشته علوم اجتماعی این سوال را به صورت چند گزینه ای مطرح می کنند! بدین نحو که کدام چارچوب مناسب است تضاد، کارکردگرایی، کنش متقابل نمادین یا مبادله؟ به نظر من این رویکرد به چارچوب نظری اشکال دارد. برای پیدا کردن چارچوب نظری مناسب ابتدا باید مساله تحقیق تان را انتزاع کنید. به عبارتی دقیقتر صورت زیرین مساله تان را کشف کنید. به عنوان مثال صورت زیرین مساله تقلب در یک تحقیق یا پایان نامه، چیزی جز انحراف یا کجروی نیست. لذا محقق برای تدوین چارچوب نظری مربوط به تقلب باید به نظریات مرتبط با کجروی مراجعه کند. در غیر اینصورت دست یابی به نظریه ای در باره تقلب عملا غیرممکن است چرا که شان نظریه ایجاب می کند که به موضوعات کلّی بپردازد تا مصادیق معین. یا در مثال فوق (مشارکت در تشکلهای دانشجویی) محقق می تواند مشارکت را جلوه ای از کنش داوطلبانه و اختیاری در نظر بگیرد و به نظریات مرتبط با عمل (نظیر نظریه اختیار عقلانه یا نظریه مبادله یا نظریه کنش پارسونز و ....) مراجعه کند.

۶- چارچوبهای نظری عمده در علوم اجتماعی کدامند؟ در اینجا بهتر است به جای اینکه به نظریه خاصی اشاره کنم، موضوعات تحقیق در علوم اجتماعی را به صورت انتزاعی دسته بندی کنم. من فکر می کنم موضوعات پژوهشی در علوم اجتماعی را می توان در حالت انتزاعی به دسته های زیر تقسیم کرد: الف- تحقیقاتی که به بررسی عمل می پردازند. ب- تحقیقاتی که به بررسی احساس می پردازند. ج- موضوعاتی که به بررسی شناخت و آگاهی می پردازند. تحقیقات فوق در سطح خرد انجام می شوند. د- تحقیقاتی که به بررسی ارزشها و هنجارها می پردازند. ه- تحقیقاتی که به بررسی نظم و انسجام می پردازند. و- تحقیقاتی که به بررسی تضاد و تغییر می پردازند. ز- تحقیقاتی که به سنجش عملکرد می پردازند.

این سه دسته اخیر تحقیقاتی هستند که در سطح کلان انجام می شوند. برای انتخاب یک چارچوب نظری مناسب مهم این است که محقق مشخص نماید موضوع منتخب او با کدامیک از این دسته ها تناسب دارد. در این حالت تدوین چارچوب نظری ساده تر خواهد شد.

٧- در تدوین چارچوب نظری از چند نظریه استفاده کنم؟ برای پاسخ به این سوال باید بین پایان نامه ها و نیز تحقیقاتی که برای سازمانهای مختلف انجام می شود تفاوت قائل بشویم. در پایان نامه ها هدف آن است که دانشجو به استادان راهنما، مشاور و ناظر نشان دهد که تحقیق کردن را می داند و واجد مهارتهای مربوطه می باشد. لذا استفاده از یک نظریه (مخصوصا در دوره کارشناسی) و دو یا سه نظریه رقیب (در دوره کارشناسی ارشد) کفایت می کند. اما در تحقیقات کارفرمایی، سفارش دهنده تحقیق کاری به تعداد نظریه ها ندارد. او انتظار دارد محقق تا جاییکه امکان دارد پاسخ قانع کننده ای در باره چرایی مساله بدهد و درصد بیشتری از تغییرات آن را توضیح دهد. لذا بدیهی است که حدّ و مرزی برای آن قائل نشود.

٨- همگرایی یا واگرایی نظریات در چارچوب نظری چه معنایی دارد؟ در مواقعی که محقق از بیش از یک نظریه برای تدوین چارچوب نظری استفاده می کند باید وجوه تشابه و تمایز نظریه های مختلف را مشخص نماید. او باید به این سوال پاسخ دهد که آیا نظریات مورد نظر وی مکمّل یکدیگرند یا رقیب هم هستند و پذیرش یکی مستلزم طرد دیگری است.

معمولا یک چارچوب نظری خوب به مدل تحلیلی مناسب می انجامد.