با توجه به علاقه شدیدی که به فوتبال دارم آن هم از نوع اروپایی اش تصمیم گرفتم برای دیدن یکی از مسابقات فوتبال اروپایی راهی کشور لهستان شوم. من از لهستان شناخت زیادی نداشتم و تنها دلیل مسافرت من تماشای فوتبال بود که مقارن با چند روز تعطیلات شده بود و یک زمان مناسب برای سفر بود. در حین تهیه ویزا و پاسپورت بودم که همسرم پیشنهاد کرد که او و دخترمان نیز با من راهی شوند تا به قول خودش آب و هوایی عوض کنند من که کاملاً با این امر مخالف بودم و علتش هم این بود که شناختی از جاذبه های این کشور نداشتم و ترجیح می دادم در فرصتی دیگر یک سفر خانوادگی به کشورهای مشهور توریستی مثل ایتالیا و فرانسه داشته باشیم.
خلاصه با دیدن تمایل آنها به سفارتخانه رفتم و مدارک آنها را هم تحویل دادم تا برای هر سه ما ویزای شینگن صادر کنند. بعد از صدور ویزا به یکی از آژانس های مسافرتی رفتم و در تور لهستان ثبت نام کردم و هزینه بلیط هواپیما را پرداخت کردم و ارز مسافرتی نیز تهیه کردم و منتظر روز موعود شدیم. در روز حرکت در حالیکه چمدان هایمان را بسته بودیم با آژانس تماس گرفتم و درخواست یک ماشین تا فرودگاه امام خمینی را کردم و برای اینکه از پرواز عقب نمانیم سه ساعت قبل از زمان پرواز به طرف فرودگاه حرکت کردیم وقتی که به فرودگاه رسیدیم هنوز یک ساعت و نیم به پروازمان زمان داشتیم و در سالن انتظار نشستیم و منتظر لیدر تور گردشگری شدیم.
با آمدن آنها و تمامی مسافران تور و رسیدن زمان پرواز سوار هواپیمای تهران به استانبول شدیم و پس از رسیدن به استانبول و توقفی کوتاه در فرودگاه بین المللی آن، با پرواز استانبول به ورشو به داخل فرودگاه کشور لهستان فرود آمدیم. پس از تحویل گرفتن چمدان هایمان با همراهی لیدر تور لهستان و اتوبوسی که برایمان تدارک دیده بود به هتل لوکس لامبرتون که از قبل در آژانس مسافرتی رزرو شده بود، رفتیم و چمدان هایمان را در اتاقمان گذاشتیم و قرار شد بعد از یک ساعت استراحت همگی در لابی هتل حاضر شویم تا به پارک ملی لهستان برویم.
پارک ملی لهستان که در ساحل دریای بالتیک قرار داشت آنقدر بزرگ و زیبا بود که بازدید از آن در چند ساعت ممکن نبود ولی خب به هر حال در همان زمان کمی که آنجا بودیم در ساحل زیبای بالتیک قدم زدیم و دخترمان نیز به بازی با شن های سفید لب ساحل مشغول شده بود و در آخر نیز با تور رفتینگ به گشت و گذار در این دریا پرداختیم و اصلا گذر زمان را نفهمیدیم و حدود ساعت ده شب بود که به هتل رسیدیم و پس از صرف شام به اتاقمان رفتیم تا خستگیمان را از تن به در کنیم.
فردای آن روز بعد از صرف صبحانه در هتل با تور راهی شهر زیرزمینی از جنس نمک شدیم وقتی به این شهر رسیدیم آنچه می دیدیم برایمان قابل تصور نبود یک شهر از جنس نمک که در آن تمامی در و دیوارها و کف زمین از سنگ نمک صیقلی داده شده درست شده بود و در هر گوشه اش مجسمه هایی از جنس نمک که با مهارت خاصی تراشیده شده بودند به چشم می خورد. این شهر برایمان جذابیت خاصی داشت و در هر گوشه و کنارش عکس یادگاری گرفتیم. بعد از صرف ناهار به قصر مرمرین و به بافت قدیمی ورشو رفتیم و تا غروب به بازدید از آنها پرداختیم و بعد از آن به هتل برگشتیم و پس از صرف شام با اتوبوس به سمت ورزشگاه فوتبال رفتیم و یکی از عالی ترین مسابقات اروپایی را آن هم در یک ورزشگاه اروپایی تماشا کردیم که لذتی فراموش نشدنی داشت.
صبح روز سوم از آنجایی که خانم ها علاقه شدیدی به خرید دارند به بازار رفتیم و تا بعدظهر مشغول خرید بودیم و سوغاتی هم خریدیم و به هتل برگشتیم تا آماده برگشت به ایران شویم و به سفر سه روزه خود خاتمه دهیم. این مسافرت با اینکه در ابتدا به شوق دیدن فوتبال آغاز شد و من فکر نمی کردم که لهستان برای یک سفر خانوادگی هم لذت بخش باشد اما در نهایت یک خاطره خوب برای خانواده ما رقم زد امیدوارم با خواندن آن توانسته باشم اطلاعاتی راجع به تور لهستان در اختیارتان قرار دهم.



سفرنامه لهستان کشور قد بلندها